الأنبياء ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۴۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‌مند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد)؛ آیا نمی‌بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می‌کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟!

|بلكه ما آنان و پدرانشان را برخوردار كرديم، تا آن جا كه عمرشان طولانى شد [و موجب غرورشان گرديد]. آيا نمى‌بينند كه ما به سراغ زمين مى‌آييم و آن را از هر طرف مى‌كاهيم [و مردمش را مى‌بريم‌]؟ آيا پس آنها پيروزند
[نه‌] بلكه اينها و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرشان به درازا كشيد. آيا نمى‌بينند كه ما مى‌آييم و زمين را از جوانب آن فرو مى‌كاهيم؟ آيا باز هم آنان پيروزند؟
بلکه تنها ماییم که این مردم و پدران پیشینشان را متمتّع (به نعمتهای دنیا) کردیم تا آنکه عمر دراز کردند، آیا مردم نمی‌بینند که ماییم که اراده کنیم و زمین (و اهلش) را از هر طرف (به مرگ و فنا) می‌کاهیم، آیا این خلق (عاجز بر ما) غلبه توانند کرد؟
بلکه اینان و پدرانشان را [از انواع نعمت ها] بهره مند ساختیم تا جایی که عمرشان طولانی شد [و گمان کردند که نعمت ها و عمرشان پایان نمی پذیرد]. آیا ندانسته اند که ما همواره به زمین می پردازیم و از اطراف [و جوانب] آن [که ملت ها، اقوام، تمدن ها و دانشمندانش هستند] می کاهیم؟ پس آیا باز هم آنان پیروزند؟
بلكه ما آنها و پدرانشان را بهره‌مند كرديم تا عمرشان به درازا كشيد. آيا نمى‌بينند كه قصد اين سرزمين مى‌كنيم و از اطراف آن مى‌كاهيم؟ آيا باز هم آنها پيروزند؟
حق این است که اینان و پدرانشان را [از ناز و نعمت‌] بهره‌مند ساخته‌ایم، تا آنکه روزگاری دراز یافتند، پس آیا نیندیشیده‌اند که ما دامنه‌های سرزمین [کفر] را می‌کاهیم [و بر گستره اسلام می‌افزاییم‌]، آیا ایشان پیروز خواهند شد؟
بلكه آنها و پدرانشان را برخوردارى داديم تا عمرهاشان دراز گشت. آيا نمى‌بينند كه ما زمين را از كناره‌هاى آن مى‌كاهيم- برخى از امتها را هلاك و نابود مى‌كنيم-؟ پس آيا آنها- كافران قريش- چيره و پيروزند [و نابود نخواهند شد]؟!
(در برابر کفر کافران، در رساندن عذاب شتاب نداریم، و) بلکه ما اینان و پدرانشان را از انواع نعمتها بهره‌مند ساخته‌ایم (و ایشان به جای شکرگزاری، به غرور و طغیان خود افزوده‌اند) تا بدانجا که عمر طولانی کرده‌اند (ولی سرانجام آهسته و آرام گرفتار عقاب و عذاب ما شده و می‌شوند). مگر آنان نمی‌بینند که (این نعمت و ملک می‌رود دست به دست، و ما از نعمت و قدرت و صحّت و جاه و جلال گروهی می‌کاهیم، و بر ثروت و شوکت و عظمت و نعمت گروه دیگری می‌افزائیم؟ بلی! این جهان و نعمتهایش پایدار نیست و) ما از زمین (اینان) می‌کاهیم (و بر زمین آنان می‌افزائیم، و قدرت و دولت را میان مردمان دست به دست می‌گردانیم). آیا (با این حال ما غالبیم یا) ایشان غالبند؟
بلکه اینان و پدرانشان را (از نعمت‌هایی) برخوردار کردیم، تا عمرشان آنان به درازا کشید. پس آیا نمی‌بینند که ما زمین را می‌آیم [:درمی‌گیریم،] در حالی‌که آن را از اطرافش فرومی‌کاهیم؟ پس آیا آنان پیروزمندانند؟
بلکه کامیابی دادیم بدیشان و پدرانشان تا دراز شد بر ایشان روزگار (عمر) آیا نبینند که می‌آئیم زمین را می‌کاهیمش از کنارهایش پس آیا ایشانند چیره‌شدگان‌


الأنبياء ٤٣ آیه ٤٤ الأنبياء ٤٥
سوره : سوره الأنبياء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَتَّعْنَا»: نعمت داده‌ایم. بهره‌مند و برخوردار کرده‌ایم. این آیه اشاره به قاعده استدراج دارد (نگا: اعراف / . «أَنَّا نَأْتِی الأرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا»: اشاره به چرخه زندگی است و مراد کاستن از دارائی و توانائی دسته‌ای، و افزایش بر دارائی و توانائی گروهی است. در اینجا چون مقام تهدید است تنها به کاهش اشاره شده است و از افزایش سخن نرفته است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- عمر طولانى همراه با بهره مندى جوامع شرک پیشه از نعمت هاى الهى، موجب دلبستگى آنان به معبودها و توهّم کارساز بودن آنها (بل هم عن ذکر ربّهم معرضون ... بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر) «بل» در جمله «بل متّعنا...» براى اضراب از موضوع پیش (أم لهم آلهة تمنعهم من دوننا) است; یعنى، توهّم این که معبودها از آنان حمایت مى کنند، بر اثر زندگى پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانى است.

۲- برخوردارى از نعمت هاى دنیایى همراه با عمر طولانى، موجب غرور و غفلت مردم مکه و پدران آنان گردیده بود. (بل هم عن ذکر ربّهم معرضون ... بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «هؤلاء» اشاره به حاضرین در اذهان مخاطبان (مردم مکه) باشد; همان طور که مشارالیه در بسیارى از آیات نازل شده در مکه، مردم آن سرزمین هستند.

۳- دخالت معبودها و خدایان، در مقدار عمر و بهره ورى مادى انسان، پندار باطل مشرکان (أم لهم ءالهة تمنعهم ... بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر) برداشت یاد شده بر این اساس است که «بل ...»، اضراب از «أم لهم آلهة...» باشد. از این استفاده مى شود که مشرکان به چنین قدرتى براى خدایان خویش اعتقاد داشتند.

۴- اندیشه کفر و شرک، داراى سابقه طولانى در سرزمین مکه (عن ذکر ربّهم معرضون . أم لهم ءالهة ... بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر) از این که خداوند، پدران و اجداد مردم مکه را جزء اعراض کنندگان از خدا و بهره مندان از متاع هاى دنیوى و عمرى طولانى برشمرده، برداشت یاد شده قابل استفاده است.

۵- خداوند، با برخوردار ساختن برخى از اقوام و ملت هاى پیشین از نعمت هاى دنیایى، آنان را از عمرى طولانى نیز برخوردار کرد. (بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر)

۶- بهره مندى از نعمت هاى دنیایى و عمرِ طولانى جوامع و تمدن ها، دلیل بر حقانیت و موفقیت آنان نیست. (بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر ... أفهم الغلبون)

۷- سرزمین مکه از دیرباز، از نعمت هاى دنیوى برخوردار و از حوادث هلاکت بار و عذاب هاى الهى محفوظ بود. (بل متّعنا هؤلاء و ءاباءهم حتّى طال علیهم العمر ) این که خداوند مردم مکه و اجدادشان را از بهره هاى دنیوى به مدت طولانى، برخوردار کرد، حکایت از امنیت و مصونیت دیر پاى سرزمین مکه از حوادث هلاکت بار دارد.

۸- بهره ورى انسان از نعمت ها و مقدار عمر وى، در اختیار خداوند و در قلمرو اراده او است. (بل متّعنا هؤلاء ... أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغلبون)

۹- کاستن از جمعیت اهل زمین و مرگ امت ها و ملت ها، سنت الهى و امرى مستمر (أفلایرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها ) مقصود از نقص در «ننقصها» کاستن اهل زمین است، نه کاستن خود زمین و فرسوده شدن آن; هر چند که چنین احتمالى را برخى از مفسران مطرح کرده اند. گفتنى است آمدن فعل «نأتى» و «ننقصها» به صیغه مضارع، گویاى استمرار مضمون آن دو فعل است.

۱۰- آگاه شدن از تاریخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن، امرى پسندیده و مورد ترغیب خداوند (أفلایرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها) ماده «رؤیت» هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى «علم» خواهد بود (لسان العرب) و در این آیه به همین معنا به کار رفته است; زیرا جمله «أنّا نأتى...» به تأویل مصدر رفته و جانشین دو مفعول شده است.

۱۱- مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها، مایه عبرت انسان ها است. (أفلایرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها )

۱۲- تدریجى بودن انقراض تمدن ها و جوامع بشرى (أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها ) با توجه به کلمه «نقص» (کاستن) و نیز فعل مضارع «نأتى» و «ننقصها» - که افاده استمرار مى کند - مى توان برداشت یاد شده را استفاده کرد.

۱۳- عبرت نگرفتن کافران از مشاهده مرگ و میر آدمیان و انقراض جوامع و تمدن ها (أفلایرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها )

۱۴- نوید خداوند به نابودى جوامع کفرپیشه و شرک ورز و پیروزى اسلام و توسعه قلمرو سرزمین هاى اسلامى (أفلایرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها ) برخى از مفسران برآنند که مقصود از کاستن زمین و اهل آن - به قرینه این که این آیات در باره کافران و منکران قرآن است - کاستن از تعداد کافران و افزایش نفرات مسلمانان است. ضمیر غایب در «أفلایرون» و همزه استفهامى انکارى در «أفهم الغالبون» مى تواند مؤید همین برداشت باشد.

۱۵- ضعف و زبونى کافران و خدایان آنان در برابر اراده خداوند (أفهم الغلبون ) همزه در «أفَهُمْ» براى استفهام انکارى است.

۱۶- خداوند، قادر بى مانند و حاکم مطلق در پهنه هستى است. (بل متّعنا هؤلاء ... أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغلبون )

۱۷- میراندن انسان ها و نابود کردن جوامع و تمدن ها، دلیل قدرت بى مانند و شکست ناپذیر خداوند است. (أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغلبون ) زیر سؤال بردن و نفى کردن پیروزى و چیرگى کافران در برابر قدرت الهى (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و میر انسان ها به وسیله خداوند، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: حاکم آفرینش ۱۶
  • اقوام پیشین: امکانات مادى اقوام پیشین ۵; تاریخ اقوام پیشین ۵; عبرت از اقوام پیشین ۱۰; عمر طولانى اقوام پیشین ۵
  • امتها: دلایل حقانیت امتها ۶
  • امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۳
  • انسان: مرگ انسان ها ۱۷
  • بشارت: بشارت پیروزى اسلام ۱۴; بشارت گسترش اسلام ۱۴; بشارت نابودى شرک ۱۴; بشارت نابودى کفر ۱۴
  • تاریخ: تشویق به مطالعه تاریخ ۱۰
  • تمدنها: انقراض تدریجى تمدنها ۱۲; انقراض تمدنها ۱۷; عبرت از انقراض تمدنها ۱۱، ۱۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۱۶; اختیارات خدا ۸; اراده خدا ۸، ۱۵; بشارتهاى خدا ۱۴; تشویقهاى خدا ۱۰; حاکمیت خدا ۱۶; دلایل عزت خدا ۱۷; دلایل قدرت خدا ۱۷; سنتهاى خدا ۹ ; قدرت خدا ۱۶
  • شرک: تاریخ شرک ۴
  • عبرت: تشویق به عبرت ۱۰; عوامل عبرت ۱۱
  • عقیده: عقیده باطل ۳; عقیده به معبودان باطل ۱
  • عمر: آثار عمر طولانى ۱; منشأ عمر ۸; منشأ عمر طولانى ۳; نقش عمر طولانى ۶
  • عمل: عمل پسندیده ۱۰
  • کافران: ذلت کافران ۵ ۱; ضعف کافران ۵ ۱; عبرت ناپذیرى کافران ۱۳
  • کفر: تاریخ کفر ۴
  • مرگ: تداوم مرگ ۹; عبرت از مرگ ۱۱، ۱۳
  • مشرکان: آثار رفاه مشرکان ۱; عقیده مشرکان ۳; عمر طولانى مشرکان ۱; نعمتهاى مشرکان ۱
  • معبودان باطل: عجز معبودان باطل ۵ ۱; نقش معبودان باطل ۳
  • مکه: امنیت مکه ۷; تاریخ مکه ۴، ۷; عمر طولانى اهل مکه ۲; عوامل تکبر اهل مکه ۲; عوامل غفلت اهل مکه ۲; فضیلت مکه ۷; نعمتهاى دنیوى اهل مکه ۲
  • نعمت: منشأ نعمت ۸

منابع