گمنام

يُنْفِقُون: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۴٬۳۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دی ۱۳۹۵
Added word proximity by QBot
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يُنْفِقُون | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يُنْفِقُون | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
نَفَق (بروزن فرس) و نَفاق (به فتح - ن) به معنى خروج يا تمام شدن است. در مجمع ذيل آيه [انعام:35]. فرموده: اصل نفق به معنى خروج است. و در ذيل آيه [بقره:3]. فرموده انفاق اخراج مال است «اَنْفَقَ مالَهُ»مال خويش را از ملكش خارج كرد. در لغت آمده: نَفَقَتِ الدَّابَّةُ نُفُوقاً :ماتَ وَ خَرَجَ روُحُها». راغب مى‏گويد: «نَفَقَ الشَّىْ‏ءُ: مَضى وَ نَفِدَ» يعنى شى‏ء رفت و تمام شد در صحاح گويد:«نَفَقَ الزَّادُ نَفْقاً: نَفِدَ» توشه تمام شد. زمخشرى از يعقوب نقل كرده: «نَفِدَ الشَّىْ‏ءُ و نَفَقَ واحِدٌ» يعنى هردو به يك معنى است. على هذا انفاق را از آن انفاق گويند كه شخص مال را بدان وسيله از دستش خارج مى‏كند و يا فانى مى‏نمايد. [بقره:273]. آنچه از مال در راه خدا خرج مى‏كنيد خدا به آن دانا است [اسراء:100]. بگو اگر مالك خزائن رحمت پروردگارم بوديد آن وقت از خرج كردن امساك مى‏كرديد از ترس آنكه خرج كنيد تمام شود، راغب آن را لازم و به معنى تمام شدن دانسته است. نَفَقَةُ: آنچه خرج و مصرف مى‏شود. [بقره:270]. آنچه از نفقه خرج كرديد و يا نذريكه انجام داديد خدا آن را مى‏داند. جمع آن نفقات است. [توبه:54]. انفاق انفاق يعنى خرج مال در راه خدا اعم از واجب و مستحب از چيزيهايى است كه قرآن و روايات درباره آن بسيار تشويق كرده‏اند و آن يكى از اسباب تعديل ثروت و پر كردن شكاف جامعه هاست، بخل و امساك هر قدر مذموم و منهى است در مقابل انفاق مانند آن و بيشتر از آن ممدوح مى‏باشد. خداوند مى‏فرمايد: [بقره:262]. و نيز آنان را به زارعى تشبيه كرده كه با كاشتن يك دانه، هفتصد دانه بلكه بيشتر به دست مى‏آورند [بقره:261]. نفاق‏ نفاق مصدر است به معنى منافق بودن، منافق كسى است كه در باطن كافر و در ظاهر مسلمان است [آل عمران:167]. طبرسى در وجه تسميه در جائى مى‏گويد: منافق به سوى مؤمن با ايمان خارج مى‏شود و به سوى كافر با كفر. و در جاى ديگر مى‏گويد: علت اين تسميه آن است كه منافق از ايمان به طرف كفر خارج شده است. ناگفته نماند: نَفَق (بر وزن فرس) نقبى است در زير زمين كه درب ديگرى براى خروج دارد و در آيه [انعام:35]. مراد همان نقب است يعنى اگر بتوانى نقبى در زمين يا نردبانى بر آسمان بجوئى. و نيز ناگفته نماند: يربوع خزنده ايست شبيه به موش (شايد موش صحرائى يا راسو بوده باشد) اين خزنده دو لانه مى‏سازد يكى به نام نافقاء كه آن را مخفى مى‏دارد ديگرى به نام قاصعاء كه آشكار است چون دشمن در قاصعاء به آن حمله كند وارد نافقاء شده و از آن خارج مى‏شود اين مطلب در صحاح و قاموس و اقرب الموارد نقل شده، طبرسى در علت تسميه نافقاء فرموده كه: يربوع از آن خارج مى‏شود. به نظر راغب در مفردات و فيومى در مصباح تمسيه منافق از «نَفَق» به معنى نقب است كه از راهى به دين وارد و از راه ديگرى خارج مى‏شود. به هر حال منافق را از آن منافق گوئيم كه از ايمان خارج شده چنانكه از طبرسى نقل شد و يا از درى وارد و از در ديگرى خارج شده چنانكه از راغب نقل گرديد و شايد از [توبه:67]. علت تسميه را فهميد كه فسق به معنى خروج است. فعل نفاق از باب مفاعله آيد مثل: [حشر:11]. منافق از كافر خطرناكتر و عذاب او در آخرت از كافر سختتر است زيرا به حكم دزد خانگى است و پلى است كه كفار به وسيله آن به خرابكارى در اسلام راه مى‏يابند قرآن مجيد مى‏فرمايد: [نساء:145]. منافقان در پائين‏ترين درجه آتش هستند و نيز فرموده: [توبه:68]. در صدر اول اسلام منافقان در كارهاى رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» بسيار كارشكنى كردند حالاتشان اغلب در سوره توبه كه در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهاى ديگر مذكور است و نيز زنان منافق نيز كم نبوده‏اند كه قرآن پنج بار «منافقات» را در رديف «منافقين» آورده است.
نَفَق (بروزن فرس) و نَفاق (به فتح - ن) به معنى خروج يا تمام شدن است. در مجمع ذيل آيه [انعام:35]. فرموده: اصل نفق به معنى خروج است. و در ذيل آيه [بقره:3]. فرموده انفاق اخراج مال است «اَنْفَقَ مالَهُ»مال خويش را از ملكش خارج كرد. در لغت آمده: نَفَقَتِ الدَّابَّةُ نُفُوقاً :ماتَ وَ خَرَجَ روُحُها». راغب مى‏گويد: «نَفَقَ الشَّىْ‏ءُ: مَضى وَ نَفِدَ» يعنى شى‏ء رفت و تمام شد در صحاح گويد:«نَفَقَ الزَّادُ نَفْقاً: نَفِدَ» توشه تمام شد. زمخشرى از يعقوب نقل كرده: «نَفِدَ الشَّىْ‏ءُ و نَفَقَ واحِدٌ» يعنى هردو به يك معنى است. على هذا انفاق را از آن انفاق گويند كه شخص مال را بدان وسيله از دستش خارج مى‏كند و يا فانى مى‏نمايد. [بقره:273]. آنچه از مال در راه خدا خرج مى‏كنيد خدا به آن دانا است [اسراء:100]. بگو اگر مالك خزائن رحمت پروردگارم بوديد آن وقت از خرج كردن امساك مى‏كرديد از ترس آنكه خرج كنيد تمام شود، راغب آن را لازم و به معنى تمام شدن دانسته است. نَفَقَةُ: آنچه خرج و مصرف مى‏شود. [بقره:270]. آنچه از نفقه خرج كرديد و يا نذريكه انجام داديد خدا آن را مى‏داند. جمع آن نفقات است. [توبه:54]. انفاق انفاق يعنى خرج مال در راه خدا اعم از واجب و مستحب از چيزيهايى است كه قرآن و روايات درباره آن بسيار تشويق كرده‏اند و آن يكى از اسباب تعديل ثروت و پر كردن شكاف جامعه هاست، بخل و امساك هر قدر مذموم و منهى است در مقابل انفاق مانند آن و بيشتر از آن ممدوح مى‏باشد. خداوند مى‏فرمايد: [بقره:262]. و نيز آنان را به زارعى تشبيه كرده كه با كاشتن يك دانه، هفتصد دانه بلكه بيشتر به دست مى‏آورند [بقره:261]. نفاق‏ نفاق مصدر است به معنى منافق بودن، منافق كسى است كه در باطن كافر و در ظاهر مسلمان است [آل عمران:167]. طبرسى در وجه تسميه در جائى مى‏گويد: منافق به سوى مؤمن با ايمان خارج مى‏شود و به سوى كافر با كفر. و در جاى ديگر مى‏گويد: علت اين تسميه آن است كه منافق از ايمان به طرف كفر خارج شده است. ناگفته نماند: نَفَق (بر وزن فرس) نقبى است در زير زمين كه درب ديگرى براى خروج دارد و در آيه [انعام:35]. مراد همان نقب است يعنى اگر بتوانى نقبى در زمين يا نردبانى بر آسمان بجوئى. و نيز ناگفته نماند: يربوع خزنده ايست شبيه به موش (شايد موش صحرائى يا راسو بوده باشد) اين خزنده دو لانه مى‏سازد يكى به نام نافقاء كه آن را مخفى مى‏دارد ديگرى به نام قاصعاء كه آشكار است چون دشمن در قاصعاء به آن حمله كند وارد نافقاء شده و از آن خارج مى‏شود اين مطلب در صحاح و قاموس و اقرب الموارد نقل شده، طبرسى در علت تسميه نافقاء فرموده كه: يربوع از آن خارج مى‏شود. به نظر راغب در مفردات و فيومى در مصباح تمسيه منافق از «نَفَق» به معنى نقب است كه از راهى به دين وارد و از راه ديگرى خارج مى‏شود. به هر حال منافق را از آن منافق گوئيم كه از ايمان خارج شده چنانكه از طبرسى نقل شد و يا از درى وارد و از در ديگرى خارج شده چنانكه از راغب نقل گرديد و شايد از [توبه:67]. علت تسميه را فهميد كه فسق به معنى خروج است. فعل نفاق از باب مفاعله آيد مثل: [حشر:11]. منافق از كافر خطرناكتر و عذاب او در آخرت از كافر سختتر است زيرا به حكم دزد خانگى است و پلى است كه كفار به وسيله آن به خرابكارى در اسلام راه مى‏يابند قرآن مجيد مى‏فرمايد: [نساء:145]. منافقان در پائين‏ترين درجه آتش هستند و نيز فرموده: [توبه:68]. در صدر اول اسلام منافقان در كارهاى رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» بسيار كارشكنى كردند حالاتشان اغلب در سوره توبه كه در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهاى ديگر مذكور است و نيز زنان منافق نيز كم نبوده‏اند كه قرآن پنج بار «منافقات» را در رديف «منافقين» آورده است.


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, الّذِين:45, مَا:34, اللّه:33, لا:31, أَمْوَالَهُم:29, رَزَقْنَاهُم:29, مِمّا:27, هُم:23, فِي:22, مِن:21, إِذَا:19, مَثَل:18, الصّلاَة:18, سَبِيل:17, ذَا:16, عَلِيم:16, قُل:16, عَلَى:16, فَلا:15, لَکُم:15, يَسْأَلُونَک:15, يُؤْمِنُون:15, إِن:15, أُولٰئِک:14, بِمَا:14, إِلاّ:14, لَهُم:14, کَمَثَل:14, يُقِيمُون:13, فِيهَا:13, خَيْر:13, أَصَابَهُم:13, إِنّمَا:13, الْمُحْسِنِين:13, حَرَج:13, السّبِيل:13, الْبُدْن:13, لِلْمُتّقِين:13, تَعْلَم:13, نَفَقَة:13, کَفَرُوا:13, سَمِعُوا:13, هٰذِه:13, بِه:13, بِاللّيْل:13, جَعَلْنَاهَا:13, ابْتِغَاء:13, خَالِدُون:13, مُهِينا:13, الْمُؤْمِنُون:13, لِيَصُدّوا:13, يَجِدُون:13, صَغِيرَة:13, يَجِدُوا:13, نَفْس:13, رِئَاء:13, أُعِدّت:13, السّرّاء:13, وَاسِع:13, الْعَفْو:13, ثُم:13, حَکِيم:13, النّاس:12, الْحَيَاة:12, حَقّا:12, اللّغْو:12, أَجْر:12, مَرْضَاة:12, أَنْفَقْتُم:12, عَذَابا:12, الْأَرْض:12, قَرِيب:12, عَزِيز:12, أَلاّ:12, تَکْفُرُون:12, نَصَحُوا:12, عَن:12, کَذٰلِک:12, الْکَافِرِين:12, کُسَالَى:12, الْقَوْم:12, يُضِيع:12, لِلْکَافِرِين:12, يَسْتَأْذِنُونَک:12, کُنْتُم:12, بَيْنَهُم:12, حَزَنا:12, رَبّهِم:12, يُبَيّن:12, لِلّه:12, الضّرّاء:12, طَمَعا:12, الْبَغْي:12, أَعْرَضُوا:12, النّهَار:12, أُخْفِي:12, فَإِن:12, أُنْزِل:12, الدّنْيَا:12, کَارِهُون:12, السّيّئَة:12, سِرّا:11, السّمَاوَات:11, شَعَائِر:11, نَصْر:11, تُعْجِبْک:11, الْمُقِيمِي:11, يَهْدِي:11, عَنْه:11, شُورَى:11, أَعْتَدْنَا:11, کَبِيرَة:11, يَشَاء:11, الدّمْع:11, نَفْعِهِمَا:11, إِلَيْک:11, أَن:11, دَرَجَات:11, بِالْحَسَنَة:11, النّار:11, أَمْوَالُهُم:11, فَلِلْوَالِدَيْن:11, خَوْفا:11, يَدْرَءُون:11, رَسُولِه:11, فَسَيُنْفِقُونَهَا:11, عَرْضُهَا:11, حَبّة:11, يَتَوَکّلُون:11, اعْلَم:11, أَمْرُهُم:11, رِيح:11, يَنْتَصِرُون:11, تَثْبِيتا:11, أَصْحَاب:11, لِمَن:11, عِنْد:11, الْکَاظِمِين:11, الْعَذَاب:11, بِالْغَيْب:11, يُضَاعِف:11, أَکْبَر:11, أَلا:11, جَنّة:11, يُتْبِعُون:11, قُرّة:11, الْآيَات:11, رَبّهُم:11, عَلاَنِيَة:11, قَالُوا:11, تُنْفِقُوا:11, فَذُوقُوا:11, أَغْنِيَاء:11, بِاللّه:11, أَنْبَتَت:11, الْغَيْظ:11, فَضْلِه:11, تَفِيض:11, فَلَهُم:10, الْأَقْرَبِين:10, يَدْعُون:10, إِثْمُهُمَا:10, يَأْتُون:10, أَعْيُنُهُم:10, الْمَرْضَى:10, لَعَلّکُم:10, سَبْع:10, صِرّ:10, أَنْفُسِهِم:10, تَکُون:10, يَقْطَعُون:10, صَبَرُوا:10, أَقَامُوا:10, عَلَيْهِم:10, أَصَابَت:10, أَجْرُهُم:10, أَنْفَقُوا:10, سَنَابِل:10, الْعَافِين:10, وَادِيا:10, تَتَفَکّرُون:10, الْمَضَاجِع:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يُنْفِقُون]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]
کاربر ناشناس