نتایج جستجو

[آل عمران:49]، به اذن خدا كور مادرزاد و شخص بَرَص زده را شفا مى‏دهيم و مردگان را زنده مى‏كنيم. اَبْرَصَ وصف برص است. اذن ب کمه برء ى موت الله وله اله حيى

حضرت صادق عليه السلام در معنى «تخرج بيضاء من غير سوء» فرمود: من غير برص؛ يعنى سفيدى برص نبود «1». محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السلام فرمود: حضرت موسى شديد

سوء لحم لين خلق کمه مسک لزم خبز جنن ربع فعل عذب هوى صلب حدد اذا نبء نزف فکه برص صنع اخذ قبض شکر عين جعل حجر

ببر وتا زير بغل ادامه بده. در تورات، آمده است: سفيدى دست موسى گرفتار مرض برص و پيسى شده بود، «3» ولى در قرآن كلمه‌ى‌ «مِنْ غَيْرِ سُوءٍ» آمده تا بگويد

«2». و فرعون را دخترى بود مبتلا به مرض برص، و اطبا از معالجه عاجز بودند. آسيه قدرى از آب دهن موسى را بر موضع برص دختر ماليد، فورا زايل شد. مروى است كه از

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

چون شكل مرغى بسازد و در آن بدمد و به اذن خدا مرغى بشود. 2- كور مادرزاد و برص زده را به اذن خدا شفا مى‏داد و مرده‏ها را به اذن خدا زنده مى‏كرد. 3- از آنچه

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده

در سر است كه بيمارى خوره را تحريك ميكند، و رگى در تن است كه بيمارى پيسى و برص را تحريك كند، و چون آن رگى كه در سر است تحريك شود خداى عز و جل زكام را بر

كور و لال در تابوت آتش، مغز سرش از دماغش خارج، و بدنش قطعه قطعه از جذام و برص. 7- و زنى معلق به پاها در تنور آتش. 8- و زنى قطعه قطعه مى‌كردند بدنش را به

اَلْبَيْعِ فِي اَلرَّقِيقِ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ إِنْ كَانَ بِهَا خَبَلٌ أَوْ بَرَصٌ أَوْ نَحْوُ هَذَا وَ عُهْدَتُهُ اَلسَّنَةُ مِنَ اَلْجُنُونِ فَمَا بَعْدَ

ميان حرانيان بيرون رفت ، براى اينكه در غلاف عورتش برص افتاده بود، و در مذهب حرانيها هر كس مبتلا به برص ميشد نجس و پليد مى بود، و بهمين جهت بود كه ابراهيم

يَكُنْ فِيهَا شَيْ‏ءٌ فَحُكَّهَا لاَ يُصِيبُكَ جُنُونٌ وَ لاَ جُذَامٌ وَ لاَ بَرَصٌ

إِنْ لَمْ يَكُنْ فِيهَا شَيْ‏ءٌ فَزَكِّهَا فَلاَ يُصِيبَكَ جُذَامٌ وَ لاَ بَرَصٌ وَ لاَ جُنُونٌ

‌بر‌ ‌هم‌ حرام‌ ميشوند و نكاح‌ فسخ‌ ميشود و مثل‌ بعض‌ عيوب‌ مثل‌ جنون‌ جذام‌ برص‌ عمي‌ قرن‌ عنين‌ و ‌غير‌ اينها و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌در‌ قصه يوسف‌ و زليخا

معناى هر بدى و زشتى است ، بعضى گفته اند: اين تعبير در آيه شريفه كنايه از برص است و معنايش اين است كه دست خود را جمع كن ، و آن را داخل ترجمه تفسير الميزان

جمعى از جهال بنى اسرائيل او را متهم به داشتن پاره اى از عيوب جسمانى مانند برص و غير آن كردند، زيرا او به هنگامى كه مى خواست غسل كند و خود را شستشو دهد هرگز

دست خود را در گريبان كرد و سپس بيرون آورد، ديد كه ناگهان دستش مانند برف از برص سفيد شده (( «وَ اضمُمْ إِلَيْك جَنَاحَك مِنَ الرَّهْبِ ...»: كلمه ((رهب ((

((من غير سوء((، در آيه ((و ادخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء(( بدون مرض برص است و در تفسير قمى در ذيل آيه ((فرددناه الى امه ...(( از راوى نقل كرده كه

و به اذن من طير مى شد و به پواز در مى آمد، و كور مادر زاد و بيمار به مرض برص را به اذن من شفا مى دادى و مردگان را به اذن من زنده و از گور بيرون مى كردى

با شما معجزه اى هم هست؟ گفتند: آرى، ما بيماران را شفا مى دهيم، و كورى و بَرَص را بهبودى مى بخشيم. پيرمرد گفت: من پسرى دارم كه سال ها بسترى و مريض است.