ق ٣٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره «ق»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link359 | رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link360 | قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات،  به حال خود باقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link360 | قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات بهحال خود باقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link361 | بيان مقصود از «نزديکى خداوند به انسان»، با عبارتى ساده و روان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link361 | بيان مقصود ((نزديگى خداوند بر انسان )) با عبارتى ساده و همه كس فهم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link362 | علم خدا به انسان، از طريق فرشتگان كاتب اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link362 | علم خدا به انسان از طريق فرشتگان كاتب اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link364 | فرشتگان موكّل، به طور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link363 | گفتار بعضى از مفسرين پيرامون ظرف ((اذا)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link366 | مقصود از «سائق» و «شهيدى» كه در قيامت، همراه هر كسى مى آيند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link364 | فرشتگان موكل بطور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link365 | معناى اينكه فرمود: سكره موت ((به حق )) آمد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link366 | مقصود از سائق و شهيدى كه در قيامت همراه هر كسى مى آيند و بيان اينكه مخاطب آيه :((لقد كنت فى غفلة من هذا...)) كيست و مفهوم آن چيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link367 | دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link367 | دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link368 | معناى آيه : ((و قال قرينه هذا ما لدىّ عتيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link369 | پاسخ خداى تعالى به عذر کافران و قرين شيطانى او، در قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link369 | پاسخ خداى تعالى به عذرى كه به قرين شيطانى مشرك دوزخى مى آورد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link371 | وجوهى كه درباره آيه: «يَومَ نَقُولُ لِجَهَنّم...» گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link370 | تفسير و توضيع ((و ما اءنا بظلام للعبيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link372 | وصف متقين و و نعمت های وصف ناپذیر آنان، در بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link371 | وجوهى كه درباره سئوال و جواب در آيه : ((يومنقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد)) و مفاد آن گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link374 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link372 | وصف متقين و ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link373 | معناى اينكه درباره بهشت متقين فرمود: ((لهم ما يشاؤ ن فيها و لدنيا مزيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link374 | روايتى در ذيل آيه : ((افعيينا بالخلق الاول ...)) و درباره دو فرشته نويسنده حسنات وسيئات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link375 | روايتى دال بر اينكه خطاب ((القيا فى جهنمكل كفار عنيد)) به پيامبر و على (عليهما الصلوة و السلام ) مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link376 | چند روايت در ذيل آيه : ((يوم نقول لجهنم هل امتلاءت ...)) و راجع به اينكه درباره متقيندر بهشت فرموده : ((لهم ما يشاؤ ن فيها ولدينا مزيد)) و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link377 | روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۱۷

کپی متن آیه
هٰذَا مَا تُوعَدُونَ‌ لِکُلِ‌ أَوَّابٍ‌ حَفِيظٍ

ترجمه

این چیزی است که به شما وعده داده می‌شود، و برای کسانی است که بسوی خدا بازمی‌گردند و پیمانها و احکام او را حفظ می‌کنند،

|[و به آنها گفته شود:] اين است آنچه نويد داده مى‌شديد، براى هر توبه كار نگهدارنده [ى حدود خدا]
[و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافته‌ايد [و] براى هر توبه‌كار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود:
این بهشت همان است که وعده داده شدید، برای هر بنده‌ای که به درگاه خدا بازگشته و نفس را (از حرام) نگه داشت.
[به آنان می گویند:] این همان است که [در دنیا] وعده داده می شدید [این جایگاه رفیع] برای هر کسی است که [در دنیا به سوی خدا] باز می گشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پیمان الهی و حقوق خدا و مردم] بوده است.
اين همان چيزى است كه به هر توبه‌كننده پرهيزگارى وعده‌اش داده بودند.
این همان است که به شما وعده داده شده است، [و] خاص هر توبه کار [ادب‌] نگاه دار
اين است آنچه نويد داده مى‌شديد، به هر بازگردنده- به خدا- نگاهدار [فرمان خدا]
این همان چیزی است که به شما وعده داده می‌شد، و به همه‌ی کسانی که (از معاصی دست بکشند و به سوی اطاعت خدا) برگردند، و (فرائض خدا و قوانین و عهدها و پیمانهای او را) مراعات بدارند.
(و به آنان گویند:) «این همان است که وعده داده می‌شوید (و) برای هر بسیار راهوار (سوی خدا و) نگهدار (حدود خدا) است.»
این است آنچه وعده داده شوید برای هر بازگشت‌کننده نگهدارنده‌

“This is what you were promised—for every careful penitent.
ترتیل:
ترجمه:
ق ٣١ آیه ٣٢ ق ٣٣
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِکُلِّ ...»: بدل از (لِلْمُتَّقِینَ) است با اعاده جار و مجرور. «أَوَّابٍ»: (نگا: ص / و و و ). توّاب. «حَفِیظٍ»: محافظ دین خدا، و حافظ فرائض او.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31» هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32»

و بهشت را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد. (به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مى‌شد كه براى هر انسان پرانابه توبه‌كار و حافظ (حدود الهى) است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32)

و بعد از آنكه درجات عاليات خود را مشاهده كنند، ملائكه به ايشان گويند:

هذا ما تُوعَدُونَ‌: اين ثواب عظيم كه جنت نعيم است آن چيزى است كه‌

جلد 12 - صفحه 237

وعده داده شده بوديد در دنيا به لسان پيغمبران، لِكُلِّ أَوَّابٍ‌: براى هر بنده باز گرديده از شرك به توحيد، يا از معصيت به طاعت، يا از خلق به حق. 2- ابن عباس گفته (اواب) هر تسبيح كننده باشد. 3- بسيار كننده گناه در خلوت و پشيمان شونده و توبه كننده از آن، حَفِيظٍ: نگاهدارنده حدود شريعت و رعايت كننده عهد الهى، يا ياد دارنده گناهان تا از آن توبه كند، يا حافظ انفاس و اوقات خود تا در هيچ آنى از آنات از حق تعالى غافل نباشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31) هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (33) ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)

وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36) إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (37) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (38) فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (39) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (40)

ترجمه‌

و نزديك كرده شود بهشت براى پرهيزكاران با آنكه دور نيست‌

گويند اينست آنچه كه وعده داده ميشديد براى هر بازگشت كننده نگاه دارنده خود

كسيكه بترسد از خدا با آنكه غائب است و بيايد با دل بازگشته بحق گويند

داخل شويد در آن بسلامتى آن روز جاودانى است‌

براى ايشان است آنچه ميخواهند در آن و نزد ما زيادتى است‌

و چه بسيار هلاك كرديم پيش از اينها اهل زمانهائى را كه آنها شديدتر بودند از اينان در قوّت و توانگرى پس تجسّس كردند در بلدها آيا هيچ گريزگاهى باشد براى آنان‌

همانا در اين هر آينه تذكر و پندى است براى هر كه باشد براى او قلب يا فرا دارد گوش را با آنكه خود شاهد و حاضر است‌

و بتحقيق آفريديم آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است در شش روز و نرسيد ما را هيچ رنجى‌

پس صبر كن بر آنچه ميگويند و تسبيح گوى با حمد پروردگارت پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب‌

و پاره‌اى از شب پس تسبيح گوى او را و در


جلد 5 صفحه 58

تعقيبات نماز.

تفسير

خداوند متعال معمولا بعد از ذكر احوال جهنّم بيان اوصاف بهشت را ميفرمايد و اينجا باين تقريب فرموده كه بهشت نزديك كرده ميشود باهل تقوى بتأييد الهى با آنكه نزديك بايشان است بعمل خودشان و گفته‌اند در قيامت نزديك ميشود بآنان بطوريكه حور و قصور و نعيم مقيم آن را مشاهده مينمايند و اين نزديك شدن بهشت و وصول بنعيم آن دور نيست از آنها چون محقق الوقوع است و مشتقى براى ايشان ندارد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه زينت داده ميشود بزودى در هر حال خدا ميفرمايد اين بهشت با نعيم آن آنستكه وعده داده ميشويد شما اهل تقوى كه همگى اهل رجوع و بازگشت و توبه و انابه بدرگاه خدا و نگهدار خود از معاصى و حافظ حدود الهى هستيد داخل شويد بسلامتى باسلام و تحيّت و اكرام ملائكه در بهشت امروز روز خلود در نعمت جاويد و رحمت بى‌پايان الهى است هر چه بخواهند از نعمت و عزّت و حشمت و مكنت و مأكول و مشروب و ملبوس و ملموس و مأنوس براى ايشان آماده و مهيّا است و در نزد خدا است علاوه بر اينها آنچه چشم آنها نديده و گوششان نشنيده و بخاطرشان خطور نكرده از لذائذ و قمّى ره نقل فرموده كه آن نظر برحمت خدا است و باز خدا متذكّر فرموده كفّار مكّه را باحوال امم سابقه كه مكرّر بيان شده از قبيل قوم عاد و ثمود كه بمراتب اقوى و نيرومندتر از آنها بودند و بعد از بروز عذاب هر قدر تجسّس و تفحص و كاوش نمودند در بلاد اطراف خودشان مفرّ و مخلصى از عذاب الهى نبود براى آنها اينمعنى بنظر حقير رسيده چون اصل نقب بمعناى بحث و كاوش و تنقيب در بلاد گريزان گشتن در آنها است ولى مفسّرين فرموده‌اند مراد سير در بلاد و گشودن طرق و شوارع است بقوّت و قدرتيكه داشتند و تصرف در آنها و نيافتن چاره‌اى براى مرگ و در اين قبيل وقايع تذكّر و تنبه و موعظه و ارشاد است براى صاحبان قلب سليم و عقل مستقيم كه در امور فكر ميكنند و با دل پاك ميفهمند و مى‌يابند يا براى كسانيكه بمواعظ علما و دانشمندان صاحب نظر درست گوش ميدهند و خودشان را حاضر براى فهميدن و عمل نمودن مينمايند و خداوند آسمانها و زمين و موجودات‌


جلد 5 صفحه 59

بين آن دو را در شش روز خلق فرموده و بيان آن مفصّل و مكرّر گوشزد شده است و بعد از آن خداوند بهيچ وجه خسته و مانده و رنجور نگرديده و اين جمله براى ردّ يهود است كه ميگفتند خدا روز يكشنبه شروع بخلق عالم فرمود و جمعه فارغ شد و شنبه در عرش دراز كشيد و خستگى در كرد و در بعضى اخبار اظهار آنها اين اعتقاد را نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ذكر شده و آنكه اين آيه در ردّ آنها نازل شده است و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر خود را بصبر و بردبارى در برابر اقوال و عقائد ناحق نارواى كفّار راجع باوصاف ربوبى و تنزيه نمودن او را از آنچه لايق بذات مقدّس حق نيست از تشبيه بخلق و غيره و حمد و شكر نمودن بر نعمت حق شناسى و حق‌گوئى و ساير محامد و انعامات در دو وقت فضيلت آن كه صبح و عصر است قبل از شروع بكار و بعد از فراغ از آن و مقدارى از شب و در تعقيبات نمازها يا تعقيب نماز چون ادبار بكسر نيز قرائت شده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد چون مراد جنس است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مقصود آنستكه صبح و شام ده مرتبه بگويد لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شى‌ء قدير و در بعضى از روايات ادبار السجود بنافله مغرب و در بعضى بنماز وتر تفسير شده و شايد مقصود تسبيح خدا است بعد از نماز در شب خواه در ضمن نافله مرتّبه باشد كه فرد اكمل است خواه نباشد كه از آن به تعقيب تعبير ميشود و اللّه و اوليائه اعلم بمراده و احكامه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هذا ما تُوعَدُون‌َ لِكُل‌ِّ أَوّاب‌ٍ حَفِيظٍ (32)

‌اينکه‌ ‌است‌ آنچه‌ وعده‌ داده‌ شده‌ايد ‌براي‌ ‌هر‌ بازگشت‌ كننده‌ حفظ نموده‌ هذا ما تُوعَدُون‌َ بهشت‌ ‌با‌ جميع‌ نعمش‌ ‌که‌ بيان‌ شد خداوند ‌در‌ بسيار ‌از‌ آيات‌ و ائمه‌ ‌در‌ بسيار ‌از‌ اخبار وعده‌ داده‌اند و تخلف‌ پذير نيست‌ چون‌ خلف‌ وعده‌ ‌هم‌ قبيح‌ ‌است‌ و ‌هم‌ كذب‌ ‌است‌ صادق‌ الوعد هستند: وَ مَن‌ أَصدَق‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ قِيلًا نساء آيه 121 وَ مَن‌ أَصدَق‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ حَدِيثاً نساء آيه 89.

لِكُل‌ِّ أَوّاب‌ٍ بازگشت‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ بايمان‌، باز گشت‌ ‌از‌ معاصي‌ بطاعات‌، باز گشت‌ ‌از‌ توجه‌ بغير ‌خدا‌ بخدا.

حفيظ حفظ ايمان‌ و دين‌ و اسلام‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ و صفات‌ حميده‌ و اهل‌ ايمان‌ و قرآن‌ و اخبار و آنچه‌ مربوط بدين‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- سپس در شرح اوصاف بهشتیان می‌گوید: «این چیزی است که به شما وعده داده می‌شوید و برای کسانی است که به سوی خدا باز می‌گردند، و پیمانها و احکام او را حفظ می‌کنند» (هذا ما تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ).

نکات آیه

۱ - وعده بهشت به متقین، همپاى تهدید کافران به جهنم (یوم نقول لجهنّم ... و أُزلفت الجنّة للمتّقین ... هذا ما توعدون)

۲ - بهشت، از آن همه تائبان خداجوى و پاسدار ارزش ها و وظایف دینى (هذا ما توعدون لکلّ أوّاب حفیظ)

۳ - تجلّى تقوا، در روى آورى همیشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظایف (و أُزلفت الجنّة للمتّقین ... لکلّ أوّاب حفیظ) با توجه به این که در آیه قبل، تنها وصفى که براى بهشتیان یاد شده وصف «تقوا» بود و این وصف جامع همه ارزش ها تلقى مى شد. اکنون بیان اوصافى دیگر در این آیه، مى تواند تفصیلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقیقت کلى باشد.

۴ - انسان، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤولیت ها* (لکلّ أوّاب حفیظ) واژه «أوّاب» در جایى صادق است که فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و یا در معرض چنین مشکلى قرار داشته باشد و نیازمند به آن باشد که خویش را در مسیر توجه به خدا، حفظ کرده یا بدان مسیر متوجه سازد.

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: آثار محافظت از ارزشها ۲
  • انسان: صفات انسان ۴
  • بهشت: وعده بهشت ۱
  • بهشتیان :۲
  • تائبان: تائبان در بهشت ۲
  • تقرب: عوامل تقرب به خدا ۳
  • تقوا: آثار تقوا ۳
  • تکلیف: زمینه ترک تکلیف ۴; زمینه عمل به تکلیف ۳
  • خدا: وعده هاى خدا ۱; وعیدهاى خدا ۱
  • غفلت: زمینه غفلت ۴; غفلت از خدا ۴
  • کافران: کافران در جهنم ۱; وعید به کافران ۱
  • لغزش: زمینه لغزش ۴
  • متقین: وعده به متقین ۱

منابع