گمنام

فصلت ٥٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۳٬۶۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۷#link393 | آيات ۴۰ - ۵۴ سوره فصّلت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۷#link393 | آيات ۴۰ - ۵۴ سوره فصّلت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۷#link394 | تهديد خداوند ملحدين امت را به عذاب روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۷#link394 | تهديد خداوند ملحدين امت را به عذاب روز قيامت]]
خط ۴۱: خط ۴۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۸#link401 | رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۸#link401 | رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۶#link160 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۶#link160 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ «50»
و اگر بعد از سختى‌اى كه به انسان رسيده از طرف خود رحمتى به او بچشانيم حتماً مى‌گويد: «اين رحمت، حقّ من است» (و چنان مغرور مى‌شود كه مى‌گويد:) گمان نمى‌كنم قيامتى بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم حتماً براى من نزد او بهترين (منزلت) خواهد بود.» پس ما كسانى را كه كفر ورزيدند، حتماً به آن چه انجام داده‌اند آگاه خواهيم كرد، و قطعاً از عذاب سخت به آنان خواهيم چشاند.
===نکته ها===
دنياگرايى عامل غفلت و گاهى انكار معاد است. در سوره‌ى كهف آيه‌ى 35 مى‌خوانيم كه شخصى وارد باغ و بستان خود شد و همين كه سرسبزى آن را ديد گفت: اين باغ از بين رفتنى نيست‌ «ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً» و قيامتى هم در كار نيست‌ «ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً» و اگر مرا در قيامت برگردانند، بهتر از اين باغ و بستان خواهند داد لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها ... در اين آيه نيز مى‌خوانيم: برخى افراد همين كه به رحمتى مى‌رسند قيامت را منكر مى‌شوند و مى‌گويند: بر فرض اگر قيامتى باشد، بهترين‌ها از ما خواهد بود.
===پیام ها===
1- انسان منحرف كم‌ظرفيّت و مغرور است و در اولين مرحله رسيدن به نعمت بد مستى مى‌كند. لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً ... لَيَقُولَنَّ هذا لِي‌ (چنانكه در اولين برخورد با
جلد 8 - صفحه 361
شرّ از درون مأيوس مى‌شود «فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ» وفرياد مى‌زند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «1»)
2- انسان، از خداوند طلبى ندارد و به هر نعمتى برسد از لطف اوست. «رَحْمَةً مِنَّا»
3- سرچشمه‌ى رحمت از اوست‌ «رَحْمَةً مِنَّا» ولى سرچشمه‌ى سختى‌ها عملكرد و خصلت‌هاى خود انسان است. «ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ» و نفرمود: «ضراء منا»
4- تلخ و شيرينى دنيا اندك است؛ در حدّ چشيدن و لمس كردن. «أَذَقْناهُ‌- مَسَّتْهُ»
5- انسان كافر خودخواه است و كاميابى‌ها را حقّ قطعى خود مى‌پندارد. «هذا لِي» (چنانكه قارون مى‌گفت: سرمايه‌ام به خاطر علمى است كه نزد من است.
«عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «2»)
6- رفاه و نعمت، نشانه‌ى لياقت و استحقاق و عاقبت به خيرى نيست. (قرآن در اين آيه از كسى كه خود را لايق مى‌داند انتقاد مى‌كند). «هذا لِي»
7- هر چه انسان به خودش توجّه كند، از مبدأ و معاد غافل مى‌شود. «هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً»
8- كمترين نعمت، برخى انسان‌ها را به باطل مى‌كشاند تا آنجا كه مى‌گويد: نعمت حقّ من است. «هذا لِي» قيامت نيست. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً» بر فرض كه قيامت باشد، بهترين‌ها براى من است. «إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌»
9- كفّار براى خود منطق و استدلال ندارند و عقيده آنان بر اساس گمان است. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ»
10- شك و ترديد در قيامت، نشانه كفر است. وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً ... الَّذِينَ كَفَرُوا
11- در قيامت حقيقت و باطن اعمال براى انسان كشف مى‌شود. «فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا»
12- در قيامت ابتدا جرم خلافكار به او فهمانده مى‌شود، سپس عذاب مى‌شود.
----
«1». معارج، 20.
«2». قصص، 78.
جلد 8 - صفحه 362
فَلَنُنَبِّئَنَ‌ ... لَنُذِيقَنَّهُمْ‌
13- كسى كه پندار غلط خود را محكم و با قاطعيّت مى‌گويد، بايد پاسخ محكم و با قاطعيّت دريافت كند. پاسخِ‌ «إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌» جمله‌ى‌ «فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا» و «لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (50)
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ‌: و اگر بچشانيم آن كافر را، رَحْمَةً مِنَّا: بخششى از نزد ما مانند صحت و دولت، مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ‌: بعد از سختى كه به او رسيده باشد از بيمارى و پريشانى، لَيَقُولَنَّ هذا لِي‌: هر آينه گويند كه اين نيكى براى من است، يعنى به جهت عمل نيك مستحق آنم، يا آنكه دائم اين خوبى مرا خواهد بود و زوال نخواهد داشت. وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً: و گمان نمى‌برم قيامت بر پا شونده، مراد انكار حشر و نشر است، وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي‌: و اگر باز گردانيده‌
----
«1» منهج الصادقين، چاپ 1333 ش، ج 8، ص 192.
جلد 11 - صفحه 386
شوم بسوى پروردگارم، يعنى اگر بالفرض قيامت قائم شود چنانچه زعم مسلمانان است و مرا برانگيزانند، إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌: بدرستى كه مرا باشد نزد خدا حالتى نيكو از آنچه امروز دارم از اصناف نعمت و كرامت، زيرا استحقاق نعمت و كرامت دنيويه مرا ثابت است، پس انواع نعم اخرويه نيز بر اين قياس خواهد بود و از من منفك نخواهد شد.
ثعلبى- از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت نموده كه كافر را دو تمناى عجيب است: يكى در دنيا كه گويد نعم بهشت مرا خواهد بود؛ و ديگر در عقبى كه خواهد گفت‌ «يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» هيچكدام از اين متمنى، وجود نخواهد گرفت.
خداوند اخبار از عاقبت امر فرمايد كه: فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: پس هر آينه البته البته آگاه سازيم آنانكه كافر شدند، بِما عَمِلُوا: به آنچه بجا آوردند از اعمال بد كه موجب عقوبت و نكال است، يعنى بنمائيم ايشان را عكس آنچه اعتقاد كرده بودند از اختصاص نعمت و كرامت به ايشان به جهت فساد گمان آنها به صدور اعمال حسنه از ايشان، يعنى كافران تصور كنند كه سبب ثروت و صحت، اعمال حسنه‌اى است كه از ايشان صادر گشته و در آخرت نيز بدين جهت با نعمت و كرامت خواهند بود، و حال آنكه در واقع اين قضيه منعكس باشد. وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ‌: و هر آينه بچشانيم ايشان را، مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ: از عذاب سخت و درشت كه از غايت كثرت گوئيا متراكم شده و بالاى هم نشسته كه ممكن نباشد خلاصى ايشان از آن.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (46) إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (47) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48) لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ (49) وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (50)
ترجمه‌
كسيكه كردكار شايسته‌اى پس بر نفع خود او است و كسيكه بد كرد پس بزيان او است و نيست پروردگار تو بهيچ وجه ستمكار بر بندگان‌
بسوى او برگردانده ميشود علم قيامت و بيرون نمى‌آيد هيچ يك از ميوه‌ها از غلافهاى آنها و باردار نميشود هيچ زنى و نمى‌نهد جز بعلم او و روزى كه ميخواند آنها را كه كجايند شريكان من گويند اعلام نموديم ترا كه نيست از ما گواهى‌
و گم شود از
----
جلد 4 صفحه 564
آنها آنچه كه ميخواندند از پيش و دانند كه نيست براى آنها هيچ گريزگاهى‌
ملول نميشود انسان از طلب نمودن منافع دنيوى و اگر برسد باو بدى پس بكلّى مأيوس و نااميد از رحمت حق است‌
و اگر بچشانيم باو رحمتى از خودمان پس از سختيى كه رسيده باشد باو ميگويد اين براى من است و گمان نمى‌كنم كه قيامت برپا شود و اگر بازگردانده شوم بسوى پروردگارم همانا براى من نزد او هر آينه منزلت خوبى است پس هر آينه خبر خواهيم داد البته آنها را كه كافر شدند بآنچه كردند و هر آينه ميچشانيم البته بآنها از عذابى متراكم و شديد.
تفسير
خداوند متعال احتياجى باعمال بندگان ندارد و هيچ امرى مؤثّر در وجود خدا نيست پس هر كس اعمال صالحه بجا آورد نفعش در دنيا و آخرت بخودش ميرسد و هر كس مرتكب اعمال ناشايسته شود ضرر آنها در دو دنيا بخودش عايد ميگردد و خداوند بهيچ وجه و بهيچ مقدار و بهيچ كس ظلم نميكند و صيغه مبالغه گفته‌اند براى زيادتى و تأكيد نفى است نه منفى و محتمل است مراد آن باشد كه اگر خدا بندگانرا بدون موجب عذاب كند بسيار ظلم كننده خواهد بود و نيست و اگر بپرسند كه روز قيامت كى خواهد آمد و موعد حشر چه وقت است بايد گفت علم بآن مخصوص بخدا است و خداوند بتمام تغييراتى كه در احوال موجودات پيدا ميشود علم دارد مثلا هيچيك از ميوجات نيست كه از غلاف و پوست و جاى خود بيرون آيد و هيچ زن و حيوان ماده‌اى نيست كه آبستن شود پسر باشد يا دختر نر باشد يا ماده مگر آنكه ميداند خداوند آنرا با تمام تغييراتى كه در احوال آنها از بدو انعقاد نطفه تا زمان ولادت روى ميدهد و ميداند زمان ولادت آنها را و بايد با علم و اذن خدا متولّد شوند و چون روز قيامت شود خداوند باهل شرك خطاب ميفرمايد آن شركائى كه براى من قرار داده بوديد كجايند آنها عرضه ميدارند ما قبلا اعلام نموديم بيزارى خودمان را از آنها و آنكه از ما كسى نيست كه شهادت دهد بر استحقاق آنها براى ستايش يا از ما كسى نيست كه آنها را مشاهده نمايد چون گم كرديم ما آنها را لذا خداوند هم ميفرمايد و گم شود و از دست آنها برود آنچه عبادت مينمودند در دنيا و اثرى براى آنها از پرستش و ستايش معبودهاى باطل حاصل نخواهد شد و يقين كنند كه مفرّى ندارند و نجاتى از عذاب‌
----
جلد 4 صفحه 565
الهى براى آنها نيست و انسانى كه مربّى بتربيت دينى نشده طبعا ملول و خسته نميشود از طلب مال دنيا از خدا و تحصيل آمال و منافع و لذّات دنيوى و قمّى ره فرموده يعنى ملول نميشود از دعا نمودن براى خود بخير و بعضى گفته‌اند مراد از انسان كافر است و اگر اتّفاقا ضرر جانى يا مالى باو برسد و ببلا و محنتى دچار شود يكسره مأيوس از رحمت حق و نااميد از تدارك آن بعنايت خداوند خواهد بود و بعضى يؤوس را بنا اميد از اجابت و قنوط را ببد گمان بخدا تفسير نموده‌اند و قمّى ره نقل فرموده يعنى مأيوس از روح خدا و فرج او است و اگر خداوند بعد از آن سختى و محنت و شدّت باو بچشاند طعم نعمت و رحمت و عافيت خود را آن انسان بيخرد ميگويد اين بتدبير و لياقت و استحقاق خودم حاصل شده يا اين هميشه براى من خواهد بود و گمان نميكنم قيامتى كه ميگويند برپا شود و بر فرض تحقّق من نزد خداوند مقام و منزلت خوب رفيعى دارم كه مرا در دنيا برترى داده در آخرت هم خواهد داد ولى غافل از آنكه قيامت مسلّما برپا خواهد شد و مال و نعمت دنيا نزد خدا ارزشى ندارد كه آنرا از بندگان خود دريغ نمايد و ملاك فضيلت و دليل بر مقام و منزلت كسى نزد خدا نيست بلكه ممكن است موجب مزيد استحقاق عذاب شود و خداوند آگاه ميكند اين قبيل اشخاص شكّاك كافر نعمت را در قيامت باعمال خودشان و جزاء آنها و ميچشاند بآنان بر خلاف انتظار و توقّع بيجاشان از عذاب متراكم پى در پى آنچه را كه از شدّت بغلظت و خشونت رسيده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَئِن‌ أَذَقناه‌ُ رَحمَةً مِنّا مِن‌ بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّته‌ُ لَيَقُولَن‌َّ هذا لِي‌ وَ ما أَظُن‌ُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِن‌ رُجِعت‌ُ إِلي‌ رَبِّي‌ إِن‌َّ لِي‌ عِندَه‌ُ لَلحُسني‌ فَلَنُنَبِّئَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُم‌ مِن‌ عَذاب‌ٍ غَلِيظٍ (50)
‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ بچشانيم‌ باو رحمت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بعد‌ ضرري‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ وارد ‌شده‌ ‌يعني‌ رفع‌ ضرر ‌او‌ ‌را‌ بكنيم‌ و بازاء ‌آن‌ تفضلي‌ باو كنيم‌ ‌هر‌ آينه‌ ميگويد ‌اينکه‌ تفضل‌ و رحمت‌ باقدام‌ ‌خود‌ ‌من‌ ‌است‌ و گمان‌ نمي‌كنم‌ قيامت‌ برپا شود و ‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ برگردم‌ بسوي‌ پروردگار ‌خود‌ محققا ‌از‌ ‌براي‌ ‌من‌ ‌هر‌ آينه‌ خوبيست‌ و كساني‌ ‌که‌ كافر شدند ‌هر‌ آينه‌ بآنها خبر ميدهيم‌ و آگاه‌ ميكنيم‌ بآنچه‌ عمل‌ كرده‌اند و ‌هر‌ آينه‌ ميچشانيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ غليظ.
انسان‌ ‌اگر‌ ‌در‌ ناز و نعمت‌ و عزت‌ و رياست‌ و دولت‌ و مكنت‌ و ثروت‌ ‌باشد‌ و صحت‌ و سلامت‌ ميگويد باقدام‌ و عمليات‌ خودم‌ ‌است‌ ‌از‌ طرف‌ ‌خدا‌ نميداند لذا ميفرمايد:
وَ لَئِن‌ أَذَقناه‌ُ رَحمَةً مِنّا مِن‌ بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّته‌ُ لَيَقُولَن‌َّ هذا لِي‌ چنانچه‌ قارون‌ ‌گفت‌ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ قصص‌ آيه 78 و تمام‌ مقاله كفّار همين‌ ‌است‌ خيال‌ ميكنند ‌که‌ آنچه‌ دارند باقدامات‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌است‌ مستند ‌به‌ ‌خدا‌ نميدانند.
وَ ما أَظُن‌ُّ السّاعَةَ قائِمَةً گمان‌ نميكنم‌ قيامتي‌ ‌بر‌ پا شود مثل‌ اينكه‌ شك‌ دارم‌ بلكه‌ احتمال‌ ضعيف‌ ميدهم‌ ‌اگر‌ خبري‌ نباشد ‌ما بكيف‌ و لذت‌ ‌خود‌ نائل‌ شده‌ايم‌
جلد 15 - صفحه 448
و ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ خبري‌ ‌باشد‌ وَ لَئِن‌ رُجِعت‌ُ إِلي‌ رَبِّي‌ إِن‌َّ لِي‌ عِندَه‌ُ لَلحُسني‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا عزيز و محترم‌ هستيم‌ آنجا ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ لكن‌ قضيه‌ ‌بر‌ عكس‌ ‌است‌
حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة.
فَلَنُنَبِّئَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا خواه‌ ‌از‌ اعمال‌ قلبي‌ ‌باشد‌ ‌از‌ عقائد و قصد و خيال‌ سوء و چه‌ نفسي‌ ‌باشد‌ ‌از‌ اخلاق‌ سوء و چه‌ جوارحي‌ ‌باشد‌ ‌از‌ افعال‌ سوء وَ لَنُذِيقَنَّهُم‌ مِن‌ عَذاب‌ٍ غَلِيظٍ غليظ مقابل‌ رقيق‌ ‌است‌ ‌يعني‌ شدة و سنگين‌ و ‌با‌ دوام‌ ‌است‌ عذاب‌ ‌آنها‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 50)- در این آیه به یکی دیگر از حالات نامطلوب انسانهای دور مانده از علم و ایمان یعنی حالت غرور و از خود راضی بودن اشاره کرده، می‌فرماید:
«و هر گاه او را (انسان) رحمتی از سوی خود، بعد از ناراحتی که به او رسیده بچشانیم، می‌گوید: این به خاطر شایستگی و استحقاق من بوده است» (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ
ج4، ص321
رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هذا لِی)
.این بینوای مغرور فراموش می‌کند که اگر لطف خدا نبود به جای این نعمت باید گرفتار بلا شود.
در دنباله آیه می‌افزاید: این غرور سر انجام او را به انکار آخرت می‌کشاند و می‌گوید: «من باور ندارم قیامتی در کار باشد» (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً).
و به فرض که قیامتی در کار باشد «هر گاه من به سوی پروردگارم باز گردم پاداشهای نیک و مواهب بسیار از برای من نزد او آماده است» (وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلی رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی). خدایی که در دنیا مرا این چنین گرامی داشته حتما در آخرت بهتر از این پذیرایی خواهد کرد! ولی خداوند این افراد مغرور و خیره‌سر را در پایان این آیه چنین تهدید می‌کند که: «ما به زودی کافران را از اعمالی که انجام داده‌اند آگاه خواهیم کرد، و از عذاب شدید به آنها می‌چشانیم» (فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس