تُسْرِفُوا

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«إِسْراف» از مادّه «سرف» کلمه بسیار جامعى است که هر گونه زیاده روى در کمیت، کیفیت، بیهوده گرایى، اتلاف و مانند آن را شامل مى شود; و این روش قرآن است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فوراً جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصیه مى کند. بنابراین به معناى وسیع کلمه، هر گونه تجاوز از حدّ در کارى است که انسان انجام مى دهد; ولى غالباً این کلمه در مورد هزینه ها و خرج ها گفته مى شود. تعبیر به «اسراف» در سوره «طه» ممکن است اشاره به این باشد که آنها نعمت هاى خداداد، مانند: چشم، گوش و عقل را در مسیرهاى غلط به کار انداختند. و اسراف چیزى جز این نیست که انسان نعمت را بیهوده بر باد دهد. و یا اشاره به این است که گنهکاران دو دسته اند: گروهى گناهان محدودى دارند و ترسى از خدا در دل، یعنى رابطه خود را به کلّى با پروردگار نبریده اند; اگر فرضاً ظلم و ستمى مى کند، بر یتیم و بینوا روا نمى دارد، و در عین حال خود را مقصر مى شمرد و در پیشگاه خدا روسیاه مى داند. بدون شک چنین فردى گنهکار است و مستحق مجازات، اما با کسى که بى حساب گناه مى کند و هیچ قید و شرطى براى گناه قائل نیست و گاهى به انجام گناه افتخار مى کند و یا گناه را کوچک مى شمرد، فرق بسیار دارد; چرا که دسته اول ممکن است سرانجام در مقام توبه و جبران برآیند، اما آنها که در گناه اسراف مى کنند، توبه آنها بسیار بعید است. بالاخره «اسراف» آن است که بیش از حدّ، در غیر حق و بى جا مصرف گردد. در یکى از روایات اسلامى تشبیه جالبى براى «اسراف»، «اقتار» و حدّ «اعتدال» شده است; و آن این است: هنگامى که امام صادق(علیه السلام) این آیه را تلاوت فرمود، مشتى سنگ ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفته و فرمودند: این همان «اقتار» و سخت گیرى است; پس از آن مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت، فرمودند: این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود، به گونه اى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند; فرمودند: این همان «قوام» است.

ریشه کلمه