گمنام

تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
'''{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۲ | بعدی = تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۸: خط ۱۰:
==آيه و ترجمه ==
==آيه و ترجمه ==
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسوِس بِهِ نَفْسهُ وَ نحْنُ أَقْرَب إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(۱۶)
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسوِس بِهِ نَفْسهُ وَ نحْنُ أَقْرَب إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(۱۶)
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ قَعِيدٌ(۱۷)
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ قَعِيدٌ(۱۷)
مَّا يَلْفِظ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ(۱۸)
مَّا يَلْفِظ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ(۱۸)
ترجمه :
ترجمه :
۱۶ - ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم ، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم !
۱۶ - ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم ، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم !
خط ۸۹: خط ۹۱:
<span id='link113'><span>
<span id='link113'><span>
==آيه و ترجمه ==
==آيه و ترجمه ==
وَ جَاءَت سكْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَْقِّ ذَلِك مَا كُنت مِنْهُ تحِيدُ(۱۹)
وَ جَاءَت سكْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَْقِّ ذَلِك مَا كُنت مِنْهُ تحِيدُ(۱۹)
وَ نُفِخَ فى الصورِ ذَلِك يَوْمُ الْوَعِيدِ(۲۰)
وَ نُفِخَ فى الصورِ ذَلِك يَوْمُ الْوَعِيدِ(۲۰)
وَ جَاءَت كلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سائقٌ وَ شهِيدٌ(۲۱)
وَ جَاءَت كلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سائقٌ وَ شهِيدٌ(۲۱)
لَّقَدْ كُنت فى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشفْنَا عَنك غِطاءَك فَبَصرُك الْيَوْمَ حَدِيدٌ(۲۲)
لَّقَدْ كُنت فى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشفْنَا عَنك غِطاءَك فَبَصرُك الْيَوْمَ حَدِيدٌ(۲۲)
ترجمه :
ترجمه :
۱۹ - و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود) اين همان چيزى است كه از آن مى گريختى !
۱۹ - و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود) اين همان چيزى است كه از آن مى گريختى !
خط ۲۰۴: خط ۲۰۶:
جالب اينكه در حديثى آمده است : «'''مردى نزد عمر آمد'''»، و گفت : من فتنه را دوست دارم ! و از حق بيزارم ! و به چيزى گواهى مى دهم كه هرگز نديده ام ! عمر او را به زندان افكند اين سخن به گوش على (عليه السلام ) رسيد، فرمود: اى عمر! زندان كردن اين مرد ظلم است و تو مرتكب ستم شدى گفت چرا؟ فرمود: زيرا او مال و فرزند خود را دوست مى دارد كه خدا در يكى از آيات قرآن از آن تعبير به «'''فتنه '''» كرده است : انما اموالكم و اولادكم فتنه او از مرگ بيزار است و در قرآن از آن تعبير به «'''حق '''» شده و جاءت سكرة الموت بالحق او شهادت به يكتائى خداوندى مى دهد كه هرگز او را نديده است ، در اينجا عمر گفت : لو لا على لهلك عمر: ((اگر على (عليه السلام ) نبود عمر هلاك مى شد)).
جالب اينكه در حديثى آمده است : «'''مردى نزد عمر آمد'''»، و گفت : من فتنه را دوست دارم ! و از حق بيزارم ! و به چيزى گواهى مى دهم كه هرگز نديده ام ! عمر او را به زندان افكند اين سخن به گوش على (عليه السلام ) رسيد، فرمود: اى عمر! زندان كردن اين مرد ظلم است و تو مرتكب ستم شدى گفت چرا؟ فرمود: زيرا او مال و فرزند خود را دوست مى دارد كه خدا در يكى از آيات قرآن از آن تعبير به «'''فتنه '''» كرده است : انما اموالكم و اولادكم فتنه او از مرگ بيزار است و در قرآن از آن تعبير به «'''حق '''» شده و جاءت سكرة الموت بالحق او شهادت به يكتائى خداوندى مى دهد كه هرگز او را نديده است ، در اينجا عمر گفت : لو لا على لهلك عمر: ((اگر على (عليه السلام ) نبود عمر هلاك مى شد)).


'''{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۲ | بعدی = تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۴}}


[[رده:تفسیر نمونه]]
[[رده:تفسیر نمونه]]
۸٬۹۳۳

ویرایش