گمنام

تفسیر:نمونه جلد۱ بخش۵۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
===آيا بسم الله جزء سوره است ؟ ===
===آيا بسم الله جزء سوره است ؟ ===
در ميان دانشمندان و علماء شيعه اختلافى در اين مساءله نيست ، كه بسم الله جزء سوره حمد و همه سوره هاى قرآن است ، اصولا ثبت بسم الله در متن قرآن مجيد در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده اين امر است زيرا مى دانيم در متن قرآن چيزى اضافه نوشته نشده است ، و ذكر بسم الله در آغاز سوره ها از زمان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) تاكنون معمول بوده است .
در ميان دانشمندان و علماء شيعه اختلافى در اين مساءله نيست ، كه بسم الله جزء سوره حمد و همه سوره هاى قرآن است ، اصولا ثبت بسم الله در متن قرآن مجيد در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده اين امر است زيرا مى دانيم در متن قرآن چيزى اضافه نوشته نشده است ، و ذكر بسم الله در آغاز سوره ها از زمان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) تاكنون معمول بوده است .
و اما از نظر دانشمندان اهل تسنن ، نويسنده تفسير المنار جمع آورى جامعى از اقوال آنها به شرح زير كرده است :
 
و اما از نظر دانشمندان اهل تسنن ، نويسنده تفسير المنار جمع آورى جامعى از اقوال آنها به شرح زير كرده است:
 
در ميان علما گفتگو است كه آيا بسم الله در آغاز هر سورهاى جزء سوره است يا نه ؟ دانشمندان پيشين از اهل مكه اعم از فقهاء و قاريان قرآن از جمله ابن كثير و اهل كوفه از جمله عاصم و كسائى از قراء، و بعضى از صحابه و تابعين از اهل مدينه ، و همچنين شافعى در كتاب جديد، و پيروان او و ثورى و احمد در يكى از دو قولش معتقدند كه جزء سوره است ، همچنين علماى اماميه و از صحابه طبق گفته آنان على (عليه السلام ) و ابن عباس و عبدالله بن عمر و ابوهريره ، و از علماى تابعين سعيد بن جبير و عطا و زهرى و ابن المبارك اين عقيده را برگزيده اند.
در ميان علما گفتگو است كه آيا بسم الله در آغاز هر سورهاى جزء سوره است يا نه ؟ دانشمندان پيشين از اهل مكه اعم از فقهاء و قاريان قرآن از جمله ابن كثير و اهل كوفه از جمله عاصم و كسائى از قراء، و بعضى از صحابه و تابعين از اهل مدينه ، و همچنين شافعى در كتاب جديد، و پيروان او و ثورى و احمد در يكى از دو قولش معتقدند كه جزء سوره است ، همچنين علماى اماميه و از صحابه طبق گفته آنان على (عليه السلام ) و ابن عباس و عبدالله بن عمر و ابوهريره ، و از علماى تابعين سعيد بن جبير و عطا و زهرى و ابن المبارك اين عقيده را برگزيده اند.
سپس اضافه مى كند مهمترين دليل آنها اتفاق همه صحابه و كسانى كه بعد از آنها روى كار آمدند بر ذكر بسم الله در قرآن در آغاز هر سورهاى جز سوره برائت است ، در حالى كه آنها متفقا توصيه مى كردند كه قرآن را از آنچه جزء قرآن نيست پيراسته دارند، و به همين دليل آمين را در آخر سوره فاتحه ذكر نكرده اند ...
 
سپس اضافه مى كند مهمترين دليل آنها اتفاق همه صحابه و كسانى كه بعد از آنها روى كار آمدند بر ذكر بسم الله در قرآن در آغاز هر سورهاى جز سوره برائت است ، در حالى كه آنها متفقا توصيه مى كردند كه قرآن را از آنچه جزء قرآن نيست پيراسته دارند، و به همين دليل آمين را در آخر سوره فاتحه ذكر نكرده اند...
 
سپس از مالك و پيروان ابوحنيفه و بعضى ديگر نقل مى كند كه آنها بسم الله
سپس از مالك و پيروان ابوحنيفه و بعضى ديگر نقل مى كند كه آنها بسم الله
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۱۸ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۱۸ </center>
را يك آيه مستقل مى دانستند كه براى بيان آغاز سوره ها و فاصله ميان آنها نازل شده است .
را يك آيه مستقل مى دانستند كه براى بيان آغاز سوره ها و فاصله ميان آنها نازل شده است .
و از احمد (فقيه معروف اهل تسنن ) و بعضى از قاريان كوفه نقل مى كند كه آنها بسم الله را جزء سوره حمد مى دانستند نه جزء ساير سوره ها.
و از احمد (فقيه معروف اهل تسنن ) و بعضى از قاريان كوفه نقل مى كند كه آنها بسم الله را جزء سوره حمد مى دانستند نه جزء ساير سوره ها.
از مجموع آنچه گفته شده چنين استفاده مى شود كه حتى اكثريت قاطع اهل تسنن نيز بسم الله را جزء سوره مى دانند.
از مجموع آنچه گفته شده چنين استفاده مى شود كه حتى اكثريت قاطع اهل تسنن نيز بسم الله را جزء سوره مى دانند.
در اينجا بعضى از رواياتى را كه از طرق شيعه و اهل تسنن در اين زمينه نقل شده يادآور مى شويم : (و اعتراف مى كنيم كه ذكر همه آنها از حوصله اين بحث خارج ، و متناسب با يك بحث فقهى تمام عيار است ).
 
«'''معاوية بن عمار'''» از دوستان امام صادق (عليه السلام ) مى گويد از امام پرسيدم هنگامى كه به نماز برمى خيزم بسم الله را در آغاز حمد بخوانم ؟ فرمود بلى مجددا سؤ ال كردم هنگامى كه حمد تمام شد و سورهاى بعد از آن مى خوانم بسم الله را با آن بخوانم ؟ باز فرمود آرى :
در اينجا بعضى از رواياتى را كه از طرق شيعه و اهل تسنن در اين زمينه نقل شده يادآور مى شويم : (و اعتراف مى كنيم كه ذكر همه آنها از حوصله اين بحث خارج ، و متناسب با يك بحث فقهى تمام عيار است).
 
«'''معاوية بن عمار'''» از دوستان امام صادق (عليه السلام ) مى گويد از امام پرسيدم هنگامى كه به نماز برمى خيزم بسم الله را در آغاز حمد بخوانم ؟ فرمود بلى مجددا سؤ ال كردم هنگامى كه حمد تمام شد و سورهاى بعد از آن مى خوانم بسم الله را با آن بخوانم ؟ باز فرمود آرى:
 
۲ دارقطنى از علماى سنت به سند صحيح از على (عليه السلام ) نقل مى كند كه مردى از آن حضرت پرسيد السبع المثانى چيست ؟ فرمود: سوره حمد است ، عرض كرد سوره حمد شش آيه است فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم نيز آيه اى از آن است .
۲ دارقطنى از علماى سنت به سند صحيح از على (عليه السلام ) نقل مى كند كه مردى از آن حضرت پرسيد السبع المثانى چيست ؟ فرمود: سوره حمد است ، عرض كرد سوره حمد شش آيه است فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم نيز آيه اى از آن است .
۳ بيهقى محدث مشهور اهل سنت با سند صحيح از طريق ابن جبير از ابن عباس چنين نقل مى كند: استرق الشيطان من الناس اعظم آية من القرآن بسم الله الرحمن الرحيم : مردم شيطان صفت ، بزرگترين آيه قرآن بسم الله
۳ بيهقى محدث مشهور اهل سنت با سند صحيح از طريق ابن جبير از ابن عباس چنين نقل مى كند: استرق الشيطان من الناس اعظم آية من القرآن بسم الله الرحمن الرحيم : مردم شيطان صفت ، بزرگترين آيه قرآن بسم الله
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۱۹ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۱۹ </center>
الرحمن الرحيم را سرقت كردند)) (اشاره به اينكه در آغاز سوره ها آن را نمى خوانند).
الرحمن الرحيم را سرقت كردند)) (اشاره به اينكه در آغاز سوره ها آن را نمى خوانند).
گذشته از همه اينها سيره مسلمين همواره بر اين بوده كه هنگام تلاوت قرآن بسم الله را در آغاز هر سورهاى مى خواندند، و متواترا نيز ثابت شده كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آن را نيز تلاوت مى فرمود، چگونه ممكن است چيزى جزء قرآن نباشد و پيامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت كنند.
گذشته از همه اينها سيره مسلمين همواره بر اين بوده كه هنگام تلاوت قرآن بسم الله را در آغاز هر سورهاى مى خواندند، و متواترا نيز ثابت شده كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آن را نيز تلاوت مى فرمود، چگونه ممكن است چيزى جزء قرآن نباشد و پيامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت كنند.
و اما اينكه بعضى احتمال داده اند كه بسم الله آيه مستقلى باشد كه جزء قرآن است اما جزء سوره ها نيست ، احتمال بسيار سست و ضعيفى به نظر مى رسد، زيرا مفهوم و محتواى بسم الله نشان مى دهد كه براى ابتدا و آغاز كارى است ، نه اينكه خود يك مفهوم و معنى جدا و مستقل داشته باشد، در حقيقت اين جمود و تعصب شديد است كه ما بخواهيم براى ايستادن روى حرف خود هر احتمالى را مطرح كنيم و آيه اى همچون بسم الله را كه مضمونش فرياد مى زند سر آغازى است براى بحثهاى بعد از آن ، آيه مستقل و بريده از ما قبل بعد بپنداريم .
و اما اينكه بعضى احتمال داده اند كه بسم الله آيه مستقلى باشد كه جزء قرآن است اما جزء سوره ها نيست ، احتمال بسيار سست و ضعيفى به نظر مى رسد، زيرا مفهوم و محتواى بسم الله نشان مى دهد كه براى ابتدا و آغاز كارى است ، نه اينكه خود يك مفهوم و معنى جدا و مستقل داشته باشد، در حقيقت اين جمود و تعصب شديد است كه ما بخواهيم براى ايستادن روى حرف خود هر احتمالى را مطرح كنيم و آيه اى همچون بسم الله را كه مضمونش فرياد مى زند سر آغازى است براى بحثهاى بعد از آن ، آيه مستقل و بريده از ما قبل بعد بپنداريم .
تنها ايراد قابل ملاحظه اى كه مخالفان در اين رابطه دارند اين است كه مى گويند در شمارش آيات سوره هاى قرآن (بجز سوره حمد) معمولا بسم الله را يك آيه حساب نمى كنند، بلكه آيه نخست را بعد از آن قرار مى دهند.
تنها ايراد قابل ملاحظه اى كه مخالفان در اين رابطه دارند اين است كه مى گويند در شمارش آيات سوره هاى قرآن (بجز سوره حمد) معمولا بسم الله را يك آيه حساب نمى كنند، بلكه آيه نخست را بعد از آن قرار مى دهند.
پاسخ اين سؤ ال را «'''فخر رازى '''» در تفسير كبير به روشنى داده است آنجا كه مى گويد: هيچ مانعى ندارد كه بسم الله در سوره حمد به تنهائى يك آيه باشد و در سوره هاى ديگر قرآن جزئى از آيه اول محسوب گردد. (بنابر اين مثلا در سوره كوثر «'''بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر'''» همه يك آيه محسوب مى شود ).
پاسخ اين سؤ ال را «'''فخر رازى '''» در تفسير كبير به روشنى داده است آنجا كه مى گويد: هيچ مانعى ندارد كه بسم الله در سوره حمد به تنهائى يك آيه باشد و در سوره هاى ديگر قرآن جزئى از آيه اول محسوب گردد. (بنابر اين مثلا در سوره كوثر «'''بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر'''» همه يك آيه محسوب مى شود ).
به هر حال مساءله آنقدر روشن است كه مى گويند: يك روز معاويه در
به هر حال مساءله آنقدر روشن است كه مى گويند: يك روز معاويه در
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۰ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۰ </center>
دوران حكومتش در نماز جماعت بسم الله را نگفت ، بعد از نماز جمعى از مهاجران و انصار فرياد زدند اسرقت ام نسيت ؟: آيا بسم الله را دزديدى يا فراموش كردى ؟.
دوران حكومتش در نماز جماعت بسم الله را نگفت ، بعد از نماز جمعى از مهاجران و انصار فرياد زدند اسرقت ام نسيت ؟: آيا بسم الله را دزديدى يا فراموش كردى ؟.
<span id='link12'><span>
<span id='link12'><span>
===الله جامعترين نام خداوند ===
===الله، جامع ترين نام خداوند ===
در جمله بسم الله نخست با كلمه اسم روبرو مى شويم كه به گفته علماى ادبيات عرب اصل آن از سمو (بر وزن غلو) گرفته شده كه به معنى بلندى و ارتفاع است ، و اينكه به هر نامى اسم گفته مى شود به خاطر آنست كه مفهوم آن بعد از نامگذارى از مرحله خفا و پنهانى به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع مى رسد، و يا به خاطر آنست كه لفظ با نامگذارى ، معنى پيدا مى كند و از مهمل و بى معنى بودن در مى آيد و علو و ارتفاع مى يابد.
در جمله بسم الله نخست با كلمه اسم روبرو مى شويم كه به گفته علماى ادبيات عرب اصل آن از سمو (بر وزن غلو) گرفته شده كه به معنى بلندى و ارتفاع است ، و اينكه به هر نامى اسم گفته مى شود به خاطر آنست كه مفهوم آن بعد از نامگذارى از مرحله خفا و پنهانى به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع مى رسد، و يا به خاطر آنست كه لفظ با نامگذارى ، معنى پيدا مى كند و از مهمل و بى معنى بودن در مى آيد و علو و ارتفاع مى يابد.
به هر حال بعد از كلمه اسم ، به كلمه «'''الله '''» برخورد مى كنيم كه جامعترين نامهاى خدا است ، زيرا بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هر كدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد، تنها نامى كه اشاره به تمام صفات و كمالات الهى ، يا به تعبير ديگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله مى باشد.
به هر حال بعد از كلمه اسم ، به كلمه «'''الله '''» برخورد مى كنيم كه جامعترين نامهاى خدا است ، زيرا بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هر كدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد، تنها نامى كه اشاره به تمام صفات و كمالات الهى ، يا به تعبير ديگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله مى باشد.
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۱ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۱ </center>
به همين دليل اسماء ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براى كلمه «'''الله '''» گفته مى شود به عنوان نمونه :
به همين دليل اسماء ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براى كلمه «'''الله '''» گفته مى شود به عنوان نمونه:
 
«'''غفور'''» و «'''رحيم '''» كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى كند (فان الله غفور رحيم بقره ۲۲۶).
«'''غفور'''» و «'''رحيم '''» كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى كند (فان الله غفور رحيم بقره ۲۲۶).
«'''سميع '''» اشاره به آگاهى او از مسموعات ، و «'''عليم '''» اشاره به آگاهى او از همه چيز است (فان الله سميع عليم بقره ۲۲۷). «'''بصير'''»، علم او را به همه ديدنيها بازگو مى كند (و الله بصير بما تعملون حجرات ۱۸). «'''رزاق '''»، به جنبه روزى دادن او به همه موجودات اشاره مى كند و «'''ذوالقوه '''» به قدرت او، و مبين به استوارى افعال و برنامه هاى او (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتين زاريات ۵۸).
«'''سميع '''» اشاره به آگاهى او از مسموعات ، و «'''عليم '''» اشاره به آگاهى او از همه چيز است (فان الله سميع عليم بقره ۲۲۷). «'''بصير'''»، علم او را به همه ديدنيها بازگو مى كند (و الله بصير بما تعملون حجرات ۱۸). «'''رزاق '''»، به جنبه روزى دادن او به همه موجودات اشاره مى كند و «'''ذوالقوه '''» به قدرت او، و مبين به استوارى افعال و برنامه هاى او (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتين زاريات ۵۸).
و بالاخره «'''خالق '''» و «'''بارء'''» اشاره به آفرينش او و «'''مصور'''» حاكى از صورتگريش مى باشد (هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى حشر۲۴).
و بالاخره «'''خالق '''» و «'''بارء'''» اشاره به آفرينش او و «'''مصور'''» حاكى از صورتگريش مى باشد (هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى حشر۲۴).
آرى تنها «'''الله '''» است كه جامعترين نام خدا مى باشد، لذاملاحظه مى كنيم در يك آيه بسيارى از اين اسماء، وصف «'''الله '''» قرار مى گيرند هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤ من المهيمن العزيز الجبار المتكبر: «'''او است الله كه معبودى جز وى نيست او است حاكم مطلق ، منزه از ناپاكيها، از هر گونه ظلم و بيدادگرى ايمنى بخش ، نگاهبان همه چيز، توانا و شكست ناپذير، قاهر بر همه موجودات و با عظمت '''».
آرى تنها «'''الله '''» است كه جامعترين نام خدا مى باشد، لذاملاحظه مى كنيم در يك آيه بسيارى از اين اسماء، وصف «'''الله '''» قرار مى گيرند هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤ من المهيمن العزيز الجبار المتكبر: «'''او است الله كه معبودى جز وى نيست او است حاكم مطلق ، منزه از ناپاكيها، از هر گونه ظلم و بيدادگرى ايمنى بخش ، نگاهبان همه چيز، توانا و شكست ناپذير، قاهر بر همه موجودات و با عظمت '''».
يكى از شواهد روش جامعيت اين نام آنست كه ابراز ايمان و توحيد تنها با جمله لا اله الا الله مى توان كرد، و جمله لا اله الا العليم ، الا الخالق ، الا الرازق )) و مانند آن به تنهائى دليل بر توحيد و اسلام نيست ، و نيز به همين جهت است كه
يكى از شواهد روش جامعيت اين نام آنست كه ابراز ايمان و توحيد تنها با جمله لا اله الا الله مى توان كرد، و جمله لا اله الا العليم ، الا الخالق ، الا الرازق )) و مانند آن به تنهائى دليل بر توحيد و اسلام نيست ، و نيز به همين جهت است كه
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۲ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۲ </center>
خط ۱۶۸: خط ۱۸۹:
===رحمت عام و خاص خدا. ===
===رحمت عام و خاص خدا. ===
مشهور در ميان گروهى از مفسران اين است كه صفت رحمان ، اشاره به رحمت عام خدا است كه شامل دوست و دشمن ، مؤ من و كافر و نيكوكار و بدكار مى باشد، زيرا مى دانيم باران رحمت بى حسابش همه را رسيده ، و خوان نعمت بى دريغش همه جا كشيده همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند، و روزى خويش را از سفره گسترده نعمتهاى بى پايانش بر مى گيرند، اين همان رحمت عام او است كه پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در درياى آن غوطه ورند.
مشهور در ميان گروهى از مفسران اين است كه صفت رحمان ، اشاره به رحمت عام خدا است كه شامل دوست و دشمن ، مؤ من و كافر و نيكوكار و بدكار مى باشد، زيرا مى دانيم باران رحمت بى حسابش همه را رسيده ، و خوان نعمت بى دريغش همه جا كشيده همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند، و روزى خويش را از سفره گسترده نعمتهاى بى پايانش بر مى گيرند، اين همان رحمت عام او است كه پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در درياى آن غوطه ورند.
ولى «'''رحيم '''» اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ويژه بندگان مطيع و صالح و فرمانبردار است ، زيرا آنها به حكم ايمان و عمل صالح ، شايستگى اين را يافته اند كه از رحمت و بخشش و احسان خاصى كه آلودگان و تبهكاران از آن سهمى ندارند، بهره مند گردند.
ولى «'''رحيم '''» اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ويژه بندگان مطيع و صالح و فرمانبردار است ، زيرا آنها به حكم ايمان و عمل صالح ، شايستگى اين را يافته اند كه از رحمت و بخشش و احسان خاصى كه آلودگان و تبهكاران از آن سهمى ندارند، بهره مند گردند.
تنها چيزى كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد آنست كه «'''رحمان '''» در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است كه نشانه عموميت آنست ، در حالى كه «'''رحيم '''» گاهى به صورت مقيد ذكر شده كه دليل بر خصوصيت آن است مانند كان بالمومنين رحيما: «'''خداوند نسبت به مؤ منان رحيم است '''» (احزاب ۴۳) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد.
تنها چيزى كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد آنست كه «'''رحمان '''» در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است كه نشانه عموميت آنست ، در حالى كه «'''رحيم '''» گاهى به صورت مقيد ذكر شده كه دليل بر خصوصيت آن است مانند كان بالمومنين رحيما: «'''خداوند نسبت به مؤ منان رحيم است '''» (احزاب ۴۳) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد.
در روايتى نيز از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: و الله اله كل شيى ء، الرحمان بجميع خلقه ، الرحيم بالمؤ منين خاصة : «'''خداوند معبود همه چيز است ، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤ منان رحيم است '''»
در روايتى نيز از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: و الله اله كل شيى ء، الرحمان بجميع خلقه ، الرحيم بالمؤ منين خاصة : «'''خداوند معبود همه چيز است ، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤ منان رحيم است '''»
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۳ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۳ </center>
از سوئى ديگر «'''رحمان '''» را صيغه مبالغه دانسته اند كه خود دليل ديگرى بر عموميت رحمت او است ، و رحيم را صفت مشبهه كه نشانه ثبات و دوام است و اين ويژه مؤ منان مى باشد.
از سوئى ديگر «'''رحمان '''» را صيغه مبالغه دانسته اند كه خود دليل ديگرى بر عموميت رحمت او است ، و رحيم را صفت مشبهه كه نشانه ثبات و دوام است و اين ويژه مؤ منان مى باشد.
شاهد ديگر اينكه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غير او به كار نمى رود، در حالى كه رحيم صفتى است كه هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال مى شود، چنانكه درباره پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) در قرآن مى خوانيم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رؤ ف رحيم : ناراحتيهاى شما بر پيامبر گران است ، و نسبت به هدايت شما سخت علاقمند است ، و نسبت به مؤ منان مهربان و رحيم مى باشد (توبه - ۱۲۸ ).
شاهد ديگر اينكه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غير او به كار نمى رود، در حالى كه رحيم صفتى است كه هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال مى شود، چنانكه درباره پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) در قرآن مى خوانيم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رؤ ف رحيم : ناراحتيهاى شما بر پيامبر گران است ، و نسبت به هدايت شما سخت علاقمند است ، و نسبت به مؤ منان مهربان و رحيم مى باشد (توبه - ۱۲۸ ).
لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده : الرحمان اسم خاص ، بصفة عامة ، و الرحيم اسم عام بصفة خاصة : رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گيرد) ولى «'''رحيم '''» اسم عام است به صفت خاص (نامى است كه بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ويژه مؤ منان دارد).
لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده : الرحمان اسم خاص ، بصفة عامة ، و الرحيم اسم عام بصفة خاصة : رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گيرد) ولى «'''رحيم '''» اسم عام است به صفت خاص (نامى است كه بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ويژه مؤ منان دارد).
با اين همه گاه مى بينيم كه رحيم نيز به صورت يك وصف عام استعمال مى شود البته هيچ مانعى ندارد كه تفاوتى كه گفته شد در ريشه اين دو لغت باشد، اما استثناهائى نيز در آن راه يابد.
با اين همه گاه مى بينيم كه رحيم نيز به صورت يك وصف عام استعمال مى شود البته هيچ مانعى ندارد كه تفاوتى كه گفته شد در ريشه اين دو لغت باشد، اما استثناهائى نيز در آن راه يابد.
در دعاى بسيار ارزنده و معروف امام حسين (عليه السلام ) بنام دعاى عرفه مى خوانيم : يا رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما: «'''اى خدائى كه رحمان دنيا و آخرت توئى و رحيم دنيا و آخرت نيز توئى '''»!
 
در دعاى بسيار ارزنده و معروف امام حسين (عليه السلام ) بنام دعاى عرفه مى خوانيم : يا رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما: «'''اى خدائى كه رحمان دنيا و آخرت توئى و رحيم دنيا و آخرت نيز توئى'''»!
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۴ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۴ </center>
سخن خود را در اين بحث با حديث پر معنى و گويائى از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود: ان الله عز و جل ماة رحمة ، و انه انزل منها واحدة الى الارض فقسمها بين خلقه بها يتعاطفون و يتراحمون ، و اخر تسع و تسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة !: «'''خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد كه يكى از آن را به زمين نازل كرده است ، و درمخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتى كه در ميان مردم است از پرتو همان است ، ولى نود و نه قسمت را براى خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مى سازد.'''»
سخن خود را در اين بحث با حديث پر معنى و گويائى از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود: ان الله عز و جل ماة رحمة ، و انه انزل منها واحدة الى الارض فقسمها بين خلقه بها يتعاطفون و يتراحمون ، و اخر تسع و تسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة !: «'''خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد كه يكى از آن را به زمين نازل كرده است ، و درمخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتى كه در ميان مردم است از پرتو همان است ، ولى نود و نه قسمت را براى خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مى سازد.'''»
خط ۱۸۲: خط ۲۱۰:
===چرا صفات ديگر خدا در بسم الله نيامده است ؟! ===
===چرا صفات ديگر خدا در بسم الله نيامده است ؟! ===
اين موضوع قابل توجه است كه تمام سوره هاى قرآن با بسم الله شروع مى شود (بجز سوره برائت آن هم به دليلى كه سابقا گفتيم ) و در بسم الله پس از نام ويژه «'''الله '''» تنها روى صفت «'''رحمانيت و رحيميت '''» او تكيه مى شود، و اين سؤ ال انگيز است كه چرا سخنى از بقيه صفات در اين موضع حساس به ميان نيامده ؟
اين موضوع قابل توجه است كه تمام سوره هاى قرآن با بسم الله شروع مى شود (بجز سوره برائت آن هم به دليلى كه سابقا گفتيم ) و در بسم الله پس از نام ويژه «'''الله '''» تنها روى صفت «'''رحمانيت و رحيميت '''» او تكيه مى شود، و اين سؤ ال انگيز است كه چرا سخنى از بقيه صفات در اين موضع حساس به ميان نيامده ؟
اما با توجه به يك نكته ، پاسخ اين سؤ ال روشن مى شود و آن اينكه در آغاز هر كار لازم است از صفتى استمداد كنيم كه آثارش بر سراسر جهان پرتوافكن است ، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانى نجات بخشيده است .
اما با توجه به يك نكته ، پاسخ اين سؤ ال روشن مى شود و آن اينكه در آغاز هر كار لازم است از صفتى استمداد كنيم كه آثارش بر سراسر جهان پرتوافكن است ، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانى نجات بخشيده است .
بهتر است اين حقيقت را از زبان قرآن بشنويد آنجا كه مى گويد: و رحمتى وسعت كل شيى ء:«'''رحمت من همه چيز را فرا گرفته است '''» (اعراف ۱۵۶).
بهتر است اين حقيقت را از زبان قرآن بشنويد آنجا كه مى گويد: و رحمتى وسعت كل شيى ء:«'''رحمت من همه چيز را فرا گرفته است '''» (اعراف ۱۵۶).
و در جاى ديگر از زبان حاملان عرش خدا مى خوانيم ربنا وسعت كل شيى ء رحمة : «'''خدايا رحمت خود را بر همه چيز گسترده اى '''» (مؤ من ۷).
و در جاى ديگر از زبان حاملان عرش خدا مى خوانيم ربنا وسعت كل شيى ء رحمة : «'''خدايا رحمت خود را بر همه چيز گسترده اى '''» (مؤ من ۷).
از سوى ديگر مى بينيم پيامبران براى نجات خود از چنگال حوادث سخت
از سوى ديگر مى بينيم پيامبران براى نجات خود از چنگال حوادث سخت
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۵ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۵ </center>
و طاقت فرسا و دشمنان خطرناك ، دست به دامن رحمت خدا مى زدند قوم «'''موسى '''» براى نجات از چنگال فرعونيان مى گويند و نجنا برحمتك : «'''خدايا ما را به رحمت خود رهائى بخش '''» (يونس ۸۶).
و طاقت فرسا و دشمنان خطرناك ، دست به دامن رحمت خدا مى زدند قوم «'''موسى '''» براى نجات از چنگال فرعونيان مى گويند و نجنا برحمتك : «'''خدايا ما را به رحمت خود رهائى بخش '''» (يونس ۸۶).
در مورد«'''هود'''» و پيروانش چنين مى خوانم : فانجيناه و الذين معه برحمة منا: هود و پيروانش را به وسيله رحمت خويش (از چنگال دشمنان ) رهائى بخشيديم (اعراف ۷۲).
در مورد«'''هود'''» و پيروانش چنين مى خوانم : فانجيناه و الذين معه برحمة منا: هود و پيروانش را به وسيله رحمت خويش (از چنگال دشمنان ) رهائى بخشيديم (اعراف ۷۲).
اصولا هنگامى كه حاجتى از خدا مى طلبيم مناسب است او را با صفاتى كه پيوند با آن حاجت دارد توصيف كنيم مثلا عيسى مسيح (عليه السلام ) به هنگام درخواست مائده آسمانى (غذاى مخصوص ) چنين مى گويد: اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء ... و ارزقنا و انت خيرالرازقين : «'''بار الها مائدهاى از آسمان بر ما نازل گردان ... و ما را روزى ده و تو بهترين روزى دهندگانى '''» (مائده ۱۱۴).
اصولا هنگامى كه حاجتى از خدا مى طلبيم مناسب است او را با صفاتى كه پيوند با آن حاجت دارد توصيف كنيم مثلا عيسى مسيح (عليه السلام ) به هنگام درخواست مائده آسمانى (غذاى مخصوص ) چنين مى گويد: اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء ... و ارزقنا و انت خيرالرازقين : «'''بار الها مائدهاى از آسمان بر ما نازل گردان ... و ما را روزى ده و تو بهترين روزى دهندگانى '''» (مائده ۱۱۴).
«'''نوح '''» پيامبر بزرگ خدا نيز اين درس را به ما مى آموزد، آنجا كه براى پياده شدن از كشتى در يك جايگاه مناسب ، چنين دعا كند رب انزلنى منزلامباركا و انت خير المنزلين : «'''پروردگارا! مرا به طرز مباركى فرود آر كه تو بهترين فرود آورندگانى '''» (مؤ منون ۲۹).
«'''نوح '''» پيامبر بزرگ خدا نيز اين درس را به ما مى آموزد، آنجا كه براى پياده شدن از كشتى در يك جايگاه مناسب ، چنين دعا كند رب انزلنى منزلامباركا و انت خير المنزلين : «'''پروردگارا! مرا به طرز مباركى فرود آر كه تو بهترين فرود آورندگانى '''» (مؤ منون ۲۹).
و نيز «'''زكريا'''» به هنگام درخواست فرزندى از خدا كه جانشين و وارث او باشد خدا را با صفت خير الوارثين توصيف مى كند و مى گويد رب لاتذرنى فردا و انت خير الوارثين : خداوندا! مرا تنها مگذار كه تو بهترين وارثانى )) (انبياء۸۹). بنابراين در مورد آغاز كارها به هنگامى كه مى خواهيم با نام خداوند شروع كنيم بايد دست به دامن رحمت واسعه او بزنيم ، هم رحمت عام و هم رحمت خاصش آيا براى پيشرفت در كارها و پيروزى بر مشكلات صفتى مناسبتر از اين صفات مى باشد؟!
و نيز «'''زكريا'''» به هنگام درخواست فرزندى از خدا كه جانشين و وارث او باشد خدا را با صفت خير الوارثين توصيف مى كند و مى گويد رب لاتذرنى فردا و انت خير الوارثين : خداوندا! مرا تنها مگذار كه تو بهترين وارثانى )) (انبياء۸۹). بنابراين در مورد آغاز كارها به هنگامى كه مى خواهيم با نام خداوند شروع كنيم بايد دست به دامن رحمت واسعه او بزنيم ، هم رحمت عام و هم رحمت خاصش آيا براى پيشرفت در كارها و پيروزى بر مشكلات صفتى مناسبتر از اين صفات مى باشد؟!
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۶ </center>
<center> تفسير نمونه ، جلد۱، صفحه ۲۶ </center>
جالب اينكه نيروئى كه همچون نيروى جاذبه ، جنبه عمومى دارد و دلها را به هم پيوند مى دهد همين صفت رحمت است ، براى پيوند خلق با خالق نيز از اين صفت رحمت بايد استفاده كرد.
جالب اينكه نيروئى كه همچون نيروى جاذبه ، جنبه عمومى دارد و دلها را به هم پيوند مى دهد همين صفت رحمت است ، براى پيوند خلق با خالق نيز از اين صفت رحمت بايد استفاده كرد.
مؤ منان راستين با گفتن بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز كارها دل از همه جا بر مى كنند و تنها به خدا دل مى بندند، و از او استمداد و يارى مى طلبند، خداوندى كه رحمتش فراگير است ، و هيچ موجودى از آن ، بى نصيب نيست .
مؤ منان راستين با گفتن بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز كارها دل از همه جا بر مى كنند و تنها به خدا دل مى بندند، و از او استمداد و يارى مى طلبند، خداوندى كه رحمتش فراگير است ، و هيچ موجودى از آن ، بى نصيب نيست .
اين درس را نيز از بسم الله به خوبى مى توان آموخت كه اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد كه تا عوامل قاطعى براى آن پيدا نشود تحقق نخواهد يافت ، چنانكه در دعا مى خوانيم يا من سبقت رحمته غضبه : «'''اى خدائى كه رحمتت بر غضبت پيشى گرفته است '''». انسانها نيز بايد در برنامه زندگى چنين باشند، اساس و پايه كار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند، قرآن ۱۱۴ سوره دارد، ۱۱۳ سوره با «'''رحمت '''» آغاز مى شود، تنها سوره توبه كه با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است !
اين درس را نيز از بسم الله به خوبى مى توان آموخت كه اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد كه تا عوامل قاطعى براى آن پيدا نشود تحقق نخواهد يافت ، چنانكه در دعا مى خوانيم يا من سبقت رحمته غضبه : «'''اى خدائى كه رحمتت بر غضبت پيشى گرفته است '''». انسانها نيز بايد در برنامه زندگى چنين باشند، اساس و پايه كار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند، قرآن ۱۱۴ سوره دارد، ۱۱۳ سوره با «'''رحمت '''» آغاز مى شود، تنها سوره توبه كه با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است !


۱۳٬۶۹۷

ویرایش