گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۳ </center>
<span id='link45'><span>
<span id='link45'><span>
==عدم اختصاص نهى از فرار از جنگ به جنگ بدر و سخن صاحب المنار در اين باره ==
==رد سخن صاحب «المنار»، در اختصاص نهى از فرار از جنگ، به جنگ بدر ==
و چه بسا توجيه شده باشد به اينكه آيه شريفه در جنگ بدر نازل شده ، و ظرف «''' يومئذ '''» در جمله «''' و من يولهم يومئذ '''» دبره اشاره به روز بدر است ، و ليكن خواننده فهميد كه سياق آيات شهادت مى دهد بر اينكه آيه شريفه بعد از روز بدر نازل شده ، و منظور از ظرف يومئذ همان روز جنگ است نه روز بدر، علاوه بر اينكه اگر هم فرض كنيم آيه روز بدر نازل شده باشد خصوصيت سبب نزول در عموميت مدلول آيه هيچ اثرى نمى گذارد، همچنانكه در ساير آياتى كه سبب نزول را با عموميت مدلول جمع كرده خاص بودن سبب عموميت مدلول را از بين نمى برد.
و چه بسا توجيه شده باشد به اين كه آيه شريفه در جنگ بدر نازل شده ، و ظرف «يومئذ» در جمله «و من يولهم يومئذ» دبره اشاره به روز بدر است، وليكن خواننده فهميد كه سياق آيات شهادت مى دهد بر اين كه آيه شريفه بعد از روز بدر نازل شده ، و منظور از ظرف يومئذ همان روز جنگ است نه روز بدر، علاوه بر اين كه اگر هم فرض كنيم آيه روز بدر نازل شده باشد خصوصيت سبب نزول در عموميت مدلول آيه هيچ اثرى نمى گذارد، همچنان كه در ساير آياتى كه سبب نزول را با عموميت مدلول جمع كرده خاص بودن سبب عموميت مدلول را از بين نمى برد.


صاحب المنار در تفسير خود گفته است : البته وقتى مى توان به دلالت قرينه حاليه اين آيه را مخصوص به خصوص جنگ بدر دانست كه بتوان بر خلاف بيشتر مفسرين گفت كه آيه شريفه قبل از درگرفتن جنگ نازل شده است ، كه در اين صورت شواهد ديگرى هم دلالت بر خصوصيت مى كند، يكى اينكه جنگ بدر اولين جنگ در اسلام بود و اگر مسلمين در اين جنگ شكست مى خوردند، و با اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در ميان ايشان بود پا به فرار مى گذاشتند معلوم است كه چه فتنه بزرگى رخ مى داد (و آن اين بود كه براى هميشه افراد مسلمان روحيه خود را از دست مى دادند)، دوم اينكه در اين جنگ ملائكه مسلمانها را تاييد نموده و استقامت مى دادند. سوم اينكه خداوند صراحتا وعده نصرت و القاء رعب در دلهاى دشمنان داده بود.
صاحب المنار در تفسير خود گفته است: البته وقتى مى توان به دلالت قرينه حاليه اين آيه را مخصوص به خصوص جنگ بدر دانست كه بتوان بر خلاف بيشتر مفسرين گفت كه آيه شريفه قبل از در گرفتن جنگ نازل شده است، كه در اين صورت شواهد ديگرى هم دلالت بر خصوصيت مى كند.  


پس وقتى همه اين شواهد و خصائص را با قرينه حاليه اى كه در نهى است در نظر بگيريم ادعاى اينكه تحريم با وعيد شديدى كه در آيه است مختص به جنگ بدر است به نظر ادعايى صحيح و وجيه مى رسد، علاوه بر اينكه خداوند، صحابه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را در دو نوبت با مساله فرار و گريختن در جنگ امتحان كرد، يكى در روز احد و در آن باره فرموده : «''' ان الذين تولوا منكم يوم التقى الجمعان انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا و لقد عفا الله عنهم ان الله غفور حليم '''» و يكى هم در روز حنين كه در باره اش فرموده : «''' لقد نصركم الله فى مواطن كثيره و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين ، ثم انزل الله سكينته على رسوله و على المومنين '''» .
يكى اين كه: جنگ بدر اولين جنگ در اسلام بود و اگر مسلمين در اين جنگ شكست مى خوردند، و با اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در ميان ايشان بود پا به فرار مى گذاشتند معلوم است كه چه فتنه بزرگى رخ مى داد (و آن اين بود كه براى هميشه افراد مسلمان روحيه خود را از دست مى دادند).
 
دوم اين كه: در اين جنگ ملائكه مسلمان ها را تاييد نموده و استقامت مى دادند.
 
سوم اين كه: خداوند صراحتا وعده نصرت و القاء رعب در دلهاى دشمنان داده بود.
 
پس وقتى همه اين شواهد و خصائص را با قرينه حاليه اى كه در نهى است در نظر بگيريم ادعاى اينكه تحريم با وعيد شديدى كه در آيه است مختص به جنگ بدر است به نظر ادعايى صحيح و وجيه مى رسد. علاوه بر اين كه خداوند، صحابه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را در دو نوبت با مساله فرار و گريختن در جنگ امتحان كرد.
 
يكى در روز احد و در آن باره فرموده: «ان الذين تولوا منكم يوم التقى الجمعان انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا و لقد عفا الله عنهم ان الله غفور حليم».
 
و يكى هم در روز حنين كه در باره اش فرموده: «لقد نصركم الله فى مواطن كثيره و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين ، ثم انزل الله سكينته على رسوله و على المؤمنين».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۴ </center>
و اين معنا منافات ندارد با اينكه فرار از جنگ حرام و از گناهان كبيره بوده باشد، و مقتضى اين است كه مطلق عقب نشينى و فرار حرام باشد مگر بخاطر آن دو سببى كه در سوره «''' انفال '''» استثناء شده ، و شخص فرارى به غير آن دو سبب به غضب عظيمى از جانب خدا دچار گشته و ماوايش ‍ جهنم مى باشد - «''' و بئس المصير '''» . بلكه ممكن است صورتى فرض ‍ شود كه فرار از جنگ در آن صورت آن حرمت را نداشته باشد، آيه زحف با آيه رخصت ضعف كه در اين سوره خواهد آمد و آيه تهلكه كه در سوره «''' بقره '''» گذشت از حيث عموم مقيد شود و فرار از جنگ را در صورت ضعف نيروى دفاعى اسلام جايز بداند، و نيز مشمول آيه اى باشد كه مردم را از اينكه خود را به هلاكت اندازند نهى مى كند و در سوره بقره گذشت ، و تفصيلش به زودى خواهد آمد.
و اين معنا منافات ندارد با اينكه فرار از جنگ حرام و از گناهان كبيره بوده باشد، و مقتضى اين است كه مطلق عقب نشينى و فرار حرام باشد مگر بخاطر آن دو سببى كه در سوره «انفال» استثناء شده، و شخص فرارى به غير آن دو سبب به غضب عظيمى از جانب خدا دچار گشته و ماوايش ‍ جهنم مى باشد - «و بئس المصير»، بلكه ممكن است صورتى فرض ‍ شود كه فرار از جنگ در آن صورت آن حرمت را نداشته باشد، آيه زحف با آيه رخصت ضعف كه در اين سوره خواهد آمد و آيه تهلكه كه در سوره «بقره» گذشت از حيث عموم مقيد شود و فرار از جنگ را در صورت ضعف نيروى دفاعى اسلام جايز بداند، و نيز مشمول آيه اى باشد كه مردم را از اينكه خود را به هلاكت اندازند نهى مى كند و در سوره بقره گذشت، و تفصيلش به زودى خواهد آمد.


احمد و صاحبان سنن بغير از نسائى همه از حديث ابن عمر اين جمله را نقل كرده اند كه گفته است : من در يكى از سريه هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) (جنگهايى كه خود رسول خدا شركت نمى كرد) بودم ، مردم پا به فرار گذاشتند، من نيز در ميان فراريان بودم ، با خود گفتم چه كنيم و اين چكار بود كه كرديم و خود را دچار غضب پروردگار نموديم؟  
احمد و صاحبان سنن بغير از نسائى همه از حديث ابن عمر اين جمله را نقل كرده اند كه گفته است: من در يكى از سريه هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) (جنگ هايى كه خود رسول خدا شركت نمى كرد) بودم، مردم پا به فرار گذاشتند، من نيز در ميان فراريان بودم ، با خود گفتم چه كنيم و اين چكار بود كه كرديم و خود را دچار غضب پروردگار نموديم؟  


آنگاه بنظرمان رسيد برويم مدينه و شب را در آنجا بسر ببريم ، دوباره گفييم چطور است حال خود را مستقيما به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) عرضه كنيم ، اگر اين گناه توبه پذير بود توبه كنيم ، و گر نه به ميدان جنگ برگرديم ، همينطور هم كرديم ، و قبل از نماز صبح شرفياب حضورش شديم ، حضرت بيرون آمد و فرمود شما از فراريانيد؟ عرض كرديم : آرى ، از جنگ فرار كرده ايم .  
آنگاه به نظرمان رسيد برويم مدينه و شب را در آنجا به سر ببريم. دوباره گفتيم چطور است حال خود را مستقيما به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عرضه كنيم. اگر اين گناه توبه پذير بود توبه كنيم، و گرنه به ميدان جنگ برگرديم. همينطور هم كرديم، و قبل از نماز صبح شرفياب حضورش شديم. حضرت بيرون آمد و فرمود شما از فراريانيد؟ عرض كرديم: آرى، از جنگ فرار كرده ايم.  


فرمود: بلكه شما آمده ايد كه برگرديد و حمله سنگين ترى بنماييد، من فئه شما و فئه مسلمانانم (شما مشمول جمله «''' او متحيزا الى فئه '''» هستيد - مترجم ) ابن عمر سپس اضافه كرد كه وقتى اين را شنيديم نزديك شده و دست آن حضرت را بوسيديم .
فرمود: بلكه شما آمده ايد كه برگرديد و حمله سنگين ترى بنماييد، من فئه شما و فئه مسلمانانم (شما مشمول جمله «او متحيزا الى فئه» هستيد - مترجم). ابن عمر سپس اضافه كرد كه وقتى اين را شنيديم نزديك شده و دست آن حضرت را بوسيديم.




۱۳٬۷۸۶

ویرایش