گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰: خط ۱۰:
<span id='link39'><span>
<span id='link39'><span>
==فتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين وفتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين و غير ظالمين )فرا مى گيرد و از آن زنهار داده شده است عبارتست از اختلاف داخلى بين امت ==
==فتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين وفتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين و غير ظالمين )فرا مى گيرد و از آن زنهار داده شده است عبارتست از اختلاف داخلى بين امت ==
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبنَّ الَّذِينَ ظلَمُوا مِنكُمْ خَاصةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شدِيدُ الْعِقَابِ
 
«'''وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبنَّ الَّذِينَ ظلَمُوا مِنكُمْ خَاصةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شدِيدُ الْعِقَابِ'''»:
 
امام سجاد و امام باقر از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) و همچنين زيد بن ثابت و ربيع بن انس و ابو العاليه بطورى كه مجمع البيان نقل كرده آيه را «''' لتصيبن '''» - با لام و نون تاكيد ثقيله - قرائت كرده اند، و بقيه قاريان آن را «''' لا تصيبن '''» - بالاى ناهيه و نون تاكيد ثقيله - قرائت نموده اند.
امام سجاد و امام باقر از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) و همچنين زيد بن ثابت و ربيع بن انس و ابو العاليه بطورى كه مجمع البيان نقل كرده آيه را «''' لتصيبن '''» - با لام و نون تاكيد ثقيله - قرائت كرده اند، و بقيه قاريان آن را «''' لا تصيبن '''» - بالاى ناهيه و نون تاكيد ثقيله - قرائت نموده اند.
و بهر تقدير كه باشد مى خواهد همه مؤ منين را از فتنه اى كه مخصوص به ستمكاران از ايشان است و مربوط به كفار و مشركين نيست زنهار دهد، و اگر در عين اينكه مختص به ستمكاران از مؤ منين است و مع ذلك خطاب را متوجه به همه مؤ منين كرده براى اين است كه آثار سوء آن فتنه گريبان گير همه مى شود.
و بهر تقدير كه باشد مى خواهد همه مؤ منين را از فتنه اى كه مخصوص به ستمكاران از ايشان است و مربوط به كفار و مشركين نيست زنهار دهد، و اگر در عين اينكه مختص به ستمكاران از مؤ منين است و مع ذلك خطاب را متوجه به همه مؤ منين كرده براى اين است كه آثار سوء آن فتنه گريبان گير همه مى شود.
خط ۴۰: خط ۴۲:
<span id='link41'><span>
<span id='link41'><span>
==روزگار استضعاف و نگرانى خود و تاءييد و يارى خدا را بياد آوريد ==
==روزگار استضعاف و نگرانى خود و تاءييد و يارى خدا را بياد آوريد ==
وَ اذْكرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّستَضعَفُونَ فى الاَرْضِ تخَافُونَ أَن يَتَخَطفَكُمُ النَّاس ...
 
«'''وَ اذْكرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّستَضعَفُونَ فى الاَرْضِ تخَافُونَ أَن يَتَخَطفَكُمُ النَّاس ...'''»:
 
«''' استضعاف '''» به معناى ضعيف شمردن و توهين و بى اعتنائى به امر چيزى است . و «''' تخطف '''» و «''' خطف '''» و «''' اختطاف '''» به معناى قاپيدن و گرفتن چيزى است به سرعت . و «''' ايواء '''» به معناى منزل دادن به كسى است تا در آن جاى گرفته و هر جا رفت به آنجا باز گردد، و «''' تاييد '''» از ماده «''' ايد '''» است كه به معناى قوه و نيرو است .
«''' استضعاف '''» به معناى ضعيف شمردن و توهين و بى اعتنائى به امر چيزى است . و «''' تخطف '''» و «''' خطف '''» و «''' اختطاف '''» به معناى قاپيدن و گرفتن چيزى است به سرعت . و «''' ايواء '''» به معناى منزل دادن به كسى است تا در آن جاى گرفته و هر جا رفت به آنجا باز گردد، و «''' تاييد '''» از ماده «''' ايد '''» است كه به معناى قوه و نيرو است .
از سياق آيه استفاده مى شود كه منظور از «''' آن روزى كه مسلمين در زمين مستضعف بودند '''» روزگار ابتداى اسلام و قبل از هجرت بوده كه مسلمين در مكه (در ميان كفار) محصور بوده اند. و نيز منظور از «''' ناس '''» در جمله «''' تخافون ان يتخطفكم الناس '''» همان مشركين عرب و رؤ ساى قريش است . و مقصود از اينكه فرمود: «''' فاواكم '''» اين است كه شما را در مدينه جاى داد. و منظور از نصرت و تاييد در «''' و ايدكم بنصره '''» نصرتى است كه خداوند در جنگ بدر از مسلمين كرد، و مقصود از «''' رزق طيب '''» آن غنيمت هاى جنگى است كه خداوند به ايشان روزى نمود، و آن را براى آنها حلال كرد.
از سياق آيه استفاده مى شود كه منظور از «''' آن روزى كه مسلمين در زمين مستضعف بودند '''» روزگار ابتداى اسلام و قبل از هجرت بوده كه مسلمين در مكه (در ميان كفار) محصور بوده اند. و نيز منظور از «''' ناس '''» در جمله «''' تخافون ان يتخطفكم الناس '''» همان مشركين عرب و رؤ ساى قريش است . و مقصود از اينكه فرمود: «''' فاواكم '''» اين است كه شما را در مدينه جاى داد. و منظور از نصرت و تاييد در «''' و ايدكم بنصره '''» نصرتى است كه خداوند در جنگ بدر از مسلمين كرد، و مقصود از «''' رزق طيب '''» آن غنيمت هاى جنگى است كه خداوند به ايشان روزى نمود، و آن را براى آنها حلال كرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۸ </center>
احوالى كه خداوند در اين آيه از مؤ منين برشمرده و منتهايى كه در باره ايشان ذكر كرده هر چند مختص به مهاجرين است ، و مربوط به انصار نيست ، ولى منظور آيه در اينجا منت نهادن بر هر دو طايفه است ، چون هر دو طايفه امت واحده و داراى دين واحد بودند، علاوه بر اينكه منتهايى كه در اين آيه مى شمارد نصرت و رزق طيب است كه هر دو طايفه مشمول آن بوده اند، البته اين معانى همه در صورتى است كه قرار داشتن آيه را در سياق آيات راجع به جنگ بدر در نظر بگيريم ، چون اگر آيه را به لحاظ خودش به تنهايى معنا كنيم معنايش عمومى تر شده و شامل همه امت اسلام مى شود، نه فقط شامل مهاجر و انصار، چون اسلام تمامى مسلمين و گذشته و آينده ايشان را به صورت يك امت درآورده ، پس داستانى كه در اين آيات نقل شده هر چه باشد داستان امت اسلام در ابتداى ظهور آن است ، و خلاصه امت اسلام است كه در بدو ظهورش از نظر نفرات و نيرو ناچيز بوده تا آن حدى كه مى ترس يدند مشركين مكه ايشان را به يك حمله كوتاه از بين ببرند، و خداوند آنان را در مدينه جاى داد و با مسلمان شدن سكنه مدينه عده ايشان را زياد كرد، و در جنگ بدرو ساير مبارزات ياريشان نمود، و غنيمتها و انواع نعمت ها را روزيشان كرد تا شايد شكرگزارى كنند.
احوالى كه خداوند در اين آيه از مؤ منين برشمرده و منتهايى كه در باره ايشان ذكر كرده هر چند مختص به مهاجرين است ، و مربوط به انصار نيست ، ولى منظور آيه در اينجا منت نهادن بر هر دو طايفه است ، چون هر دو طايفه امت واحده و داراى دين واحد بودند، علاوه بر اينكه منتهايى كه در اين آيه مى شمارد نصرت و رزق طيب است كه هر دو طايفه مشمول آن بوده اند، البته اين معانى همه در صورتى است كه قرار داشتن آيه را در سياق آيات راجع به جنگ بدر در نظر بگيريم ، چون اگر آيه را به لحاظ خودش به تنهايى معنا كنيم معنايش عمومى تر شده و شامل همه امت اسلام مى شود، نه فقط شامل مهاجر و انصار، چون اسلام تمامى مسلمين و گذشته و آينده ايشان را به صورت يك امت درآورده ، پس داستانى كه در اين آيات نقل شده هر چه باشد داستان امت اسلام در ابتداى ظهور آن است ، و خلاصه امت اسلام است كه در بدو ظهورش از نظر نفرات و نيرو ناچيز بوده تا آن حدى كه مى ترس يدند مشركين مكه ايشان را به يك حمله كوتاه از بين ببرند، و خداوند آنان را در مدينه جاى داد و با مسلمان شدن سكنه مدينه عده ايشان را زياد كرد، و در جنگ بدرو ساير مبارزات ياريشان نمود، و غنيمتها و انواع نعمت ها را روزيشان كرد تا شايد شكرگزارى كنند.
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسولَ وَ تخُونُوا أَمَنَتِكُمْ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ ...
 
«'''يَا أَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسولَ وَ تخُونُوا أَمَانَتِكُمْ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ ...'''»:
 
«''' خيانت '''» به معناى نقض امانت و «''' امانت '''» عبارت است از اينكه بوسيله عهد و يا وصيت و امثال آن ، امنيت حقى از حقوق حفظ شود. راغب در مفردات خود مى گويد: خيانت و نفاق به يك معنا است ، ولى خيانت گفته مى شود به اعتبار عهد و امانت ، و نفاق گفته مى شود به اعتبار دين و ليكن در استعمال ، هر دو لفظ در هر دو معنا استعمال مى شود. پس ‍ خيانت به معناى مخالفت نهانى با حقى از حقايق و شكستن پيمان آن است ، مثلا گفته مى شود: «''' خنت فلانا : عهد فلانى را شكستم '''» و «''' خنت امانه فلان : امانت فلانى را خيانت كردم '''» يعنى پيمانى را كه با او داشتم در خفا نقض كردم ، و به همين معنا است آيه شريفه «''' لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم '''» .
«''' خيانت '''» به معناى نقض امانت و «''' امانت '''» عبارت است از اينكه بوسيله عهد و يا وصيت و امثال آن ، امنيت حقى از حقوق حفظ شود. راغب در مفردات خود مى گويد: خيانت و نفاق به يك معنا است ، ولى خيانت گفته مى شود به اعتبار عهد و امانت ، و نفاق گفته مى شود به اعتبار دين و ليكن در استعمال ، هر دو لفظ در هر دو معنا استعمال مى شود. پس ‍ خيانت به معناى مخالفت نهانى با حقى از حقايق و شكستن پيمان آن است ، مثلا گفته مى شود: «''' خنت فلانا : عهد فلانى را شكستم '''» و «''' خنت امانه فلان : امانت فلانى را خيانت كردم '''» يعنى پيمانى را كه با او داشتم در خفا نقض كردم ، و به همين معنا است آيه شريفه «''' لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم '''» .
و جمله و «''' تخونوا اماناتكم '''» جايز است كه مجزوم و معطوف بر «''' تخونوا '''» ى سابق باشد، در اين صورت معنايش و «''' لا تخونوا اماناتكم '''» : «''' به امانتهاى خود خيانت مكنيد '''» مى باشد. و نيز جايز است كه منصوب به «''' آن '''» مقدر باشد و تقدير آن «''' و آن تخونوا اماناتكم '''» است ؛ مويد وجه دوم جمله «''' و انتم تعلمون '''» مى باشد كه بعد از آن ذكر شده است ؛ چون اگر نكته اى در كار نمى بود و تقدير كلام «''' و لا تخونوا '''» مى شد، ذكر «''' و انتم تعلمون '''» بى فايده به نظر مى رسيد، براى اينكه هر چند خيانت در صورتى متعلق نهى تحريمى مى شود كه براى مكلف معلوم باشد، و در صورت جهل به آن و جهل به حكم حرمت متعلق نهى قرار نمى گيرد، و ليكن علم ، از شرايط عامه هر تكليف است ، كه بدون آن هيچ تكليف مولوى منجز نمى شود، و با اين حال هيچ احتياجى به ذكر و «''' انتم تعلمون '''» و تقييد نهى از خيانت را به علم به نظر نمى رسد، پس بطور مسلم نكته اى در كار است .
و جمله و «''' تخونوا اماناتكم '''» جايز است كه مجزوم و معطوف بر «''' تخونوا '''» ى سابق باشد، در اين صورت معنايش و «''' لا تخونوا اماناتكم '''» : «''' به امانتهاى خود خيانت مكنيد '''» مى باشد. و نيز جايز است كه منصوب به «''' آن '''» مقدر باشد و تقدير آن «''' و آن تخونوا اماناتكم '''» است ؛ مويد وجه دوم جمله «''' و انتم تعلمون '''» مى باشد كه بعد از آن ذكر شده است ؛ چون اگر نكته اى در كار نمى بود و تقدير كلام «''' و لا تخونوا '''» مى شد، ذكر «''' و انتم تعلمون '''» بى فايده به نظر مى رسيد، براى اينكه هر چند خيانت در صورتى متعلق نهى تحريمى مى شود كه براى مكلف معلوم باشد، و در صورت جهل به آن و جهل به حكم حرمت متعلق نهى قرار نمى گيرد، و ليكن علم ، از شرايط عامه هر تكليف است ، كه بدون آن هيچ تكليف مولوى منجز نمى شود، و با اين حال هيچ احتياجى به ذكر و «''' انتم تعلمون '''» و تقييد نهى از خيانت را به علم به نظر نمى رسد، پس بطور مسلم نكته اى در كار است .
خط ۶۱: خط ۶۷:
مويد اين بيان ، جمله «''' و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنه ... '''» است كه بعد از آيه مورد بحث قرار دارد، چون از ظاهر سياق برمى آيد كه اين جمله با آيه مورد بحث متصل است و بى نياز و مستقل از آن نيست ، و با اين حال بخوبى معلوم مى شود كه موعظه مؤ منين در باره اموال و اولاد با اينكه قبلا ايشان را از خيانت به امانتهاى خدا و رسول و امانتهاى خود ايشان نهى كرده بود براى اين بوده كه آن فرد خيانت كار اسرار و تصميمات سرى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را به مشركين گزارش ‍ مى داده تا بدين وسيله محبت مشركين را به خود جلب نموده و در نتيجه از اينكه به اموال و اولادش كه در مكه مانده بود تجاوز كنند جلوگيرى به عمل آورد، و خلاصه ، منظور آن فرد خيانت كار حفظ مال و اولاد و امثال آن بوده ، همچنانكه نظيرش از ابى - لبابه سرزد، و اسرار آنجناب را براى بنى قريظه فاش كرد.
مويد اين بيان ، جمله «''' و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنه ... '''» است كه بعد از آيه مورد بحث قرار دارد، چون از ظاهر سياق برمى آيد كه اين جمله با آيه مورد بحث متصل است و بى نياز و مستقل از آن نيست ، و با اين حال بخوبى معلوم مى شود كه موعظه مؤ منين در باره اموال و اولاد با اينكه قبلا ايشان را از خيانت به امانتهاى خدا و رسول و امانتهاى خود ايشان نهى كرده بود براى اين بوده كه آن فرد خيانت كار اسرار و تصميمات سرى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را به مشركين گزارش ‍ مى داده تا بدين وسيله محبت مشركين را به خود جلب نموده و در نتيجه از اينكه به اموال و اولادش كه در مكه مانده بود تجاوز كنند جلوگيرى به عمل آورد، و خلاصه ، منظور آن فرد خيانت كار حفظ مال و اولاد و امثال آن بوده ، همچنانكه نظيرش از ابى - لبابه سرزد، و اسرار آنجناب را براى بنى قريظه فاش كرد.
اين استظهار مويد آن روايتى است كه در شان نزول آيه مورد بحث وارد شده كه ابو سفيان با مال التجاره بسيارى از مكه بيرون آمد و جبرئيل جريان را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خبر داد و سفارش كرد كه با نفرات خود بر سر راه ابو سفيان رفته تصميم خود را نزد كسى اظهار نكند، يكى از مسلمين از جريان خبردار شده و نامه اى به ابى سفيان نوشت و او را از تصميم آن حضرت خبردار كرد، در اين باره آيه نازل شد كه : «''' يا ايها الذين امنوا لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون '''» ، البته در شان نزول اين آيه احاديث ديگرى نيز وارد شده كه بزودى در بحث روايتى خواهد آمد - ان شاء الله -.
اين استظهار مويد آن روايتى است كه در شان نزول آيه مورد بحث وارد شده كه ابو سفيان با مال التجاره بسيارى از مكه بيرون آمد و جبرئيل جريان را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خبر داد و سفارش كرد كه با نفرات خود بر سر راه ابو سفيان رفته تصميم خود را نزد كسى اظهار نكند، يكى از مسلمين از جريان خبردار شده و نامه اى به ابى سفيان نوشت و او را از تصميم آن حضرت خبردار كرد، در اين باره آيه نازل شد كه : «''' يا ايها الذين امنوا لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون '''» ، البته در شان نزول اين آيه احاديث ديگرى نيز وارد شده كه بزودى در بحث روايتى خواهد آمد - ان شاء الله -.
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَ يُكَفِّرْ عَنكمْ سيِّئَاتِكمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِيمِ
 
«'''يَا أَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَ يُكَفِّرْ عَنكمْ سيِّئَاتِكمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِيمِ'''»:
 
«''' فرقان '''» به معناى چيزى است كه ميان دو چيز فرق مى گذارد، و آن در آيه مورد بحث به قرينه سياق و تفريعش بر تقوا فرقان ميان حق و باطل است ، چه در اعتقادات و چه در عمل ، فرقان در اعتقادات جدا كردن ايمان و هدايت است از كفر و ضلالت ، و در عمل جدا كردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودى خدا است از معصيت و هر عملى كه موجب غضب او باشد، و فرقان در راى و نظر جدا كردن فكر صحيح است از فكر باطل ، همه اينها نتيجه و ميوه اى است كه از درخت تقوا به دست مى آيد، در آيه شريفه هم فرقان مقيد به يكى از اين چند قسم تفرقه نگشته ، و اطلاقش همه را شامل مى شود، علاوه بر اينكه در آيات قبلى تمامى خيرات و شرور را ذكر كرده بود، پس فرقان در آيه مورد بحث شامل همه انحاء خير و شر مى شود، چون همه احتياج به فرقان دارند.
«''' فرقان '''» به معناى چيزى است كه ميان دو چيز فرق مى گذارد، و آن در آيه مورد بحث به قرينه سياق و تفريعش بر تقوا فرقان ميان حق و باطل است ، چه در اعتقادات و چه در عمل ، فرقان در اعتقادات جدا كردن ايمان و هدايت است از كفر و ضلالت ، و در عمل جدا كردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودى خدا است از معصيت و هر عملى كه موجب غضب او باشد، و فرقان در راى و نظر جدا كردن فكر صحيح است از فكر باطل ، همه اينها نتيجه و ميوه اى است كه از درخت تقوا به دست مى آيد، در آيه شريفه هم فرقان مقيد به يكى از اين چند قسم تفرقه نگشته ، و اطلاقش همه را شامل مى شود، علاوه بر اينكه در آيات قبلى تمامى خيرات و شرور را ذكر كرده بود، پس فرقان در آيه مورد بحث شامل همه انحاء خير و شر مى شود، چون همه احتياج به فرقان دارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۷۱ </center>
۱۳٬۷۸۶

ویرایش