گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵۲: خط ۵۴:
آرى ، اگر رضاى خدا از صفات ذاتيه او بود و خداوند در ذاتش متصف به رضا بود البته اين صفت تغيير نمى پذيرفت ، و در هيچ حالى زايل نمى شد، اما صفت ذات نيست بلكه صفت فعل است .
آرى ، اگر رضاى خدا از صفات ذاتيه او بود و خداوند در ذاتش متصف به رضا بود البته اين صفت تغيير نمى پذيرفت ، و در هيچ حالى زايل نمى شد، اما صفت ذات نيست بلكه صفت فعل است .
معناى «''' سكينت '''» و اشاره به اينكه سكينت از جنود خداى تعالى است
معناى «''' سكينت '''» و اشاره به اينكه سكينت از جنود خداى تعالى است
ثمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سكِينَتَهُ عَلى رَسولِهِ وَ عَلى الْمُؤْمِنِينَ ...
ثمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سكِينَتَهُ عَلى رَسولِهِ وَ عَلى الْمُؤْمِنِينَ ...
كلمه «''' سكينت '''» همانطور كه گفته شد حالت قلبيى است كه موجب سكون نفس و ثبات قلب مى شود، و بطورى كه از تفسير آيات برمى آيد ملازم با ازدياد ايمان بر ايمان است ، و نيز ملازم با كلمه تقوى است ، كه قلب آدمى را به پرهيز از محرمات الهى وادار مى سازد.
كلمه «''' سكينت '''» همانطور كه گفته شد حالت قلبيى است كه موجب سكون نفس و ثبات قلب مى شود، و بطورى كه از تفسير آيات برمى آيد ملازم با ازدياد ايمان بر ايمان است ، و نيز ملازم با كلمه تقوى است ، كه قلب آدمى را به پرهيز از محرمات الهى وادار مى سازد.
و بايد دانست كه معناى اين كلمه غير از معناى كلمه عدالت است ، چون عدالت ملكه ايست نفسانى كه آدمى را از ارتكاب گناهان كبيره باز مى دارد، بخلاف سكينت كه هم از كبائر نگاه مى دارد و هم از صغائر.
و بايد دانست كه معناى اين كلمه غير از معناى كلمه عدالت است ، چون عدالت ملكه ايست نفسانى كه آدمى را از ارتكاب گناهان كبيره باز مى دارد، بخلاف سكينت كه هم از كبائر نگاه مى دارد و هم از صغائر.
خط ۶۲: خط ۶۴:
آنچه از سياق كلام استفاده مى شود اين است كه اين جنود عبارت از ملائكه اى بودند كه در معركه جنگ نازل مى شدند و يا لااقل ملائكه نازله در معركه جنگ نيز از آن جنود بوده اند، چون از سياق برمى آيد آن چيزى كه از سكينت و از ملائكه نازله در ميدان هاى جنگ برمى خاسته اين بوده كه كفار را عذاب و مؤ منان را يارى دهند، و آيات راجع به جنگ احد در سوره آل عمران و همچنين آيات اول سوره فتح اين معنا را به خوبى مى رساند، خواننده مى تواند به آن دو موضوع مراجعه كند تا حقيقت حال برايش روشن گردد - ان شاء الله تعالى .
آنچه از سياق كلام استفاده مى شود اين است كه اين جنود عبارت از ملائكه اى بودند كه در معركه جنگ نازل مى شدند و يا لااقل ملائكه نازله در معركه جنگ نيز از آن جنود بوده اند، چون از سياق برمى آيد آن چيزى كه از سكينت و از ملائكه نازله در ميدان هاى جنگ برمى خاسته اين بوده كه كفار را عذاب و مؤ منان را يارى دهند، و آيات راجع به جنگ احد در سوره آل عمران و همچنين آيات اول سوره فتح اين معنا را به خوبى مى رساند، خواننده مى تواند به آن دو موضوع مراجعه كند تا حقيقت حال برايش روشن گردد - ان شاء الله تعالى .
و در تفسير آيه «''' فيه سكينه من ربكم '''» در سوره بقرة آيه «''' ۲۴۸ '''» در جلد دوم اين كتاب مطالبى راجع به سكينت گذشت كه براى اين مقام خالى از فايده نيست .
و در تفسير آيه «''' فيه سكينه من ربكم '''» در سوره بقرة آيه «''' ۲۴۸ '''» در جلد دوم اين كتاب مطالبى راجع به سكينت گذشت كه براى اين مقام خالى از فايده نيست .
ثُمَّ يَتُوب اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَلِك عَلى مَن يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ثُمَّ يَتُوب اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَلِك عَلى مَن يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
اين معنا در چند جا گذشت كه توبه خدا، به معناى اين است كه خداى تعالى بعنايت و توفيق خود به بنده اش باز گردد، و در درجه دوم او را شامل عفو و مغفرت خود قرار دهد. و توبه عبد بمعناى رجوع به سوى پروردگار است با ندامت و استغفار. و نيز گفتيم كه خداى تعالى هيچ وقت به سوى بنده اى كه بسويش بازگشت ندارد باز نمى گردد.
اين معنا در چند جا گذشت كه توبه خدا، به معناى اين است كه خداى تعالى بعنايت و توفيق خود به بنده اش باز گردد، و در درجه دوم او را شامل عفو و مغفرت خود قرار دهد. و توبه عبد بمعناى رجوع به سوى پروردگار است با ندامت و استغفار. و نيز گفتيم كه خداى تعالى هيچ وقت به سوى بنده اى كه بسويش بازگشت ندارد باز نمى گردد.
كلمه «''' ذلك '''» بطورى كه از سياق برمى آيد اشاره به مضمون دو آيه قبل است ، و آن اين بود كه مسلمين بغير از خدا ركون نموده و با فرار كردن و پشت نمودن ، خدا را معصيت كردند، آنگاه خداوند سكينت را با جنودى نازل كرد، و كفار را عذاب نمود.
كلمه «''' ذلك '''» بطورى كه از سياق برمى آيد اشاره به مضمون دو آيه قبل است ، و آن اين بود كه مسلمين بغير از خدا ركون نموده و با فرار كردن و پشت نمودن ، خدا را معصيت كردند، آنگاه خداوند سكينت را با جنودى نازل كرد، و كفار را عذاب نمود.
خط ۷۰: خط ۷۲:
خواننده محترم متوجه شد به اينكه اختصاص دادن آيه به كفار و تصرف در ساير قيود آن و از آن جمله منحصر كردن اشاره آن را به عذاب ، هيچ دليلى ندارد.
خواننده محترم متوجه شد به اينكه اختصاص دادن آيه به كفار و تصرف در ساير قيود آن و از آن جمله منحصر كردن اشاره آن را به عذاب ، هيچ دليلى ندارد.
و اما اينكه گذشت خدا را بصورت استقبال تعبير كرد و فرمود: «''' ثم يتوب الله '''» ، وجهش اين است كه خواسته است اشاره كند به اينكه در توبه هميشه باز، و عنايت الهى و فيضان عفو و مغفرتش همواره جريان دارد، بخلاف نزول سكينت او كه دائمى نيست ، و لذا در باره آن ، فعل را به صيغه ماضى استعمال كرد و فرمود: «''' فانزل الله سكينته '''» .
و اما اينكه گذشت خدا را بصورت استقبال تعبير كرد و فرمود: «''' ثم يتوب الله '''» ، وجهش اين است كه خواسته است اشاره كند به اينكه در توبه هميشه باز، و عنايت الهى و فيضان عفو و مغفرتش همواره جريان دارد، بخلاف نزول سكينت او كه دائمى نيست ، و لذا در باره آن ، فعل را به صيغه ماضى استعمال كرد و فرمود: «''' فانزل الله سكينته '''» .
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الْمُشرِكُونَ نجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا ...
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الْمُشرِكُونَ نجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا ...
معناى : «''' إِنَّمَا الْمُشرِكُونَ نجَسٌ '''»  
معناى : «''' إِنَّمَا الْمُشرِكُونَ نجَسٌ '''»  
در مجمع البيان در تفسير اين آيه گفته است : هر چيز پليدى را كه طبع انسان از آن تنفر داشته باشد «''' نجس '''» گويند، مثلا گفته مى شود: مردى نجس و يا زنى نجس و يا قومى نجس ؛ چون اين كلمه مصدر است . و وقتى اين كلمه با كلمه «''' رجس '''» استعمال شود، نون آن مكسور و گفته مى شود: «''' رجس نجس '''» . و كلمه «''' عيله '''» به معناى فقر و تنگدستى است ، و عال ، يعيل به معناى «''' فقير شده '''» است .
در مجمع البيان در تفسير اين آيه گفته است : هر چيز پليدى را كه طبع انسان از آن تنفر داشته باشد «''' نجس '''» گويند، مثلا گفته مى شود: مردى نجس و يا زنى نجس و يا قومى نجس ؛ چون اين كلمه مصدر است . و وقتى اين كلمه با كلمه «''' رجس '''» استعمال شود، نون آن مكسور و گفته مى شود: «''' رجس نجس '''» . و كلمه «''' عيله '''» به معناى فقر و تنگدستى است ، و عال ، يعيل به معناى «''' فقير شده '''» است .
و نهى از ورود مشركين به مسجد الحرام بحسب فهم عرفى امر به مؤ منين است ، به اينكه نگذارند مشركين داخل مسجد شوند. و از اينكه حكم مورد آيه تعليل شده به اينكه چون مشركين نجسند، معلوم مى شود كه يك نوع پليدى براى مشركين و نوعى طهارت و نزاهت براى مسجد الحرام اعتبار كرده ، و اين اعتبار هر چه باشد غير از مساله اجتناب از ملاقات كفار است با رطوبت .
و نهى از ورود مشركين به مسجد الحرام بحسب فهم عرفى امر به مؤ منين است ، به اينكه نگذارند مشركين داخل مسجد شوند. و از اينكه حكم مورد آيه تعليل شده به اينكه چون مشركين نجسند، معلوم مى شود كه يك نوع پليدى براى مشركين و نوعى طهارت و نزاهت براى مسجد الحرام اعتبار كرده ، و اين اعتبار هر چه باشد غير از مساله اجتناب از ملاقات كفار است با رطوبت .
خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مردى از ياران خود را نزد مالك بن عوف فرستاد، وقتى به او رسيد ديد به نفرات خود مى گويد: هر يك از شما بايد زن و بچه خود را دنبال سر خود قرار دهد، و همه بايد غلاف شمشيرها را بشكنيد، و شبانه در دره هاى اين سرزمين كمين بگيريد، وقتى آفتاب زد مانند يك تن واحد با هم حمله كنيد، و لشكر محمد را در هم بشكنيد، چون او هنوز به كسى كه داناى به جنگ باشد برنخورده .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مردى از ياران خود را نزد مالك بن عوف فرستاد، وقتى به او رسيد ديد به نفرات خود مى گويد: هر يك از شما بايد زن و بچه خود را دنبال سر خود قرار دهد، و همه بايد غلاف شمشيرها را بشكنيد، و شبانه در دره هاى اين سرزمين كمين بگيريد، وقتى آفتاب زد مانند يك تن واحد با هم حمله كنيد، و لشكر محمد را در هم بشكنيد، چون او هنوز به كسى كه داناى به جنگ باشد برنخورده .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش