گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
و نيز در الدر المنثور است كه عبد الرزاق و ابن منذر و ابن ابى حاتم از طريق سعيد بن مسيب از ابى هريره روايت كرده اند كه گفت : ابى بكر او را دستور داد تا در همان موقعى كه ابى بكر حج مى كند او آيات را بخواند. آنگاه ابو هريره مى گويد: سپس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) على (رضى الله عنه) را بدنبال ما فرستاد و به او دستور داد كه آيات برائت را اعلام كند، و ابو بكر همچنان رياست حجاج را داشته باشد و يا گفت : همان باشد (يعنى در مقام خود باقى باشد).
و نيز در الدر المنثور است كه عبد الرزاق و ابن منذر و ابن ابى حاتم از طريق سعيد بن مسيب از ابى هريره روايت كرده اند كه گفت : ابى بكر او را دستور داد تا در همان موقعى كه ابى بكر حج مى كند او آيات را بخواند. آنگاه ابو هريره مى گويد: سپس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) على (رضى الله عنه) را بدنبال ما فرستاد و به او دستور داد كه آيات برائت را اعلام كند، و ابو بكر همچنان رياست حجاج را داشته باشد و يا گفت : همان باشد (يعنى در مقام خود باقى باشد).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۲۱ </center>
مؤلف: در موارد زيادى از طرق اهل سنت وارد شده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ابو بكر را در همين سال به كار حج گمارد، و در حقيقت آن سال ابو بكر امير الحاج بود، و على كارش اين بود كه آيات برائت را جار مى زد. با اينكه شيعه روايت كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پست امير الحاج را به على داد و نيز او حامل و ماءمور جار زدن به برائت بود، و اين معنا را طبرسى هم در مجمع البيان و همچنين عياشى از زراره از ابى جعفر روايت كرده اند و چه بسا آن روايتى كه دارد: «على در همين سفر داورى و قضاوت كرد و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) او را در اين باب دعا كرد» مويد روايات شيعه باشد، براى اينكه اگر تنها ماءمور به جار زدن بود ديگر به كار قضاوت دخالت نمى كرد بلكه اين معنا با امارت آنحضرت موافق تر است . و روايت بزودى خواهد آمد.
مؤلف: در موارد زيادى از طرق اهل سنت وارد شده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ابو بكر را در همين سال به كار حج گمارد، و در حقيقت آن سال ابو بكر امير الحاج بود، و على كارش اين بود كه آيات برائت را جار مى زد. با اينكه شيعه روايت كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پست امير الحاج را به على داد و نيز او حامل و ماءمور جار زدن به برائت بود.
 
و اين معنا را طبرسى هم در مجمع البيان و همچنين عياشى از زراره از ابى جعفر روايت كرده اند و چه بسا آن روايتى كه دارد: «على در همين سفر داورى و قضاوت كرد و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) او را در اين باب دعا كرد» مويد روايات شيعه باشد، براى اينكه اگر تنها ماءمور به جار زدن بود ديگر به كار قضاوت دخالت نمى كرد بلكه اين معنا با امارت آنحضرت موافق تر است . و روايت بزودى خواهد آمد.


و در تفسير عياشى از حسن بن على (عليهما السلام) روايت شده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آن جناب (على (عليه السلام ) را مى خواست براى بردن برائت روانه كند عرض كرد: يا نبى الله من خيلى زبان آور نيستم و نمى توانم خطابه اى را ايراد كنم.  
و در تفسير عياشى از حسن بن على (عليهما السلام) روايت شده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آن جناب (على (عليه السلام ) را مى خواست براى بردن برائت روانه كند عرض كرد: يا نبى الله من خيلى زبان آور نيستم و نمى توانم خطابه اى را ايراد كنم.  
۱۳٬۷۴۳

ویرایش