گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۰}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۴: خط ۱۶:
اين بود جوابى كه صاحب المنار از اشكال مزبور داده . در اينجا به ياد داستانى افتادم كه نقل آن در حقيقت جواب سومى از اين اشكال است ، و آن اينكه وقتى طبيب مخصوص هارون الرشيد كه مردى نصرانى و حاذق در طب بود به على بن الحسين بن واقد گفت كتاب آسمانى شما هيچ دستورى درباره بهداشت و حفظ الصحه ندارد، و حال آنكه سعادت بشر را دو علم تاءمين مى كند يكى علم اديان و ديگرى علم ابدان (طب ).
اين بود جوابى كه صاحب المنار از اشكال مزبور داده . در اينجا به ياد داستانى افتادم كه نقل آن در حقيقت جواب سومى از اين اشكال است ، و آن اينكه وقتى طبيب مخصوص هارون الرشيد كه مردى نصرانى و حاذق در طب بود به على بن الحسين بن واقد گفت كتاب آسمانى شما هيچ دستورى درباره بهداشت و حفظ الصحه ندارد، و حال آنكه سعادت بشر را دو علم تاءمين مى كند يكى علم اديان و ديگرى علم ابدان (طب ).
على در جوابش گفت : خداوند علم ابدان را در كتاب خود در نصف يك آيه خلاصه كرده است و آن جمله (( كلوا و اشربوا و لا تسرفوا(( است . رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز اين معنا را در جمله كوتاه (( معده خانه هر دردى است و پرهيز سر آمد هر دوايى است ، و بايد كه حق بدن را در آنچه عادتش داده اى ادا كنى (( خلاصه كرده . طبيب نامبرده فكرى كرد و گفت : آرى ، كتاب شما و پيغمبرتان با اين دو جمله دستور ديگرى را براى جالينوس باقى نگذاشتند.
على در جوابش گفت : خداوند علم ابدان را در كتاب خود در نصف يك آيه خلاصه كرده است و آن جمله (( كلوا و اشربوا و لا تسرفوا(( است . رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز اين معنا را در جمله كوتاه (( معده خانه هر دردى است و پرهيز سر آمد هر دوايى است ، و بايد كه حق بدن را در آنچه عادتش داده اى ادا كنى (( خلاصه كرده . طبيب نامبرده فكرى كرد و گفت : آرى ، كتاب شما و پيغمبرتان با اين دو جمله دستور ديگرى را براى جالينوس باقى نگذاشتند.
قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا فى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ
قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا فى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ
معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
خطابى كه در صدر اين آيه است يا مخصوص به كفار است ، و يا مانند خطاب آيه قبلى مؤ منين را هم شامل مى شود، و لازمه اينكه شامل كفار هم باشد اين است كه زينت و طيبات رزق موضوعى باشد مشترك بين كافر و مؤ من . و چون سياق جمله (( قل هى للذين آمنوا(( سياق بيان مختصات مؤ منين است ، و مى خواهد بفرمايد: همين نعمت هايى كه امروز مؤ من و كافر در آن شريكند در آخرت مختص به مؤ منين است ، لذا جمله (( فى الحيوه الدنيا(( متعلق است به جمله (( آمنوا(( و ظرف (( يوم القيمه (( متعلق خواهد بود به همان چيزى كه جمله (( للذين آمنوا(( متعلق به آن است ، حال يا كلمه (( كائنه (( است و يا شبيه به آن ، و در صورتى كه كلمه (( خالصه (( را هم حال از ضمير مؤ نث گرفته مقدم شدنش را بر (( يوم القيمه (( براى فاصله شدن بين آن و بين (( فى الحيوه الدنيا(( بدانيم معناى آيه چنين خواهد شد: (( بگو آن زينت ها در روز قيامت تنها از آن مؤ منين است ، و ديگران را از آن بهره اى نيست ، زندگى آخرت مانند زندگى دنيا نيست كه هر كس و نا كسى در نعمت هاى آن سهيم باشد پس هر كه در دنيا ايمان آورد همه نعمت هاى آن روز قيامت از آن وى خواهد بود(( .
خطابى كه در صدر اين آيه است يا مخصوص به كفار است ، و يا مانند خطاب آيه قبلى مؤ منين را هم شامل مى شود، و لازمه اينكه شامل كفار هم باشد اين است كه زينت و طيبات رزق موضوعى باشد مشترك بين كافر و مؤ من . و چون سياق جمله (( قل هى للذين آمنوا(( سياق بيان مختصات مؤ منين است ، و مى خواهد بفرمايد: همين نعمت هايى كه امروز مؤ من و كافر در آن شريكند در آخرت مختص به مؤ منين است ، لذا جمله (( فى الحيوه الدنيا(( متعلق است به جمله (( آمنوا(( و ظرف (( يوم القيمه (( متعلق خواهد بود به همان چيزى كه جمله (( للذين آمنوا(( متعلق به آن است ، حال يا كلمه (( كائنه (( است و يا شبيه به آن ، و در صورتى كه كلمه (( خالصه (( را هم حال از ضمير مؤ نث گرفته مقدم شدنش را بر (( يوم القيمه (( براى فاصله شدن بين آن و بين (( فى الحيوه الدنيا(( بدانيم معناى آيه چنين خواهد شد: (( بگو آن زينت ها در روز قيامت تنها از آن مؤ منين است ، و ديگران را از آن بهره اى نيست ، زندگى آخرت مانند زندگى دنيا نيست كه هر كس و نا كسى در نعمت هاى آن سهيم باشد پس هر كه در دنيا ايمان آورد همه نعمت هاى آن روز قيامت از آن وى خواهد بود(( .
خط ۲۵: خط ۲۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰۶ </center>
معناى (( فواحش '''»، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
معناى (( فواحش '''»، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبىَ الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطنَ ...
قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبىَ الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطنَ ...
سابقا پيرامون مفردات اين آيه به طور كامل بحث شد، و گفتيم كه مراد از (( فواحش (( گناهانى است كه حد اعلاى شناعت و زشتى را داشته باشد، مانند زنا، لواط و امثال آن . و منظور از (( اثم (( گناهانى است كه باعث انحطاط، ذلت و سقوط در زندگى گردد، مانند مى گسارى كه آبروى آدمى و مال و عرض و جانش را تباه مى سازد. و نيز گفتيم كه منظور از (( بغى (( تعدى و طلب كردن چيزى است كه حق طلب كردن آن را نداشته باشد، مانند انواع ظلم ها و تعديات بر مردم و استيلاى غير مشروع بر آنان .
سابقا پيرامون مفردات اين آيه به طور كامل بحث شد، و گفتيم كه مراد از (( فواحش (( گناهانى است كه حد اعلاى شناعت و زشتى را داشته باشد، مانند زنا، لواط و امثال آن . و منظور از (( اثم (( گناهانى است كه باعث انحطاط، ذلت و سقوط در زندگى گردد، مانند مى گسارى كه آبروى آدمى و مال و عرض و جانش را تباه مى سازد. و نيز گفتيم كه منظور از (( بغى (( تعدى و طلب كردن چيزى است كه حق طلب كردن آن را نداشته باشد، مانند انواع ظلم ها و تعديات بر مردم و استيلاى غير مشروع بر آنان .
توصيف (( بغى (( به وصف (( غير حق (( از قبيل توصيف به لازمه معنا است ، نه تقسيم بغى به حق و غير حق ، همچنانكه تقييد شرك در (( و ان تشركوا(( به قيد (( ما لم ينزل به سلطانا(( از اين باب است ، نه تقسيم شرك به شرك با دليل و بدون دليل .
توصيف (( بغى (( به وصف (( غير حق (( از قبيل توصيف به لازمه معنا است ، نه تقسيم بغى به حق و غير حق ، همچنانكه تقييد شرك در (( و ان تشركوا(( به قيد (( ما لم ينزل به سلطانا(( از اين باب است ، نه تقسيم شرك به شرك با دليل و بدون دليل .
گويا شنونده پس از شنيدن خطاب اباحه زينت و طيبات رزق علاقه مند مى شود به اينكه بفهمد غير طيبات چه چيزهايى است ، لذا در اين آيه چيزهايى را كه غير طيب است به طور فهرست و خلاصه و به بيانى كه شامل تمام انواع گناهان باشد بيان كرده است ، چون محرمات دينى از دو حال خارج نيستند: يا محرمات مربوط به افعالند و يا مربوط به اقوال و عقايد. كلمات : (( فواحش (( ، (( اثم (( و (( بغى (( مربوط به قسم اول و جملات : (( و ان تشركوا بالله (( و (( ان تقولوا على الله (( قسم دوم را خلاصه مى كند، قسم اول هم دو نوع است : يكى آنهايى كه مربوط به حق الناس است كه كلمه (( بغى (( جامع آنها است ، و ديگرى گناهانى است كه مربوط به حق الناس نيست ، اين نيز دو گونه است : يكى آنهايى كه زشت و شنيعند و كلمه (( فاحشه (( اشاره به آنها است . و ديگرى گناهانى است كه تنها داراى مفسده و ضرر براى گنهكار است و كلمه (( اثم (( عنوان اينگونه گناهان است . قسم دوم نيز يا شرك به خدا است و يا افتراء بر او.
گويا شنونده پس از شنيدن خطاب اباحه زينت و طيبات رزق علاقه مند مى شود به اينكه بفهمد غير طيبات چه چيزهايى است ، لذا در اين آيه چيزهايى را كه غير طيب است به طور فهرست و خلاصه و به بيانى كه شامل تمام انواع گناهان باشد بيان كرده است ، چون محرمات دينى از دو حال خارج نيستند: يا محرمات مربوط به افعالند و يا مربوط به اقوال و عقايد. كلمات : (( فواحش (( ، (( اثم (( و (( بغى (( مربوط به قسم اول و جملات : (( و ان تشركوا بالله (( و (( ان تقولوا على الله (( قسم دوم را خلاصه مى كند، قسم اول هم دو نوع است : يكى آنهايى كه مربوط به حق الناس است كه كلمه (( بغى (( جامع آنها است ، و ديگرى گناهانى است كه مربوط به حق الناس نيست ، اين نيز دو گونه است : يكى آنهايى كه زشت و شنيعند و كلمه (( فاحشه (( اشاره به آنها است . و ديگرى گناهانى است كه تنها داراى مفسده و ضرر براى گنهكار است و كلمه (( اثم (( عنوان اينگونه گناهان است . قسم دوم نيز يا شرك به خدا است و يا افتراء بر او.
وَ لِكلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ...
وَ لِكلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ...
اين آيه حقيقتى را بيان مى كند كه از جمله (( قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون (( كه در ذيل داستان آدم و بهشت بود، استخراج شده است ، نظير احكام ديگرى كه از آن استخراج شده بود، و مفادش اين است كه : امم و جوامع بشرى هم مانند افراد داراى عمرى معين و اجلى محدودند.
اين آيه حقيقتى را بيان مى كند كه از جمله (( قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون (( كه در ذيل داستان آدم و بهشت بود، استخراج شده است ، نظير احكام ديگرى كه از آن استخراج شده بود، و مفادش اين است كه : امم و جوامع بشرى هم مانند افراد داراى عمرى معين و اجلى محدودند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰۷ </center>
و چه بسا بخاطر اين تفريع و استخراج بتوان گفت كه جمله (( فيها تحيون و فيها تموتون (( راجع است به زندگى و مرگ افراد و امت ها، و جمله (( و لكم فى الارض مستقر و متاع الى حين (( كه قبلا ذكر شده بود راجع به زندگى دنيوى نوع بشر و اينكه اين نوع از موجودات هم ، روزى بطور كلى منقرض خواهند گرديد.
و چه بسا بخاطر اين تفريع و استخراج بتوان گفت كه جمله (( فيها تحيون و فيها تموتون (( راجع است به زندگى و مرگ افراد و امت ها، و جمله (( و لكم فى الارض مستقر و متاع الى حين (( كه قبلا ذكر شده بود راجع به زندگى دنيوى نوع بشر و اينكه اين نوع از موجودات هم ، روزى بطور كلى منقرض خواهند گرديد.
يَبَنى ءَادَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسلٌ مِّنكُمْ يَقُصونَ عَلَيْكمْ ءَايَتى...
يَبَنى ءَادَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسلٌ مِّنكُمْ يَقُصونَ عَلَيْكمْ ءَايَتى...
كلمه (( اما(( در اصل (( ان ما(( بوده يعنى (( ان (( شرطيه بوده و (( ما(( زايده بر سرش در آمده است ، و از اينكه در فعل شرطش ‍ (( ياتينكم (( نون تاءكيد ثقيله در آمده استفاده مى شود كه شرط مزبور قطعى الوقوع است . و منظور از (( قص (( بيان و تفصيل آيات است ، چون در اين كلمه هم معناى قطع هست و هم معناى اظهار.
كلمه (( اما(( در اصل (( ان ما(( بوده يعنى (( ان (( شرطيه بوده و (( ما(( زايده بر سرش در آمده است ، و از اينكه در فعل شرطش ‍ (( ياتينكم (( نون تاءكيد ثقيله در آمده استفاده مى شود كه شرط مزبور قطعى الوقوع است . و منظور از (( قص (( بيان و تفصيل آيات است ، چون در اين كلمه هم معناى قطع هست و هم معناى اظهار.
اين آيه مشتمل بر چهارمين خطاب عمومى است كه از داستان آدم و بهشت استخراج شده ، و اين خطاب كه آخرين خطاب ها است تشريع عام الهى را در خصوص پيروى از انبيا و متابعت از طريق وحى را بيان مى كند، و اصلى كه اين خطاب از آن استخراج شده آيه اى شبيه به آيه (( قال اهبطا منها جميعا بعضكم لبعض عدو فاما ياتينكم منى هدى (( است كه بيان مى كند هدايت خدا از طريق وحى و رسالت است .
اين آيه مشتمل بر چهارمين خطاب عمومى است كه از داستان آدم و بهشت استخراج شده ، و اين خطاب كه آخرين خطاب ها است تشريع عام الهى را در خصوص پيروى از انبيا و متابعت از طريق وحى را بيان مى كند، و اصلى كه اين خطاب از آن استخراج شده آيه اى شبيه به آيه (( قال اهبطا منها جميعا بعضكم لبعض عدو فاما ياتينكم منى هدى (( است كه بيان مى كند هدايت خدا از طريق وحى و رسالت است .
خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:
سپس فرمودند: آيا مى پندارى خدا كسى را در مالى كه به او داده امين مى كند كه اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه اسبى به ارزش بيست درهم او را كفايت مى كند، و كنيزى به بهاى هزار دينار بخرد با اينكه كنيزى به قيمت بيست درهم براى او كافى است ، و از طرف ديگر بفرمايد اسراف نكنيد چون خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.
سپس فرمودند: آيا مى پندارى خدا كسى را در مالى كه به او داده امين مى كند كه اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه اسبى به ارزش بيست درهم او را كفايت مى كند، و كنيزى به بهاى هزار دينار بخرد با اينكه كنيزى به قيمت بيست درهم براى او كافى است ، و از طرف ديگر بفرمايد اسراف نكنيد چون خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش