گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۹}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۴: خط ۱۶:
اين وجوه و معانى صرف نظر از اينكه آيه شريفه از آن انصراف دارد وجوهى نيست كه بتوان آيه را به آن حمل نمود، زيرا سه وجه اول آن با وضعى كه مسلمين در موقع نزول اين آيه داشتند نمى سازد، براى اينكه اين سوره در مكه نازل شده و آن روز كعبه قبله مسلمين نبوده و مسلمانان مساجد مختلف و متعددى نداشتند. وجه آخرى هم گر چه با معنايى كه ما ذكر كرديم نزديك است ، ولى اخلاصى را كه از آيه استفاده مى شود آن طور كه بايد بيان نمى كند و در حقيقت معناى آيه مورد بحث نيست ، بلكه معناى آيه (( و ادعوه مخلصين له الدين (( است .
اين وجوه و معانى صرف نظر از اينكه آيه شريفه از آن انصراف دارد وجوهى نيست كه بتوان آيه را به آن حمل نمود، زيرا سه وجه اول آن با وضعى كه مسلمين در موقع نزول اين آيه داشتند نمى سازد، براى اينكه اين سوره در مكه نازل شده و آن روز كعبه قبله مسلمين نبوده و مسلمانان مساجد مختلف و متعددى نداشتند. وجه آخرى هم گر چه با معنايى كه ما ذكر كرديم نزديك است ، ولى اخلاصى را كه از آيه استفاده مى شود آن طور كه بايد بيان نمى كند و در حقيقت معناى آيه مورد بحث نيست ، بلكه معناى آيه (( و ادعوه مخلصين له الدين (( است .
معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((  
معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((  
كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِيقاً هَدَى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضلَلَةُ ...
كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِيقاً هَدَى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضلَلَةُ ...
در معناى اين جمله و كيفيت ارتباطش به ما قبل چند احتمال است : احتمال اول كه سياق كلام هم ظهور در آن دارد اين است كه جمله (( فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضلاله (( حال از فاعل (( تعودون (( باشد، و همين حال وجه مشتركى باشد كه بازگشت را شبيه به ابتداى خلقت نموده و معنايش اين باشد كه (( شما در قيامت مانند آن روزى كه خداى تان آفريد دو گروه خواهيد بود(( ، نظير آيه (( و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اول مره (( كه حشر انفرادى مردم را در قيامت به خلقت انفرادى آنان تشبيه مى كند.
در معناى اين جمله و كيفيت ارتباطش به ما قبل چند احتمال است : احتمال اول كه سياق كلام هم ظهور در آن دارد اين است كه جمله (( فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضلاله (( حال از فاعل (( تعودون (( باشد، و همين حال وجه مشتركى باشد كه بازگشت را شبيه به ابتداى خلقت نموده و معنايش اين باشد كه (( شما در قيامت مانند آن روزى كه خداى تان آفريد دو گروه خواهيد بود(( ، نظير آيه (( و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اول مره (( كه حشر انفرادى مردم را در قيامت به خلقت انفرادى آنان تشبيه مى كند.
اين است آن معنايى كه از ظاهر سياق استفاده مى شود، و اما آنچه را كه ديگران احتمالش را داده و گفته اند جمله (( فريقا هدى ...(( حال از خصوص عامل خودش است و وجه شباهت (( عود(( به (( بدء(( چيز ديگرى است كه در كلام ذكر نشده ، و آن به گفته بعضى ، (( تنها بودن در خلقت و حشر(( و به گفته بعضى ديگر اين است كه (( هم خلقت نخستين آنان از خاك بوده و هم حشرشان از خاك خواهد بود(( ، و به گفته بعضى ديگر اين است كه (( خلقت دوم آنان براى خدا با خلقت بار اولشان فرقى نداشته و خداوند به هر دو قادر است (( . وجوهى است كه دلالت آيه بر آنها بسيار بعيد است . و ثانيا حذف كردن وجه شباهت با اينكه ذكر آن لازم است ، و در عوض ذكر كردن چيزى كه مورد حاجت نيست جز خلط و اشتباه فايده اى ندارد. توضيح بيشتر اين اشكال به زودى خواهد آمد.
اين است آن معنايى كه از ظاهر سياق استفاده مى شود، و اما آنچه را كه ديگران احتمالش را داده و گفته اند جمله (( فريقا هدى ...(( حال از خصوص عامل خودش است و وجه شباهت (( عود(( به (( بدء(( چيز ديگرى است كه در كلام ذكر نشده ، و آن به گفته بعضى ، (( تنها بودن در خلقت و حشر(( و به گفته بعضى ديگر اين است كه (( هم خلقت نخستين آنان از خاك بوده و هم حشرشان از خاك خواهد بود(( ، و به گفته بعضى ديگر اين است كه (( خلقت دوم آنان براى خدا با خلقت بار اولشان فرقى نداشته و خداوند به هر دو قادر است (( . وجوهى است كه دلالت آيه بر آنها بسيار بعيد است . و ثانيا حذف كردن وجه شباهت با اينكه ذكر آن لازم است ، و در عوض ذكر كردن چيزى كه مورد حاجت نيست جز خلط و اشتباه فايده اى ندارد. توضيح بيشتر اين اشكال به زودى خواهد آمد.
خط ۵۸: خط ۶۰:
بعضى ديگر گفته اند: اين جمله مستاءنفه و كلام تازه اى است و هيچ ربطى به ماقبل خود ندارد. عده اى ديگر گفته اند: متصل به ما قبل خود هست ، و معنايش اين است كه : زنهار! خود را براى خدا خالص كنيد كه هر كسى به همان حالى مبعوث مى شود كه با آن حال از دنيا رفته است ، مؤ من بر ايمانش و كافر بر كفرش .
بعضى ديگر گفته اند: اين جمله مستاءنفه و كلام تازه اى است و هيچ ربطى به ماقبل خود ندارد. عده اى ديگر گفته اند: متصل به ما قبل خود هست ، و معنايش اين است كه : زنهار! خود را براى خدا خالص كنيد كه هر كسى به همان حالى مبعوث مى شود كه با آن حال از دنيا رفته است ، مؤ من بر ايمانش و كافر بر كفرش .
اين وجه نيز مانند وجوه قبليش از سياق آيه ، دور است و آيه بر آن دلالت ندارد.
اين وجه نيز مانند وجوه قبليش از سياق آيه ، دور است و آيه بر آن دلالت ندارد.
يَبَنى ءَادَمَ خُذُوا زِينَتَكمْ عِندَ كلِّ مَسجِدٍ...
يَبَنى ءَادَمَ خُذُوا زِينَتَكمْ عِندَ كلِّ مَسجِدٍ...
راغب مى گويد: كلمه سرف به معناى تجاوز از حد است در هر عملى كه انسان انجام مى دهد و ليكن اين معنا در انفاق مشهورتر است .
راغب مى گويد: كلمه سرف به معناى تجاوز از حد است در هر عملى كه انسان انجام مى دهد و ليكن اين معنا در انفاق مشهورتر است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۹۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۹۹ </center>
معناى (( به همراه برداشتن زينت در موقع رفتن به سوى مسجد(( آرايش ظاهرى نيست ، بلكه آرايشى است معنوى كه مناسب با نماز و طواف و ساير عبادات باشد. پس معناى آيه بر مى گردد به امر به زينت كردن نيكو براى نماز و غير آن و اطلاق آن شامل نماز اعياد و جماعات و نمازهاى يوميه و ساير وجوه عبادت و ذكر مى شود.
معناى (( به همراه برداشتن زينت در موقع رفتن به سوى مسجد(( آرايش ظاهرى نيست ، بلكه آرايشى است معنوى كه مناسب با نماز و طواف و ساير عبادات باشد. پس معناى آيه بر مى گردد به امر به زينت كردن نيكو براى نماز و غير آن و اطلاق آن شامل نماز اعياد و جماعات و نمازهاى يوميه و ساير وجوه عبادت و ذكر مى شود.
(( و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا...(( - در اين جمله دو امر اباحى و يك نهى تحريمى است كه جمله (( انه لا يحب المسرفين (( نهى تحريمى مزبور را تعليل مى كند. و همان طورى كه قبلا هم اشاره كرديم اين امر و نهى و علتى كه براى آن ذكر شده همه از متفرعات داستان بهشت آدم است ، و خطاب اين جمله مانند خطاب هاى آن داستان عمومى است و اختصاص به يك دين و يك صنف ندارد. پس اينكه بعضى از مفسرين گفته اند آيه (( يا بنى آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد(( دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مبعوث به جميع امم دنيا است . و همچنين اينكه گفته اند خطاب در اين آيه به حسب لغت زنان را شامل نمى شود وليكن به حسب شرع آنان را به تبع مردها شامل مى شود، صحيح نيست ، زيرا همانطورى كه گفتيم اين خطاب اختصاص به امت اسلام ندارد و شمولش نسبت به زنان از ناحيه تغليب و وجود قرينه عقلى است نه به حسب شرع .
(( و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا...(( - در اين جمله دو امر اباحى و يك نهى تحريمى است كه جمله (( انه لا يحب المسرفين (( نهى تحريمى مزبور را تعليل مى كند. و همان طورى كه قبلا هم اشاره كرديم اين امر و نهى و علتى كه براى آن ذكر شده همه از متفرعات داستان بهشت آدم است ، و خطاب اين جمله مانند خطاب هاى آن داستان عمومى است و اختصاص به يك دين و يك صنف ندارد. پس اينكه بعضى از مفسرين گفته اند آيه (( يا بنى آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد(( دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مبعوث به جميع امم دنيا است . و همچنين اينكه گفته اند خطاب در اين آيه به حسب لغت زنان را شامل نمى شود وليكن به حسب شرع آنان را به تبع مردها شامل مى شود، صحيح نيست ، زيرا همانطورى كه گفتيم اين خطاب اختصاص به امت اسلام ندارد و شمولش نسبت به زنان از ناحيه تغليب و وجود قرينه عقلى است نه به حسب شرع .
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ
در اين آيه به نوعى التفات حكمى مخصوص به اين امت از حكم عام سابق استخراج شده ، همچنانكه در جمله (( ذلك من ايات الله لعلهم يذكرون (( و جمله (( فاذا فعلوا فاحشه (( نظيرش گذشت .
در اين آيه به نوعى التفات حكمى مخصوص به اين امت از حكم عام سابق استخراج شده ، همچنانكه در جمله (( ذلك من ايات الله لعلهم يذكرون (( و جمله (( فاذا فعلوا فاحشه (( نظيرش گذشت .
استفهامى كه در اين آيه است استفهامى است انكارى .
استفهامى كه در اين آيه است استفهامى است انكارى .
خط ۸۵: خط ۸۷:
آرى ، كمتر فسادى در عالم ظاهر مى شود و كمتر جنگ خونينى است كه نسل ها را قطع و آبادى ها را ويران سازد و منشاء آن اسراف و افراط در استفاده از زينت و رزق نبوده باشد، چون انسان طبعا اينطور است كه وقتى از جاده اعتدال بيرون شد و پا از مرز خود بيرون گذاشت كمتر مى تواند خود را كنترل كند، و به يك حد معينى اكتفا نمايد، بلكه مانند تيرى كه از كمان بيرون شود تا آخرين حد قدرتش جلو مى رود، و چون چنين است سزاوار است كه همه وقت و در همه امور در زير تازيانه تربيت كنترل شود، و به ساده ترين بيانى كه عقل خود او آن را بپسندد پند و اندرز داده شود.
آرى ، كمتر فسادى در عالم ظاهر مى شود و كمتر جنگ خونينى است كه نسل ها را قطع و آبادى ها را ويران سازد و منشاء آن اسراف و افراط در استفاده از زينت و رزق نبوده باشد، چون انسان طبعا اينطور است كه وقتى از جاده اعتدال بيرون شد و پا از مرز خود بيرون گذاشت كمتر مى تواند خود را كنترل كند، و به يك حد معينى اكتفا نمايد، بلكه مانند تيرى كه از كمان بيرون شود تا آخرين حد قدرتش جلو مى رود، و چون چنين است سزاوار است كه همه وقت و در همه امور در زير تازيانه تربيت كنترل شود، و به ساده ترين بيانى كه عقل خود او آن را بپسندد پند و اندرز داده شود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۹}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش