گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


<span id='link46'><span>
<span id='link46'><span>
==فرق بين اين دو قسم از علوم ==
 
فرقى كه بين اين دو قسم از علوم است اين است كه: قسم اول از خارج انتزاع شده و به اعتبار اين كه حقيقتا مطابق با خارج است، صدق و به اعتبار اين كه خارج مطابق آن است، حق ناميده مى شود. و در نتيجه، معناى صدق و حق بودن آن، اين مى شود كه اين حقيقت ذهنى، عينا همان حقيقتى است كه در خارج است، و آن حقيقت كه در خارج است، عينا همين حقيقتى است كه در ذهن است.
فرقى كه بين اين دو قسم از علوم است، اين است كه: قسم اول از خارج انتزاع شده و به اعتبار اين كه حقيقتا مطابق با خارج است، صدق و به اعتبار اين كه خارج مطابق آن است، حق ناميده مى شود. و در نتيجه، معناى صدق و حق بودن آن، اين مى شود كه اين حقيقت ذهنى، عينا همان حقيقتى است كه در خارج است، و آن حقيقت كه در خارج است، عينا همين حقيقتى است كه در ذهن است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۴ </center>
و اما قسم دوم، جز در ذهن ظرف تحققى نداشته و با خارج انطباق ندارد، جز اين كه مصلحتى از مصالح زندگى، ما را وادار ساخته كه آن را معتبر شمرده و خارجى فرضش كنيم، و به طور ادعا منطبق بر خارجش بدانيم و لو اين كه حقيقتا منطبق نباشد.  
و اما قسم دوم، جز در ذهن ظرف تحققى نداشته و با خارج انطباق ندارد، جز اين كه مصلحتى از مصالح زندگى، ما را وادار ساخته كه آن را معتبر شمرده و خارجى فرضش كنيم، و به طور ادعا منطبق بر خارجش بدانيم و لو اين كه حقيقتا منطبق نباشد.  
خط ۲۲: خط ۲۲:
پس خلاصه اين شد كه قسم دوم از علوم و تصديقات ما نيز اعتماد بر خارج دارد، اگرچه مانند قسم اول، مستقيما منطبق بر خارج نباشد.
پس خلاصه اين شد كه قسم دوم از علوم و تصديقات ما نيز اعتماد بر خارج دارد، اگرچه مانند قسم اول، مستقيما منطبق بر خارج نباشد.
<span id='link47'><span>
<span id='link47'><span>
==جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است ==
==جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است ==
اين معنا كه معلوم شد، اينك مى گوييم تمامى علوم و احكامى كه ما داريم، چه از قبيل قسم اول باشد و چه از قبيل قسم دوم، اعتمادش بر فعل خداى تعالى است. زيرا خارجى كه تاكنون مى گفتيم، تكيه گاه علوم ما است، همان عالم صنع و ايجادى است كه خود فعل خداى تعالى است.  
اين معنا كه معلوم شد، اينك مى گوييم تمامى علوم و احكامى كه ما داريم، چه از قبيل قسم اول باشد و چه از قبيل قسم دوم، اعتمادش بر فعل خداى تعالى است. زيرا خارجى كه تاكنون مى گفتيم، تكيه گاه علوم ما است، همان عالم صنع و ايجادى است كه خود فعل خداى تعالى است.  
خط ۴۸: خط ۴۹:
اين بود اشكالاتى كه بر رأى اشاعره، در احكام نظرى عقل وارد است.
اين بود اشكالاتى كه بر رأى اشاعره، در احكام نظرى عقل وارد است.
<span id='link49'><span>
<span id='link49'><span>
==جريان احكام عقلى عملى، در افعال خداى تعالى ==
==جريان احكام عقل عملى، در افعال خداى تعالى ==
و اما در احكام عملى عقل - بايد دانست كه اين احكام همان طورى كه مكرر گفته ايم، مخترعاتى هستند ذهنى كه انسان آن ها را به منظور رسيدن به مقاصد كمالى و سعادت زندگى خود وضع كرده است. در نتيجه هر عملى را كه با سعادت زندگى او مطابقت و سازگارى دارد، به وصف «خوب و پسنديده» توصيف نموده، اجتماع را هم به انجام آن امر تشويق مى كند. و هر كدام را كه مخالف با سعادت زندگى او بوده، به وصف «زشت و ناپسند» توصيف كرده، جامعه را از ارتكاب آن نهى و تحذير مى نمايد.  
و اما در احكام عملى عقل - بايد دانست كه اين احكام همان طورى كه مكرر گفته ايم، مخترعاتى هستند ذهنى كه انسان آن ها را به منظور رسيدن به مقاصد كمالى و سعادت زندگى خود وضع كرده است. در نتيجه هر عملى را كه با سعادت زندگى او مطابقت و سازگارى دارد، به وصف «خوب و پسنديده» توصيف نموده، اجتماع را هم به انجام آن امر تشويق مى كند. و هر كدام را كه مخالف با سعادت زندگى او بوده، به وصف «زشت و ناپسند» توصيف كرده، جامعه را از ارتكاب آن نهى و تحذير مى نمايد.  


۱۳٬۷۹۷

ویرایش