گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


==بحث روايتى: (رواياتى در تفسير آيه ذر...) ==
==بحث روايتى: (رواياتى در تفسير آيه ذر...) ==
در كافى، به سند خود، از زراره، از حمران، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آن دو را به هم آميخت، و از روى زمين، خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد. سپس به اصحاب يمين، كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند، فرمود: به سوى جنت شويد، كه مرا در اين امر باكى نيست، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى آتش شويد، و مرا در اين امر باكى و اعتنایى نيست. آنگاه فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ «قالوا بلى شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنا كنا عن هذا غافلين...».  
در كافى، به سند خود، از زراره، از حمران، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آن دو را به هم آميخت، و از روى زمين، خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد.  
 
سپس به اصحاب يمين، كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند، فرمود: به سوى جنت شويد، كه مرا در اين امر باكى نيست، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى آتش شويد، و مرا در اين امر باكى و اعتنایى نيست. آنگاه فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ «قالوا بلى شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنا كنا عن هذا غافلين...».  


و نيز به سند خود، از عبداللّه بن سنان، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب پرسيدم: اين كدام فطرت است كه آيه شريفه: «فطرة اللّه التى فطر الناس عليها»، از آن ياد كرده؟  
و نيز به سند خود، از عبداللّه بن سنان، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب پرسيدم: اين كدام فطرت است كه آيه شريفه: «فطرة اللّه التى فطر الناس عليها»، از آن ياد كرده؟  
خط ۱۴۸: خط ۱۵۰:
و گويا تشبيه «ذريه» به «ذر»، كه در بعضى از روايات آمده، به منظور فهماندن كثرت ذريه است. نه خردى آن ها و اين كه از كوچكى حجم به اندازه ذَر بودند، و از آن جا كه اين تعبير در روايات بسيار و مكرر وارد شده، از اين رو، اين نشأت را، «عالَم ذَر» ناميده اند.
و گويا تشبيه «ذريه» به «ذر»، كه در بعضى از روايات آمده، به منظور فهماندن كثرت ذريه است. نه خردى آن ها و اين كه از كوچكى حجم به اندازه ذَر بودند، و از آن جا كه اين تعبير در روايات بسيار و مكرر وارد شده، از اين رو، اين نشأت را، «عالَم ذَر» ناميده اند.


و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اينكه سؤ ال و جواب مزبور گفتگوى حقيقى بوده نه صرف زبان حال.
و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اين كه سؤال و جواب مزبور، گفتگوى حقيقى بوده، نه صرف زبان حال.
و نيز دلالت دارد بر اينكه عهد مزبور تنها بر ربوبيت پروردگار گرفته نشده بلكه اقرار به نبوت انبياء و ساير عقايد حقه نيز جزو آن پيمان بوده است ، و همه اينها مويد بيان سابق ما است .
 
و نيز دلالت دارد بر اين كه عهد مزبور، تنها بر ربوبيت پروردگار گرفته نشده، بلكه اقرار به نبوت انبياء و ساير عقايد حقه نيز، جزو آن پيمان بوده است، و همه اين ها، مؤيد بيان سابق ما است.


و نيز در تفسير عياشى از رفاعه روايت شده كه گفت : از حضرت صادق (عليه السلام ) معناى آيه (( و اذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم (( را پرسيدم ، فرمود: آرى ، براى خدا است حجت بر جميع خلق ، و همه را ماخوذ به آن حجت كرد روزى كه از همه اينطور ميثاق گرفت - سپس حضرت دست خود را گرفت - و فرمود: اين چنين .  
و نيز در تفسير عياشى، از رفاعه روايت شده كه گفت: از حضرت صادق «عليه السلام»، معناى آيه «و إذ أخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم» را پرسيدم. فرمود: آرى، براى خدا است حجت بر جميع خلق، و همه را مأخوذ به آن حجت كرد، روزى كه از همه اين طور ميثاق گرفت - سپس حضرت دست خود را گرفت - و فرمود: اين چنين.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۳ </center>
مؤ لف : از ظاهر اين روايت بر مى آيد كه امام (عليه السلام ) تنها كلمه (( اخذ(( را كه در آيه است معنا كرده و آن را به معناى احاطه و ملكيت تفسير نموده .
مؤلف: از ظاهر اين روايت بر مى آيد كه امام «عليه السلام»، تنها كلمه «أخذ» را كه در آيه است، معنا كرده و آن را به معناى احاطه و ملكيت تفسير نموده.




۱۳٬۷۵۱

ویرایش