گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
<span id='link264'><span>
<span id='link264'><span>


==سخن منكران عالم ذر و بيان ناسازگارى آن، با سياق آيه شريفه ==
==سخن منكران عالَم ذَر، و بيان ناسازگارى آن، با سياق آيه شريفه ==
باقى ماند كلام در گفته هاى منكرين آن ، كه گفته اند: آيه شريفه اشاره مى كند به وضع و حالتى كه انسان در اين زندگى دنيايى دارد، و آن عبارت از اين است كه خداى سبحان يك يك افراد انسان را از اصلاب و ارحام به سوى مرحله انفصال و جدايى از پدران بيرون آورده و در آنان معرفت به ربوبيت خود و احتياج به خود را تركيب كرده است ، گوئيا بعد از آنكه متوجه شان كرد به اينكه مستغرق در احتياجند روى به ايشان كرده و مى فرمايد: (( آيا من پروردگار شما نيستم (( ؟ و ايشان هم بعد از شنيدن اين خطاب به زبان حال جواب داده اند به اينكه بلى ، توئى پروردگار ما و ما به اين معنا شهادت مى دهيم . خداى تعالى اين سؤ ال و جواب درونى را در درون دل فرد فرد انسانها جاى داد تا حجت را بر ايشان تمام كند و عذر ايشان و حجتشان را از كار بيندازد و ديگر نتوانند بگويند:  
باقى ماند كلام در گفته هاى منكران آن، كه گفته اند: آيه شريفه، اشاره مى كند به وضع و حالتى كه انسان در اين زندگى دنيايى دارد، و آن، عبارت از اين است كه: خداى سبحان، يك يك افراد انسان را از اصلاب و ارحام، به سوى مرحله انفصال و جدايى از پدران بيرون آورده، و در آنان معرفت به ربوبيت خود و احتياج به خود را تركيب كرده است.
 
گويا بعد از آن كه متوجه شان كرد به اين كه مستغرق در احتياج اند، روى به ايشان كرده و مى فرمايد: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ و ايشان هم، بعد از شنيدن اين خطاب، به زبان حال جواب داده اند به اين كه: بلى، تویى پروردگار ما، و ما به اين معنا شهادت مى دهيم.  
 
خداى تعالى، اين سؤال و جواب درونى را، در درون دل فرد فرد انسان ها جاى داد، تا حجت را بر ايشان تمام كند و عذر ايشان و حجتشان را از كار بيندازد، و ديگر نتوانند بگويند:  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۱۵ </center>
(( ما معرفتى به اين معنا نداشتيم (( و اين ميثاق ماخوذ در سراسر دنيا و مادام كه انسانى به وجود مى آيد ادامه داشته و با جريان او جريان دارد.
«ما معرفتى به اين معنا نداشتيم»، و اين ميثاق مأخوذ در سراسر دنيا و مادام كه انسانى به وجود مى آيد، ادامه داشته و با جريان او، جريان دارد.
 
كلامى كه ما در اين گفتار داريم، اين است كه: سياق آيه، با آن مساعد نيست. براى اين كه خداى تعالى، آيه شريفه را با جمله: «و إذ أخذ ربك» افتتاح كرده و از ظرف وقوع اين داستان، به لفظ «إذ: زمانى كه» تعبير فرموده، و اين تعبير، دلالت دارد بر اين كه اين داستان در زمان هاى گذشته و يا در يك ظرف محقق الوقوعى، مانند آن ها صورت گرفته است.
 
نظير تعبيرى كه در جمله: «و إذ قال الله يا عيسى بن مريم ءأنت قلت للناس... قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم» كرده، و با اين كه داستان در زمان آينده رُخ مى دهد، به خاطر اين كه رُخ دادنش حتمى است، از ظرف وقوع آن، به لفظ «إذ» تعبير كرده.


كلامى كه ما در اين گفتار داريم اين است كه سياق آيه مساعد با آن نيست ، براى اينكه خداى تعالى آيه شريفه را با جمله (( و اذ اخذ ربك (( افتتاح كرده و از ظرف وقوع اين داستان به لفظ (( اذ : زمانى كه (( تعبير فرموده ، و اين تعبير دلالت دارد بر اينكه اين داستان در زمان هاى گذشته و يا در يك ظرف محقق الوقوعى مانند آنها صورت گرفته است ، نظير تعبيرى كه در جمله (( و اذ قال الله يا عيسى بن مريم ءانت قلت للناس ... قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم (( كرده ، و با اينكه داستان در زمان آينده رخ مى دهد بخاطر اينكه رخ دادنش حتمى است از ظرف وقوع آن به لفظ (( اذ(( تعبير كرده .
و با در نظر گرفتن اين كه مورد خطاب در آيه، رسول خدا و يا او و غير او است، به شهادت اين كه مى فرمايد: «أن تقولوا يوم القيامة: تا در قيامت نگوييد»، از آقايان مى پرسيم:


و با در نظر گرفتن اينكه مورد خطاب در آيه رسول خدا و يا او و غير او است به شهادت اينكه مى فرمايد: (( ان تقولوا يوم القيمه : تا در قيامت نگوييد(( ، از آقايان مى پرسيم با اينكه خطاب متوجه ما شنوندگان و مخاطبين به آيات قرآنى است و خطاب به گفته شما هم خطابى است دنيوى و مربوط به ما اهل دنيا و ظرفى هم كه به آن اتكاء شده زمان زندگى دنيائى ما و يا زندگى نوع بشر و مدت اقامت او در زمين است ، و خلاصه ظرف داستان مورد بحث آيه عين ظرف وجود نوع انسان در دنيا است با اين حال چرا از اين ظرف به لفظ (( اذ(( تعبير فرمود؟ و حال آنكه هيچ مصححى براى تعبير به اين لفظ نيست ، چون همانطور كه گفته شد لفظ مزبور دلالت دارد بر اينكه داستان ، قبل از نقل آن واقع شده است ، عنايت ديگرى از قبيل تحقق وقوع و امثال آن هم در كار نيست تا مصحح آن باشد.
با اين كه خطاب، متوجه ما شنوندگان و مخاطبان به آيات قرآنى است و خطاب، به گفته شما هم، خطابى است دنيوى و مربوط به ما اهل دنيا و ظرفى هم كه به آن اتكاء شده، زمان زندگى دنيایى ما و يا زندگى نوع بشر و مدت اقامت او در زمين است، و خلاصه ظرف داستان مورد بحث آيه، عين ظرف وجود نوع انسان در دنيا است، با اين حال چرا از اين ظرف، به لفظ «إذ» تعبير فرمود؟ و حال آن كه هيچ مصححى براى تعبير به اين لفظ نيست. چون همان طور كه گفته شد، لفظ مزبور دلالت دارد بر اين كه داستان، قبل از نقل آن واقع شده است، عنايت ديگرى از قبيل تحقق وقوع و امثال آن هم در كار نيست، تا مصحح آن باشد.


پس اينكه فرمود: (( و اذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم (( چنانكه دلالت دارد برخلقت نوع انسان به نحو توليد و بيرون كشيدن فردى از فرد ديگر و به راه انداختنافراد بى شمار از افراد انگشت شمار به همين نحوى كه ما مشاهده مى كنيم و مى بينيم كههمواره نسل هاى متعاقب وجود نوع انسان را حفظ مى كند در عينحال دلالت دارد بر اينكه داستان يك نوع تقدمى بر جريان خلقت و سير مشهود آن دارد.
پس اين كه فرمود: «و إذ أخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم»، چنان كه دلالت دارد بر خلقت نوع انسان به نحو توليد و بيرون كشيدن فردى از فرد ديگر، و به راه انداختن افراد بى شمار از افراد انگشت شمار، به همين نحوى كه ما مشاهده مى كنيم و مى بينيم كه همواره نسل هاى متعاقب وجود نوع انسان را حفظ مى كند، در عين حال دلالت دارد بر اين كه داستان، يك نوع تقدمى بر جريان خلقت و سير مشهود آن دارد.
<span id='link265'><span>
<span id='link265'><span>


۱۳٬۷۵۳

ویرایش