گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۴ </center>
با اينكه خود را داناى به مجارى امور، و خصوصيات اسباب مى دانستند، و همين عذاب ناگهانى دليل بر اين است كه از مجارى امور آگهى نداشتند، وگرنه جا داشت وقتى مى ديدند كه زمينه براى نزول عذاب فراهم مى شود با وسائل دفاعيى كه به خيال خود در اختيار داشتند از پيش ‍ آمدن آن جلوگيرى كنند، (( فلما جاءتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم (( .
با اينكه خود را داناى به مجارى امور، و خصوصيات اسباب مى دانستند، و همين عذاب ناگهانى دليل بر اين است كه از مجارى امور آگهى نداشتند، وگرنه جا داشت وقتى مى ديدند كه زمينه براى نزول عذاب فراهم مى شود با وسائل دفاعيى كه به خيال خود در اختيار داشتند از پيش ‍ آمدن آن جلوگيرى كنند، (( فلما جاءتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم (( .
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِم بَرَكَتٍ ...
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِم بَرَكَتٍ ...
(( بركات (( به معناى هر چيز كثيرى از قبيل امنيت ، آسايش ، سلامتى ، مال و اولاد است كه غالبا انسان به فقد آنها مورد آزمايش قرار مى گيرد.
(( بركات (( به معناى هر چيز كثيرى از قبيل امنيت ، آسايش ، سلامتى ، مال و اولاد است كه غالبا انسان به فقد آنها مورد آزمايش قرار مى گيرد.
در جمله (( لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض (( استعاره به كنايه به كار رفته ، براى اينكه بركات را به مجرائى تشبيه كرده كه نعمت هاى الهى از آن مجرا بر آدميان جريان مى يابد، باران و برف هر كدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى بارد، هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده ، و در نتيجه غلات و ميوه ها فراوان مى شود، البته اين در موقعى است كه مردم به خداى خود ايمان آورده و تقوا پيشه كنند وگرنه اين مجرا بسته شده و جريانش قطع مى گردد.
در جمله (( لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض (( استعاره به كنايه به كار رفته ، براى اينكه بركات را به مجرائى تشبيه كرده كه نعمت هاى الهى از آن مجرا بر آدميان جريان مى يابد، باران و برف هر كدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى بارد، هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده ، و در نتيجه غلات و ميوه ها فراوان مى شود، البته اين در موقعى است كه مردم به خداى خود ايمان آورده و تقوا پيشه كنند وگرنه اين مجرا بسته شده و جريانش قطع مى گردد.
خط ۱۷: خط ۱۹:
<span id='link156'><span>
<span id='link156'><span>
==مكر خدا به عنوان مجازات صحيح و مكر ابتدائى از خداوند ممتنع است . ==
==مكر خدا به عنوان مجازات صحيح و مكر ابتدائى از خداوند ممتنع است . ==
أَ فَأَمِنُوا مَكرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكرَ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْخَسِرُونَ
أَ فَأَمِنُوا مَكرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكرَ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْخَسِرُونَ
كلمه (( مكر(( به معناى اين است كه شخصى ديگرى را غافل گير كرده و به او آسيبى برساند، اين عمل از خداى تعالى وقتى صحيح است كه به عنوان مجازات صورت بگيرد، انسان معصيتى كند كه مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجايى كه خودش نفهمد معذب نمايد و يا سرنوشتى براى او تنظيم كند كه او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود بسوى عذاب برود، و اما مكر ابتدايى و بدون اينكه بنده معصيتى كرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است ، و ما اين معنا را مكرر خاطرنشان كرده ايم .
كلمه (( مكر(( به معناى اين است كه شخصى ديگرى را غافل گير كرده و به او آسيبى برساند، اين عمل از خداى تعالى وقتى صحيح است كه به عنوان مجازات صورت بگيرد، انسان معصيتى كند كه مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجايى كه خودش نفهمد معذب نمايد و يا سرنوشتى براى او تنظيم كند كه او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود بسوى عذاب برود، و اما مكر ابتدايى و بدون اينكه بنده معصيتى كرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است ، و ما اين معنا را مكرر خاطرنشان كرده ايم .
نكته بسيار لطيفى در اين سه آيه يعنى آيه (( افامن اهل القرى (( و آيه (( او امن اهل القرى (( و آيه (( افامنوا مكر الله (( بكار رفته و آن اين است كه در دو آيه اول فاعل (( امن (( را اسم ظاهر (اهل القرى ) آورده ، با اينكه ممكن بود در آيه دومى ضمير بياورد و بفرمايد: (( اوامنوا(( ليكن اين كار را نكرد تا ضمير در آيه سومى كه فاعل فعل است به هر دو آيه برگشته و در نتيجه جمعيت هلاك شده در خواب غير از جمعيتى به حساب آيد كه در حالت غفلت و لعب دستخوش عذاب شدند.
نكته بسيار لطيفى در اين سه آيه يعنى آيه (( افامن اهل القرى (( و آيه (( او امن اهل القرى (( و آيه (( افامنوا مكر الله (( بكار رفته و آن اين است كه در دو آيه اول فاعل (( امن (( را اسم ظاهر (اهل القرى ) آورده ، با اينكه ممكن بود در آيه دومى ضمير بياورد و بفرمايد: (( اوامنوا(( ليكن اين كار را نكرد تا ضمير در آيه سومى كه فاعل فعل است به هر دو آيه برگشته و در نتيجه جمعيت هلاك شده در خواب غير از جمعيتى به حساب آيد كه در حالت غفلت و لعب دستخوش عذاب شدند.
و اما اينكه فرمود: (( فلا يامن مكر الله الا القوم الخاسرون (( جهتش را در آيه اول بيان كرد، و آن اين بود كه فرمود: ايمن بودن از مكر خدا در حقيقت خود مكرى است از خداى تعالى كه دنبالش عذاب است ، پس ‍ صحيح است گفته شود: مردم ايمن از مكر خدا زيانكارانند، زيرا همان ايمنى شان هم مكر خدا است .
و اما اينكه فرمود: (( فلا يامن مكر الله الا القوم الخاسرون (( جهتش را در آيه اول بيان كرد، و آن اين بود كه فرمود: ايمن بودن از مكر خدا در حقيقت خود مكرى است از خداى تعالى كه دنبالش عذاب است ، پس ‍ صحيح است گفته شود: مردم ايمن از مكر خدا زيانكارانند، زيرا همان ايمنى شان هم مكر خدا است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۶ </center>
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الاَرْض مِن بَعْدِ أَهْلِهَا...
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الاَرْض مِن بَعْدِ أَهْلِهَا...
ظاهرا فاعل فعل (( يهد(( ضميرى است كه به داستان اجمالى اهل قرى بر مى گردد و (( للذين يرثون (( مفعول فعل مزبور است ، و آن فعل كه متضمن معناى تبيين است براى گرفتن اين مفعول با لام متعدى شده ، و معناى آيه چنين است كه : (( آيا آنچه كه ما از قصص اهل قرى براى كسانى كه جانشين آنان شدند و زمين را بعد از آنان تصرف كردند، به منظور هدايت شان تلاوت كرديم روشن نكرد كه ...(( .
ظاهرا فاعل فعل (( يهد(( ضميرى است كه به داستان اجمالى اهل قرى بر مى گردد و (( للذين يرثون (( مفعول فعل مزبور است ، و آن فعل كه متضمن معناى تبيين است براى گرفتن اين مفعول با لام متعدى شده ، و معناى آيه چنين است كه : (( آيا آنچه كه ما از قصص اهل قرى براى كسانى كه جانشين آنان شدند و زمين را بعد از آنان تصرف كردند، به منظور هدايت شان تلاوت كرديم روشن نكرد كه ...(( .
جمله (( ان لو نشاء اصبناهم ...(( ، نيز مفعول فعل (( يهد(( است ، و منظور از (( كسانى كه زمين را ارث برده اند(( (نسل حاضر در زمان نزول آيه است ) كسانى هستند كه زمين را از نياكان خود ارث برده اند. و خلاصه ، معناى آيه اين است كه : آيا نسل آن اقوامى كه ما آنان را به كيفر گناهانشان نخست امتحان نموده و سپس مهر بر دلهايشان نهاده و قدرت شنيدن مواعظ انبياء را از آنان سلب كرديم و در آخر هم هلاك شان ساختيم اين معنا را به دست نياوردند كه اگر بخواهيم مى توانيم خود آنان را نيز مانند نياكانشان عذاب كنيم ، بدون اينكه چيزى و يا كسى بتواند جلو عذاب ما را بگيرد، و يا بتوانند به وسيله چيزى خود را از آن حفظ كنند؟
جمله (( ان لو نشاء اصبناهم ...(( ، نيز مفعول فعل (( يهد(( است ، و منظور از (( كسانى كه زمين را ارث برده اند(( (نسل حاضر در زمان نزول آيه است ) كسانى هستند كه زمين را از نياكان خود ارث برده اند. و خلاصه ، معناى آيه اين است كه : آيا نسل آن اقوامى كه ما آنان را به كيفر گناهانشان نخست امتحان نموده و سپس مهر بر دلهايشان نهاده و قدرت شنيدن مواعظ انبياء را از آنان سلب كرديم و در آخر هم هلاك شان ساختيم اين معنا را به دست نياوردند كه اگر بخواهيم مى توانيم خود آنان را نيز مانند نياكانشان عذاب كنيم ، بدون اينكه چيزى و يا كسى بتواند جلو عذاب ما را بگيرد، و يا بتوانند به وسيله چيزى خود را از آن حفظ كنند؟
خط ۷۳: خط ۷۵:
آيات بسيار ديگرى نيز هست كه مى رساند مهر شدن دل هاى كفار ناشى از جرمى بوده كه در دنيا مرتكب شده اند. آرى ، صرف تكذيب در عالم ميثاق باعث مهر شدن دل ها نمى شود، و اين لايق به ساحت مقدس ‍ خداى سبحان نيست ، با اينكه خودش فرموده : (( يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين (( .
آيات بسيار ديگرى نيز هست كه مى رساند مهر شدن دل هاى كفار ناشى از جرمى بوده كه در دنيا مرتكب شده اند. آرى ، صرف تكذيب در عالم ميثاق باعث مهر شدن دل ها نمى شود، و اين لايق به ساحت مقدس ‍ خداى سبحان نيست ، با اينكه خودش فرموده : (( يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين (( .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۶۴ </center>
وَ مَا وَجَدْنَا لاَكثرِهِم مِّنْ عَهْدٍ...
وَ مَا وَجَدْنَا لاَكثرِهِم مِّنْ عَهْدٍ...
در مجمع البيان فرموده : مقصود از (( عهد(( وفاى به آن است ، همچنانكه گفته مى شود: (( فلانى عهد ندارد(( و مقصود اين است كه به عهد خود وفا نمى كند. و اما اينكه اين چه عهدى بوده ؟ ممكن است مراد عهدى باشد كه خداى تعالى بوسيله آياتش با آنان منعقد كرده ، و يا عهدى باشد كه ايشان با خدا بسته اند كه او را بپرستند و در عبادتشان چيزى را شريك او نگيرند، چه برهان احتياج ممكن به واجب خود از بديهيات عقل آنان است ، اين معناى عهد، و معناى آيه از آنچه گذشت بدست مى آيد.
در مجمع البيان فرموده : مقصود از (( عهد(( وفاى به آن است ، همچنانكه گفته مى شود: (( فلانى عهد ندارد(( و مقصود اين است كه به عهد خود وفا نمى كند. و اما اينكه اين چه عهدى بوده ؟ ممكن است مراد عهدى باشد كه خداى تعالى بوسيله آياتش با آنان منعقد كرده ، و يا عهدى باشد كه ايشان با خدا بسته اند كه او را بپرستند و در عبادتشان چيزى را شريك او نگيرند، چه برهان احتياج ممكن به واجب خود از بديهيات عقل آنان است ، اين معناى عهد، و معناى آيه از آنچه گذشت بدست مى آيد.
بحث روايتى (روايتى در ذيل جمله : (( و ما وجدنا لاكثرهم من عهد((  
بحث روايتى (روايتى در ذيل جمله : (( و ما وجدنا لاكثرهم من عهد((  
خط ۸۱: خط ۸۳:
<span id='link161'><span>
<span id='link161'><span>
==آيات ۱۰۳ - ۱۲۶، سوره اعراف ==
==آيات ۱۰۳ - ۱۲۶، سوره اعراف ==
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسى بِئَايَتِنَا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلايهِ فَظلَمُوا بهَا فَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ(۱۰۳)
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسى بِئَايَتِنَا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلايهِ فَظلَمُوا بهَا فَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ(۱۰۳)
وَ قَالَ مُوسى يَفِرْعَوْنُ إِنى رَسولٌ مِّن رَّب الْعَلَمِينَ(۱۰۴)
وَ قَالَ مُوسى يَفِرْعَوْنُ إِنى رَسولٌ مِّن رَّب الْعَلَمِينَ(۱۰۴)
حَقِيقٌ عَلى أَن لا أَقُولَ عَلى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِىَ بَنى إِسرءِيلَ(۱۰۵)
حَقِيقٌ عَلى أَن لا أَقُولَ عَلى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِىَ بَنى إِسرءِيلَ(۱۰۵)
قَالَ إِن كُنت جِئْت بِئَايَةٍ فَأْتِ بهَا إِن كُنت مِنَ الصدِقِينَ(۱۰۶)
قَالَ إِن كُنت جِئْت بِئَايَةٍ فَأْتِ بهَا إِن كُنت مِنَ الصدِقِينَ(۱۰۶)
فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ(۱۰۷)
فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ(۱۰۷)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِىَ بَيْضاءُ لِلنَّظِرِينَ(۱۰۸)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِىَ بَيْضاءُ لِلنَّظِرِينَ(۱۰۸)
قَالَ الْمَلاُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسحِرٌ عَلِيمٌ(۱۰۹)
قَالَ الْمَلاُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسحِرٌ عَلِيمٌ(۱۰۹)
يُرِيدُ أَن يخْرِجَكم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ(۱۱۰)
يُرِيدُ أَن يخْرِجَكم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ(۱۱۰)
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فى الْمَدَائنِ حَشِرِينَ(۱۱۱)
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فى الْمَدَائنِ حَشِرِينَ(۱۱۱)
يَأْتُوك بِكلِّ سحِرٍ عَلِيمٍ(۱۱۲)
يَأْتُوك بِكلِّ سحِرٍ عَلِيمٍ(۱۱۲)
وَ جَاءَ السحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لاَجْراً إِن كنَّا نحْنُ الْغَلِبِينَ(۱۱۳)
وَ جَاءَ السحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لاَجْراً إِن كنَّا نحْنُ الْغَلِبِينَ(۱۱۳)
قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ(۱۱۴)
قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ(۱۱۴)
قَالُوا يَمُوسى إِمَّا أَن تُلْقِىَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ نحْنُ الْمُلْقِينَ(۱۱۵)
قَالُوا يَمُوسى إِمَّا أَن تُلْقِىَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ نحْنُ الْمُلْقِينَ(۱۱۵)
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سحَرُوا أَعْينَ النَّاسِ وَ استرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُو بِسِحْرٍ عَظِيمٍ(۱۱۶)
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سحَرُوا أَعْينَ النَّاسِ وَ استرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُو بِسِحْرٍ عَظِيمٍ(۱۱۶)
وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاك فَإِذَا هِىَ تَلْقَف مَا يَأْفِكُونَ(۱۱۷)
وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاك فَإِذَا هِىَ تَلْقَف مَا يَأْفِكُونَ(۱۱۷)
فَوَقَعَ الحَْقُّ وَ بَطلَ مَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۱۸)
فَوَقَعَ الحَْقُّ وَ بَطلَ مَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۱۸)
فَغُلِبُوا هُنَالِك وَ انقَلَبُوا صغِرِينَ(۱۱۹)
فَغُلِبُوا هُنَالِك وَ انقَلَبُوا صغِرِينَ(۱۱۹)
وَ أُلْقِىَ السحَرَةُ سجِدِينَ(۱۲۰)
وَ أُلْقِىَ السحَرَةُ سجِدِينَ(۱۲۰)
قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب الْعَلَمِينَ(۱۲۱)
قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب الْعَلَمِينَ(۱۲۱)
رَب مُوسى وَ هَرُونَ(۱۲۲)
رَب مُوسى وَ هَرُونَ(۱۲۲)
قَالَ فِرْعَوْنُ ءَامَنتُم بِهِ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فى الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنهَا أَهْلَهَا فَسوْف تَعْلَمُونَ(۱۲۳)
قَالَ فِرْعَوْنُ ءَامَنتُم بِهِ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فى الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنهَا أَهْلَهَا فَسوْف تَعْلَمُونَ(۱۲۳)
لاُقَطعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَفٍ ثُمَّ لاُصلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ(۱۲۴)
لاُقَطعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَفٍ ثُمَّ لاُصلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ(۱۲۴)
قَالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ(۱۲۵)
قَالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ(۱۲۵)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۶۶ </center>
وَ مَا تَنقِمُ مِنَّا إِلا أَنْ ءَامَنَّا بِئَايَتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صبراً وَ تَوَفَّنَا مُسلِمِينَ(۱۲۶)
وَ مَا تَنقِمُ مِنَّا إِلا أَنْ ءَامَنَّا بِئَايَتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صبراً وَ تَوَفَّنَا مُسلِمِينَ(۱۲۶)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
از پس آنها موسى را با آيه هاى خويش بسوى فرعون و بزرگان او فرستاديم كه درباره آن ستم كردند، بنگر سرانجام تبهكاران چسان بود (۱۰۳)
از پس آنها موسى را با آيه هاى خويش بسوى فرعون و بزرگان او فرستاديم كه درباره آن ستم كردند، بنگر سرانجام تبهكاران چسان بود (۱۰۳)
خط ۱۳۳: خط ۱۳۵:
كينه و انتقام تو از ما به جرم آن است كه وقتى آيه هاى پروردگارمان به سوى ما آمد بدان ايمان آورديم ، پروردگارا صبرى به ما عطا كن و ما را مسلمان بميران (۱۲۶).
كينه و انتقام تو از ما به جرم آن است كه وقتى آيه هاى پروردگارمان به سوى ما آمد بدان ايمان آورديم ، پروردگارا صبرى به ما عطا كن و ما را مسلمان بميران (۱۲۶).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش