گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
<span id='link1'><span>
<span id='link1'><span>
==آيات ۱ - ۹  سوره اعراف ==
==آيات ۱ - ۹  سوره اعراف ==
سوره «اعراف»، در مكّه نازل شده و ۲۰۶ آيه دارد.
* سوره «اعراف»، در مكّه نازل شده و ۲۰۶ آيه دارد.


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
«علم» را هم از اين نظر نكره و بدون الف و لام آورد، تا اشاره به اهميت آن نموده، بفهماند كه اين علم مانند علم شما نيست كه خطا و غلط در آن راه داشته باشد. و براى تاكيد همين معنا، جمله «و ما كنا غائبين» را عطف بر آن نمود، تا دلالت كند بر اين كه خداى تعالى، شاهد و ناظر اعمال آنان است، و علاوه بر اين كه ملائكه را موكل بر آنان نموده تا اعمال آنان را بنويسند، خودش هم به هر چيزى محيط است.
«علم» را هم از اين نظر نكره و بدون الف و لام آورد، تا اشاره به اهميت آن نموده، بفهماند كه اين علم مانند علم شما نيست كه خطا و غلط در آن راه داشته باشد. و براى تاكيد همين معنا، جمله «و ما كنا غائبين» را عطف بر آن نمود، تا دلالت كند بر اين كه خداى تعالى، شاهد و ناظر اعمال آنان است، و علاوه بر اين كه ملائكه را موكل بر آنان نموده تا اعمال آنان را بنويسند، خودش هم به هر چيزى محيط است.


==مراد از «وزن» و «ميزان» اعمال==
==مراد از «وزن» و «ميزان» اعمال در قیامت==
«'''وَ الْوَزْنُ يَوْمَئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَت مَوَازِينُهُ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ... بِآيَاتِنَا يَظلِمُونَ'''»:
«'''وَ الْوَزْنُ يَوْمَئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَت مَوَازِينُهُ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ... بِآيَاتِنَا يَظلِمُونَ'''»:


اين دو آيه خبر مى دهد از ميزانى كه عمل بندگان با آن سنجيده مى شود، يا خود بندگان را از جهت عمل وزن مى كند. از آيات ديگرى نيز اين معنا كه مراد از «وزن»، حساب اعمال است استفاده مى شود. مانند آيه: «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة... و كفى بنا حاسبين».  
اين دو آيه خبر مى دهد از ميزانى كه عمل بندگان با آن سنجيده مى شود، يا خود بندگان را از جهت عمل وزن مى كند. از آيات ديگرى نيز اين معنا كه مراد از «وزن»، حساب اعمال است استفاده مى شود. مانند آيه: «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة... و كفى بنا حاسبين».  


و از آن روشن تر، آيه: «يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم * فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره * و من يعمل مثقال ذرة شرا يره» است، كه عمل را ذكر كرده و سنگينى را به آن نسبت داده است.
و از آن روشن تر، آيه: «يومئذ يصدر الناس أشتاتا ليروا أعمالهم * فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره * و من يعمل مثقال ذرة شرا يره» است، كه عمل را ذكر كرده و سنگينى را به آن نسبت داده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۰ </center>
و كوتاه سخن اين كه: منظور از «وزن»، سنگينى اعمال است، نه صاحبان اعمال.
و كوتاه سخن اين كه: منظور از «وزن»، سنگينى اعمال است، نه صاحبان اعمال.
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱ </center>
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>
== بيان معناى جمله «و الوزن يومئذ الحق» ==
 
== بيان معنا و اقوال گفته شده، در جملۀ: «و الوزن يومئذ الحق» ==
   
   
اين آيات به طورى كه ملاحظه مى كنيد، سنگينى را در طرف حسنات و سبكى را در طرف سيئات اثبات مى كند. و امثال اين آيات، اين احتمال را در نظر انسان تقويت مى كند كه شايد مقياس سنجش اعمال و سنگينى آن، چيز ديگرى باشد كه تنها با اعمال حسنه سنخيت دارد، به طورى كه اگر عمل حسنه بود، با آن سنجيده مى شود و اگر سيئه بود، چون سنخيت با آن ندارد، سنجيده نمى شود.  
اين آيات به طورى كه ملاحظه مى كنيد، سنگينى را در طرف حسنات و سبكى را در طرف سيئات اثبات مى كند. و امثال اين آيات، اين احتمال را در نظر انسان تقويت مى كند كه شايد مقياس سنجش اعمال و سنگينى آن، چيز ديگرى باشد كه تنها با اعمال حسنه سنخيت دارد، به طورى كه اگر عمل حسنه بود، با آن سنجيده مى شود و اگر سيئه بود، چون سنخيت با آن ندارد، سنجيده نمى شود.  
خط ۱۹۰: خط ۱۹۱:


و اگر در آيه «۱۰۳» سوره «مؤمنون»، و آيه «۱۱» سوره «قارعه»، آن را به صيغه جمع آورده، براى اين است كه دلالت كند بر اين كه ميزان اعمال، يكى نيست، بلكه براى هر كسى ميزان هاى زيادى به اختلاف اعمال وى هست. حق در نمازش، نماز واقعى و جامع همه اجزا و شرايط است، و حق در زكاتش، زكات جامع شرايط است. خلاصه» حق در نماز، غير حق در روزه و زكات و حج و امثال آن است.
و اگر در آيه «۱۰۳» سوره «مؤمنون»، و آيه «۱۱» سوره «قارعه»، آن را به صيغه جمع آورده، براى اين است كه دلالت كند بر اين كه ميزان اعمال، يكى نيست، بلكه براى هر كسى ميزان هاى زيادى به اختلاف اعمال وى هست. حق در نمازش، نماز واقعى و جامع همه اجزا و شرايط است، و حق در زكاتش، زكات جامع شرايط است. خلاصه» حق در نماز، غير حق در روزه و زكات و حج و امثال آن است.
==اقوال گفته شده در معناى جمله: «و الوزن يومئذ الحق»==


اين بود آنچه از بيان سابق ما به دست آمد، وليكن بيشتر مفسران آيه را طور ديگرى معنا كرده و گفته اند: «وزن» در آيه مورد بحث، مبتدا و مرفوع است، و كلمه «يومئذ» ظرف، و «حق» هم صفت «وزن» و هم خبر آن است. و تقدير آيه: «و الوزن يومئذ الوزن الحق» است. يعنى وزن در آن روز، «وزن حق» است، و وزن حق به معناى وزن عادلانه است. به شهادت اين كه در آيه ديگرى از وزن حق به  «وزن قسط» تعبير شده، و آن، آيه «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة» است.
اين بود آنچه از بيان سابق ما به دست آمد، وليكن بيشتر مفسران آيه را طور ديگرى معنا كرده و گفته اند: «وزن» در آيه مورد بحث، مبتدا و مرفوع است، و كلمه «يومئذ» ظرف، و «حق» هم صفت «وزن» و هم خبر آن است. و تقدير آيه: «و الوزن يومئذ الوزن الحق» است. يعنى وزن در آن روز، «وزن حق» است، و وزن حق به معناى وزن عادلانه است. به شهادت اين كه در آيه ديگرى از وزن حق به  «وزن قسط» تعبير شده، و آن، آيه «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة» است.
خط ۲۰۲: خط ۲۰۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳ </center>


==مراد از «موازين» و معناى «ثقل موازين» در جمله: «فمن ثقلت موازينه»==
==مراد از «موازين» و سنگینی آن، در آیه: «فمن ثقلت موازينه»==
   
   
«'''فمن ثقلت موازينه'''» - «موازين» بنابر بيانى كه گذشت، جمع «ميزان» است. آيه «۴۷» سوره «انبياء» هم كه قبلا ذكر شد، اين معنا را تأييد مى كند. و اگر به آن معنايى باشد كه جمهور مفسران گفته اند، مناسب تر آن است كه «موازين»، جمع «موزون» باشد، و لو اين كه با صرف نظر از معنايى كه ما براى ميزان كرديم، ممكن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالى كه سنجيده مى شود، جمع «ميزان» گرفت، و بدين وسيله معنايى را كه مفسران كرده اند، توجيه نموده، ليكن تصور اين كه ميزان با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، مشكل است. زيرا چنين چيزى كه با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، تصور ندارد.
«'''فمن ثقلت موازينه'''» - «موازين» بنابر بيانى كه گذشت، جمع «ميزان» است. آيه «۴۷» سوره «انبياء» هم كه قبلا ذكر شد، اين معنا را تأييد مى كند. و اگر به آن معنايى باشد كه جمهور مفسران گفته اند، مناسب تر آن است كه «موازين»، جمع «موزون» باشد، و لو اين كه با صرف نظر از معنايى كه ما براى ميزان كرديم، ممكن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالى كه سنجيده مى شود، جمع «ميزان» گرفت، و بدين وسيله معنايى را كه مفسران كرده اند، توجيه نموده، ليكن تصور اين كه ميزان با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، مشكل است. زيرا چنين چيزى كه با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، تصور ندارد.
خط ۲۲۱: خط ۲۲۰:
<span id='link8'><span>
<span id='link8'><span>


==معناى وزن اعمال در روز قيامت، تطبيق اعمال است بر حق==
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:


نكته اول : اين كه معناى وزن اعمال در روز قيامت تطبيق اعمال است بر حق ، به اين معنا كه هر شخصى پاداش نيكش به مقدار حقى است كه عمل او مشتمل بر آن است ، در نتيجه اگر اعمال شخصى ، به هيچ مقدارى از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاكت و عقاب بهره و ثمره عايدش ‍ نمى شود، و اين همان توزين عدلى است كه در ساير آيات بود.
نكته اول: اين كه معناى وزن اعمال در روز قيامت تطبيق اعمال است بر حق. به اين معنا كه هر شخصى پاداش نيكش به مقدار حقى است كه عمل او مشتمل بر آن است. در نتيجه اگر اعمال شخصى، به هيچ مقدارى از حق مشتمل نباشد، از عملش جز هلاكت و عقاب بهره و ثمره عايدش ‍ نمى شود و اين، همان توزين عدلى است كه در ساير آيات بود.
 
با اين بيان، ديگر محتاج به اين نمى شويم كه آيه مورد بحث را تأويل نموده، آن را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم، و مانند بعضى ها بگوييم: در آيه يك نوع استعاره به كار رفته و مراد از «وزن»، عدالت و مراد از «ثقل ميزان»، رجحان عمل است.
 
و يا مثل بعضى ديگر بگوييم: خداوند در روز قيامت، ترازويى نصب مى كند كه مانند ترازوهاى معمولى دنيا، داراى دو كفه و يك زبانه است، و اعمال نيك و بد بندگان را با آن موازنه مى كند. و اگر كسى بپرسد كه عمل قابل كشيدن و سنجيدن نيست، علاوه بر اين كه عمل پس از صدورش معدوم مى شود، و اعاده معدوم هم در اعراض ‍ باطل و محال است.
 
در جواب مى گويند: اين كه گفتيم عمل كشيده مى شود، مرادمان دفتر اعمال است، نه خود آن. و يا مى گويند: در نشأت آخرت، براى هر عمل نيك و بدى، آثار و علامت هاى مخصوصى ظاهر گشته و آن آثار در ترازوها كشيده مى شود.
 
يا مى گويند: حسنات به صورت زيبا و سيئات به صورت زشتى مجسم شده، بين آن مجسم شده ها، اندازه گيرى و موازنه به عمل مى آيد.
 
و يا مى گويند: خود مؤمن و كافر، وزن مى شوند، نه اعمالشان.  


با اين بيان ديگر محتاج به اين نمى شويم كه آيه مورد بحث را تاءويل نموده آن را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم ، و مانند بعضى ها بگوييم در آيه يك نوع استعاره به كار رفته و مراد از وزن ، عدالت و مراد از ثقل ميزان ، رجحان عمل است . و يا مثل بعضى ديگر بگوييم : خداوند در روز قيامت ترازويى نصب مى كند كه مانند ترازوهاى معمولى دنيا داراى دو كفه و يك زبانه است ، و اعمال نيك و بد بندگان را با آن موازنه مى كند. و اگر كسى بپرسد كه عمل قابل كشيدن و سنجيدن نيست علاوه بر اينكه عمل پس از صدورش معدوم مى شود، و اعاده معدوم هم در اعراض ‍ باطل و محال است ، در جواب مى گويند: اينكه گفتيم عمل كشيده مى شود مرادمان دفتر اعمال است نه خود آن . و يا مى گويند: در نشات آخرت براى هر عمل نيك و بدى آثار و علامتهاى مخصوصى ظاهر گشته و آن آثار در ترازوها كشيده مى شود. يا مى گويند: حسنات به صورت زيبا و سيئات به صورت زشتى مجسم شده بين آن مجسم شده ها اندازه گيرى و موازنه بعمل مى آيد. و يا مى گويند: خود مؤ من و كافر وزن مى شوند نه اعمالشان . و يا مى گويند: وزن عبارت است از ظهور مقدار و منزلت آدمى ، و ثقل ميزان عبارت است از كرامت و جلالت قدر او، و خفت ميزان عبارت است از خوارى و ذلتش .
و يا مى گويند: «وزن»، عبارت است از ظهور مقدار و منزلت آدمى، و«ثقل ميزان»، عبارت است از كرامت و جلالت قدر او، و «خفت ميزان»، عبارت است از خوارى و ذلتش.


نه تنها هيچ كدام از اين حرفها با ظاهر آيه نمى سازد و از الفاظ آيه دليل و شاهدى ندارد بلكه اشكالى هم بر همه آنها وارد است ، و آن اين است كه لازمه اين حرفها گزاف بودن وزن است ، و سابقا گفته شد كه ميزان در آن روز علاوه بر اينكه گزافى نيست ، بلكه آن قدر دقيق است كه حجت را بر عبد تمام مى كند.
نه تنها هيچ كدام از اين حرف ها با ظاهر آيه نمى سازد و از الفاظ آيه دليل و شاهدى ندارد، بلكه اشكالى هم بر همه آنها وارد است، و آن، اين است كه: لازمه اين حرف ها، گزاف بودن وزن است، و سابقا گفته شد كه ميزان در آن روز، علاوه بر اين كه گزافى نيست، بلكه آن قدر دقيق است كه حجت را بر عبد تمام مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۵ </center>
<span id='link9'><span>
<span id='link9'><span>
نكته دوم: اينكه معلوم شد كه براى هر انسانى ميزان هاى متعددى است كه هر كدام ازعمل هايش با يكى از آنها سنجيده مى شود، و ميزان هر عملى همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن است ، چون روز قيامت روزى است كه كسى جز حق ، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم تنها و تنها در دست خداى تعالى است ، به شهادت اينكه از يكطرف مى فرمايد (( امروز روز حق است (( و از طرفى ديگر مى فرمايد: (( اينجا ولايت بر حق ، تنها و تنها براى خدا است (( و نيز مى فرمايد: (( هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت و ردوا الى الله موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون (( .
نكته دوم: اين كه معلوم شد كه براى هر انسانى، ميزان هاى متعددى است كه هر كدام از عمل هايش با يكى از آن ها سنجيده مى شود، و ميزان هر عملى، همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن است. چون روز قيامت، روزى است كه كسى جز حق، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم، تنها و تنها، در دست خداى تعالى است.
 
به شهادت اين كه از يك طرف مى فرمايد: «امروز، روز حق است». و از طرفى ديگر مى فرمايد: «اين جا ولايت بر حق، تنها و تنها براى خدا است». و نيز مى فرمايد: «هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت و ردوا الى الله موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون».
<span id='link10'><span>
<span id='link10'><span>


==بحث روايتى (رواياتى در مورد آیات گذشته) ==
==بحث روايتى (رواياتى ذیل آیات گذشته) ==
در الدر المنثور است كه ابن ضريس و نحاس در كتاب ناسخ خود و ابن مردويه و بيهقى در كتاب دلائلش از چند طريق از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : سوره اعراف در مكه نازل شده .
در الدر المنثور است كه ابن ضريس و نحاس، در كتاب ناسخ خود و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائلش از چند طريق، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: سوره اعراف در مكه نازل شده.


مؤلف : اين روايت را ابن مردويه از عبدالله بن زبير هم نقل كرده .
مؤلف: اين روايت را ابن مردويه از عبدالله بن زبير هم نقل كرده.


و نيز در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابوالشيخ از قتاده نقل كرده اند كه گفت : از سوره اعراف آيه (( و اسالهم ...(( در مدينه و ما بقى همه در مكه نازل شده است .
و نيز در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابوالشيخ از قتاده نقل كرده اند كه گفت: از سوره اعراف، آيه «و اسئلهم...» در مدينه و مابقى، همه در مكه نازل شده است.


مؤلف : اين در حقيقت اجتهادى است كه قتاده از پيش خود كرده ، و به زودى درباره اشتباه وى بحث خواهيم كرد - ان شاء الله -.  
مؤلف: اين در حقيقت اجتهادى است كه قتاده از پيش خود كرده، و به زودى درباره اشتباه وى بحث خواهيم كرد - ان شاء الله.  


و نيز در الدر المنثور در ذيل آيه (( فلنسئلن الذين ارسل اليهم ...(( مى گويد: احمد از معاويه بن حيده روايت كرده كه گفت : رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوى خود خواهد خواند و از من خواهد پرسيد: (( آيا رسالت مرا به بندگان من تبليغ كردى ؟(( و من عرض خواهم كرد: پروردگارا من دين تو را به آنان تبليغ نمودم . بنابراين براى اينكه در اين جوابم راست گفته باشم بايد شما هر چه از من مى شنويد به غائبين برسانيد، و به زودى شما نيز خواهيد مرد، و مورد بازخواست قرار خواهيد گرفت ، در حالى كه دهنهايتان لگام بسته باشد، و بدانيد كه اولين عضوى كه از شما جدا مى شود ران و كف دست شما خواهد بود.
و نيز در الدر المنثور، در ذيل آيه «فلنسئلن الذين ارسل اليهم...» مى گويد: احمد از معاوية بن حيده روايت كرده كه گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من، مرا به سوى خود خواهد خواند و از من خواهد پرسيد: «آيا رسالت مرا به بندگان من تبليغ كردى؟ و من عرض خواهم كرد: پروردگارا! من دين تو را به آنان تبليغ نمودم. بنابراين، براى اين كه در اين جوابم راست گفته باشم، بايد شما هرچه از من مى شنويد، به غائبين برسانيد، و به زودى شما نيز خواهيد مُرد، و مورد بازخواست قرار خواهيد گرفت، در حالى كه دهن هايتان لگام بسته باشد، و بدانيد كه اولين عضوى كه از شما جدا مى شود، ران و كف دست شما خواهد بود».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۶ </center>
و نيز در الدر المنثور است كه بخارى ، مسلم ، ترمذى و ابن مردويه از ابن عمر روايت كرده اند كه گفته است : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: همه شما شبان هايى هستيد، و هر كدامتان از رعيت خود پرسش خواهيد شد، اگر زمامدار است از ملت و رعيتش و اگر مرد است از زن و فرزندش و اگر زن است از خانه شوهرش و اگر غلام است از مال آقايش بازخواست خواهد شد.
و نيز در الدر المنثور است كه بخارى، مسلم، ترمذى و ابن مردويه، از ابن عمر روايت كرده اند كه گفته است: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: همه شما شبان هايى هستيد، و هر كدامتان از رعيت خود پرسش خواهيد شد. اگر زمامدار است، از ملت و رعيتش و اگر مرد است، از زن و فرزندش، و اگر زن است، از خانه شوهرش و اگر غلام است، از مال آقايش بازخواست خواهد شد.


مؤلف : در خصوص اين مضمون و همچنين درباره اينكه در روز قيامت از چه چيزهايى سؤ ال مى شود روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى وارد شده كه - ان شاء الله - در جاى مناسبى همه آنها را نقل خواهيم كرد.  
مؤلف: در خصوص اين مضمون و همچنين درباره اين كه در روز قيامت از چه چيزهايى سؤال مى شود، روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى وارد شده كه - ان شاء الله - در جاى مناسبى، همه آن ها را نقل خواهيم كرد.  


و نيز در الدر المنثور از ابوالشيخ از جابر روايت كرده كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: در روز قيامت ميزان را مى گذارند و حسنات و سيئات را مى سنجند، كسى كه حسناتش بر سيئاتش رجحان داشته باشد داخل بهشت مى شود، و كسى كه سيئاتش بر حسناتش رجحان داشته باشد وارد آتش مى گردد
و نيز در الدر المنثور، از ابوالشيخ، از جابر روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: در روز قيامت ميزان را مى گذارند و حسنات و سيئات را مى سنجند. كسى كه حسناتش بر سيئاتش رجحان داشته باشد، داخل بهشت مى شود، و كسى كه سيئاتش بر حسناتش رجحان داشته باشد، وارد آتش مى گردد.


و نيز در الدر المنثور از ابن ابى الدنيا نقل مى كند كه در كتاب اخلاص از على بن ابى طالب (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: كسى كه در دنيا ظاهرش بر باطنش رجحان داشته باشد كفه ميزانش در روز قيامت سبك مى شود و كسى كه در دنيا باطنش بر ظاهرش رجحان داشته باشد كفه اش در قيامت سنگين مى شود.
و نيز در الدر المنثور، از ابن ابى الدنيا نقل مى كند كه در كتاب اخلاص، از على بن ابى طالب «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: كسى كه در دنيا ظاهرش بر باطنش رجحان داشته باشد، كفه ميزانش در روز قيامت سبك مى شود و كسى كه در دنيا، باطنش بر ظاهرش رجحان داشته باشد، كفه اش در قيامت سنگين مى شود.


مؤلف : در اين دو روايت از جهت مضمون اشكالى نيست ، ليكن صلاحيت تفسير آيه را ندارند و در مقام آن هم نيستند، براى اينكه اين دو روايت هم براى حسنات وزن و رجحان قائل است و هم براى سيئات .  
مؤلف: در اين دو روايت، از جهت مضمون اشكالى نيست، ليكن صلاحيت تفسير آيه را ندارند و در مقام آن هم نيستند. براى اين كه اين دو روايت، هم براى حسنات وزن و رجحان قائل است و هم براى سيئات.  


و نيز از ابن مردويه از عايشه روايت كرده كه گفت از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه فرمود: خداوند دو كفه ميزان را مانند آسمان و زمين آفريد، ملائكه عرض كردند: پروردگارا! با اين ميزان چه كسى را مى سنجى ؟ فرمود هر كه را كه بخواهم . و خداوند صراط را به تيزى دم شمشير آفريد، ملائكه عرض كردند پروردگارا از پلى به اين باريكى چه كسى را عبور مى دهى ؟ فرمود: هر كه را كه بخواهم .
و نيز از ابن مردويه، از عايشه روايت كرده كه گفت از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» شنيدم كه فرمود: خداوند دو كفه ميزان را مانند آسمان و زمين آفريد. ملائكه عرض كردند: پروردگارا! با اين ميزان چه كسى را مى سنجى؟ فرمود: هر كه را كه بخواهم. و خداوند صراط را به تيزى دم شمشير آفريد. ملائكه عرض كردند: پروردگارا! از پلى به اين باريكى چه كسى را عبور مى دهى؟ فرمود: هر كه را كه بخواهم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷ </center>
مؤلف : حاكم در روايتى صحيح نظير اين روايت را از سلمان نقل كرده ، و ظاهر آن اين است كه ميزان آخرتى هم مانند ميزان هاى دنيايى است ، از روايات بسيار ديگرى نيز اين معنا استفاده مى شود، و ليكن بايد دانست كه اينگونه تعبيرات براى تقريب مطلب به ذهن ساده عوام است ، بدليل روايات ديگرى كه ذيلا از نظر خواننده محترم مى گذرد.
مؤلف: حاكم در روايتى صحيح، نظير اين روايت را از سلمان نقل كرده، و ظاهر آن، اين است كه ميزان آخرتى هم، مانند ميزان هاى دنيايى است. از روايات بسيار ديگرى نيز اين معنا استفاده مى شود، وليكن بايد دانست كه اين گونه تعبيرات، براى تقريب مطلب به ذهن ساده عوام است. به دليل روايات ديگرى كه ذيلا از نظر خواننده محترم مى گذرد.




۱۳٬۶۷۸

ویرایش