گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
==مراد از «موازين» و معناى «ثقل موازين» در جمله: «فمن ثقلت موازينه»==
==مراد از «موازين» و معناى «ثقل موازين» در جمله: «فمن ثقلت موازينه»==
   
   
«'''فمن ثقلت موازينه'''» - (( موازين (( بنابر بيانى كه گذشت جمع (( ميزان (( است ، آيه (( ۴۷(( سوره انبيا هم كه قبلا ذكر شد اين معنا را تاييد مى كند. و اگر به آن معنايى باشد كه جمهور مفسرين گفته اند مناسب تر آن است كه (( موازين (( جمع (( موزون (( باشد، و لو اينكه با صرفنظر از معنايى كه ما براى ميزان كرديم ممكن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالى كه سنجيده مى شود جمع (( ميزان (( گرفت ، و بدين وسيله معنايى را كه مفسرين كرده اند توجيه نموده ليكن تصور اينكه ميزان با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود مشكل است ، زيرا چنين چيزى كه با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود تصور ندارد.
«'''فمن ثقلت موازينه'''» - «موازين» بنابر بيانى كه گذشت، جمع «ميزان» است. آيه «۴۷» سوره «انبياء» هم كه قبلا ذكر شد، اين معنا را تأييد مى كند. و اگر به آن معنايى باشد كه جمهور مفسران گفته اند، مناسب تر آن است كه «موازين»، جمع «موزون» باشد، و لو اين كه با صرف نظر از معنايى كه ما براى ميزان كرديم، ممكن هم هست آن را به اعتبار تعدد اعمالى كه سنجيده مى شود، جمع «ميزان» گرفت، و بدين وسيله معنايى را كه مفسران كرده اند، توجيه نموده، ليكن تصور اين كه ميزان با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، مشكل است. زيرا چنين چيزى كه با حسنات سنگين و با سيئات سبك شود، تصور ندارد.


علاوه بر اينكه (( حق (( را صفت وزن گرفتن صحيح نيست ، زيرا (( حق (( كه همان (( قسط(( و عدل مى باشد صفت خداوندى است كه اعمال را وزن مى كند، نه صفت وزن ، به شهادت اينكه مى فرمايد: (( و نضع الموازين القسط...(( ؛ چون ظاهر جمله (( فلا تظلم ...(( اين است كه خداوند به آنان ظلم نمى كند، نه ميزان ، پس عدالت صفت خدا است نه صفت ميزان - دقت فرماييد -.
علاوه بر اين كه «حق» را صفت «وزن» گرفتن صحيح نيست. زيرا «حق» كه همان «قسط» و «عدل» مى باشد، صفت خداوندى است كه اعمال را وزن مى كند، نه صفت وزن. به شهادت اين كه مى فرمايد: «و نضع الموازين القسط...». چون ظاهر جمله «فلا تظلم...» اين است كه خداوند به آنان ظلم نمى كند، نه ميزان. پس عدالت صفت خدا است، نه صفت ميزان - دقت فرماييد.


غفلت از همين نكته مفسرين را بر آن داشته كه به نوعى از تجوز، (( ثقل موازين (( را به رجحان اعمال تفسير كرده آن را چنين معنا كنند كه (( در روز قيامت سنجش ، عادلانه است ، پس كسى كه اعمالش به خاطر غلبه حسناتش رجحان داشته باشد، رستگار و كسى كه اعمالش بخاطر غلبه سيئاتش رجحان داشته باشد او از زيانكاران خواهد بود، و به سبب ظلمى كه به آيات ما كردند سرمايه هاى شان كه همان نفس شان است از دست مى رود((.
غفلت از همين نكته، مفسران را بر آن داشته كه به نوعى از تجوز، «ثقل موازين» را به رجحان اعمال تفسير كرده، آن را چنين معنا كنند كه:


از اين مفسرين سؤال مى شود: آن ملاك و محكى كه رجحان حسنات بر سيئات را - مخصوصا در آنجا كه كسى هم حسنه دارد و هم سيئه - معلوم مى كند چيست؟ و با اينكه حسنات همه مثل هم نيستند و سيئات هم همه از حيث زشتى و مفسده در يك درجه نيستند آن ملاكى كه غلبه يكى را بر ديگرى معلوم كند كدام است؟
«در روز قيامت، سنجش، عادلانه است. پس كسى كه اعمالش به خاطر غلبه حسناتش رجحان داشته باشد، رستگار و كسى كه اعمالش به خاطر غلبه سيئاتش رجحان داشته باشد، او از زيانكاران خواهد بود، و به سبب ظلمى كه به آيات ما كردند، سرمايه هاى شان كه همان نفس شان است، از دست مى رود».


از آيه شريفه بر مى آيد كه چنين چيزى در روز قيامت هست ، و يقينا ميزان عادلانه اى كه حجت را بر بندگان تمام كند در كار هست، و يقينا آن ميزان چيزى است كه تنها حسنات بر آن مشتمل است نه سيئه، و در جايى كه از هر كدام تعدادى وجود داشته باشد رجحان و غلبه يكى بر ديگرى به وسيله آن معلوم مى شود بدون اينكه گزافى لازم آيد. و اينها همه مويد احتمال ما است كه گفتيم ميزان همان حق است ، و مراد از توزين عادلانه همان است ، و اعمال بندگان را به همان محك مى سنجند،
از اين مفسران سؤال مى شود: آن ملاك و محكى كه رجحان حسنات بر سيئات را - مخصوصا در آن جا كه كسى هم حسنه دارد و هم سيئه - معلوم مى كند، چيست؟ و با اين كه حسنات همه مثل هم نيستند و سيئات هم، همه از حيث زشتى و مفسده، در يك درجه نيستند، آن ملاكى كه غلبه يكى را بر ديگرى معلوم كند، كدام است؟
 
از آيه شريفه بر مى آيد كه چنين چيزى در روز قيامت هست، و يقينا ميزان عادلانه اى كه حجت را بر بندگان تمام كند، در كار هست. و يقينا آن ميزان چيزى است كه تنها حسنات بر آن مشتمل است نه سيئه، و در جايى كه از هر كدام تعدادى وجود داشته باشد، رجحان و غلبه يكى بر ديگرى به وسيله آن معلوم مى شود، بدون اين كه گزافى لازم آيد.  
 
و اين ها همه، مؤيد احتمال ما است كه گفتيم «ميزان»، همان «حق» است، و مراد از توزين عادلانه، همان است، و اعمال بندگان را به همان محك مى سنجند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۴ </center>
هر كس كه اعمالش مشتمل بر مقدار بيشترى از حق بود او رستگارتر است و هر كس ميزانش سبك بود يعنى اعمالش مشتمل بر حق نبود او از كسانى است كه نفس خود را باخته و خود را زيانكار ساخته اند و با ظلم به آيات خدا و تكذيب آن چيزى براى خود باقى نگذاشته اند كه در مثل چنين روزى با آن اعاشه و زندگى كنند.
هر كس كه اعمالش مشتمل بر مقدار بيشترى از حق بود، او رستگارتر است و هر كس ميزانش سبك بود، يعنى اعمالش مشتمل بر حق نبود، او از كسانى است كه نفس خود را باخته و خود را زيانكار ساخته اند و با ظلم به آيات خدا و تكذيب آن، چيزى براى خود باقى نگذاشته اند كه در مثل چنين روزى با آن، اعاشه و زندگى كنند.
<span id='link8'><span>
<span id='link8'><span>


۱۳٬۶۷۸

ویرایش