گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۵}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۷: خط ۱۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۶۸ </center>
آنگاه از حالشان در روز قيامت كه روز بروز تاءويل است خبر داده ، مى فرمايد: (( يوم ياتى تاويله يقول الذين نسوه ...(( يعنى وقتى در روز قيامت حقيقت امر برايشان معلوم شد آن وقت به حقانيت شرايعى كه انبيا برايشان آورده بودند اعتراف خواهند كرد، و وقتى مى بينند دست شان از هر چيزى خالى است و با عمل هاى زشتى كه مرتكب شده اند خود را هلاك ساخته اند، ناچار يكى از دو چيز را مسئلت مى نمايند، باشد كه مفاسدشان اصلاح شود. يا مى گويند: آيا شفيعى هست كه ما را از هلاكتى كه بر سرمان سايه افكنده نجات دهد؟ و يا التماس مى كنند: آيا ممكن است ما را به دنيا برگردانيد تا اين بار عمل صالح نموده و غير آنچه انجام داده ايم ، انجام دهيم .و اين همان چيزى است كه خداوند از ايشان حكايت مى كند كه مى گويند: (( فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل (( .
آنگاه از حالشان در روز قيامت كه روز بروز تاءويل است خبر داده ، مى فرمايد: (( يوم ياتى تاويله يقول الذين نسوه ...(( يعنى وقتى در روز قيامت حقيقت امر برايشان معلوم شد آن وقت به حقانيت شرايعى كه انبيا برايشان آورده بودند اعتراف خواهند كرد، و وقتى مى بينند دست شان از هر چيزى خالى است و با عمل هاى زشتى كه مرتكب شده اند خود را هلاك ساخته اند، ناچار يكى از دو چيز را مسئلت مى نمايند، باشد كه مفاسدشان اصلاح شود. يا مى گويند: آيا شفيعى هست كه ما را از هلاكتى كه بر سرمان سايه افكنده نجات دهد؟ و يا التماس مى كنند: آيا ممكن است ما را به دنيا برگردانيد تا اين بار عمل صالح نموده و غير آنچه انجام داده ايم ، انجام دهيم .و اين همان چيزى است كه خداوند از ايشان حكايت مى كند كه مى گويند: (( فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل (( .
قَدْ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ وَ ضلَّ عَنهُم مَّا كانُوا يَفْترُونَ
قَدْ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ وَ ضلَّ عَنهُم مَّا كانُوا يَفْترُونَ
در اينجا گويى كسى مى پرسد غرض اينان از اين دو خواهش چه بوده ؟ در جواب مى فرمايد: (( قد خسروا انفسهم (( بخاطر اينكه به قيمت جان و گوهر ذات خود ضرر كردند، چون دين خود را لهو و لعب گرفته انكار حق را بر تسليم در برابر حق ترجيح دادند، و حالا مى بينند بهانه ها و افتراهايى كه در دنيا بهم مى بافتند و روى رسوائى خود را مى پوشاندند، امروز اعتبارى ندارد، و نيز مى بينند نجاتشان در اين است كه يا كسى به دادشان برسد و اعمال فاسدشان را اصلاح كند و يا خودشان به دنيا برگشته ، جبران نمايند.
در اينجا گويى كسى مى پرسد غرض اينان از اين دو خواهش چه بوده ؟ در جواب مى فرمايد: (( قد خسروا انفسهم (( بخاطر اينكه به قيمت جان و گوهر ذات خود ضرر كردند، چون دين خود را لهو و لعب گرفته انكار حق را بر تسليم در برابر حق ترجيح دادند، و حالا مى بينند بهانه ها و افتراهايى كه در دنيا بهم مى بافتند و روى رسوائى خود را مى پوشاندند، امروز اعتبارى ندارد، و نيز مى بينند نجاتشان در اين است كه يا كسى به دادشان برسد و اعمال فاسدشان را اصلاح كند و يا خودشان به دنيا برگشته ، جبران نمايند.
در جلد اول اين كتاب در بحث شفاعت در ذيل جمله (( فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا(( گفتيم كه اين جمله دلالت دارد بر اينكه در قيامت شفعايى كه براى مردم وساطت كنند بسيارند، چون اگر شفيع روز محشر يكى بود، مى فرمود: (( هل لنا من شفيع (( .
در جلد اول اين كتاب در بحث شفاعت در ذيل جمله (( فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا(( گفتيم كه اين جمله دلالت دارد بر اينكه در قيامت شفعايى كه براى مردم وساطت كنند بسيارند، چون اگر شفيع روز محشر يكى بود، مى فرمود: (( هل لنا من شفيع (( .
خط ۸۴: خط ۸۶:
و نيز در كافى به سند خود از زراره نقل كرده كه گفت : امام ابوجعفر به من فرمود: درباره اصحاب اعراف چه مى گويى ؟ عرض كردم : بالاخره از دو حال بيرون نيستند، يا مؤ منند يا كافر، اگر داخل بهشت شوند مؤ من ، وگرنه كافرند. فرمود: به خدا سوگند نه مؤ منند و نه كافر، چون اگر مؤ من بودند در اعراف نمى ماندند، و مانند ساير مؤ منين داخل بهشت مى شدند، و اگر كافر بودند، باز در اعراف كارى نداشتند، و مانند ساير كفار داخل دوزخ مى شدند، و ليكن اينان قومى هستند كه حسنات و سيئات شان برابر است . عرض كردم : سرانجام اهل بهشتند يا اهل دوزخ ؟ فرمود: همانطورى كه خداوند درباره آنان چيزى نفرموده تو نيز چيزى مگو. عرض كردم : پس امر آنان را به خدا واگذار كنم ؟ فرمود: بلى ، همچنانكه خداوند هم آنان را به مشيت خود واگذار كرده ، اگر بخواهد آنان را به رحمت خود داخل بهشت مى كند و اگر بخواهد به كيفر گناهانشان به دوزخ مى برد، و ستمى هم به ايشان نكرده . عرض كردم : آيا كافر به بهشت مى رود ؟ فرمود: نه . عرض كردم : غير كافر به جهنم مى رود؟ فرمود: نه ، مگر خدا بخواهد. اى زراره اگر از اينكه گفتم (( مگر خدا بخواهد(( تعجب كنى و آن را قبول نكنى از حق خارج خواهى شد، و عقد ايمان و تصديقت گشوده خواهد گرديد.
و نيز در كافى به سند خود از زراره نقل كرده كه گفت : امام ابوجعفر به من فرمود: درباره اصحاب اعراف چه مى گويى ؟ عرض كردم : بالاخره از دو حال بيرون نيستند، يا مؤ منند يا كافر، اگر داخل بهشت شوند مؤ من ، وگرنه كافرند. فرمود: به خدا سوگند نه مؤ منند و نه كافر، چون اگر مؤ من بودند در اعراف نمى ماندند، و مانند ساير مؤ منين داخل بهشت مى شدند، و اگر كافر بودند، باز در اعراف كارى نداشتند، و مانند ساير كفار داخل دوزخ مى شدند، و ليكن اينان قومى هستند كه حسنات و سيئات شان برابر است . عرض كردم : سرانجام اهل بهشتند يا اهل دوزخ ؟ فرمود: همانطورى كه خداوند درباره آنان چيزى نفرموده تو نيز چيزى مگو. عرض كردم : پس امر آنان را به خدا واگذار كنم ؟ فرمود: بلى ، همچنانكه خداوند هم آنان را به مشيت خود واگذار كرده ، اگر بخواهد آنان را به رحمت خود داخل بهشت مى كند و اگر بخواهد به كيفر گناهانشان به دوزخ مى برد، و ستمى هم به ايشان نكرده . عرض كردم : آيا كافر به بهشت مى رود ؟ فرمود: نه . عرض كردم : غير كافر به جهنم مى رود؟ فرمود: نه ، مگر خدا بخواهد. اى زراره اگر از اينكه گفتم (( مگر خدا بخواهد(( تعجب كنى و آن را قبول نكنى از حق خارج خواهى شد، و عقد ايمان و تصديقت گشوده خواهد گرديد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش