گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۷: خط ۶۷:


==توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست . ==
==توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست . ==
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّب بِئَايَتِهِ
«'''وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّب بِئَايَتِهِ'''»:
«''' ظلم '''» يكى از شنيع ترين گناهان است ، بلكه با كمى دقت و تحليل عقلى بايد گفت : زشتى و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمى است كه در آنها است ، و معناى ظلم عبارتست از خروج از عدالت ، و حد وسط و ظلم همانطورى كه از جهت اختلاف خصوصيات آن شخص ‍ مرتكب ، مختلف و كم و زياد مى شود، همچنين نسبت به اختلاف اشخاصى كه ظلم برايشان مى شود و يا اراده ظلم بر آنان شده است ، اختلاف و شدت و ضعف پيدا مى كند، به اين معنا كه هر چه موقعيت و شان او عظيمتر باشد ظلم بر او شنيعتر و بزرگتر خواهد بود، و معلوم است كه ساحتى مقدستر و منزلتى رفيعتر و عزيزتر از ساحت و منزلت پروردگار و آيات داله بر او نيست . بنابراين آنكسى هم كه به چنين ساحت قدسى و يا به چيزى كه منسوب به اين ساحت است ظلم روا بدارد از هر ظالمى ظالمتر خواهد بود، اين نيز معلوم است كه چنين كسى جز به خود ظلم نكرده .
 
«''' ظلم '''» يكى از شنيع ترين گناهان است ، بلكه با كمى دقت و تحليل عقلى بايد گفت : زشتى و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمى است كه در آنها است ، و معناى ظلم عبارتست از خروج از عدالت ، و حد وسط و ظلم همانطورى كه از جهت اختلاف خصوصيات آن شخص ‍ مرتكب ، مختلف و كم و زياد مى شود، همچنين نسبت به اختلاف اشخاصى كه ظلم برايشان مى شود و يا اراده ظلم بر آنان شده است ، اختلاف و شدت و ضعف پيدا مى كند، به اين معنا كه هر چه موقعيت و شان او عظيمتر باشد ظلم بر او شنيعتر و بزرگتر خواهد بود، و معلوم است كه ساحتى مقدستر و منزلتى رفيعتر و عزيزتر از ساحت و منزلت پروردگار و آيات داله بر او نيست .  
 
بنابراين آنكسى هم كه به چنين ساحت قدسى و يا به چيزى كه منسوب به اين ساحت است ظلم روا بدارد از هر ظالمى ظالمتر خواهد بود، اين نيز معلوم است كه چنين كسى جز به خود ظلم نكرده .
 
و اين همان چيزى است كه دقت عقلى آنرا اقتضا دارد.
و اين همان چيزى است كه دقت عقلى آنرا اقتضا دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۶۱ </center>
خداى سبحان نيز با جمله «''' و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او كذب بآياته '''» همين نظريه عقلى را تصديق فرموده است .
خداى سبحان نيز با جمله «''' و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او كذب بآياته '''» همين نظريه عقلى را تصديق فرموده است .
افتراى دروغ بر خداى تعالى عبارت است از اثبات شريك براى او، با اينكه او را شريكى نيست ، و همچنين ادعاى نبوت و نسبت دادن حكمى به وى از راه دروغ و بدعت . و تكذيب آيات داله بر او، عبارتست از تكذيب پيغمبر صادق الوعدى كه دعوتش توام با آيات و معجزات الهى است ، و يا انكار دين حق كه از آن جمله است انكار كردن صانع بطور كلى .
افتراى دروغ بر خداى تعالى عبارت است از اثبات شريك براى او، با اينكه او را شريكى نيست ، و همچنين ادعاى نبوت و نسبت دادن حكمى به وى از راه دروغ و بدعت . و تكذيب آيات داله بر او، عبارتست از تكذيب پيغمبر صادق الوعدى كه دعوتش توام با آيات و معجزات الهى است ، و يا انكار دين حق كه از آن جمله است انكار كردن صانع بطور كلى .
احتجاجى كه در اين آيه است ، از چند جهت بر مشركين يعنى بت پرستان تطبيق مى شود:
احتجاجى كه در اين آيه است ، از چند جهت بر مشركين يعنى بت پرستان تطبيق مى شود:
يكى از جهت اينكه براى خداى سبحان شركائى به عنوان اينكه شفيع در درگاه خدا و مصدر امور عالمند، و تدبير شؤ ون عالم مستقلا مستند به آنها است اثبات كرده اند.
يكى از جهت اينكه براى خداى سبحان شركائى به عنوان اينكه شفيع در درگاه خدا و مصدر امور عالمند، و تدبير شؤ ون عالم مستقلا مستند به آنها است اثبات كرده اند.
و ديگر از جهت اينكه آيات پروردگار متعال را كه دلالت بر نبوت و معاد مى كند انكار نموده اند.
و ديگر از جهت اينكه آيات پروردگار متعال را كه دلالت بر نبوت و معاد مى كند انكار نموده اند.
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>
==قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست . ==
==قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست . ==
و ليكن بعضى از مفسرين خواسته اند قائلين به جواز شفاعت پيغمبر و معصومين از ذريه آنجناب و يا اولياى كرام از امتش را نيز مشمول آيه قرار داده و آنان را هم مشرك بدانند؛ و گفته اند: اين آيه علاوه بر بت پرستان منطبق بر معتقدين به شفاعت نيز هست . و هر كس اين حضرات را در باره حاجتى از حوائج دنيا و آخرت خود شفيع درگاه خدا قرار دهد نيز مشرك است . و گويا از اين معنا غفلت ورزيده اند كه پروردگار متعال ، خودش شفاعت را در صورتى كه به اذن او باشد در كلام مجيدش بدون تقييد به دنيا و آخرت اثبات كرده و فرموده است : «''' من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه '''» علاوه بر اينكه فرموده : «''' و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق و هم يعلمون '''» و بطورى كه مى بينيد شفاعت را حق علمايى دانسته كه به حق شهادت مى دهند، و قدر متيقن از اينگونه علما، انبيا (عليهم السلام ) هستند كه از جمله آنان نبى محترم ما است .
و ليكن بعضى از مفسرين خواسته اند قائلين به جواز شفاعت پيغمبر و معصومين از ذريه آنجناب و يا اولياى كرام از امتش را نيز مشمول آيه قرار داده و آنان را هم مشرك بدانند؛ و گفته اند: اين آيه علاوه بر بت پرستان منطبق بر معتقدين به شفاعت نيز هست . و هر كس اين حضرات را در باره حاجتى از حوائج دنيا و آخرت خود شفيع درگاه خدا قرار دهد نيز مشرك است . و گويا از اين معنا غفلت ورزيده اند كه پروردگار متعال ، خودش شفاعت را در صورتى كه به اذن او باشد در كلام مجيدش بدون تقييد به دنيا و آخرت اثبات كرده و فرموده است : «''' من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه '''» علاوه بر اينكه فرموده : «''' و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق و هم يعلمون '''» و بطورى كه مى بينيد شفاعت را حق علمايى دانسته كه به حق شهادت مى دهند، و قدر متيقن از اينگونه علما، انبيا (عليهم السلام ) هستند كه از جمله آنان نبى محترم ما است .
۱۳٬۷۸۱

ویرایش