گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۷}}
__TOC__
__TOC__




وَ نُقَلِّب أَفْئِدَتهُمْ وَ أَبْصرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ...
وَ نُقَلِّب أَفْئِدَتهُمْ وَ أَبْصرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ...
ظاهر سياق چنين مى رساند كه اين جمله عطف بر جمله «''' لا يؤ منون '''» باشد و در حقيقت تفسير و بيان ايمان نياوردن مشركين است . و مراد از اينكه فرمود «''' اول مرة '''» دعوت قبل از نزول اين آيات است كه قهرا آن دعوت بعد از نزول اين آيات دعوت دومى مى شود.
ظاهر سياق چنين مى رساند كه اين جمله عطف بر جمله «''' لا يؤ منون '''» باشد و در حقيقت تفسير و بيان ايمان نياوردن مشركين است . و مراد از اينكه فرمود «''' اول مرة '''» دعوت قبل از نزول اين آيات است كه قهرا آن دعوت بعد از نزول اين آيات دعوت دومى مى شود.
و معناى آيه اين است كه : به فرضى هم كه آيه و معجزهاى براى آنان نازل شود ايمان نمى آورند، براى اينكه ما دلهاى ايشان را واژگونه مى كنيم ديگر با چنين دلهايى نخواهند توانست آنطور كه بايد تعقل كنند، و همچنين چشمهايشان را منقلب ميسازيم ديگر آنطور كه بايد نمى توانند ببينند، و در نتيجه به آن آيهاى كه پيشنهاد نزولش را مى كنند ايمان نخواهند آورد، همچنانكه به آيات قرآنى بار اول ايمان نياوردند. ما آنها را در طغيان و نافرمانيشان واميگذاريم تا همچنان در وادى حيرت و سرگردانى باقى بمانند. اين آن معنايى است كه از ظاهر سياق آيه استفاده مى شود.
و معناى آيه اين است كه : به فرضى هم كه آيه و معجزهاى براى آنان نازل شود ايمان نمى آورند، براى اينكه ما دلهاى ايشان را واژگونه مى كنيم ديگر با چنين دلهايى نخواهند توانست آنطور كه بايد تعقل كنند، و همچنين چشمهايشان را منقلب ميسازيم ديگر آنطور كه بايد نمى توانند ببينند، و در نتيجه به آن آيهاى كه پيشنهاد نزولش را مى كنند ايمان نخواهند آورد، همچنانكه به آيات قرآنى بار اول ايمان نياوردند. ما آنها را در طغيان و نافرمانيشان واميگذاريم تا همچنان در وادى حيرت و سرگردانى باقى بمانند. اين آن معنايى است كه از ظاهر سياق آيه استفاده مى شود.
مفسرين ديگر معانى و اقوال عجيب و غريب ديگرى براى آيه ذكر كرده اند كه چون فايدهاى در نقل آنها نيست از ايراد آن خوددارى گرديد، و طالبين را به كتب تفسيرى كه مظان آن اقوال است حواله مى دهيم .
مفسرين ديگر معانى و اقوال عجيب و غريب ديگرى براى آيه ذكر كرده اند كه چون فايدهاى در نقل آنها نيست از ايراد آن خوددارى گرديد، و طالبين را به كتب تفسيرى كه مظان آن اقوال است حواله مى دهيم .
وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِمُ الْمَلَئكةَ وَ كلَّمَهُمُ المَْوْتى ...
وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِمُ الْمَلَئكةَ وَ كلَّمَهُمُ المَْوْتى ...
اين آيه بيان ديگرى است براى جمله «''' انما الايات عندالله '''» و اينكه ادعاى مشركين كه مى گويند: «''' لئن جاءتهم آية ليؤ منن بها '''» ادعا و وعده دروغ است كه جهل به عظمت پروردگار آنان را به چنين دروغ پردازيها وادار كرده ، اين نابخردان خيال كرده اند كه آيه و معجزه ، ايمان را در دل آنان ايجاد مى كند و دل آنان را براى قبول ايمان قابل و مستعد مى سازد، و حال آنكه اين كار بستگى به مشيت پروردگار دارد.
اين آيه بيان ديگرى است براى جمله «''' انما الايات عندالله '''» و اينكه ادعاى مشركين كه مى گويند: «''' لئن جاءتهم آية ليؤ منن بها '''» ادعا و وعده دروغ است كه جهل به عظمت پروردگار آنان را به چنين دروغ پردازيها وادار كرده ، اين نابخردان خيال كرده اند كه آيه و معجزه ، ايمان را در دل آنان ايجاد مى كند و دل آنان را براى قبول ايمان قابل و مستعد مى سازد، و حال آنكه اين كار بستگى به مشيت پروردگار دارد.
بنابراين ، سياق آيه دلالت دارد بر اينكه به منظور اختصار در كلام چيزى حذف شده ، و تقدير آن اين است كه : اگر ما پيشنهاد مشركين را ميپذيرفتيم و آيات عجيب و غريب براى آنان نازل مى كرديم ، حتى اگر ملائكه را به چشم آنان در مى آورديم و يا مرده ها را برايشان زنده مى كرديم و آنان با مرده هاى خود حرف ميزدند، و مرده ها به صدق دعوت ما شهادت ميدادند،
بنابراين ، سياق آيه دلالت دارد بر اينكه به منظور اختصار در كلام چيزى حذف شده ، و تقدير آن اين است كه : اگر ما پيشنهاد مشركين را ميپذيرفتيم و آيات عجيب و غريب براى آنان نازل مى كرديم ، حتى اگر ملائكه را به چشم آنان در مى آورديم و يا مرده ها را برايشان زنده مى كرديم و آنان با مرده هاى خود حرف ميزدند، و مرده ها به صدق دعوت ما شهادت ميدادند،
خط ۱۳: خط ۱۵:
پس اين مردم جز به مشيت خدا ايمان نمى آورند. آرى ، گر چه نظام عالم خلقت با همه عرض عريضى كه دارد محكوم به قانون علت و معلول است و بر طبق اين قانون جريان دارد، ليكن اين علل و اسباب خود محتاج به خداى تعالى هستند، و از ناحيه خود استقلال ندارند. و خلاصه خداوند با اجراى اين نظام دست بند به دست خود نزده ، علل و اسباب وقتى مؤ ثرند كه خداوند خواسته و اذن داده باشد.
پس اين مردم جز به مشيت خدا ايمان نمى آورند. آرى ، گر چه نظام عالم خلقت با همه عرض عريضى كه دارد محكوم به قانون علت و معلول است و بر طبق اين قانون جريان دارد، ليكن اين علل و اسباب خود محتاج به خداى تعالى هستند، و از ناحيه خود استقلال ندارند. و خلاصه خداوند با اجراى اين نظام دست بند به دست خود نزده ، علل و اسباب وقتى مؤ ثرند كه خداوند خواسته و اذن داده باشد.
اما چه بايد كرد كه بيشتر مشركين كه شايد عوام و غير علماى اهل بغى و ستم آنان باشند به مقام پروردگار خود جاهلند، و همه علل و اسباب را مستقل در تاءثير مى پندارند، و خيال مى كنند اگر خداوند معجزه را كه سبب ايمان است برايشان بياورد ايمان مى آورند و حق را پيرو مى شوند هر چند خداوند نخواسته باشد، و اشتباهشان از اين جهت است كه اين اسباب ناقص را اسباب مستقل پنداشتهاند.
اما چه بايد كرد كه بيشتر مشركين كه شايد عوام و غير علماى اهل بغى و ستم آنان باشند به مقام پروردگار خود جاهلند، و همه علل و اسباب را مستقل در تاءثير مى پندارند، و خيال مى كنند اگر خداوند معجزه را كه سبب ايمان است برايشان بياورد ايمان مى آورند و حق را پيرو مى شوند هر چند خداوند نخواسته باشد، و اشتباهشان از اين جهت است كه اين اسباب ناقص را اسباب مستقل پنداشتهاند.
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا شيَطِينَ الانسِ وَ الْجِنِّ...
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا شيَطِينَ الانسِ وَ الْجِنِّ...
«''' شياطين '''» جمع «''' شيطان '''» است كه در اصل لغت به معناى شرير مى باشد و در اثر غلبه استعمال بيشتر به «''' ابليس '''» اطلاق مى شود. كلمه «''' جن '''» از ماده «''' جن '''» بفتح اتخاذ شده كه در اصل لغت به معناى استتار و نهان شدن است و در عرف قرآن به معناى طائفهاى از موجودات غير ملائكه هستند كه شعور و اراده دارند و از حواس ما پنهانند، و خداوند ابليس را از سنخ جن معرفى كرده است . كلمه «''' وحى '''» به معناى گفتار در گوشى و پنهانى و اشاره و امثال آن است . و «''' زخرف '''» آن آرايشى را گويند كه آدمى را به اشتباه بيندازد، پس «''' زخرف قول '''» آن گفتارى است كه امر را بر انسان مشتبه سازد. و كلمه «''' غرور '''» در اين آيه يا مفعول مطلق فعل مقدرى است از جنس خود آن يعنى از ماده «''' غرر '''» ، و يا مفعول له .
«''' شياطين '''» جمع «''' شيطان '''» است كه در اصل لغت به معناى شرير مى باشد و در اثر غلبه استعمال بيشتر به «''' ابليس '''» اطلاق مى شود. كلمه «''' جن '''» از ماده «''' جن '''» بفتح اتخاذ شده كه در اصل لغت به معناى استتار و نهان شدن است و در عرف قرآن به معناى طائفهاى از موجودات غير ملائكه هستند كه شعور و اراده دارند و از حواس ما پنهانند، و خداوند ابليس را از سنخ جن معرفى كرده است . كلمه «''' وحى '''» به معناى گفتار در گوشى و پنهانى و اشاره و امثال آن است . و «''' زخرف '''» آن آرايشى را گويند كه آدمى را به اشتباه بيندازد، پس «''' زخرف قول '''» آن گفتارى است كه امر را بر انسان مشتبه سازد. و كلمه «''' غرور '''» در اين آيه يا مفعول مطلق فعل مقدرى است از جنس خود آن يعنى از ماده «''' غرر '''» ، و يا مفعول له .
بنابراين ، معناى آيه چنين مى شود: همانطور كه براى تو دشمنانى از شيطانهاى انسى و جنى درست كرده ايم كه پنهانى و با اشاره عليه تو نقشه ريزى مى كنند و با سخنان فريبنده مردم را به اشتباه مى اندازند براى تمامى انبياى گذشته نيز چنين دشمنانى درست كرده بوديم . و گويا مراد اين باشد كه شيطانهاى جنى به وسيله وسوسه به شيطانهاى انسى وحى مى كنند و شيطانهاى انسى هم آن وحى را بطور مكر و تسويل پنهانى براى اينكه فريب دهند يا براى اينكه خود فريب آنرا خورده اندبه همديگر مى رسانند.
بنابراين ، معناى آيه چنين مى شود: همانطور كه براى تو دشمنانى از شيطانهاى انسى و جنى درست كرده ايم كه پنهانى و با اشاره عليه تو نقشه ريزى مى كنند و با سخنان فريبنده مردم را به اشتباه مى اندازند براى تمامى انبياى گذشته نيز چنين دشمنانى درست كرده بوديم . و گويا مراد اين باشد كه شيطانهاى جنى به وسيله وسوسه به شيطانهاى انسى وحى مى كنند و شيطانهاى انسى هم آن وحى را بطور مكر و تسويل پنهانى براى اينكه فريب دهند يا براى اينكه خود فريب آنرا خورده اندبه همديگر مى رسانند.
خط ۲۵: خط ۲۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۴ </center>
و در خصوص انسان ، جريان پيدا نمى كند آن هم در اين عالم كه عالم كون و فساد است و هر سير و تكاملى در آن محكوم است به اينكه به تدريج صورت بگيرد.
و در خصوص انسان ، جريان پيدا نمى كند آن هم در اين عالم كه عالم كون و فساد است و هر سير و تكاملى در آن محكوم است به اينكه به تدريج صورت بگيرد.
وَ لِتَصغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ ...
وَ لِتَصغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ ...
كلمه «''' اقتراف '''» به معناى اكتساب است . و ضمير مفرد به كلمه «''' وحى '''» كه در آيه قبلى بود برمى گردد. و لامى كه در «''' لتصغى '''» است براى غايت و بيان نتيجه است . و جمله مورد بحث معطوف است بر كلامى كه در تقدير است ، و تقدير جمله اين است كه : ما كرديم آنچه را كه بايد مى كرديم و خواستيم آنچه را كه بايد ميخواستيم و در عين حال براى هدفها و نتايجى ناگفتنى از وحيى كه شيطانها به يكديگر مى كردند جلوگيرى ننموديم ، تا هم آن نتايج به دست آيد و هم در نتيجه اعراض تو از آنان و رها كردنت آنان را دلهايشان وحى شيطان را اجابت نموده ، آنرا بپسندند، و در نتيجه بكنند آن كارهاى زشتى را كه بايد بكنند تا به منتها درجه شقاوت كه استعداد آنرا دارند برسند. آرى ، خداوند نه تنها اهل سعادت را در رسيدن به سعادت كمك مى كند بلكه اهل شقاوت را نيز در رسيدن به كمال شقاوتشان مدد مى نمايد، همچنانكه فرمود: «''' كلا نمد هؤ لاء و هؤ لاء من عطاء ربك و ما كان عطاء ربك محظورا '''» .
كلمه «''' اقتراف '''» به معناى اكتساب است . و ضمير مفرد به كلمه «''' وحى '''» كه در آيه قبلى بود برمى گردد. و لامى كه در «''' لتصغى '''» است براى غايت و بيان نتيجه است . و جمله مورد بحث معطوف است بر كلامى كه در تقدير است ، و تقدير جمله اين است كه : ما كرديم آنچه را كه بايد مى كرديم و خواستيم آنچه را كه بايد ميخواستيم و در عين حال براى هدفها و نتايجى ناگفتنى از وحيى كه شيطانها به يكديگر مى كردند جلوگيرى ننموديم ، تا هم آن نتايج به دست آيد و هم در نتيجه اعراض تو از آنان و رها كردنت آنان را دلهايشان وحى شيطان را اجابت نموده ، آنرا بپسندند، و در نتيجه بكنند آن كارهاى زشتى را كه بايد بكنند تا به منتها درجه شقاوت كه استعداد آنرا دارند برسند. آرى ، خداوند نه تنها اهل سعادت را در رسيدن به سعادت كمك مى كند بلكه اهل شقاوت را نيز در رسيدن به كمال شقاوتشان مدد مى نمايد، همچنانكه فرمود: «''' كلا نمد هؤ لاء و هؤ لاء من عطاء ربك و ما كان عطاء ربك محظورا '''» .
بحث روايتى
بحث روايتى
خط ۵۶: خط ۵۸:
<span id='link231'><span>
<span id='link231'><span>
==آيات ۱۲۱ - ۱۱۴، سوره انعام ==
==آيات ۱۲۱ - ۱۱۴، سوره انعام ==
أَ فَغَيرَ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَماً وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكمُ الْكِتَب مُفَصلاً وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنزَّلٌ مِّن رَّبِّك بِالحَْقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْترِينَ(۱۱۴)
أَ فَغَيرَ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَماً وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكمُ الْكِتَب مُفَصلاً وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنزَّلٌ مِّن رَّبِّك بِالحَْقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْترِينَ(۱۱۴)
وَ تَمَّت كلِمَت رَبِّك صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكلِمَتِهِ وَ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ(۱۱۵)
وَ تَمَّت كلِمَت رَبِّك صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكلِمَتِهِ وَ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ(۱۱۵)
وَ إِن تُطِعْ أَكثرَ مَن فى الاَرْضِ يُضِلُّوك عَن سبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلا الظنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلا يخْرُصونَ(۱۱۶)
وَ إِن تُطِعْ أَكثرَ مَن فى الاَرْضِ يُضِلُّوك عَن سبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلا الظنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلا يخْرُصونَ(۱۱۶)
إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(۱۱۷)
إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(۱۱۷)
فَكلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بِئَايَتِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۱۸)
فَكلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بِئَايَتِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۱۸)
وَ مَا لَكُمْ أَلا تَأْكلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلا مَا اضطرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائهِم بِغَيرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ(۱۱۹)
وَ مَا لَكُمْ أَلا تَأْكلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلا مَا اضطرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائهِم بِغَيرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ(۱۱۹)
وَ ذَرُوا ظهِرَ الاثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الاثْمَ سيُجْزَوْنَ بِمَا كانُوا يَقْترِفُونَ(۱۲۰)
وَ ذَرُوا ظهِرَ الاثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الاثْمَ سيُجْزَوْنَ بِمَا كانُوا يَقْترِفُونَ(۱۲۰)
وَ لا تَأْكلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ وَ إِنَّ الشيَطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لمَُشرِكُونَ(۱۲۱)
وَ لا تَأْكلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ وَ إِنَّ الشيَطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لمَُشرِكُونَ(۱۲۱)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
آيا جز خدا داورى بجويم و حال آنكه او است كه اين كتاب را جزء به جزء به شما نازل كرده و كسانى كه كتابشان داده ايم ميدانند كه قرآن به حق از طرف پروردگار تو نازل شده ، پس به هيچ وجه از دودلان مباش ‍ (۱۱۴)
آيا جز خدا داورى بجويم و حال آنكه او است كه اين كتاب را جزء به جزء به شما نازل كرده و كسانى كه كتابشان داده ايم ميدانند كه قرآن به حق از طرف پروردگار تو نازل شده ، پس به هيچ وجه از دودلان مباش ‍ (۱۱۴)
خط ۷۷: خط ۷۹:
اين آيات با اينكه به شهادت فاء تفريع در «''' افغير الله '''» به آيات پيشين اتصال دارند در ميان خودشان نيز كه هشت آيه هستند اتصال دارند كه برخى را به برخى ربط مى دهد و به همديگر برمى گرداند، زيرا آيات مشتملند بر اينكه نبايد جز خدا را حكم گرفت و به حكمش گوش ‍ داد در حالى كه خداى متعال احكام خود را به تفصيل در كتاب خود بيان فرموده ، و مشتملند بر نهى از پيروى و فرمانبردارى از بيشتر مردم زيرا فرمانبردارى از بيشتر مردم كه پيروى ظن و تخمين مى كنند گمراه كننده است . و در آخر آيات بيان مى كند كه مشركين كه اولياى شياطينندبا مؤ منين در باره خوردن مردار مجادله مى كنند، و در اين آيات به خوردن آنچه به نام خدا ذبح شده امر و از آنچه به نام خدا ذبح نشده نهى شده است ، و اينكه آنچه خدا فرموده و براى بندگان خود پسنديده همين است .
اين آيات با اينكه به شهادت فاء تفريع در «''' افغير الله '''» به آيات پيشين اتصال دارند در ميان خودشان نيز كه هشت آيه هستند اتصال دارند كه برخى را به برخى ربط مى دهد و به همديگر برمى گرداند، زيرا آيات مشتملند بر اينكه نبايد جز خدا را حكم گرفت و به حكمش گوش ‍ داد در حالى كه خداى متعال احكام خود را به تفصيل در كتاب خود بيان فرموده ، و مشتملند بر نهى از پيروى و فرمانبردارى از بيشتر مردم زيرا فرمانبردارى از بيشتر مردم كه پيروى ظن و تخمين مى كنند گمراه كننده است . و در آخر آيات بيان مى كند كه مشركين كه اولياى شياطينندبا مؤ منين در باره خوردن مردار مجادله مى كنند، و در اين آيات به خوردن آنچه به نام خدا ذبح شده امر و از آنچه به نام خدا ذبح نشده نهى شده است ، و اينكه آنچه خدا فرموده و براى بندگان خود پسنديده همين است .
اين بيان مؤ يد آن روايتى است كه از ابن عباس نقل شده كه گفته است : مشركين در مساءله خوردن گوشت ميته با رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) و مؤ منين مجادله مى كردند كه چرا شما حيوانى را كه خودتان ذبح مى كنيد ميخوريد و اما حيوانى را كه خداوند كشته است نميخوريد؟ در پاسخ آنان اين آيات نازل شد كه فرق بين آن دو حيوان را بيان نموده و حكم خداى را اثبات كرده است .
اين بيان مؤ يد آن روايتى است كه از ابن عباس نقل شده كه گفته است : مشركين در مساءله خوردن گوشت ميته با رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) و مؤ منين مجادله مى كردند كه چرا شما حيوانى را كه خودتان ذبح مى كنيد ميخوريد و اما حيوانى را كه خداوند كشته است نميخوريد؟ در پاسخ آنان اين آيات نازل شد كه فرق بين آن دو حيوان را بيان نموده و حكم خداى را اثبات كرده است .
أَ فَغَيرَ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَماً وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكمُ الْكِتَب مُفَصلاً
أَ فَغَيرَ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَماً وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكمُ الْكِتَب مُفَصلاً
در مجمع البيان مى گويد: لفظ «''' حكم '''» و «''' حاكم '''» به يك معنا است ، جز اينكه حكم در رسانيدن مدح بليغتر است ،
در مجمع البيان مى گويد: لفظ «''' حكم '''» و «''' حاكم '''» به يك معنا است ، جز اينكه حكم در رسانيدن مدح بليغتر است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۵۱ </center>
خط ۸۳: خط ۸۵:
حرف «''' فاء '''» در جمله «''' افغير الله '''» حرف تفريع است ، يعنى بيان مى كند كه جمله مزبور فرع و نتيجه جملات قبل است كه راجع به بياناتى بود كه از ناحيه خداى تعالى آمده ، و نيز پيشتر فرموده بود: «''' و هذا كتاب انزلناه مبارك مصدق الذى بين يديه ... '''» پس معناى آيه چنين مى شود: آيا من به غير خدا مانند شركايى كه شما آنها را معبود خود گرفتهايد يا كسانى كه به آنها انتساب ميجوييد حكمى بگيرم و در طلب حكمى كه حكمش را پيروى كنم برآيم در حالى كه خداى تعالى سزاوار حكميت است ، چون اوست آن كسى كه اين كتاب (قرآن ) را بر شما نازل كرده ، كه هيچ يك از معارفش مختلط به ديگرى نبوده و هيچ يك از احكامش مشتبه به ديگرى نيست ، و غير چنين كسى سزاوار حكميت نيست .
حرف «''' فاء '''» در جمله «''' افغير الله '''» حرف تفريع است ، يعنى بيان مى كند كه جمله مزبور فرع و نتيجه جملات قبل است كه راجع به بياناتى بود كه از ناحيه خداى تعالى آمده ، و نيز پيشتر فرموده بود: «''' و هذا كتاب انزلناه مبارك مصدق الذى بين يديه ... '''» پس معناى آيه چنين مى شود: آيا من به غير خدا مانند شركايى كه شما آنها را معبود خود گرفتهايد يا كسانى كه به آنها انتساب ميجوييد حكمى بگيرم و در طلب حكمى كه حكمش را پيروى كنم برآيم در حالى كه خداى تعالى سزاوار حكميت است ، چون اوست آن كسى كه اين كتاب (قرآن ) را بر شما نازل كرده ، كه هيچ يك از معارفش مختلط به ديگرى نبوده و هيچ يك از احكامش مشتبه به ديگرى نيست ، و غير چنين كسى سزاوار حكميت نيست .
بنابراين ، اين آيه در معناى آيه «''' و الله يقضى بالحق و الذين يدعون من دونه لا يقضون بشى ء ان الله هو السميع البصير '''» و آيه «''' افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى '''» مى باشد.
بنابراين ، اين آيه در معناى آيه «''' و الله يقضى بالحق و الذين يدعون من دونه لا يقضون بشى ء ان الله هو السميع البصير '''» و آيه «''' افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى '''» مى باشد.
وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَعْلَمُونَ ...
وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَعْلَمُونَ ...
در اينجا خطاب را دوباره متوجه رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) نموده و مطلبى را گوشزد وى مى سازد كه با شنيدن آن ايمان و ثبات قدم آنجناب نسبت به خطابى كه قبلا به مشركين داشت زيادتر مى گردد. پس در حقيقت در كلام التفاتى بكار رفته ، و جمله مورد بحث به منزله جمله معترضهاى است كه به منظور ثبوت قدم و اطمينان قلب رسول خدا و نيز براى اينكه مشركين بدانند كه آن جناب در كار خود بصيرت دارد، در وسط كلام آورده شده .
در اينجا خطاب را دوباره متوجه رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) نموده و مطلبى را گوشزد وى مى سازد كه با شنيدن آن ايمان و ثبات قدم آنجناب نسبت به خطابى كه قبلا به مشركين داشت زيادتر مى گردد. پس در حقيقت در كلام التفاتى بكار رفته ، و جمله مورد بحث به منزله جمله معترضهاى است كه به منظور ثبوت قدم و اطمينان قلب رسول خدا و نيز براى اينكه مشركين بدانند كه آن جناب در كار خود بصيرت دارد، در وسط كلام آورده شده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه :۴۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه :۴۵۲ </center>
كلمه «''' بالحق '''» متعلق است به جمله «''' منزل من ربك '''» ، و نازل شدن به حق به همين است كه از ناحيه شيطان و از تسويلات او و يا از مقوله كهانت كه خداوند در بارهاش فرموده : «''' هل انبئكم على من تنزل الشياطين ، تنزل على كل افاك اثيم '''» نبوده باشد و شيطان در آن تصرف نكرده ، و وحى الهى با تسويلات شيطانى در آن مختلط نشده باشد، همچنانكه در آيه «''' عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم '''» اشاره فرموده است .
كلمه «''' بالحق '''» متعلق است به جمله «''' منزل من ربك '''» ، و نازل شدن به حق به همين است كه از ناحيه شيطان و از تسويلات او و يا از مقوله كهانت كه خداوند در بارهاش فرموده : «''' هل انبئكم على من تنزل الشياطين ، تنزل على كل افاك اثيم '''» نبوده باشد و شيطان در آن تصرف نكرده ، و وحى الهى با تسويلات شيطانى در آن مختلط نشده باشد، همچنانكه در آيه «''' عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم '''» اشاره فرموده است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش