۱۳٬۷۸۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
و در كافى به سند خود، از عبدالله بن سنان، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در ذيل آيه «لا تدركه الابصار» فرمود: مقصود از درك ابصار، احاطه اوهام است، مگر نمی بينى كه در جمله «قد جاءكم بصائر من ربكم» نيز، معناى لغوى «بصائر» ديدن به چشم و همچنين در «و من عمى فعليها»، كورى چشم اراده نشده. | و در كافى به سند خود، از عبدالله بن سنان، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در ذيل آيه «لا تدركه الابصار» فرمود: مقصود از درك ابصار، احاطه اوهام است، مگر نمی بينى كه در جمله «قد جاءكم بصائر من ربكم» نيز، معناى لغوى «بصائر» ديدن به چشم و همچنين در «و من عمى فعليها»، كورى چشم اراده نشده. | ||
آرى، در همه اين موارد، مقصود از بصيرت احاطه وهم است. عرب هم اين كلمه را به همين معنا استعمال مى كند | آرى، در همه اين موارد، مقصود از بصيرت احاطه وهم است. عرب هم اين كلمه را به همين معنا استعمال مى كند. مثلا مى گويد: فلانى بصير به شعر و فلانى بصير به فقه است و فلانى در شناختن پول ها بصيرت دارد و فلانى بصير به انواع لباس ها و پارچه ها است. وقتى در بشر صحيح باشد كه اين كلمه به معناى احاطه استعمال شود، در خداى تعالى چگونه صحيح نباشد و حال آن كه خداوند بزرگتر از آن است كه به چشم ها ديده شود. | ||
مؤلف: اين روايت را مرحوم صدوق، به سند ديگرى از آن جناب و همچنين به سندى كه به ابى هاشم جعفرى دارد، از حضرت رضا (عليه السلام) روايت كرده. | مؤلف: اين روايت را مرحوم صدوق، به سند ديگرى از آن جناب و همچنين به سندى كه به ابى هاشم جعفرى دارد، از حضرت رضا (عليه السلام) روايت كرده. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
امام (عليه السلام) فرمود: چه كسى بود كه از ناحيه خداوند به جن و انس تبليغ مى كرد كه: «لا تدركه الابصار، لا يحيطون به علما، ليس كمثله شئ»، آيا محمد نبود؟ | امام (عليه السلام) فرمود: چه كسى بود كه از ناحيه خداوند به جن و انس تبليغ مى كرد كه: «لا تدركه الابصار، لا يحيطون به علما، ليس كمثله شئ»، آيا محمد نبود؟ | ||
ابوقره عرض كرد: چرا او بود. امام فرمود: چطور ممكن است كسى خود را به جهانيان چنين معرفى كند كه از ناحيه خداوند آمده، | ابوقره عرض كرد: چرا او بود. امام فرمود: چطور ممكن است كسى خود را به جهانيان چنين معرفى كند كه از ناحيه خداوند آمده، تا بشر را به امر خداوند به سوى او دعوت نمايد، و در باره خداى تعالى | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۲۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۲۷ </center> | ||
بگويد: چشم ها او را نمى بينند، و علم بشر به او احاطه نمی يابد، و چيزى مثل او وجود ندارد، آنگاه همين شخص بگويد: من خدا را به چشم خود ديده ام، و به علم خود به وى احاطه يافته ام و او را در صورت، مثل بشر ديدم؟ آيا شرم نمى كنيد؟ زنادقه هم نتوانستند به خداوند چنين نسبت هاى ناروایى بدهند و بگويند از طرف خداوند آمده، آنگاه حرف هايى بزنند كه انكار وجود خدا را برساند. | |||
ابوقره در اين جا به عرض ايشان رسانيد كه خود خداى تعالى، ديده شدن خود را در كلام خود خاطرنشان ساخته و فرموده است: «و لقد رآه نزلة اخرى». | ابوقره در اين جا به عرض ايشان رسانيد كه خود خداى تعالى، ديده شدن خود را در كلام خود خاطرنشان ساخته و فرموده است: «و لقد رآه نزلة اخرى». |
ویرایش