گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:




قَدْ جَاءَكُم بَصائرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا ...
«'''قَدْ جَاءَكُم بَصائرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا ...'''»:
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «''' بصيرة '''» به معناى بينه و دلالتى است كه به وسيله آن هر چيز آنطور كه هست ديده شود، و كلمه «''' بصائر '''» جمع آن است .
 
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «بصيرة» به معناى بينه و دلالتى است كه به وسيله آن هر چيز آن طور كه هست ديده شود، و كلمه «''' بصائر '''» جمع آن است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۷ </center>
بعضى از مفسرين ديگر گفته اند كه كلمه «''' بصيرة '''» نسبت به قلب به منزله بينايى نسبت به چشم سر است ، و به هر معنايى كه باشد در اين باب به معناى ادراك حاسه بينايى است كه براى رسيدن به خارج و ظاهر هر چيزى از قويترين ادراكات شمرده مى شود، و اين ديدن و نديدن كه در آيه شريفه است مجازا به معناى علم و جهل و يا ايمان و كفر است .
بعضى از مفسران ديگر گفته اند كه كلمه «بصيرة» نسبت به قلب به منزله بينايى نسبت به چشم سر است، و به هر معنايى كه باشد در اين باب به معناى ادراك حاسه بينايى است كه براى رسيدن به خارج و ظاهر هر چيزى از قوی ترين ادراكات شمرده مى شود، و اين ديدن و نديدن كه در آيه شريفه است مجازا به معناى علم و جهل و يا ايمان و كفر است.
گويا خداى تعالى با اين جمله خواسته است به احتجاجاتى كه در آيات قبلى بر وحدانيت خود و شريك نداشتنش كرده بود اشاره كند. بنابراين ، معناى آن چنين خواهد بود كه : اين برهان و احتجاجهاى روشنى كه اقامه كرديم مايه بصيرتى بود كه از جانب خداوند براى شما به سوى من وحى شد. اين خطابى است كه پيغمبر (صلى الله عليه وآله و سلم ) به مردم كرده و سپس فرموده : شما اى مشركين در كار خود مختاريد اگر خواستيد با اين احتجاجات بصيرت بيابيد، و اگر نخواستيد نسبت به فهم آن به همان كورى خود باقى بمانيد. و اينكه در باره بصيرت و بينايى فرمود: «''' فلنفسه '''» و در باره جهالت و كورى فرمود: «''' فعليها '''» بدان سبب بوده كه بصيرت يافتن آنان به نفعشان و جهالت و كوريشان به ضررشان است .
 
پس معلوم شد منظور از اينكه فرمود: «''' و ما انا عليكم بحفيظ : من صاحب اختيار شما و دلهاى شما نيستم '''» حفظ تكوينى آنان را از خود نفى مى كند، چون رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) ناصح مردم است نه مالك دلهاى آنان .
گويا خداى تعالى با اين جمله خواسته است به احتجاجاتى كه در آيات قبلى بر وحدانيت خود و شريك نداشتنش كرده بود اشاره كند.  
آيه اى كه در پيرامون آن بحث شد نسبت به آيات قبليش مثل جمله معترضه است كه بين آن آيات و آيه بعدى فاصله شده است ، چون خطاب در آن آيات از زبان پيغمبر گرامى است كه مانند يك رسول و پيغام آور پيامى را به سوى قوم آورده و در خلال رساندن آن پيغام بطور جمله معترضه راجع به خود حرفهايى ميزند و خود را خيرخواه و مبرا از هر غرض فاسدى معرفى مى كند تا بدين وسيله آنان را در شنيدن و اطاعت و انقياد تحريك كند.
 
وَ كَذَلِك نُصرِّف الاَيَتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَست ...
بنابراين، معناى آن چنين خواهد بود كه: اين برهان و احتجاج هاى روشنى كه اقامه كرديم مايه بصيرتى بود كه از جانب خداوند براى شما به سوى من وحى شد. اين خطابى است كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مردم كرده و سپس فرموده: شما اى مشركان در كار خود مختاريد اگر خواستيد با اين احتجاجات بصيرت بيابيد، و اگر نخواستيد نسبت به فهم آن به همان كورى خود باقى بمانيد.  
كلمه «''' درست '''» به صيغه «''' دارست '''» كه مذكر مخاطب است و صيغه «''' درست '''» كه مؤ نث غايب است نيز قرائت شده است . بعضى در باره «''' نصرف '''» گفته اند: «''' تصريف '''» به معناى بيان يك معنا است در صورتهاى گوناگون تا فايدهاش جامعتر شود، و كلمه «''' درست '''» از ماده «''' درس '''» به معناى تعليم و تعلم از راه خواندن است ، قرائت «''' دارست '''» نيز مبنى بر اين معنا است ، جز اينكه زيادتى معنى را افاده مى كند. و اما بنا بر قرائت «''' درست '''» به صيغه مؤ نث غايب ، از ماده «''' دروس '''» و به معناى از بين رفتن اثر است . و بنا بر اين قرائت ، معناى آيه چنين مى شود كه : تا بگويند اين حرفها همان حرفهاى كهنه و از بين رفته است كه ديگر امروز به هيچ دردى نميخورد. همچنان كه در آيات ديگرى اين معنا را از قول كفار نقل كرده كه گفتند: اين همان اساطير اولين است .
 
و اين كه در باره بصيرت و بينايى فرمود: «فلنفسه» و در باره جهالت و كورى فرمود: «فعليها»، بدان سبب بوده كه بصيرت يافتن آنان به نفعشان و جهالت و كوری شان به ضررشان است.
 
پس معلوم شد منظور از اين كه فرمود: «و ما انا عليكم بحفيظ: من صاحب اختيار شما و دلهاى شما نيستم»، حفظ تكوينى آنان را از خود نفى مى كند، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ناصح مردم است نه مالك دل هاى آنان.
 
آيه اى كه در پيرامون آن بحث شد نسبت به آيات قبليش مثل جمله معترضه است كه بين آن آيات و آيه بعدى فاصله شده است. چون خطاب در آن آيات از زبان پيغمبر گرامى است كه مانند يك رسول و پيغام آور پيامى را به سوى قوم آورده و در خلال رساندن آن پيغام بطور جمله معترضه راجع به خود حرفهايى ميزند و خود را خيرخواه و مبرا از هر غرض فاسدى معرفى مى كند تا بدين وسيله آنان را در شنيدن و اطاعت و انقياد تحريك كند.
 
«'''وَ كَذَلِك نُصرِّف الاَيَاتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَست ...'''»:
 
كلمه «درست» به صيغه «دارست»، كه مذكر مخاطب است و صيغه «درست» كه مؤنث غايب است نيز قرائت شده است.  
 
بعضى در باره «نصرف» گفته اند: «تصريف» به معناى بيان يك معنا است در صورت هاى گوناگون تا فايده اش جامع تر شود، و كلمه «درست» از ماده «درس» به معناى تعليم و تعلم از راه خواندن است، قرائت «دارست» نيز مبنى بر اين معنا است، جز اين كه زيادتى معنى را افاده مى كند.  
 
و اما بنابر قرائت «درست» به صيغه مؤنث غايب، از ماده «دروس» و به معناى از بين رفتن اثر است. و بنابر اين قرائت، معناى آيه چنين مى شود كه: تا بگويند اين حرف ها همان حرف هاى كهنه و از بين رفته است كه ديگر امروز به هيچ دردى نمی خورد. همچنان كه در آيات ديگرى اين معنا را از قول كفار نقل كرده كه گفتند: اين همان اساطير اولين است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۸ </center>
و بنا بر قرائت اول معنايش اين است كه : ما آيات را به عبارات گوناگون و بيانات مختلفى گوشزد مى كنيم براى هدفهايى كه در نظر داريم ، و از آن جمله يكى اين است كه اين بدبختها بدبختى خود را تكميل نموده تو را به اين معنا متهم كنند كه تو اين معارف و اين آيات را نزد بعضى از اهل كتاب خوانده و از او ياد گرفتهاى .
و بنابر قرائت اول معنايش اين است كه: ما آيات را به عبارات گوناگون و بيانات مختلفى گوشزد مى كنيم براى هدف هايى كه در نظر داريم، و از آن جمله يكى اين است كه اين بدبخت ها، بدبختى خود را تكميل نموده، تو را به اين معنا متهم كنند كه تو اين معارف و اين آيات را نزد بعضى از اهل كتاب خوانده و از او ياد گرفته اى.
«''' و لنبينه لقوم يعلمون '''» هدف ديگر ما اين است كه با اين تنوع در گفتار دلهاى عده اى ديگر را پاك نموده شرح صدرشان دهيم ، همچنان كه در جاى ديگر اين هدف را چنين بيان نموده : «''' و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا '''» .
 
بحث روايتى
«''' و لنبينه لقوم يعلمون '''» - هدف ديگر ما اين است كه با اين تنوع در گفتار، دل هاى عده اى ديگر را پاك نموده، شرح صدرشان دهيم، همچنان كه در جاى ديگر اين هدف را چنين بيان نموده: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا».
 
<span id='link217'><span>
<span id='link217'><span>
==رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ). ==
 
==بحث رواییت: (رواياتى ذيل آیات گذشته)==
در كافى به سند خود از فضيل بن يسار نقل كرده كه گفت : از امام صادق (عليهالسلام ) شنيدم كه مى فرمود: خداى تعالى را نميتوان وصف كرد، و چگونه وصف او ممكن است و حال آنكه خودش در كتاب خود فرموده : «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» چون از اين آيه برمى آيد كه به هيچ قدرى توصيف نمى شود مگر آنكه او از آن قدر افزون است .
در كافى به سند خود از فضيل بن يسار نقل كرده كه گفت : از امام صادق (عليهالسلام ) شنيدم كه مى فرمود: خداى تعالى را نميتوان وصف كرد، و چگونه وصف او ممكن است و حال آنكه خودش در كتاب خود فرموده : «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» چون از اين آيه برمى آيد كه به هيچ قدرى توصيف نمى شود مگر آنكه او از آن قدر افزون است .
و در الدرالمنثور است كه : ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» گفته است : مخاطب سخن در اين آيه كفارى هستند كه به قدرت خدا ايمان نياوردهاند، و اما مؤ منينى كه قبول كرده اند كه خدا بر هر چيزى قادر است آنان خداى را بطور صحيح و به نحوى كه ميبايست شناخته و تقدير كرده اند. و اما كفارى كه گفتند: «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» آنان خداى را نشناخته و به حق تقدير نكردند، و آنان همان يهوديها هستند كه گفتند: اى محمد آيا خداوند به تو كتابى داده ؟! فرمود آرى ، گفتند: به خدا سوگند كه هرگز خداوند كتابى از آسمان نفرستاده . خداى تعالى در پاسخ آنان اين آيه را فرستاد: «''' قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس '''» تا آنجا كه مى فرمايد «''' و لا آباءكم قل الله '''» .
و در الدرالمنثور است كه : ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» گفته است : مخاطب سخن در اين آيه كفارى هستند كه به قدرت خدا ايمان نياوردهاند، و اما مؤ منينى كه قبول كرده اند كه خدا بر هر چيزى قادر است آنان خداى را بطور صحيح و به نحوى كه ميبايست شناخته و تقدير كرده اند. و اما كفارى كه گفتند: «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» آنان خداى را نشناخته و به حق تقدير نكردند، و آنان همان يهوديها هستند كه گفتند: اى محمد آيا خداوند به تو كتابى داده ؟! فرمود آرى ، گفتند: به خدا سوگند كه هرگز خداوند كتابى از آسمان نفرستاده . خداى تعالى در پاسخ آنان اين آيه را فرستاد: «''' قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس '''» تا آنجا كه مى فرمايد «''' و لا آباءكم قل الله '''» .
۱۳٬۸۵۰

ویرایش