گمنام

تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲۷}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((رفع عيسى (عليه السلام ) به سوى خدا بالا بردن روح و جسم عيساى زنده به آسمان است )) چون از ظاهر قرآن شريف بر مى آيد كه خداى تعالى عيسى (عليه السلام ) را در حالى كه زنده بود به آسمان مادى و جسمانى بالا برده و مقام قرب خداى سبحان و محل نزول بركات و مسكن ملائكه مكرم هم همين آسمان مادى است و شايد در آينده انشاء اللّه موفق شويم بحثى پيرامون معناى آسمان ايراد كنيم .
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((رفع عيسى (عليه السلام ) به سوى خدا بالا بردن روح و جسم عيساى زنده به آسمان است )) چون از ظاهر قرآن شريف بر مى آيد كه خداى تعالى عيسى (عليه السلام ) را در حالى كه زنده بود به آسمان مادى و جسمانى بالا برده و مقام قرب خداى سبحان و محل نزول بركات و مسكن ملائكه مكرم هم همين آسمان مادى است و شايد در آينده انشاء اللّه موفق شويم بحثى پيرامون معناى آسمان ايراد كنيم .
در آيه شريفه اول «'''توفى '''» آنگاه «'''رفع '''» و سپس «'''تطهير از كافران '''» ذكر شده و تطهير از كافران را فرع و تابع رفع قرار داده و اين مى رساند كه منظور از تطهير هم تطهير معنوى است نه ظاهرى ، چون گفتيم منظور از «'''رفع '''» رفع معنوى است ، پس تطهير عيسى دوريش ‍ از كفار و مصونيتش از معاشرت با ايشان و افتادنش در جامعه آلوده به قذارت كفر و جحود است .
در آيه شريفه اول «'''توفى '''» آنگاه «'''رفع '''» و سپس «'''تطهير از كافران '''» ذكر شده و تطهير از كافران را فرع و تابع رفع قرار داده و اين مى رساند كه منظور از تطهير هم تطهير معنوى است نه ظاهرى ، چون گفتيم منظور از «'''رفع '''» رفع معنوى است ، پس تطهير عيسى دوريش ‍ از كفار و مصونيتش از معاشرت با ايشان و افتادنش در جامعه آلوده به قذارت كفر و جحود است .
وَ جَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوك فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ
وَ جَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوك فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ
اين قسمت از آيه وعده اى است از خداى تعالى به عيسى (عليه السلام ) كه به زودى پيروانش بر مخالفين كافر به نبوتش ، تفوق پيدا مى كنند و اين تفوقشان تا روز قيامت دوام مى يابد و اگر اين طايفه متفوق را به وصف «'''آنهائى كه تو را پيروى مى كنند'''»
اين قسمت از آيه وعده اى است از خداى تعالى به عيسى (عليه السلام ) كه به زودى پيروانش بر مخالفين كافر به نبوتش ، تفوق پيدا مى كنند و اين تفوقشان تا روز قيامت دوام مى يابد و اگر اين طايفه متفوق را به وصف «'''آنهائى كه تو را پيروى مى كنند'''»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۲۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۲۷ </center>
خط ۳۴: خط ۳۶:
مى فهميم كه منظور از جمله «'''اتبعوك '''» اعم از پيروان حقيقى و صورى است ، (توضيح اينكه آيات شريفه سخن از چهار گروه دارد: ۱ - پيروان حقيقى عيسى تا قبل از اسلام ۲ - پيروان اسمى او كه به مناسبت گروه قبل ، به آنها هم پيرو مى گوئيم ۳ - كفار يعنى يهود كه هيچگاه به آن جناب ايمان نياوردند ۴ - مسلمانان واقعى كه به عيسى بن مريمى ايمان دارند كه به آمدن خاتم انبياء (صلى اللّه عليه و آله ) بشارت داده است «'''مترجم '''»)، اكنون مى گوئيم : اگر منظور از جمله : «'''الذين آمنوا و عملوا الصالحات '''» عين گروه دوم بود، بايد به همان عنوان قبلى يعنى «'''اتبعوك '''» ذكر شوند و جائى براى تغيير عنوان نبود، و از اينكه عنوان را تغيير داد مى فهميم منظور گروه چهارم است . و در نتيجه تفوق بر يهود براى نصاراى اسمى كنونى هم ثابت است .
مى فهميم كه منظور از جمله «'''اتبعوك '''» اعم از پيروان حقيقى و صورى است ، (توضيح اينكه آيات شريفه سخن از چهار گروه دارد: ۱ - پيروان حقيقى عيسى تا قبل از اسلام ۲ - پيروان اسمى او كه به مناسبت گروه قبل ، به آنها هم پيرو مى گوئيم ۳ - كفار يعنى يهود كه هيچگاه به آن جناب ايمان نياوردند ۴ - مسلمانان واقعى كه به عيسى بن مريمى ايمان دارند كه به آمدن خاتم انبياء (صلى اللّه عليه و آله ) بشارت داده است «'''مترجم '''»)، اكنون مى گوئيم : اگر منظور از جمله : «'''الذين آمنوا و عملوا الصالحات '''» عين گروه دوم بود، بايد به همان عنوان قبلى يعنى «'''اتبعوك '''» ذكر شوند و جائى براى تغيير عنوان نبود، و از اينكه عنوان را تغيير داد مى فهميم منظور گروه چهارم است . و در نتيجه تفوق بر يهود براى نصاراى اسمى كنونى هم ثابت است .
در اين ميان وجهى ديگر نيز هست و آن اين است كه بگوئيم : مراد از جمله : «'''الذين اتبعوك '''»، (همه در مجموع ) نصارا و مسلمين است و آيه شريفه مى خواهد خبر دهد از اينكه يهود تا روز قيامت ذليل و توسرى خور هركسى است كه معتقد باشد به اينكه پيروى از عيسى (عليه السلام ) واجب است ، عين همان بيانى كه قبلا ذكر شده ، و اگر كاملا دقت شود اين وجه از بهترين وجوه در توجيه آيه شريفه است . ثم
در اين ميان وجهى ديگر نيز هست و آن اين است كه بگوئيم : مراد از جمله : «'''الذين اتبعوك '''»، (همه در مجموع ) نصارا و مسلمين است و آيه شريفه مى خواهد خبر دهد از اينكه يهود تا روز قيامت ذليل و توسرى خور هركسى است كه معتقد باشد به اينكه پيروى از عيسى (عليه السلام ) واجب است ، عين همان بيانى كه قبلا ذكر شده ، و اگر كاملا دقت شود اين وجه از بهترين وجوه در توجيه آيه شريفه است . ثم
إِلىَّ مَرْجِعُكمْ فَأَحْكمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
إِلىَّ مَرْجِعُكمْ فَأَحْكمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
خداى تعالى در اين خطاب عيسى (عليه السلام ) و پيروانش و كافران به دعوتش را، مجموعا مخاطب قرار داده ، مال كار همه در روز قيامت را، بيان نموده و با اين بيان ، داستان عيسى (عليه السلام ) از حين بشارت به مادرش تا عاقبت كارش و سرگذشتش را خاتمه مى دهد.
خداى تعالى در اين خطاب عيسى (عليه السلام ) و پيروانش و كافران به دعوتش را، مجموعا مخاطب قرار داده ، مال كار همه در روز قيامت را، بيان نموده و با اين بيان ، داستان عيسى (عليه السلام ) از حين بشارت به مادرش تا عاقبت كارش و سرگذشتش را خاتمه مى دهد.
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شدِيداً فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ...
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شدِيداً فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ...
ظاهرا اين آيه به شهادت اينكه حرف «'''فاء'''» در اولش آمده متفرع است بر جمله : «'''فاحكم بينكم ...'''»، البته تفرع تفصيل بر اجمال . و خلاصه مى خواهد همان جمله كوتاه را بشكافد.
ظاهرا اين آيه به شهادت اينكه حرف «'''فاء'''» در اولش آمده متفرع است بر جمله : «'''فاحكم بينكم ...'''»، البته تفرع تفصيل بر اجمال . و خلاصه مى خواهد همان جمله كوتاه را بشكافد.
پس اين آيه بيانى است براى حكم عذابى كه خداى تعالى درباره يهود در روز قيامت مى راند، البته يهوديانى كه كافر شدند. و نيز بيانى است براى حكم پاداشى كه درباره مؤ منين در آن روز مى راند،و آن اين است كه اجرشان را بدون كم و كاست مى دهد.
پس اين آيه بيانى است براى حكم عذابى كه خداى تعالى درباره يهود در روز قيامت مى راند، البته يهوديانى كه كافر شدند. و نيز بيانى است براى حكم پاداشى كه درباره مؤ منين در آن روز مى راند،و آن اين است كه اجرشان را بدون كم و كاست مى دهد.
خط ۴۲: خط ۴۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۳۱ </center>
و اين خود يكى از شواهد است بر اينكه مراد از تفوق دادن در آيه قبلى ، مسلط كردن از راه سيطره و سلطنت است ، نه از راه حجت و منطق ، و از جمله : «'''و ما لهم من ناصرين '''» بر مى آيد كه در قيامت از شفاعت كه خود مانع حلول عذاب به ايشان است ، بهره مند نمى شوند و اين جمله همانطور كه گفتيم قضاى حتمى خداى تعالى درباره يهود را مى رساند.
و اين خود يكى از شواهد است بر اينكه مراد از تفوق دادن در آيه قبلى ، مسلط كردن از راه سيطره و سلطنت است ، نه از راه حجت و منطق ، و از جمله : «'''و ما لهم من ناصرين '''» بر مى آيد كه در قيامت از شفاعت كه خود مانع حلول عذاب به ايشان است ، بهره مند نمى شوند و اين جمله همانطور كه گفتيم قضاى حتمى خداى تعالى درباره يهود را مى رساند.
وَ أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ...
وَ أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ...
اين آيه وعده خوشى است به جزاء خير، براى كسانى كه از آن جناب پيروى كردند، اما از آنجائى كه صرف صدق تحقق عرفى كلمه «'''شيعه ، تابع و امثال آن '''» بر امتى كه تشيع و اتباع واقعى از بعضى افراد آن امت تحقق يافته ، باعث آن نمى شود كه همه افراد آن امت حتى كسانى كه تشيع و دنبال روى پيغمبر را نداشته اند، مستحق ثواب جزيل بگردند، بلكه تنها كسانى اين است حقاق را دارند كه واقعا تابع و شيعه باشند، نه همه كسانى كه اسم شيعه و تابع بر آنان صادق است ، لذا در آيه شريفه ، عنوان «'''الذين اتبعوك '''» كه خلاصه اش عنوان شيعه يا تابع يا كمماتى از اين قبيل است ، را برداشته ، به جايش عنوان «'''الذين آمنوا و عملوا الصالحات '''» را گذاشت تا معنا درست و بى اشكال شود، چون سعادت و عاقبت خير، دائر مدار شناسنامه و اسم گذارى نيست بلكه دائر مدار حقيقت است ، همچنانكه در جاى ديگر فرموده : «'''ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون '''».
اين آيه وعده خوشى است به جزاء خير، براى كسانى كه از آن جناب پيروى كردند، اما از آنجائى كه صرف صدق تحقق عرفى كلمه «'''شيعه ، تابع و امثال آن '''» بر امتى كه تشيع و اتباع واقعى از بعضى افراد آن امت تحقق يافته ، باعث آن نمى شود كه همه افراد آن امت حتى كسانى كه تشيع و دنبال روى پيغمبر را نداشته اند، مستحق ثواب جزيل بگردند، بلكه تنها كسانى اين است حقاق را دارند كه واقعا تابع و شيعه باشند، نه همه كسانى كه اسم شيعه و تابع بر آنان صادق است ، لذا در آيه شريفه ، عنوان «'''الذين اتبعوك '''» كه خلاصه اش عنوان شيعه يا تابع يا كمماتى از اين قبيل است ، را برداشته ، به جايش عنوان «'''الذين آمنوا و عملوا الصالحات '''» را گذاشت تا معنا درست و بى اشكال شود، چون سعادت و عاقبت خير، دائر مدار شناسنامه و اسم گذارى نيست بلكه دائر مدار حقيقت است ، همچنانكه در جاى ديگر فرموده : «'''ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون '''».
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>
خط ۵۰: خط ۵۲:
امر خاتمه دادن آيه (با اينكه آيه رحمت و جنت است ) با عبارت : «'''و اللّه لا يحب الظالمين '''» كه نوعى تهديد است از اينجا روشن مى شود كه معهود در آيات رحمت و نعمت ، اين است كه به اسمائى نظير رحمت و مغفرت و يا مدح آن اشخاصى كه آيه در شانشان نازل شده ختم گردد، مثلا مى بينيم آيه : «'''و كلا وعد اللّه الحسنى '''»، با جمله : «'''و اللّه بما تعملون خبير'''» ختم شده و آيه : «'''ان تقرضوا اللّه قرضا حسنا يضاعفه لكم '''» با دو جمله : «'''و يغفر لكم '''» و «'''و اللّه شكور حليم '''» ختم شده و آيه : «'''و من يومن باللّه و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا'''» با جمله : «'''ذلك الفوز العظيم '''»، ختم گرديد و آيه : «'''فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيدخلهم ربهم فى رحمتة '''» با جمله : «'''ذلك هو الفوز المبين '''» ختم شده . و از اين قبيل آيات ديگر.
امر خاتمه دادن آيه (با اينكه آيه رحمت و جنت است ) با عبارت : «'''و اللّه لا يحب الظالمين '''» كه نوعى تهديد است از اينجا روشن مى شود كه معهود در آيات رحمت و نعمت ، اين است كه به اسمائى نظير رحمت و مغفرت و يا مدح آن اشخاصى كه آيه در شانشان نازل شده ختم گردد، مثلا مى بينيم آيه : «'''و كلا وعد اللّه الحسنى '''»، با جمله : «'''و اللّه بما تعملون خبير'''» ختم شده و آيه : «'''ان تقرضوا اللّه قرضا حسنا يضاعفه لكم '''» با دو جمله : «'''و يغفر لكم '''» و «'''و اللّه شكور حليم '''» ختم شده و آيه : «'''و من يومن باللّه و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا'''» با جمله : «'''ذلك الفوز العظيم '''»، ختم گرديد و آيه : «'''فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيدخلهم ربهم فى رحمتة '''» با جمله : «'''ذلك هو الفوز المبين '''» ختم شده . و از اين قبيل آيات ديگر.
و گفتيم سرش اين است كه آنهائى كه عنوان پيروى و تشيع عيسى (عليه السلام ) را به خود گرفته اند دو طايفه اند: يكى آنهائى كه به نامگذارى اكتفا ننموده واقعا آن جناب را پيروى كرده و مى كنند كه صدر آيه مورد بحث بيانگر حال آنان بود، طايفه ديگر كسانى هستند كه به همان نامگذارى اكتفا كردند، خود را منسوب به عيسى و معنون به عنوان «'''پيرو عيسى '''» نمودند، اما نه به خدا و روز جزا ايمان داشتند و نه اعمال صالح به جا آوردند كه جمله مورد بحث بيانگر حال ايشان است .
و گفتيم سرش اين است كه آنهائى كه عنوان پيروى و تشيع عيسى (عليه السلام ) را به خود گرفته اند دو طايفه اند: يكى آنهائى كه به نامگذارى اكتفا ننموده واقعا آن جناب را پيروى كرده و مى كنند كه صدر آيه مورد بحث بيانگر حال آنان بود، طايفه ديگر كسانى هستند كه به همان نامگذارى اكتفا كردند، خود را منسوب به عيسى و معنون به عنوان «'''پيرو عيسى '''» نمودند، اما نه به خدا و روز جزا ايمان داشتند و نه اعمال صالح به جا آوردند كه جمله مورد بحث بيانگر حال ايشان است .
ذَلِك نَتْلُوهُ عَلَيْك مِنَ الاَيَتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
ذَلِك نَتْلُوهُ عَلَيْك مِنَ الاَيَتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
اين آيه شريفه خاتمه داستان عيسى (عليه السلام ) را اعلام مى كند و منظور از «'''ذكر حكيم '''» قرآن است كه ذكر خدا است و از حيث آيات و بياناتش محكم است ، يعنى به هيچ وجه باطل در آن رخنه نمى كند و شوخى با جدش آميخته نمى گردد.
اين آيه شريفه خاتمه داستان عيسى (عليه السلام ) را اعلام مى كند و منظور از «'''ذكر حكيم '''» قرآن است كه ذكر خدا است و از حيث آيات و بياناتش محكم است ، يعنى به هيچ وجه باطل در آن رخنه نمى كند و شوخى با جدش آميخته نمى گردد.
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
اين آيه شريفه هدف اصلى از ذكر داستان عيسى (عليه السلام ) را بطور خلاصه بيان مى كند و در حقيقت اجمالى است بعد از تفصيل ، و اين كار (يعنى خلاصه گيرى از گفتار، مخصوصا آنجا كه پاى احتجاج در بين باشد) از مزاياى كلام شمرده مى شود و آيات اين داستان هم به همين منظور يعنى به منظور احتجاج نازل شده و مى خواهد وضع نصاراى نجران را كه در آن ايام به مدينه آمده بودند، روشن سازد.
اين آيه شريفه هدف اصلى از ذكر داستان عيسى (عليه السلام ) را بطور خلاصه بيان مى كند و در حقيقت اجمالى است بعد از تفصيل ، و اين كار (يعنى خلاصه گيرى از گفتار، مخصوصا آنجا كه پاى احتجاج در بين باشد) از مزاياى كلام شمرده مى شود و آيات اين داستان هم به همين منظور يعنى به منظور احتجاج نازل شده و مى خواهد وضع نصاراى نجران را كه در آن ايام به مدينه آمده بودند، روشن سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۳۳ </center>
خط ۶۷: خط ۶۹:
تدريج دلالت مى كند، براى اينكه نسبت ها مختلف است ، همين موجودات عالم روى هم چه تدريجى الوجودها و چه غير آنها مخلوق خداى سبحان است و به امر او كه همان كلمه «'''كن '''» باشد موجود شده ، همچنانكه قرآن فرموده : «'''انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون '''»، چيزى كه هست بسيارى از آنها وقتى با اسباب تدريجيش ‍ مقايسه شود تدريجى الوجود است ، اما اگر با قياس به خداى تعالى ملاحظه شود در آن لحاظ نه تدريج هست و نه مهلت ، همچنانكه باز قرآن كريم در جاى ديگر فرموده : «'''و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر'''»، و ما انشاء الله در محلى مناسب اين مطلب را توضيح خواهيم داد.
تدريج دلالت مى كند، براى اينكه نسبت ها مختلف است ، همين موجودات عالم روى هم چه تدريجى الوجودها و چه غير آنها مخلوق خداى سبحان است و به امر او كه همان كلمه «'''كن '''» باشد موجود شده ، همچنانكه قرآن فرموده : «'''انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون '''»، چيزى كه هست بسيارى از آنها وقتى با اسباب تدريجيش ‍ مقايسه شود تدريجى الوجود است ، اما اگر با قياس به خداى تعالى ملاحظه شود در آن لحاظ نه تدريج هست و نه مهلت ، همچنانكه باز قرآن كريم در جاى ديگر فرموده : «'''و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر'''»، و ما انشاء الله در محلى مناسب اين مطلب را توضيح خواهيم داد.
علاوه بر اين ، آن نكته عمده اى كه جمله : «'''ثم قال له كن '''» در مقام بيان آن است اين است كه خداى تعالى در خلقت هيچ موجودى احتياجى به اسباب ندارد، تا وضع موجودى كه مى خواهد خلق كند بر حسب اختلاف اسباب برايش مختلف شود، مثلا خلقت موجودى برايش ممكن و خلقت موجودى ديگر برايش محال باشد، يكى برايش ‍ آسان و ديگرى دشوار باشد، يكى برايش نزديك و ديگرى دور باشد، پس هر چه او اراده كند و بفرمايد: «'''كن '''» موجود مى شود، بدون اينكه احتياج به اسباب داشته باشد، اسبابى كه در حالت عادى در پديد آمدن يك موجود دخالت دارد.
علاوه بر اين ، آن نكته عمده اى كه جمله : «'''ثم قال له كن '''» در مقام بيان آن است اين است كه خداى تعالى در خلقت هيچ موجودى احتياجى به اسباب ندارد، تا وضع موجودى كه مى خواهد خلق كند بر حسب اختلاف اسباب برايش مختلف شود، مثلا خلقت موجودى برايش ممكن و خلقت موجودى ديگر برايش محال باشد، يكى برايش ‍ آسان و ديگرى دشوار باشد، يكى برايش نزديك و ديگرى دور باشد، پس هر چه او اراده كند و بفرمايد: «'''كن '''» موجود مى شود، بدون اينكه احتياج به اسباب داشته باشد، اسبابى كه در حالت عادى در پديد آمدن يك موجود دخالت دارد.
الْحَقُّ مِن رَّبِّك فَلا تَكُن مِّنَ الْمُمْترِينَ
الْحَقُّ مِن رَّبِّك فَلا تَكُن مِّنَ الْمُمْترِينَ
اين آيه مضمون آيه قبلى را با اينكه با كلمه «'''ان '''» و امثال آن تاكيد كرده بود مجددا تاكيد مى كند، نظير تاكيدى كه در اصل داستان و تفصيل آن نموده و فرمود: «'''ذلك نتلوه عليك من الايات و الذكر الحكيم ...'''»، و در عين تاكيد خاطر خطير رسول گرامى خود را مسرت بخشيده ، جنابش را دلگرم مى كند، به اينكه آن جناب بر حق است و همين باعث مى شود كه در احتجاج هايش عليه كفار قاطعانه تر و شجاعانه تر اقدام كند.
اين آيه مضمون آيه قبلى را با اينكه با كلمه «'''ان '''» و امثال آن تاكيد كرده بود مجددا تاكيد مى كند، نظير تاكيدى كه در اصل داستان و تفصيل آن نموده و فرمود: «'''ذلك نتلوه عليك من الايات و الذكر الحكيم ...'''»، و در عين تاكيد خاطر خطير رسول گرامى خود را مسرت بخشيده ، جنابش را دلگرم مى كند، به اينكه آن جناب بر حق است و همين باعث مى شود كه در احتجاج هايش عليه كفار قاطعانه تر و شجاعانه تر اقدام كند.
جمله «'''الحق من ربك '''» از بديع ترين بيانات قرآنى است
جمله «'''الحق من ربك '''» از بديع ترين بيانات قرآنى است
خط ۹۷: خط ۹۹:
و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى الحسن اول (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى عزوجل از ميان زنان چهار زن را انتخاب كرده : ۱ - مريم ۲ - آسيه ۳ - خديجه ۴ - فاطمه «'''تا آخر حديث '''».
و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى الحسن اول (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى عزوجل از ميان زنان چهار زن را انتخاب كرده : ۱ - مريم ۲ - آسيه ۳ - خديجه ۴ - فاطمه «'''تا آخر حديث '''».


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۲۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش