۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۳}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
خداى تعالى عين مساءله مورد بحث را، يعنى مساءله عادت آل فرعون و امتهاى قبل از ايشان در تكذيب آيات خدا و هلاك شدنشان را در سوره انفال (آنجا كه داستان جنگ بدر را مى آورد) دو نوب ت ذكر مى كند. | خداى تعالى عين مساءله مورد بحث را، يعنى مساءله عادت آل فرعون و امتهاى قبل از ايشان در تكذيب آيات خدا و هلاك شدنشان را در سوره انفال (آنجا كه داستان جنگ بدر را مى آورد) دو نوب ت ذكر مى كند. | ||
و اينكه ملاحظه مى شود در موعظت كفار قريش ، ايشان را به ياد جنگ بدر مى اندازد، اشاره است به اينكه : مراد از غلبه كه آيات قبلى از آن سخن مى گفت غلبه جنگى ، يعنى كشتن و نابود كردن است . پس مى توان گفت كه آيات قصه بدر، تهديد به قتل نيز هست . | و اينكه ملاحظه مى شود در موعظت كفار قريش ، ايشان را به ياد جنگ بدر مى اندازد، اشاره است به اينكه : مراد از غلبه كه آيات قبلى از آن سخن مى گفت غلبه جنگى ، يعنى كشتن و نابود كردن است . پس مى توان گفت كه آيات قصه بدر، تهديد به قتل نيز هست . | ||
فِئَةٌ تُقَتِلُ فى سبِيلِ | فِئَةٌ تُقَتِلُ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرَى كافِرَةٌ ... | ||
مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: «'''و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان '''»، و يا «'''فى سبيل الطاغوت '''» و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: «'''و اخرى كافره '''» و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه «'''كسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است '''»، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است . | مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: «'''و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان '''»، و يا «'''فى سبيل الطاغوت '''» و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: «'''و اخرى كافره '''» و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه «'''كسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است '''»، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است . | ||
<span id='link81'><span> | <span id='link81'><span> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۶: | ||
مفسرين درباره مرجع دو ضمير در «'''يرون '''» و «'''مثليهم '''» احتمالات ديگرى ذكر كرده اند، ولى همه آنها در اينكه خلاف ظاهر آيه هستند، مشتركند. و به همين جهت از ذكر آن احتمالات صرف نظر كرديم (و خدا دانا است ). | مفسرين درباره مرجع دو ضمير در «'''يرون '''» و «'''مثليهم '''» احتمالات ديگرى ذكر كرده اند، ولى همه آنها در اينكه خلاف ظاهر آيه هستند، مشتركند. و به همين جهت از ذكر آن احتمالات صرف نظر كرديم (و خدا دانا است ). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۷ </center> | ||
وَ | وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لاُولى الاَبْصرِ | ||
كلمه «'''تاءييد'''» كه مصدر «'''يويد'''» است از ماده «'''ايد'''» است ، كه به معناى قوت است ، و مراد از كلمه «'''ابصار'''» به قولى همان چشم ظاهرى است ، چون در آيه شريفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضى ديگر، مراد از آن ، بصيرت هاى قلبى است ، چون عبرت گرفتن كار بصيرت است ، نه كار چشم و به هر حال فرق چندانى ندارد، براى اينكه خداى تعالى در كلامش كسانى را كه از عبرت ها عبرت نمى گيرند كور ناميده است . و نيز فرموده وظيفه چشم اين است كه هم ببيند و هم حق را از باطل تميز دهد، و معلوم است كه در اين گونه تعبيرات ، ادعائى به كار رفته ، و آن اين است كه : دين حقى كه من شما انسانها را به سوى آن مى خوانم آنقدر ظاهر و روشن است كه گوئى محسوس و ملموس است ، به طورى كه چشم ظاهرى هم بايد آنرا درك كند. | كلمه «'''تاءييد'''» كه مصدر «'''يويد'''» است از ماده «'''ايد'''» است ، كه به معناى قوت است ، و مراد از كلمه «'''ابصار'''» به قولى همان چشم ظاهرى است ، چون در آيه شريفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضى ديگر، مراد از آن ، بصيرت هاى قلبى است ، چون عبرت گرفتن كار بصيرت است ، نه كار چشم و به هر حال فرق چندانى ندارد، براى اينكه خداى تعالى در كلامش كسانى را كه از عبرت ها عبرت نمى گيرند كور ناميده است . و نيز فرموده وظيفه چشم اين است كه هم ببيند و هم حق را از باطل تميز دهد، و معلوم است كه در اين گونه تعبيرات ، ادعائى به كار رفته ، و آن اين است كه : دين حقى كه من شما انسانها را به سوى آن مى خوانم آنقدر ظاهر و روشن است كه گوئى محسوس و ملموس است ، به طورى كه چشم ظاهرى هم بايد آنرا درك كند. | ||
<span id='link82'><span> | <span id='link82'><span> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۵: | ||
روشن است كه مى توان آنرا ديد و لمس كرد، و خصوصيت مورد، كه سخن از تصرف در چشمها دارد لطف اين كنايه را بيشتر مى سازد. | روشن است كه مى توان آنرا ديد و لمس كرد، و خصوصيت مورد، كه سخن از تصرف در چشمها دارد لطف اين كنايه را بيشتر مى سازد. | ||
و از ظاهر جمله : «'''ان فى ذلك ...'''» بر مى آيد كه تتمه كلامى است كه خداى تعالى خطاب به پيامبر گراميش كرده ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا كه جمله : «'''بگو كسانى كه كفر ورزيدند چنين و چنان '''» باشد، به دليل كاف خطاب در «'''ذلك '''» كه متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، و اينكه در اين كلمه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) كرد اشاره است به اينكه سايرين فهمشان اندك ، و دلهاشان از عبرت گرفتن از اين عبرت ها كور است . | و از ظاهر جمله : «'''ان فى ذلك ...'''» بر مى آيد كه تتمه كلامى است كه خداى تعالى خطاب به پيامبر گراميش كرده ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا كه جمله : «'''بگو كسانى كه كفر ورزيدند چنين و چنان '''» باشد، به دليل كاف خطاب در «'''ذلك '''» كه متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، و اينكه در اين كلمه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) كرد اشاره است به اينكه سايرين فهمشان اندك ، و دلهاشان از عبرت گرفتن از اين عبرت ها كور است . | ||
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُب الشهَوَتِ | |||
اين آيه و آيه بعديش به منزله بيان و شرح حقيقت حال مطلب قبلى است ، كه مى فرمود: «'''ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئا...'''»، چون از اين آيه بر مى آيد كفار معتقد بوده اند كه مى توانند با اموال و اولاد، از خدا بى نياز شوند، و آيه شريفه بيان مى كند كه علت اين پندار فريب خوردن آنان در برابر تمايلات و لذائذ مادى است ، علت اين است كه از امور آخرت منقطع شده ، و رو به دنيا آوردند، از امور بسيار مهم بريده به امور مجازى پرداختند، امر بر آنان مشتبه شد و نفهميدند كه لذائذ مادى ، همه وسيله و متاع زندگى موقت در دنيا، و زندگى است ، كه خود مقدمه است ، براى رسيدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نيكو. | اين آيه و آيه بعديش به منزله بيان و شرح حقيقت حال مطلب قبلى است ، كه مى فرمود: «'''ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئا...'''»، چون از اين آيه بر مى آيد كفار معتقد بوده اند كه مى توانند با اموال و اولاد، از خدا بى نياز شوند، و آيه شريفه بيان مى كند كه علت اين پندار فريب خوردن آنان در برابر تمايلات و لذائذ مادى است ، علت اين است كه از امور آخرت منقطع شده ، و رو به دنيا آوردند، از امور بسيار مهم بريده به امور مجازى پرداختند، امر بر آنان مشتبه شد و نفهميدند كه لذائذ مادى ، همه وسيله و متاع زندگى موقت در دنيا، و زندگى است ، كه خود مقدمه است ، براى رسيدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نيكو. | ||
<span id='link83'><span> | <span id='link83'><span> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۱: | ||
قرآن كريم قرنها قبل از اينكه ما نخست كتب فلسفه و طبيعى و رياضى ديگران را بخوانيم ، و سپس خودمان مستقلا در آنها بحث كنيم آنرا با بهترين بيان خاطرنشان ساخته ، مى فرمايد نظام جارى در سراسر عالم بهم پيوسته و متصل است ، بين نظام جارى در آسمانها و نظام جارى در زمين ارتباط هست ، و هر يك به سود ديگرى جريان دارد، و همه در تحقق دادن به غرض خلقت دست در دست هم دارند، و قدر الهى در همه آنها نافذ است ، و همه را به سوى معاد سوق مى دهد، كه «'''ان الى ربك المنتهى '''». | قرآن كريم قرنها قبل از اينكه ما نخست كتب فلسفه و طبيعى و رياضى ديگران را بخوانيم ، و سپس خودمان مستقلا در آنها بحث كنيم آنرا با بهترين بيان خاطرنشان ساخته ، مى فرمايد نظام جارى در سراسر عالم بهم پيوسته و متصل است ، بين نظام جارى در آسمانها و نظام جارى در زمين ارتباط هست ، و هر يك به سود ديگرى جريان دارد، و همه در تحقق دادن به غرض خلقت دست در دست هم دارند، و قدر الهى در همه آنها نافذ است ، و همه را به سوى معاد سوق مى دهد، كه «'''ان الى ربك المنتهى '''». | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۳}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش