گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۵}}
__TOC__
__TOC__


خط ۳۳: خط ۳۵:
و به خاطر همين نكته اى كه خاطر نشان كرديم مى بينيم خداى تعالى مساله احياء و اماته را در غالب موارد قرآن طورى ذكر كرده كه خالى از نوعى استهانت و بى اهميت شمردن نيست ، از آن جمله مى فرمايد: «'''و هو الذى يبدوا الخلق ثم يعيده ، و هو اهون عليه ، و له المثل الاعلى فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم '''».
و به خاطر همين نكته اى كه خاطر نشان كرديم مى بينيم خداى تعالى مساله احياء و اماته را در غالب موارد قرآن طورى ذكر كرده كه خالى از نوعى استهانت و بى اهميت شمردن نيست ، از آن جمله مى فرمايد: «'''و هو الذى يبدوا الخلق ثم يعيده ، و هو اهون عليه ، و له المثل الاعلى فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم '''».
و نيز مى فرمايد: «'''قال رب انى يكون لى غلام ... قال ربك هو على هين و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئا'''».
و نيز مى فرمايد: «'''قال رب انى يكون لى غلام ... قال ربك هو على هين و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئا'''».
قَالَ أَنى يُحْىِ هَذِهِ اللَّهُ
قَالَ أَنى يُحْىِ هَذِهِ اللَّهُ
يعنى كجا و چگونه خداوند (اهل ) اين قريه را زنده مى كند و بنابراين در اين جمله ، مجازى اعمال شده ، زيرا زنده شدن ، به خود قريه نسبت داده شده ، نظير مجازى است كه در جمله : «'''واسئل القرية '''» آمده است و با آوردن اين جمله خواست عظمت امر را برساند، و نيز قدرت خداى سبحان را عظيم نشان دهد،
يعنى كجا و چگونه خداوند (اهل ) اين قريه را زنده مى كند و بنابراين در اين جمله ، مجازى اعمال شده ، زيرا زنده شدن ، به خود قريه نسبت داده شده ، نظير مجازى است كه در جمله : «'''واسئل القرية '''» آمده است و با آوردن اين جمله خواست عظمت امر را برساند، و نيز قدرت خداى سبحان را عظيم نشان دهد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۵۳ </center>
نه اينكه خواسته باشد اين امر را بعيد جلوه دهد يعنى استبعادى كند كه منجر به انكار معاد باشد، و يا استبعادى كه از انكار قلبى معاد ناشى شده باشد، دليل بر اين مدعا گفتار همين شخص است كه خداى تعالى از او حكايت كرد كه در آخر داستان گفت : «'''اعلم ان الله على كل شى ء قدير'''»، و نگفت : «'''الان علمت '''» همچنان كه از همسر عزيز مصر حكايت كرده كه بعد از روشن شدن حقيقت گفت : «'''الان حصحص ‍ الحق '''» و به زودى توضيح آن خواهد آمد.
نه اينكه خواسته باشد اين امر را بعيد جلوه دهد يعنى استبعادى كند كه منجر به انكار معاد باشد، و يا استبعادى كه از انكار قلبى معاد ناشى شده باشد، دليل بر اين مدعا گفتار همين شخص است كه خداى تعالى از او حكايت كرد كه در آخر داستان گفت : «'''اعلم ان الله على كل شى ء قدير'''»، و نگفت : «'''الان علمت '''» همچنان كه از همسر عزيز مصر حكايت كرده كه بعد از روشن شدن حقيقت گفت : «'''الان حصحص ‍ الحق '''» و به زودى توضيح آن خواهد آمد.
علاوه بر اينكه شخص نامبرده پيامبرى بوده كه از غيب با او سخن مى گفته اند و آيتى بوده مبعوث به سوى مردم ، و اين از انبياء معصوم ممكن نيست در امر معاد - كه خود يكى از اصول دين است - دچار شك و ترديد شوند.
علاوه بر اينكه شخص نامبرده پيامبرى بوده كه از غيب با او سخن مى گفته اند و آيتى بوده مبعوث به سوى مردم ، و اين از انبياء معصوم ممكن نيست در امر معاد - كه خود يكى از اصول دين است - دچار شك و ترديد شوند.
فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
از ظاهر اين جمله بر مى آيد كه خداى تعالى او را قبض روح كرده ، و به همان حال صد سال باقيش داشته ، و پس از صد سال دوباره روحش را به بدنش برگردانيده است .
از ظاهر اين جمله بر مى آيد كه خداى تعالى او را قبض روح كرده ، و به همان حال صد سال باقيش داشته ، و پس از صد سال دوباره روحش را به بدنش برگردانيده است .
سخن بعضى از مفسرين مبنى بر اينكه مراد از موت در «'''فاماته الله '''» بيهوشى است . ورد آن
سخن بعضى از مفسرين مبنى بر اينكه مراد از موت در «'''فاماته الله '''» بيهوشى است . ورد آن
خط ۴۹: خط ۵۱:
به علاوه اگر اين ممكن باشد كه خدا به عنوان كار خارق العاده مرد بيهوشى را بعد از صد سال به حال آورد، چرا جايز نباشد كه به عنوان كار خارق العاده ، مرده صد ساله را زنده كند؟ چون بين خارق العاده ها فرقى نيست . معلوم مى شود مفسر مزبور زنده كردن مردگان را در دنيا محال مى داند، در حالى كه هيچ دليلى بر محال بودن آن ندارد، و بهمين جهت است كه ذيل آيه «'''وانظر الى العظام كيف ننشزها ثم نكسوها لحما...'''» را تاويل كرده ، كه به زودى تاويلش خواهد آمد.
به علاوه اگر اين ممكن باشد كه خدا به عنوان كار خارق العاده مرد بيهوشى را بعد از صد سال به حال آورد، چرا جايز نباشد كه به عنوان كار خارق العاده ، مرده صد ساله را زنده كند؟ چون بين خارق العاده ها فرقى نيست . معلوم مى شود مفسر مزبور زنده كردن مردگان را در دنيا محال مى داند، در حالى كه هيچ دليلى بر محال بودن آن ندارد، و بهمين جهت است كه ذيل آيه «'''وانظر الى العظام كيف ننشزها ثم نكسوها لحما...'''» را تاويل كرده ، كه به زودى تاويلش خواهد آمد.
و سخن كوتاه اينكه : دلالت آيه شريفه «'''فاماته الله مائه عام ...'''» با در نظر گرفتن آيه قبلى «'''انى يحيى هذه الله '''» و نيز آيه بعدى «'''فانظر الى طعامك و شرابك لم يتسنه و انظر الى حمارك '''»، و آيه «'''و انظر الى العظام '''» بر اينكه شخص مزبور واقعا مرده ، و بعد از صد سال زنده شده ، جاى هيچ ترديدى نيست .
و سخن كوتاه اينكه : دلالت آيه شريفه «'''فاماته الله مائه عام ...'''» با در نظر گرفتن آيه قبلى «'''انى يحيى هذه الله '''» و نيز آيه بعدى «'''فانظر الى طعامك و شرابك لم يتسنه و انظر الى حمارك '''»، و آيه «'''و انظر الى العظام '''» بر اينكه شخص مزبور واقعا مرده ، و بعد از صد سال زنده شده ، جاى هيچ ترديدى نيست .
َالَ كمْ لَبِثْت قَالَ لَبِثْت يَوْماً أَوْ بَعْض يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْت مِائَةَ عَامٍ
َالَ كمْ لَبِثْت قَالَ لَبِثْت يَوْماً أَوْ بَعْض يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْت مِائَةَ عَامٍ
كلمه «'''لبث '''» به معناى مكث و باقى ماندن (در جائى و در حالى ) است ، و اينكه شخص مزبور ميان يك روز و پاره اى از يك روز ترديد كرد دلالت دارد بر اينكه زنده شدنش در غير آن ساعتى بوده كه از دنيا رفته ، مثلا اگر در اواخر روز از دنيا رفته و در اوائل روز بعد زنده شده ،
كلمه «'''لبث '''» به معناى مكث و باقى ماندن (در جائى و در حالى ) است ، و اينكه شخص مزبور ميان يك روز و پاره اى از يك روز ترديد كرد دلالت دارد بر اينكه زنده شدنش در غير آن ساعتى بوده كه از دنيا رفته ، مثلا اگر در اواخر روز از دنيا رفته و در اوائل روز بعد زنده شده ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۵۵ </center>
و مرگ و زندگى را خواب و بيدارى پنداشته و چون اختلاف ساعات آندو را ديه ، ترديد كرده كه آيا ميان اين خواب و بيدارى يك شب فاصله شده يا نه ؟ لذا گفته : «'''يوما'''» اگر يك شب فاصله شده باشد «'''او بعض يوم '''» اگر يك شب فاصله نشده باشد در اينجا هاتفى به او مى گويد: «'''بل لبثت ماه عام '''».
و مرگ و زندگى را خواب و بيدارى پنداشته و چون اختلاف ساعات آندو را ديه ، ترديد كرده كه آيا ميان اين خواب و بيدارى يك شب فاصله شده يا نه ؟ لذا گفته : «'''يوما'''» اگر يك شب فاصله شده باشد «'''او بعض يوم '''» اگر يك شب فاصله نشده باشد در اينجا هاتفى به او مى گويد: «'''بل لبثت ماه عام '''».
فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
<span id='link488'><span>
<span id='link488'><span>
==شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى راند و سپس زنده كرد و توضيح جوانب آن و پاسخ به اشكالاتى كه به نظر مى رسد ==
==شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى راند و سپس زنده كرد و توضيح جوانب آن و پاسخ به اشكالاتى كه به نظر مى رسد ==
خط ۸۸: خط ۹۰:
پس از همه مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مى فرمايد: «'''فاماته الله '''» تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله : «'''يحيى هذه الله '''» نيستند.
پس از همه مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مى فرمايد: «'''فاماته الله '''» تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله : «'''يحيى هذه الله '''» نيستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۵۶۰ </center>
فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
<span id='link489'><span>
<span id='link489'><span>
==پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد ==
==پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد ==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۶:
بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه عامل ظرف (اذ) جمله «'''قال او لم تومن '''» باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: «'''قال او لم تومن اذ قال ابراهيم رب ارنى '''»، و ليكن اين توجيه ضعيف است .
بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه عامل ظرف (اذ) جمله «'''قال او لم تومن '''» باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: «'''قال او لم تومن اذ قال ابراهيم رب ارنى '''»، و ليكن اين توجيه ضعيف است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش