گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
==آيات ۱ - ۱۷، سوره جن ==
==آيات ۱ - ۱۷، سوره جن ==
سوره جن مكى است و بيست و هشت آيه دارد
سوره جن مكى است و بيست و هشت آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُوا إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَاناً عجَباً(۱)
قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُوا إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَاناً عجَباً(۱)
يهْدِى إِلى الرُّشدِ فَئَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً(۲)
يهْدِى إِلى الرُّشدِ فَئَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً(۲)
وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً(۳)
وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً(۳)
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً(۴)
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً(۴)
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الانس وَ الجِْنُّ عَلى اللَّهِ كَذِباً(۵)
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الانس وَ الجِْنُّ عَلى اللَّهِ كَذِباً(۵)
وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً(۶)
وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً(۶)
وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً(۷)
وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً(۷)
وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ شهُباً(۸)
وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ شهُباً(۸)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً(۹)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً(۹)
وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً(۱۰)
وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً(۱۰)
وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِك كُنَّا طرَائقَ قِدَداً(۱۱)
وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِك كُنَّا طرَائقَ قِدَداً(۱۱)
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الاَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً(۱۲)
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الاَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً(۱۲)
وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهُْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً(۱۳)
وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهُْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً(۱۳)
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَسِطونَ فَمَنْ أَسلَمَ فَأُولَئك تحَرَّوْا رَشداً(۱۴)
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَسِطونَ فَمَنْ أَسلَمَ فَأُولَئك تحَرَّوْا رَشداً(۱۴)
وَ أَمَّا الْقَسِطونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطباً(۱۵)
وَ أَمَّا الْقَسِطونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطباً(۱۵)
وَ أَلَّوِ استَقَمُوا عَلى الطرِيقَةِ لاَسقَيْنَهُم مَّاءً غَدَقاً(۱۶)
وَ أَلَّوِ استَقَمُوا عَلى الطرِيقَةِ لاَسقَيْنَهُم مَّاءً غَدَقاً(۱۶)
لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسلُكْهُ عَذَاباً صعَداً(۱۷)
لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسلُكْهُ عَذَاباً صعَداً(۱۷)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۸ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۴۹: خط ۵۱:
<span id='link41'><span>
<span id='link41'><span>
==شگفتى تعجب طائفه اى از جن از استماع قرآن كريم ==
==شگفتى تعجب طائفه اى از جن از استماع قرآن كريم ==
قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُوا إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَاناً عجَباً يهْدِى إِلى الرُّشدِ
قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِْنِّ فَقَالُوا إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَاناً عجَباً يهْدِى إِلى الرُّشدِ
در اين آيه شريفه رسول گرامى خود را دستور داده كه داستان زير را براى امتش نقل كند. و منظور از اينكه بگويد «'''به من وحى شده '''» اين است كه خدا به من وحى كرده ، و مفعول كلمه «'''استمع '''» قرآن است ،كه البته در ظاهر آيه نيامده ، چون كلام بر آن دلالت داشته . و كلمه «'''نفر'''» به معناى جماعت است ، كه شامل از سه نفر تا نه نفر مى شود، اين طور مشهور است . ولى بعضى گفته اند از سه تا چهل نفر را شامل مى شود.
در اين آيه شريفه رسول گرامى خود را دستور داده كه داستان زير را براى امتش نقل كند. و منظور از اينكه بگويد «'''به من وحى شده '''» اين است كه خدا به من وحى كرده ، و مفعول كلمه «'''استمع '''» قرآن است ،كه البته در ظاهر آيه نيامده ، چون كلام بر آن دلالت داشته . و كلمه «'''نفر'''» به معناى جماعت است ، كه شامل از سه نفر تا نه نفر مى شود، اين طور مشهور است . ولى بعضى گفته اند از سه تا چهل نفر را شامل مى شود.
و كلمه «'''عجب '''» - به فتحه عين و فتحه جيم - به معناى چيزى است كه به خاطر غير عادى بودنش آدمى را به تعجب وا دارد، و اگر قرآن را عجب خواندند، براى همين بوده كه كلامى است خارق العاده ، هم در الفاظش و هم در معانى و معارفش ، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه اين كلام از شخصى صادر شده كه بى سواد است ، نه مى تواند بخواند و نه بنويسد.
و كلمه «'''عجب '''» - به فتحه عين و فتحه جيم - به معناى چيزى است كه به خاطر غير عادى بودنش آدمى را به تعجب وا دارد، و اگر قرآن را عجب خواندند، براى همين بوده كه كلامى است خارق العاده ، هم در الفاظش و هم در معانى و معارفش ، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه اين كلام از شخصى صادر شده كه بى سواد است ، نه مى تواند بخواند و نه بنويسد.
خط ۶۷: خط ۶۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱ </center>
از كلام خداى تعالى استفاده مى شود كه ابليس از طايفه جن بوده ، و داراى فرزندان و قبيله اى است ، چون در قرآن مى خوانيم : «'''كان من الجن ففسق عن امر ربه '''»، و نيز مى خوانيم : «'''افتتخذونه و ذريته اولياء من دونى '''»، و نيز مى خوانيم : «'''انه يريكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم '''».
از كلام خداى تعالى استفاده مى شود كه ابليس از طايفه جن بوده ، و داراى فرزندان و قبيله اى است ، چون در قرآن مى خوانيم : «'''كان من الجن ففسق عن امر ربه '''»، و نيز مى خوانيم : «'''افتتخذونه و ذريته اولياء من دونى '''»، و نيز مى خوانيم : «'''انه يريكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم '''».
فَئَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً
فَئَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً
اين جمله از ايمان جنيان به قرآن و تصديق آن به اينكه حق است خبر مى دهد، و جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»، ايمانشان به قرآن را تاءكيد مى كند و مى فهماند كه ايمان جنيان به قرآن همان ايمان به خدايى است كه قرآن را نازل كرده ، در نتيجه رب ايشان هم همان خداست ، و ايمانشان به خداى تعالى ايمان توحيدى است ، يعنى احدى را ابدا شريك خدا نمى گيرند.
اين جمله از ايمان جنيان به قرآن و تصديق آن به اينكه حق است خبر مى دهد، و جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»، ايمانشان به قرآن را تاءكيد مى كند و مى فهماند كه ايمان جنيان به قرآن همان ايمان به خدايى است كه قرآن را نازل كرده ، در نتيجه رب ايشان هم همان خداست ، و ايمانشان به خداى تعالى ايمان توحيدى است ، يعنى احدى را ابدا شريك خدا نمى گيرند.
وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً
وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً
مفسرين كلمه «'''جد'''» را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»
مفسرين كلمه «'''جد'''» را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»
وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه )) در «'''وانّه تعالى جدّ ربّنا...'''» و آياتبعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان
وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه )) در «'''وانّه تعالى جدّ ربّنا...'''» و آياتبعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان
خط ۸۲: خط ۸۴:
بعضى ديگر از مفسرين مفتوح بودن كلمه «'''انه '''» در آيه مورد بحث را اينطور توجيه كرده اند كه اين آيه و همه آياتى كه كلمه «'''ان '''» در آغاز آن آمده عطف است بر جمله «'''انه استمع نفر...'''»، و فساد اين توجيه بر كسى پوشيده نيست ، براى اينكه در اين صورت بايد بگوييم همه آيات در مقام خبر دادن از مطالبى است كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) وحى شده ، كه جنى ها چنين و چنان گفتند: «'''قل اوحى الى انه استمع ... '''» به مردم بگو كه به من وحى شده كه چند نفر از جنيان به صداى تلاوت قرآن گوش دادند، و نزد قوم خود رفته گفتند كه : چنين و چنان شده و نيز به من وحى شده كه «'''انه جد ربنا'''» كه او پروردگار عظيم ما است ، و نيز به من وحى شده كه بعضى از سفيهان ما عليه خدا حرفهاى بدى مى گفتند.
بعضى ديگر از مفسرين مفتوح بودن كلمه «'''انه '''» در آيه مورد بحث را اينطور توجيه كرده اند كه اين آيه و همه آياتى كه كلمه «'''ان '''» در آغاز آن آمده عطف است بر جمله «'''انه استمع نفر...'''»، و فساد اين توجيه بر كسى پوشيده نيست ، براى اينكه در اين صورت بايد بگوييم همه آيات در مقام خبر دادن از مطالبى است كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) وحى شده ، كه جنى ها چنين و چنان گفتند: «'''قل اوحى الى انه استمع ... '''» به مردم بگو كه به من وحى شده كه چند نفر از جنيان به صداى تلاوت قرآن گوش دادند، و نزد قوم خود رفته گفتند كه : چنين و چنان شده و نيز به من وحى شده كه «'''انه جد ربنا'''» كه او پروردگار عظيم ما است ، و نيز به من وحى شده كه بعضى از سفيهان ما عليه خدا حرفهاى بدى مى گفتند.
آن وقت اين سؤ ال پيش مى آيد كه كلمه «'''انه '''» و «'''انهم '''» و «'''انا'''» اگر جزو كلام جنيان نبوده ، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است ، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است ، كه قرآن حكايتش كرده ، آن وقت مجموع «'''ان '''» و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله «'''انه استمع ...'''» دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد.
آن وقت اين سؤ ال پيش مى آيد كه كلمه «'''انه '''» و «'''انهم '''» و «'''انا'''» اگر جزو كلام جنيان نبوده ، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است ، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است ، كه قرآن حكايتش كرده ، آن وقت مجموع «'''ان '''» و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله «'''انه استمع ...'''» دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد.
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً
كلمه «'''سفه '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى خفت نفس ‍ است ، كه از كمى عقل ناشى مى شود. و كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است .
كلمه «'''سفه '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى خفت نفس ‍ است ، كه از كمى عقل ناشى مى شود. و كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴ </center>
خط ۸۹: خط ۹۱:
اين آيه اعترافى است از جنيان به اينكه خيال كرده بودند انس و جن هر چه مى گويند راست است ، و هرگز عليه خدا دروغ نمى گويند در نتيجه وقتى به مشركين برخوردند و از ايشان شنيدند كه نسبت داشتن زن و فرزند به خدا مى دهند باور كردند، و آن وقت به آن نسبتهاى ناروا ايمان آورده در نتيجه مثل خود آنان مشرك شدند، و همچنان در شرك بودند تا اينكه قرآن را شنيدند، و حقيقت برايشان روشن گرديد، و اين اعتراف جنيان در حقيقت تكذيب مشركين انسى و جنى است .
اين آيه اعترافى است از جنيان به اينكه خيال كرده بودند انس و جن هر چه مى گويند راست است ، و هرگز عليه خدا دروغ نمى گويند در نتيجه وقتى به مشركين برخوردند و از ايشان شنيدند كه نسبت داشتن زن و فرزند به خدا مى دهند باور كردند، و آن وقت به آن نسبتهاى ناروا ايمان آورده در نتيجه مثل خود آنان مشرك شدند، و همچنان در شرك بودند تا اينكه قرآن را شنيدند، و حقيقت برايشان روشن گرديد، و اين اعتراف جنيان در حقيقت تكذيب مشركين انسى و جنى است .
مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : «'''و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ'''»
مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : «'''و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ'''»
وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً
وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً
راغب مى گويد: كلمه «'''عوذ'''» به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله «'''رهقه الامر'''» معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد كلمه «'''رهق '''» به گناه و طغيان هم تفسير شده . بعضى هم آن را به ترس و شر معنا كرده اند. بعضى ديگر گفته اند: به معناى ذلت و ضعف است . و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است .
راغب مى گويد: كلمه «'''عوذ'''» به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله «'''رهقه الامر'''» معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد كلمه «'''رهق '''» به گناه و طغيان هم تفسير شده . بعضى هم آن را به ترس و شر معنا كرده اند. بعضى ديگر گفته اند: به معناى ذلت و ضعف است . و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است .
و مراد از پناه بردن انس به جن - بطورى كه گفته اند اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مى خوردند از شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مى بردند و مى گفتند: من پناه مى برم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش . و از مقاتل نقل شده كه گفته : اولين كسى كه به جن پناهنده شد طايفه اى از يمن ، و سپس قبيله بنى حنيفه بودند، و آنگاه در همه عرب شايع گرديد.
و مراد از پناه بردن انس به جن - بطورى كه گفته اند اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مى خوردند از شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مى بردند و مى گفتند: من پناه مى برم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش . و از مقاتل نقل شده كه گفته : اولين كسى كه به جن پناهنده شد طايفه اى از يمن ، و سپس قبيله بنى حنيفه بودند، و آنگاه در همه عرب شايع گرديد.
خط ۹۵: خط ۹۷:
و بعيد نيست مراد از «'''پناهنده شدن به جن '''» اين باشد كه براى رسيدن به مقاصدشان به كاهنى مراجعه نموده ، از او بخواهند جن را به كمك دعوت كند، و اينكه گفته اند: رسم بوده هر گاه از اذيت و مضرت جن مى ترسيدند، به مردانى از انس مراجعه مى كردند، به همين معنا برگشت مى كند.
و بعيد نيست مراد از «'''پناهنده شدن به جن '''» اين باشد كه براى رسيدن به مقاصدشان به كاهنى مراجعه نموده ، از او بخواهند جن را به كمك دعوت كند، و اينكه گفته اند: رسم بوده هر گاه از اذيت و مضرت جن مى ترسيدند، به مردانى از انس مراجعه مى كردند، به همين معنا برگشت مى كند.
بنابر اين ، ضمير اولى از دو ضمير در «'''فزادوهم '''» به رجالى از انس ، و دومى به رجالى از جن بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه رجال جن گناه رجال انس و طغيان و يا ذلت و ترس آنان را زيادتر كردند.
بنابر اين ، ضمير اولى از دو ضمير در «'''فزادوهم '''» به رجالى از انس ، و دومى به رجالى از جن بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه رجال جن گناه رجال انس و طغيان و يا ذلت و ترس آنان را زيادتر كردند.
وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً
وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً
ضمير «'''انهم '''» به رجالى از انس بر مى گردد و خطاب در ظننتم متوجه قوم جنى ايشان است ، و مراد از بعث ، بعث رسول به رسالت است ، كه مشركين منكر آنند. بعضى گفته اند: مراد از بعث زنده كردن مردگان است ، ولى سياق آيات معناى اول را تاءييد مى كند. و از بعضى نقل شده كه گفته اند: اين آيه و آيه قبلش اصلا جزو كلام جنى ها نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است كه در وسط آيات حاكى كلام جنيان به عنوان جمله معترضه قرار گرفته ، بنابر اين نظريه ، ضمير «'''انهم '''» به جنيان بر مى گردد، و خطاب در «'''ظننتم '''» به مردم است ، ولى اين نظريه از سياق آيات به دور است .
ضمير «'''انهم '''» به رجالى از انس بر مى گردد و خطاب در ظننتم متوجه قوم جنى ايشان است ، و مراد از بعث ، بعث رسول به رسالت است ، كه مشركين منكر آنند. بعضى گفته اند: مراد از بعث زنده كردن مردگان است ، ولى سياق آيات معناى اول را تاءييد مى كند. و از بعضى نقل شده كه گفته اند: اين آيه و آيه قبلش اصلا جزو كلام جنى ها نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است كه در وسط آيات حاكى كلام جنيان به عنوان جمله معترضه قرار گرفته ، بنابر اين نظريه ، ضمير «'''انهم '''» به جنيان بر مى گردد، و خطاب در «'''ظننتم '''» به مردم است ، ولى اين نظريه از سياق آيات به دور است .
وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ شهُباً
وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ شهُباً
«'''لمس سماء'''» به معناى نزديك شدن به آسمان به وسيله صعود بدان است ، و كلمه «'''حرس '''» - به طورى كه گفته اند - اسم جمع كلمه حارس است ، و به همين جهت با صفت مفرد توصيف شده ، و مراد از «'''حرس شديد'''»، نگهبانان قدرتمندى است كه نمى گذارند شيطانها در آسمانها استراق سمع كنند، و به همين جهت دنبالش فرمود: «'''وشهبا'''»، كه منظور از شهابها سلاح آن نگهبانان است .
«'''لمس سماء'''» به معناى نزديك شدن به آسمان به وسيله صعود بدان است ، و كلمه «'''حرس '''» - به طورى كه گفته اند - اسم جمع كلمه حارس است ، و به همين جهت با صفت مفرد توصيف شده ، و مراد از «'''حرس شديد'''»، نگهبانان قدرتمندى است كه نمى گذارند شيطانها در آسمانها استراق سمع كنند، و به همين جهت دنبالش فرمود: «'''وشهبا'''»، كه منظور از شهابها سلاح آن نگهبانان است .
مفاد آيه : «'''و انّا لمسنا السّماء...'''» و آيه : «'''و انّا كنّا نقعد منها...'''» كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد
مفاد آيه : «'''و انّا لمسنا السّماء...'''» و آيه : «'''و انّا كنّا نقعد منها...'''» كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً
از صدر اين آيه اگر منضم با آيه قبلى در نظر گرفته شود اين معنا استفاده مى شود: پر شدن آسمان از حارسان شديد اخيرا پيش آمده ، و قبلا چنين نبوده ، بلكه جنيان آزادانه به آسمان بالا مى رفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مى نشستند.
از صدر اين آيه اگر منضم با آيه قبلى در نظر گرفته شود اين معنا استفاده مى شود: پر شدن آسمان از حارسان شديد اخيرا پيش آمده ، و قبلا چنين نبوده ، بلكه جنيان آزادانه به آسمان بالا مى رفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مى نشستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶ </center>
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:
و بر فرض قبول كنيم كه از اين عبارت نفى كلى استفاده مى شود و مى خواهد سمع را على الاطلاق نفى كند و همين مقدار در نفى كلى كافى باشد، ليكن همينكه مى دانيم غرض خبر دادن از پر شدن آسمان از حارسان است ، با اينكه قبلا بعضى از نقاطش خالى بوده ، و همچنين اينكه جمله «'''فمن يستمع ...'''» را مقيد كرد به قيد «'''الان '''»، خود دليل بر اين است كه امر جديدى در باره رجم جن رخ داده ، و آن امر جديد اين است كه جنيان را از تمامى نقاط رحم مى كنند، و از بگوش ‍ نشستن آنان به طور مطلق جلو گيرى مى شود، در حالى كه قبلا اينطور نبوده ، و آنها مى توانسته اند در بعضى از نقاطا ستراق سمع كنند، و كسى جلوگيرى ننمايد، و اين مقدار براى اثبات ادعاى مدعى كافى است .
و بر فرض قبول كنيم كه از اين عبارت نفى كلى استفاده مى شود و مى خواهد سمع را على الاطلاق نفى كند و همين مقدار در نفى كلى كافى باشد، ليكن همينكه مى دانيم غرض خبر دادن از پر شدن آسمان از حارسان است ، با اينكه قبلا بعضى از نقاطش خالى بوده ، و همچنين اينكه جمله «'''فمن يستمع ...'''» را مقيد كرد به قيد «'''الان '''»، خود دليل بر اين است كه امر جديدى در باره رجم جن رخ داده ، و آن امر جديد اين است كه جنيان را از تمامى نقاط رحم مى كنند، و از بگوش ‍ نشستن آنان به طور مطلق جلو گيرى مى شود، در حالى كه قبلا اينطور نبوده ، و آنها مى توانسته اند در بعضى از نقاطا ستراق سمع كنند، و كسى جلوگيرى ننمايد، و اين مقدار براى اثبات ادعاى مدعى كافى است .
و بايد اين را هم متوجه بود كه مفاد آيه رخ دادن رجم جن به وسيله شهاب رصد است ، نه پيدايش اصل شهاب آسمانى ، پس اين اشكال وارد نيست كه كسى بگويد شهابها قبل از زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و نزول قرآن هم بودند، چون آنچه از قرآن استفاده مى شود اين است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )اين حادثه رخ داد، كه شيطانها به وسيله شهاب رجم شدند، و قرآن در هيچ موردى متعرض اصل شهابها نشده ، و ما در اول سوره صافات هم مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم .
و بايد اين را هم متوجه بود كه مفاد آيه رخ دادن رجم جن به وسيله شهاب رصد است ، نه پيدايش اصل شهاب آسمانى ، پس اين اشكال وارد نيست كه كسى بگويد شهابها قبل از زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و نزول قرآن هم بودند، چون آنچه از قرآن استفاده مى شود اين است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )اين حادثه رخ داد، كه شيطانها به وسيله شهاب رجم شدند، و قرآن در هيچ موردى متعرض اصل شهابها نشده ، و ما در اول سوره صافات هم مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم .
وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً
وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً
كلمه «'''رشد'''» با - دو فتحه - و كلمه «'''رشد'''» - با ضمه راء و سكون شين - به معناى رسيدن به واقع است ، بر خلاف كلمه «'''غى '''» كه به معناى خلاف آن است ، و نكره آوردن «'''رشدا'''» براى اين است كه بفهماند خداى تعالى نوع خاصى از رشد براى آنان خواسته .
كلمه «'''رشد'''» با - دو فتحه - و كلمه «'''رشد'''» - با ضمه راء و سكون شين - به معناى رسيدن به واقع است ، بر خلاف كلمه «'''غى '''» كه به معناى خلاف آن است ، و نكره آوردن «'''رشدا'''» براى اين است كه بفهماند خداى تعالى نوع خاصى از رشد براى آنان خواسته .
و اينكه جنيان گفتند ما نمى دانيم آيا خداى تعالى شر اهل زمين را خواسته يا رشد آنان را، براى جهل و تحيرى است كه نسبت به مساءله رجم و جلوگيرى از اطلاع يافتن شيطانها از اخبار آسمانى داشته اند، چيزى كه هست اين مقدار را فهميده بودند كه اين حادثه كه در آسمان رخ داده ، مربوط به اهل زمين است ، حال يا براى خير آنان است و يا شر آنان ، اگر خداى تعالى از پديد آوردن اين حادثه خير اهل زمين را خواسته باشد، قطعا آن خير يك نوع هدايت و سعادت اهل زمين خواهد بود، و به همين جهت در شق دوم احتمال خود كه جا داشت بگويند «'''و يا خير ايشان را'''» گفتند «'''و يا رشد ايشان را'''» مويد اين معنا جمله «'''او اراد بهم ربهم '''» است ، كه اشعار به رحمت و عنايت دارد.
و اينكه جنيان گفتند ما نمى دانيم آيا خداى تعالى شر اهل زمين را خواسته يا رشد آنان را، براى جهل و تحيرى است كه نسبت به مساءله رجم و جلوگيرى از اطلاع يافتن شيطانها از اخبار آسمانى داشته اند، چيزى كه هست اين مقدار را فهميده بودند كه اين حادثه كه در آسمان رخ داده ، مربوط به اهل زمين است ، حال يا براى خير آنان است و يا شر آنان ، اگر خداى تعالى از پديد آوردن اين حادثه خير اهل زمين را خواسته باشد، قطعا آن خير يك نوع هدايت و سعادت اهل زمين خواهد بود، و به همين جهت در شق دوم احتمال خود كه جا داشت بگويند «'''و يا خير ايشان را'''» گفتند «'''و يا رشد ايشان را'''» مويد اين معنا جمله «'''او اراد بهم ربهم '''» است ، كه اشعار به رحمت و عنايت دارد.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸ </center>
توضيح معناى اينكه مؤ منان جنّى گفتند: «'''و انّا منّا الصّالحون و منّا دون ذالك و كنّا طرائققددا'''»
توضيح معناى اينكه مؤ منان جنّى گفتند: «'''و انّا منّا الصّالحون و منّا دون ذالك و كنّا طرائققددا'''»
وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِك كُنَّا طرَائقَ قِدَداً
وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِك كُنَّا طرَائقَ قِدَداً
كلمه «'''صلاح '''» به معناى شايستگى است ، در مقابل كلمه «'''طلاح '''» كه به معناى ناشايستگى است ، و مراد از «'''دون ذلك '''» - به طورى كه گفته شده - رتبه اى پايين تر و نزديك به رتبه صالحان است . و ليكن آنچه به نظر ما ظهور دارد اين است كه : كلمه «'''دون '''» به معناى غير است ، خواسته اند بگويند: بعضى از ما صالحند، و بعضى ديگر غير صالح . مويد اين ظهور جمله بعد است كه مى فرمايد: «'''كنا طرائق قددا'''»، ما داراى مسلك هاى متفرق بوديم ، و اين عبارت بر تفرقه و تشتت دلالت دارد. و كلمه «'''طرائق '''» جمع طريقه است كه به معناى روشهايى است كه مورد عمل واقع شده باشد، و كلمه «'''قدد'''» جمع «'''قده '''» است ، كه از مصدر «'''قد'''» و به معناى قطعه است ، و اگر طرائق را به وصف قدد توصيف كرد، به اين مناسبت بود كه هر يك از آن طريقه ها مقطوع از طريقه ديگر است ، و سالك خود را به هدفى غير هدف ديگرى مى رساند، آن مفسرى هم كه كلمه «'''قدد'''» را به راههاى متفرق تفسير كرده برگشت كلامش به همين معنا است .
كلمه «'''صلاح '''» به معناى شايستگى است ، در مقابل كلمه «'''طلاح '''» كه به معناى ناشايستگى است ، و مراد از «'''دون ذلك '''» - به طورى كه گفته شده - رتبه اى پايين تر و نزديك به رتبه صالحان است . و ليكن آنچه به نظر ما ظهور دارد اين است كه : كلمه «'''دون '''» به معناى غير است ، خواسته اند بگويند: بعضى از ما صالحند، و بعضى ديگر غير صالح . مويد اين ظهور جمله بعد است كه مى فرمايد: «'''كنا طرائق قددا'''»، ما داراى مسلك هاى متفرق بوديم ، و اين عبارت بر تفرقه و تشتت دلالت دارد. و كلمه «'''طرائق '''» جمع طريقه است كه به معناى روشهايى است كه مورد عمل واقع شده باشد، و كلمه «'''قدد'''» جمع «'''قده '''» است ، كه از مصدر «'''قد'''» و به معناى قطعه است ، و اگر طرائق را به وصف قدد توصيف كرد، به اين مناسبت بود كه هر يك از آن طريقه ها مقطوع از طريقه ديگر است ، و سالك خود را به هدفى غير هدف ديگرى مى رساند، آن مفسرى هم كه كلمه «'''قدد'''» را به راههاى متفرق تفسير كرده برگشت كلامش به همين معنا است .
و ظاهرا مراد از كلمه الصالحون صالحان به حسب طبع اولى است ، آنهايى كه در معاشرت و معامله طبعا اشخاصى سازگارند، نه صالحان به حسب ايمان ، چون اگر منظور صلاحيت به حسب ايمان بود مناسب تر آن بود كه اين آيه بعد از آيه و «'''انا لما سمعنا الهدى امنا به ...'''» قرار گيرد، كه در آن سخن از ايمان آوردن بعد از شنيدن هدايت رفته است .
و ظاهرا مراد از كلمه الصالحون صالحان به حسب طبع اولى است ، آنهايى كه در معاشرت و معامله طبعا اشخاصى سازگارند، نه صالحان به حسب ايمان ، چون اگر منظور صلاحيت به حسب ايمان بود مناسب تر آن بود كه اين آيه بعد از آيه و «'''انا لما سمعنا الهدى امنا به ...'''» قرار گيرد، كه در آن سخن از ايمان آوردن بعد از شنيدن هدايت رفته است .
خط ۱۲۳: خط ۱۲۵:
و معناى آيه اين است كه : بعضى از ما صالحان بالطبع هستند و بعضى غير صالحند، و ما در مذاهب مختلف بوديم (بنا بر اينكه فى در تقدير بگيريم ) و يا صاحب مذاهب مختلف بودى (بنا بر اينكه كلمه ذوى را تقدير بگيريم ) و يا ما خودمان مثل راههاى بريده از هم هستيم ، كه هر كدام از يكجا سر در مى آورد (بنا بر اينكه جمله استعاره باشد ).
و معناى آيه اين است كه : بعضى از ما صالحان بالطبع هستند و بعضى غير صالحند، و ما در مذاهب مختلف بوديم (بنا بر اينكه فى در تقدير بگيريم ) و يا صاحب مذاهب مختلف بودى (بنا بر اينكه كلمه ذوى را تقدير بگيريم ) و يا ما خودمان مثل راههاى بريده از هم هستيم ، كه هر كدام از يكجا سر در مى آورد (بنا بر اينكه جمله استعاره باشد ).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹ </center>
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الاَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الاَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً
در اينجا كلمه «'''ظن '''» كه «'''ظننا'''» ماضى آن است به معناى علم يقينى است ، و مناسب تر آن است كه مراد از اينكه گفتند: «'''لن نعجز اللّه فى الارض '''» اين باشد كه نمى توانيم در زمين از راه فساد در ارض ‍ جلو خواست خدا را بگيريم ، و او را عاجز سازيم ، و نگذاريم نظامى كه در زمين جارى كرده جارى شود، چون افساد خود آنان هم اگر محقق شود، تازه يكى از مقدرات خود خدا است ، نه اينكه خدا را عاجز ساخته باشند. و نيز مراد از جمله «'''و لن نعجره هربا'''» اين باشد كه اگر خدا بخواهد ما را دستگير كند نمى توانيم از چنگ او بگريزيم ، و او نتواند به ما دست يابد.
در اينجا كلمه «'''ظن '''» كه «'''ظننا'''» ماضى آن است به معناى علم يقينى است ، و مناسب تر آن است كه مراد از اينكه گفتند: «'''لن نعجز اللّه فى الارض '''» اين باشد كه نمى توانيم در زمين از راه فساد در ارض ‍ جلو خواست خدا را بگيريم ، و او را عاجز سازيم ، و نگذاريم نظامى كه در زمين جارى كرده جارى شود، چون افساد خود آنان هم اگر محقق شود، تازه يكى از مقدرات خود خدا است ، نه اينكه خدا را عاجز ساخته باشند. و نيز مراد از جمله «'''و لن نعجره هربا'''» اين باشد كه اگر خدا بخواهد ما را دستگير كند نمى توانيم از چنگ او بگريزيم ، و او نتواند به ما دست يابد.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: معناى جمله اول اين است كه ما تا چندى كه در زمين هستيم نمى توانيم خدا را عاجز سازيم . و معناى جمله دوم اين است كه نمى توانيم به آسمان بگريزيم ، در نتيجه معناى آيه اين است كه نه در زمين مى توانيم خدا را عاجز كنيم و نه در آسمان . ليكن خواننده خود مى داند كه اين معنا درست نيست .
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: معناى جمله اول اين است كه ما تا چندى كه در زمين هستيم نمى توانيم خدا را عاجز سازيم . و معناى جمله دوم اين است كه نمى توانيم به آسمان بگريزيم ، در نتيجه معناى آيه اين است كه نه در زمين مى توانيم خدا را عاجز كنيم و نه در آسمان . ليكن خواننده خود مى داند كه اين معنا درست نيست .
وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهُْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً
وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهُْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً
منظور از كلمه «'''هدى '''» قرآن است به اين اعتبار كه متضمن هدايت است ، و كلمه «'''بخس '''» به معناى نقص است ، اما نه هر نقصى ، بلكه نقص بر سبيل ظلم ، و كلمه «'''رهق '''» به معناى فرا گرفتن و احاطه كردن ناملايمات به انسان است .
منظور از كلمه «'''هدى '''» قرآن است به اين اعتبار كه متضمن هدايت است ، و كلمه «'''بخس '''» به معناى نقص است ، اما نه هر نقصى ، بلكه نقص بر سبيل ظلم ، و كلمه «'''رهق '''» به معناى فرا گرفتن و احاطه كردن ناملايمات به انسان است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش