۱۳٬۸۰۰
ویرایش
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
==معناى آيه: «مَا لَكُم لا تَرجُونَ للّه وَقَاراً»== | ==معناى آيه: «مَا لَكُم لا تَرجُونَ للّه وَقَاراً»== | ||
«'''مَّا | «'''مَّا لَكُمْ لا تَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً'''»: | ||
كلمه «وَقار» - همان طور كه در مجمع البيان هم آمده - به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است. و كلمه «رَجاء» در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد و مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه باعث مسرّت است و دومى، مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد. و منظور از كلمه «رَجاء» در آيه مورد بحث - به طورى كه گفته اند - تنها مظنّه نيست، بلكه مطلق اعتقاد است. | كلمه «وَقار» - همان طور كه در مجمع البيان هم آمده - به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است. و كلمه «رَجاء» در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد و مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه باعث مسرّت است و دومى، مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد. و منظور از كلمه «رَجاء» در آيه مورد بحث - به طورى كه گفته اند - تنها مظنّه نيست، بلكه مطلق اعتقاد است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
<span id='link32'><span> | <span id='link32'><span> | ||
== | ==اثبات «وقار» و «ثبوت» ربوبيّت، برای خداى تعالى == | ||
و آيه شريفه يعنى آيه «مَا لَكُم لا تَرجُونَ لله وَقَاراً»، و آيات بعدش تا هفت آيه، تمام زمينه اثبات وقار و ثبوت در ربوبيت براى خداى تعالى، و نفى پندارهاى بى پايه مشركان است. مى خواهد وجوب عبادت ملائكه و جن را، و استناد تدبير عالَم به آنان را رد كند، و با اين بيان روشن سازد كه مى توان توجه عبادى به خداى تعالى كرد. | و آيه شريفه يعنى آيه «مَا لَكُم لا تَرجُونَ لله وَقَاراً»، و آيات بعدش تا هفت آيه، تمام زمينه اثبات وقار و ثبوت در ربوبيت براى خداى تعالى، و نفى پندارهاى بى پايه مشركان است. مى خواهد وجوب عبادت ملائكه و جن را، و استناد تدبير عالَم به آنان را رد كند، و با اين بيان روشن سازد كه مى توان توجه عبادى به خداى تعالى كرد. | ||
و حاصل | و حاصل حجّت آيه اين است كه: چه چيز شما را وادار كرد به اين كه ربوبيت خداى تعالى را نفى، و به تبع آن الوهيت و معبوديت او را نفى، و از وقار او مأيوس شويد؟ با اين كه شما خود مى دانيد كه او شما و اين عالَم را كه شما در آن زندگى مى كنيد، خلق كرده و طورى خلق فرموده كه هرگز از اين نظام كه در آن جارى است، منفك نمى شود، و تدبير عالَم - كه شما آن را به ارباب نسبت مى دهيد - هم، جز همين تطورات پديد آمده در اجزا نيست. تدبير عبارت است از همين تطورات، و از اين نظامى كه در عالَم جارى است، و آن نيز مستند به خود خداست. پس تدبير عالَم، همان خلقت عالم است، و خالق بودن خدا عبارت است از اين كه او مالك و مدبّر عالَم باشد. پس ربّ عالَم نيز، خود او است، و جز او، هيچ ربّى نيست. پس بايد تنها او را معبود و اله گرفت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸ </center> | ||
با اين بيان، صحت توجيه به سوى خدا و عبادت او نيز روشن مى گردد. چون ما خدا را اگر نمى بينيم، با صفات كريمه اش مى شناسيم، و مى دانيم كه او خالق، رازق، رحيم و... مى باشد. پس بايد در عبادت متوجه او شويم، كه به اين صفاتش مى شناسيم. | با اين بيان، صحت توجيه به سوى خدا و عبادت او نيز روشن مى گردد. چون ما خدا را اگر نمى بينيم، با صفات كريمه اش مى شناسيم، و مى دانيم كه او خالق، رازق، رحيم و... مى باشد. پس بايد در عبادت متوجه او شويم، كه به اين صفاتش مى شناسيم. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
<span id='link34'><span> | <span id='link34'><span> | ||
==مراد از اين كه فرمود: «شما را چون | ==مراد از اين كه فرمود: «شما را چون گیاه، از زمين رويانيد» == | ||
«'''وَ اللَّهُ أَنبَتَكُم | «'''وَ اللَّهُ أَنبَتَكُم مِنَ الاَرْضِ نَبَاتاً'''»: | ||
يعنى خدا شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات. چون خلقت انسان بالاخره منتهى مى شود به عناصر زمينى، و خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مى شود، و به صورت مواد غذايى در مى آيد، و پدران و مادران آن را مى خورند، و در مزاجشان نطفه مى شود، و پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران، و رشد در رحم - كه آن هم، به وسيلۀ همين مواد غذايى است - به صورت يك انسان در مى آيد و متولد مى شود. حقيقت نبات هم همين است. پس جمله مورد بحث در مقام بيان يك حقيقت است، نه اين كه بخواهد تشبيه و استعاره اى را به كار ببرد. | يعنى خدا شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات. چون خلقت انسان بالاخره منتهى مى شود به عناصر زمينى، و خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مى شود، و به صورت مواد غذايى در مى آيد، و پدران و مادران آن را مى خورند، و در مزاجشان نطفه مى شود، و پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران، و رشد در رحم - كه آن هم، به وسيلۀ همين مواد غذايى است - به صورت يك انسان در مى آيد و متولد مى شود. حقيقت نبات هم همين است. پس جمله مورد بحث در مقام بيان يك حقيقت است، نه اين كه بخواهد تشبيه و استعاره اى را به كار ببرد. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
<span id='link35'><span> | <span id='link35'><span> | ||
==شكوه حضرت نوح «ع»، از نافرمانى | ==شكوه حضرت نوح «ع»، از نافرمانى قوم خود و پیروی آنان از توانگران عیاش== | ||
«'''قَالَ نُوحٌ رَبِّ إنّهُمْ عَصَوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً'''»: | «'''قَالَ نُوحٌ رَبِّ إنّهُمْ عَصَوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً'''»: | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
==آيات ۲۵ - ۲۸ سوره نوح == | ==آيات ۲۵ - ۲۸ سوره نوح == | ||
مِّمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً فَلَمْ يجِدُوا لهَُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصاراً(۲۵) | مِّمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً فَلَمْ يجِدُوا لهَُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصاراً(۲۵) | ||
وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً(۲۶) | وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً(۲۶) | ||
إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إِلا فَاجِراً كفَّاراً(۲۷) | إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إِلا فَاجِراً كفَّاراً(۲۷) | ||
رَبّ اغْفِرْ لى وَ لِوَالِدَىّ وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لا تَزِدِ الظالِمِينَ إِلا تَبَارَا(۲۸) | |||
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۷: | ||
اين آيات، داستان هلاكت قوم نوح، و تتمه نفرين آن جناب عليه ايشان را حكايت مى كند. | اين آيات، داستان هلاكت قوم نوح، و تتمه نفرين آن جناب عليه ايشان را حكايت مى كند. | ||
==دلالت جمله | ==دلالت جمله «أُغرِقُوا فَأُدخِلُوا نَاراً» بر وجود عالَم برزخ== | ||
«'''مِمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً ...'''»: | |||
كلمه | كلمه «مِن» در «مِمّا» در عين اين كه ابتدايى است و ابتداى هدف را مى رساند، به حسب مورد، تعليل را هم افاده مى كند. و كلمه «مَا» زايده است، كه تنها براى تأكيد و پُر اهميت بودن سخن آمده. و كلمه «خَطِيئات» به معناى معاصى و ذنوب است. و اگر كلمه «نار» را نكره آورده، به منظور بزرگ جلوه دادن آن بوده. | ||
و معناى آيه اين است كه : قوم | و معناى آيه اين است كه: قوم نوح، به خاطر معاصى و ذنوبشان به وسيله طوفان غرق شده و داخل آتشى شدند، كه با هيچ مقياسى نمى توان عذابشان را اندازه گيرى كرد. و در آيه، نظم لطيفى به كار رفته، و آن، اين است كه ميان غرق شدن به وسيلۀ آب و سوختن به وسيله آتش، جمع كرده. | ||
و مراد | و مراد از «آتش» در آيه شريفه، آتش برزخ است، كه مجرمان بعد از مُردن و قبل از قيامت، در آن معذب مى شوند، نه آتش آخرت. و اين آيه، خود يكى از ادّلۀ برزخ است. چون مى دانيم كه آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد: «قوم نوح غرق شدند، و به زودى، در قيامت داخل آتش مى شوند» تا منظور از آتش، آتش قيامت باشد. و اين كه بعضى احتمال داده اند مراد از آتش، آتش آخرت باشد، درست نيست، و نبايد به آن اعتنا كرد. | ||
«''' | |||
«'''فَلَم يَجِدُوا لَهُم مِن دُونِ اللّه أنصَاراً'''» - يعنى جز خدا كسى را نيافتند كه در غرق نشدن ياری شان كند، و عذاب را از ايشان بگرداند. و اين جمله، تعريضى است به اصنام و آلهۀ آنان. | |||
<span id='link39'><span> | <span id='link39'><span> | ||
==بيان تتمه نفرين نوح «ع» عليه قوم خود == | ==بيان تتمه نفرين نوح «ع» عليه قوم خود == | ||
«'''وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الاَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً'''»: | «'''وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الاَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً'''»: |
ویرایش