گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:




شرح مفاد آيه : «'''و يؤ خركم الى اجل مسمى ....'''» كه مى گويد اگر عبادت و تقوى واطاعت پيشه كنيد خدا اجل غير مسمايتان را تا اجل مسمى تاءخير مى اندازد
==مقصود از تأخیر انداختن اجل غیر مسمّی، به اجل معیّن==


«'''وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ'''»:
«'''وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ'''»:
خط ۲۲: خط ۲۲:
ليكن خواننده عزيز توجه دارد به اين كه اين نظريه، با بشارتى كه جمله «يَغفِر لَكُم مِن ذُنُوبِكُم» متضمن آن است، نمى سازد.
ليكن خواننده عزيز توجه دارد به اين كه اين نظريه، با بشارتى كه جمله «يَغفِر لَكُم مِن ذُنُوبِكُم» متضمن آن است، نمى سازد.


و جمله «لَو كُنتُم تَعلَمُون» مربوط به اوّل كلام است، و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم تَعلَمُونَ إنّ لله أجَلَين، وَ إنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ استَجَبتُم دَعوَتِى وَ عَبَدتُمُ اللّه وَ اتّقَيتُمُوهُ وَ أطَعتُمُونِى» = «'''اگر علم مى داشتيد به اين كه خدا دو اجل دارد، و اجل او وقتى فرا برسد، تأخير انداخته نمى شود، آن وقت دعوت مرا اجابت مى كرديد، يعنى خدا را مى پرستىديد و از او پروا مى داشتيد و مرا اطاعت مى كرديد». بنابراين، مفعول جمله «تَعلَمُونَ» حذف شده، چون سابقه كلام به آن دلالت مى كرده.
و جمله «لَو كُنتُم تَعلَمُون» مربوط به اوّل كلام است، و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم تَعلَمُونَ إنّ لله أجَلَين، وَ إنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ استَجَبتُم دَعوَتِى وَ عَبَدتُمُ اللّه وَ اتّقَيتُمُوهُ وَ أطَعتُمُونِى» = «اگر علم مى داشتيد به اين كه خدا دو اجل دارد، و اجل او وقتى فرا برسد، تأخير انداخته نمى شود، آن وقت دعوت مرا اجابت مى كرديد، يعنى خدا را مى پرستىديد و از او پروا مى داشتيد و مرا اطاعت مى كرديد». بنابراين، مفعول جمله «تَعلَمُونَ» حذف شده، چون سابقه كلام به آن دلالت مى كرده.


بعضى از مفسران گفته اند: جمله «تَعلَمُونَ» نازل به منزلۀ فعل لازم، و جواب «لَو» است،
بعضى از مفسران گفته اند: جمله «تَعلَمُونَ» نازل به منزلۀ فعل لازم، و جواب «لَو» است،
خط ۲۸: خط ۲۸:
كه يا مربوط به اول گفتار است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَاستَجَبتُم دَعوَتِى وَ آمَنتُم: اگر از اهل علم بوديد، دعوت مرا اجابت مى كرديد و ايمان مى آورديد»؛ و يا مربوط به آخر كلام است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَعَلِمتُم أنّ لله أجلين، وَ أنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ وَ استَجَبتُم دَعوَتِى... = اگر از اهل علم بوديد، مى دانستيد كه خدا دو اجل دارد، و وقتى اجلش برسد، تأخير نمى افتد، آن وقت دعوتم را مى پذيرفتيد...».
كه يا مربوط به اول گفتار است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَاستَجَبتُم دَعوَتِى وَ آمَنتُم: اگر از اهل علم بوديد، دعوت مرا اجابت مى كرديد و ايمان مى آورديد»؛ و يا مربوط به آخر كلام است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَعَلِمتُم أنّ لله أجلين، وَ أنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ وَ استَجَبتُم دَعوَتِى... = اگر از اهل علم بوديد، مى دانستيد كه خدا دو اجل دارد، و وقتى اجلش برسد، تأخير نمى افتد، آن وقت دعوتم را مى پذيرفتيد...».
<span id='link29'><span>
<span id='link29'><span>
==شكايت نوح «ع» از قومش به خداى متعال ==
==شكايت نوح «ع» از قومش به خداى متعال ==
«'''قَالَ رَبّ إِنّى دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلاً وَ نَهَاراً * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلّا فِرَاراً'''»:
«'''قَالَ رَبّ إِنّى دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلاً وَ نَهَاراً * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلّا فِرَاراً'''»:
خط ۵۶: خط ۵۷:
<span id='link30'><span>
<span id='link30'><span>


==اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمت ها ==
==اثر استغفار از گناهان در رفع بلاها و گشودن باب نعمت ها ==
«'''يُرْسِلِ السّمَاءَ عَلَيْكم مِّدْرَاراً'''»:
«'''يُرْسِلِ السّمَاءَ عَلَيْكُم مِدْرَاراً'''»:


كلمۀ «يُرسِل» به خاطر اين كه جواب امر «استغفار كنيد» است، به جزم خوانده مى شود. و مراد از كلمه «سَماء»، ابر آسمان است. و كلمه «مِدرَاراً»، به معناى كثير الدرور است. يعنى بسيار ريزنده. و معناى آيه اين است كه: اگر از خدا طلب مغفرت كنيد، ابر بسيار ريزنده و بارنده را به سويتان مى فرستد.
كلمۀ «يُرسِل» به خاطر اين كه جواب امر «استغفار كنيد» است، به جزم خوانده مى شود. و مراد از كلمه «سَماء»، ابر آسمان است. و كلمه «مِدرَاراً»، به معناى كثير الدرور است. يعنى بسيار ريزنده. و معناى آيه اين است كه: اگر از خدا طلب مغفرت كنيد، ابر بسيار ريزنده و بارنده را به سويتان مى فرستد.
خط ۷۷: خط ۷۸:
==معناى آيه: «مَا لَكُم لا تَرجُونَ للّه وَقَاراً»==
==معناى آيه: «مَا لَكُم لا تَرجُونَ للّه وَقَاراً»==


«'''مَّا لَكمْ لا تَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً'''»:
«'''مَّا لَكُمْ لا تَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً'''»:


كلمه «وَقار» - همان طور كه در مجمع البيان هم آمده - به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است. و كلمه «رَجاء» در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد و مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه باعث مسرّت است و دومى، مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد. و منظور از كلمه «رَجاء» در آيه مورد بحث - به طورى كه گفته اند - تنها مظنّه نيست، بلكه مطلق اعتقاد است.
كلمه «وَقار» - همان طور كه در مجمع البيان هم آمده - به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است. و كلمه «رَجاء» در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد و مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه باعث مسرّت است و دومى، مظنّۀ رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد. و منظور از كلمه «رَجاء» در آيه مورد بحث - به طورى كه گفته اند - تنها مظنّه نيست، بلكه مطلق اعتقاد است.
خط ۸۸: خط ۸۹:
<span id='link32'><span>
<span id='link32'><span>


== بيان اثبات وقار و ثبوت ربوبيّت برای خداى تعالى ==
==اثبات «وقار» و «ثبوت» ربوبيّت، برای خداى تعالى ==
و آيه شريفه يعنى آيه «مَا لَكُم لا تَرجُونَ لله وَقَاراً»، و آيات بعدش تا هفت آيه، تمام زمينه اثبات وقار و ثبوت در ربوبيت براى خداى تعالى، و نفى پندارهاى بى پايه مشركان است. مى خواهد وجوب عبادت ملائكه و جن را، و استناد تدبير عالَم به آنان را رد كند، و با اين بيان روشن سازد كه مى توان توجه عبادى به خداى تعالى كرد.
و آيه شريفه يعنى آيه «مَا لَكُم لا تَرجُونَ لله وَقَاراً»، و آيات بعدش تا هفت آيه، تمام زمينه اثبات وقار و ثبوت در ربوبيت براى خداى تعالى، و نفى پندارهاى بى پايه مشركان است. مى خواهد وجوب عبادت ملائكه و جن را، و استناد تدبير عالَم به آنان را رد كند، و با اين بيان روشن سازد كه مى توان توجه عبادى به خداى تعالى كرد.


و حاصل حجت آيه اين است كه: چه چيز شما را وادار كرد به اين كه ربوبيت خداى تعالى را نفى، و به تبع آن الوهيت و معبوديت او را نفى، و از وقار او مأيوس شويد؟ با اين كه شما خود مى دانيد كه او شما و اين عالَم را كه شما در آن زندگى مى كنيد، خلق كرده و طورى خلق فرموده كه هرگز از اين نظام كه در آن جارى است، منفك نمى شود، و تدبير عالَم - كه شما آن را به ارباب نسبت مى دهيد - هم، جز همين تطورات پديد آمده در اجزا نيست. تدبير عبارت است از همين تطورات، و از اين نظامى كه در عالَم جارى است، و آن نيز مستند به خود خداست. پس ‍ تدبير عالَم، همان خلقت عالم است، و خالق بودن خدا عبارت است از اين كه او مالك و مدبّر عالَم باشد. پس ربّ عالَم نيز، خود او است، و جز او، هيچ ربّى نيست. پس بايد تنها او را معبود و اله گرفت.
و حاصل حجّت آيه اين است كه: چه چيز شما را وادار كرد به اين كه ربوبيت خداى تعالى را نفى، و به تبع آن الوهيت و معبوديت او را نفى، و از وقار او مأيوس شويد؟ با اين كه شما خود مى دانيد كه او شما و اين عالَم را كه شما در آن زندگى مى كنيد، خلق كرده و طورى خلق فرموده كه هرگز از اين نظام كه در آن جارى است، منفك نمى شود، و تدبير عالَم - كه شما آن را به ارباب نسبت مى دهيد - هم، جز همين تطورات پديد آمده در اجزا نيست. تدبير عبارت است از همين تطورات، و از اين نظامى كه در عالَم جارى است، و آن نيز مستند به خود خداست. پس ‍ تدبير عالَم، همان خلقت عالم است، و خالق بودن خدا عبارت است از اين كه او مالك و مدبّر عالَم باشد. پس ربّ عالَم نيز، خود او است، و جز او، هيچ ربّى نيست. پس بايد تنها او را معبود و اله گرفت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸ </center>
با اين بيان، صحت توجيه به سوى خدا و عبادت او نيز روشن مى گردد. چون ما خدا را اگر نمى بينيم، با صفات كريمه اش مى شناسيم، و مى دانيم كه او خالق، رازق، رحيم و... مى باشد. پس بايد در عبادت متوجه او شويم، كه به اين صفاتش مى شناسيم.
با اين بيان، صحت توجيه به سوى خدا و عبادت او نيز روشن مى گردد. چون ما خدا را اگر نمى بينيم، با صفات كريمه اش مى شناسيم، و مى دانيم كه او خالق، رازق، رحيم و... مى باشد. پس بايد در عبادت متوجه او شويم، كه به اين صفاتش مى شناسيم.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۸:
<span id='link34'><span>
<span id='link34'><span>


==مراد از اين كه فرمود: «شما را چون نبات از زمين رويانيد» ==
==مراد از اين كه فرمود: «شما را چون گیاه، از زمين رويانيد» ==
«'''وَ اللَّهُ أَنبَتَكُم مِنََ الاَرْضِ نَبَاتاً'''»:
«'''وَ اللَّهُ أَنبَتَكُم مِنَ الاَرْضِ نَبَاتاً'''»:


يعنى خدا شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات. چون خلقت انسان بالاخره منتهى مى شود به عناصر زمينى، و خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مى شود، و به صورت مواد غذايى در مى آيد، و پدران و مادران آن را مى خورند، و در مزاجشان نطفه مى شود، و پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران، و رشد در رحم - كه آن هم، به وسيلۀ همين مواد غذايى است - به صورت يك انسان در مى آيد و متولد مى شود. حقيقت نبات هم همين است. پس جمله مورد بحث در مقام بيان يك حقيقت است، نه اين كه بخواهد تشبيه و استعاره اى را به كار ببرد.
يعنى خدا شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات. چون خلقت انسان بالاخره منتهى مى شود به عناصر زمينى، و خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مى شود، و به صورت مواد غذايى در مى آيد، و پدران و مادران آن را مى خورند، و در مزاجشان نطفه مى شود، و پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران، و رشد در رحم - كه آن هم، به وسيلۀ همين مواد غذايى است - به صورت يك انسان در مى آيد و متولد مى شود. حقيقت نبات هم همين است. پس جمله مورد بحث در مقام بيان يك حقيقت است، نه اين كه بخواهد تشبيه و استعاره اى را به كار ببرد.
خط ۱۳۷: خط ۱۳۸:
<span id='link35'><span>
<span id='link35'><span>


==شكوه حضرت نوح «ع»، از نافرمانى قومش و پیروی آنان از توانگران عیاش جامعه==
==شكوه حضرت نوح «ع»، از نافرمانى قوم خود و پیروی آنان از توانگران عیاش==
«'''قَالَ نُوحٌ رَبِّ إنّهُمْ عَصَوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً'''»:
«'''قَالَ نُوحٌ رَبِّ إنّهُمْ عَصَوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً'''»:


خط ۱۹۵: خط ۱۹۶:
==آيات ۲۵ - ۲۸  سوره نوح ==
==آيات ۲۵ - ۲۸  سوره نوح ==
مِّمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً فَلَمْ يجِدُوا لهَُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصاراً(۲۵)
مِّمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً فَلَمْ يجِدُوا لهَُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصاراً(۲۵)
وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً(۲۶)
وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً(۲۶)
إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إِلا فَاجِراً كفَّاراً(۲۷)
إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إِلا فَاجِراً كفَّاراً(۲۷)
رَّب اغْفِرْ لى وَ لِوَالِدَىّ وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لا تَزِدِ الظالِمِينَ إِلا تَبَارَا(۲۸)
 
رَبّ اغْفِرْ لى وَ لِوَالِدَىّ وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لا تَزِدِ الظالِمِينَ إِلا تَبَارَا(۲۸)


<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
خط ۲۰۵: خط ۲۰۹:
و نوح عرض كرد: پروردگارا! (اينك كه قوم از كفر و عناد دست نمى كشند)، تو هم اين كافران را هلاك كن و از آن ها دَيّارى بر روى زمين باقى مگذار (۲۶).
و نوح عرض كرد: پروردگارا! (اينك كه قوم از كفر و عناد دست نمى كشند)، تو هم اين كافران را هلاك كن و از آن ها دَيّارى بر روى زمين باقى مگذار (۲۶).


كه اگر از آن ها هر كه را باقى گذارى، بندگان پاك با ايمانت را گمراه مى كنند و فرزندى هم، جز بدكار و كافر از آنان به ظهور نمى رسد (۲۷).
كه اگر از آن ها هر كه را باقى گذارى، بندگان پاك با ايمانت را گمراه مى كنند و فرزندى هم، جز بدكار و كافر از آنان به ظهور نمى رسد (۲۷).


(آنگاه به درگاه خدا دعا كرد كه) بار الها! مرا و پدر و مادر من و هر كه با ايمان به خانه (يا به كشتى) من داخل شود و همه مردان و زنان با ايمان عالَم را ببخش و بيامرز و ستمكاران را، جز بر هلاك و عذابشان ميفزاى (۲۵)
(آنگاه به درگاه خدا دعا كرد كه) بار الها! مرا و پدر و مادر من و هر كه با ايمان به خانه (يا به كشتى) من داخل شود و همه مردان و زنان با ايمان عالَم را ببخش و بيامرز و ستمكاران را، جز بر هلاك و عذابشان ميفزاى (۲۵)
خط ۲۱۳: خط ۲۱۷:
اين آيات، داستان هلاكت قوم نوح، و تتمه نفرين آن جناب عليه ايشان را حكايت مى كند.
اين آيات، داستان هلاكت قوم نوح، و تتمه نفرين آن جناب عليه ايشان را حكايت مى كند.


==دلالت جمله «اغرقوا فادخلوا نارا» بر وجود برزخ==
==دلالت جمله «أُغرِقُوا فَأُدخِلُوا نَاراً» بر وجود عالَم برزخ==
مِّمَّا خَطِيئَتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً ...
«'''مِمَّا خَطِيئَاتهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً ...'''»:


كلمه «'''من '''» در «'''مما'''» در عين اينكه ابت دايى است ، و ابتداى هدف را مى رساند، به حسب مورد، تعليل را هم افاده مى كند، و كلمه «'''ما'''» زايده است ، كه تنها براى تاءكيد و پر اهميت بودن سخن آمده ، و كلمه «'''خطيئات '''» به معناى معاصى و ذنوب است ، و اگر كلمه «'''نار'''» را نكره آورده ، به منظور بزرگ جلوه دادن آن بوده .
كلمه «مِن» در «مِمّا» در عين اين كه ابتدايى است و ابتداى هدف را مى رساند، به حسب مورد، تعليل را هم افاده مى كند. و كلمه «مَا» زايده است، كه تنها براى تأكيد و پُر اهميت بودن سخن آمده. و كلمه «خَطِيئات» به معناى معاصى و ذنوب است. و اگر كلمه «نار» را نكره آورده، به منظور بزرگ جلوه دادن آن بوده.


و معناى آيه اين است كه : قوم نوح به خاطر معاصى و ذنوبشان به وسيله طوفان غرق شده و داخل آتشى شدند كه با هيچ مقياسى نمى توان عذابشان را اندازه گيرى كرد. و در آيه نظم لطيفى بكار رفته ، و آن اين است كه ميان غرق شدن به وسيله آب ، و سوختن به وسيله آتش جمع كرده .
و معناى آيه اين است كه: قوم نوح، به خاطر معاصى و ذنوبشان به وسيله طوفان غرق شده و داخل آتشى شدند، كه با هيچ مقياسى نمى توان عذابشان را اندازه گيرى كرد. و در آيه، نظم لطيفى به كار رفته، و آن، اين است كه ميان غرق شدن به وسيلۀ آب و سوختن به وسيله آتش، جمع كرده.


و مراد از«'''آتش '''» در آيه شريفه آتش برزخ است ، كه مجرمين بعد از مردن و قبل از قيامت در آن معذب مى شوند، نه آتش آخرت ، و اين آيه خود يكى از ادله برزخ است ، چون مى دانيم كه آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد قوم نوح غرق شدند، و به زودى در قيامت داخل آتش مى شوند تا منظور از آتش ، آتش قيامت باشد. و اينكه بعضى احتمال داده اند مراد از آتش ، آتش آخرت باشد درست نيست ، و نبايد به آن اعتنا كرد.
و مراد از «آتش» در آيه شريفه، آتش برزخ است، كه مجرمان بعد از مُردن و قبل از قيامت، در آن معذب مى شوند، نه آتش آخرت. و اين آيه، خود يكى از ادّلۀ برزخ است. چون مى دانيم كه آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد: «قوم نوح غرق شدند، و به زودى، در قيامت داخل آتش مى شوند» تا منظور از آتش، آتش قيامت باشد. و اين كه بعضى احتمال داده اند مراد از آتش، آتش آخرت باشد، درست نيست، و نبايد به آن اعتنا كرد.
«'''فلم يجدوا لهم من دون اللّه نصارا'''» - يعنى جز خدا كسى را نيافتند كه در غرق نشدن ياريشان كند، و عذاب را از ايشان بگرداند، و اين جمله تعريضى است به اصنام و آلهه آنان .
 
«'''فَلَم يَجِدُوا لَهُم مِن دُونِ اللّه أنصَاراً'''» - يعنى جز خدا كسى را نيافتند كه در غرق نشدن ياری شان كند، و عذاب را از ايشان بگرداند. و اين جمله، تعريضى است به اصنام و آلهۀ آنان.
<span id='link39'><span>
<span id='link39'><span>
==بيان تتمه نفرين نوح «ع» عليه قوم خود ==
==بيان تتمه نفرين نوح «ع» عليه قوم خود ==
وَ قَالَ نُوحٌ رَّب لا تَذَرْ عَلى الاَرْضِ مِنَ الْكَفِرِينَ دَيَّاراً
«'''وَ قَالَ نُوحٌ رَبّ لا تَذَرْ عَلى الاَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً'''»:


كلمه «'''ديار'''» به معناى كسى است كه براى منزل گرفتن پياده شده باشد، و اين آيه تتمه نفرين نوح (عليه السلام ) بر آنان است ، و جمله «'''مما خطيئاتهم اغرقوا...'''»، جمله معترضه اى بود كه بين دو فقره از نفرين آن جناب فاصله شده ، تا اشاره كند به اينكه هلاكتشان
كلمه «دَيّار»، به معناى كسى است كه براى منزل گرفتن پياده شده باشد، و اين آيه تتمۀ نفرين نوح «عليه السلام» بر آنان است. و جمله «مِمّا خَطِيئاتِهِم أُغرِقُوا...»، جمله معترضه اى بود كه بين دو فقره از نفرين آن جناب فاصله شده، تا اشاره كند به اين كه هلاكتشان به خاطر آن خطاهایی بوده که
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶ </center>
به خاطر آن خطاهايى بوده كه نوح (عليه السلام ) شمرده ، و نيز براى اين بوده كه زمينه را براى نفرين بعدى خود و درخواست هلاكت عليه آنان فراهم سازد، و روشن شود كه غرق شدن قوم استجابت نفرين آن جناب بود، و اين عذاب تا آخرين نفرشان را هلاك كرد.
نوح «عليه السلام» شمرده. و نيز براى اين بوده كه زمينه را براى نفرين بعدى خود و درخواست هلاكت عليه آنان فراهم سازد، و روشن شود كه غرق شدن قوم، استجابت نفرين آن جناب بود، و اين عذاب تا آخرين نفرشان را هلاك كرد.


إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إِلا فَاجِراً كفَّاراً
«'''إِنَّك إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَك وَ لا يَلِدُوا إلّا فَاجِراً كفَّاراً'''»:


اين آيه درخواست هلاكت تا آخرين نفر آنان را تعليل مى كند، و حاصلش اين است كه : اگر درخواست كردم كه همه آنان را هلاك كنى ، براى اين بود كه هيچ فايده اى در بقاى آنان نيست نه براى مؤ منين و نه براى فرزندان خودشان ، اما براى مؤ منين فايده ندارد، براى اينكه اگر زنده بمانند آن چند نفر مؤ من را هم گمراه مى كنند، و اما براى فرزندان خود فايده ندارد، دليلش اين است كه اينان فرزند صالح نمى آورند، اگر بياورند فرزندانى فاجر و كافر مى آورند (و فجور به معناى فسق بسيار شنيع است ، و كفار - به فتحه كاف - صيغه مبالغه از كفر است).
اين آيه درخواست هلاكت تا آخرين نفر آنان را تعليل مى كند، و حاصلش اين است كه: اگر درخواست كردم كه همه آنان را هلاك كنى، براى اين بود كه هيچ فايده اى در بقاى آنان نيست. نه براى مؤمنان و نه براى فرزندان خودشان. اما براى مؤمنان فايده ندارد، براى اين كه اگر زنده بمانند، آن چند نفر مؤمن را هم گمراه مى كنند. و اما براى فرزندان خود فايده ندارد، دليلش اين است كه اينان فرزند صالح نمى آورند. اگر بياورند، فرزندانى فاجر و كافر مى آورند (و فجور به معناى فسق بسيار شنيع است، و كَفّار - به فتحه كاف - صيغه مبالغه از كفر است).


و نوح (عليه السلام ) اين معنا را كه كفار در آينده جز فاجر و كفار نمى زايند را از راه وحى فهميده بود، همچنان كه در تفسير آيات راجع به اين داستان در سوره هود گذشت .
و نوح «عليه السلام» اين معنا را كه كفار در آينده، جز فاجر و كفار نمى زايند را، از راه وحى فهميده بود. همچنان كه در تفسير آيات راجع به اين داستان در سوره «هود» گذشت.


رَّب اغْفِرْ لى وَ لِوَلِدَى وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ ...
«'''رَبّ اغْفِرْ لى وَ لِوَلِدَى وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ...'''»:


منظور از «'''من دخل بيتى '''» مؤ منين از قوم او است ، و منظور از جمله «''' و للمؤ منين و المومنات '''» تمامى زن ها و مردهاى مؤ من تا روز قيامت است .
منظور از «مَن دَخَلَ بَيتِى»، مؤمنان از قوم اوست، و منظور از جمله «وَ لِلمُؤمِنينَ وَ المُؤمِنات»، تمامى زن ها و مردهاى مؤمن تا روز قيامت است.


«'''و لا تزد الظالمين الا تبارا'''» - كلمه «'''تبار'''» به معناى هلاكت است ، و ظاهرا مراد از «'''تبار'''» آن هلاكتى است كه در آخرت باعث عذاب آخرت شود، و چنين هلاكتى همان ضلالت است ، و در دنيا باعث نابودى گردد، و آن غرق شدن بود، كه هر دو عذاب قبلا در نفرينش آمده بود و اين نفرين آخرين كلامى است كه قرآن كريم از آن جناب نقل كرده .
«'''وَ لا تَزِدِ الظّالِمينَ إلّا تَبَارا'''» - كلمه «تَبار» به معناى هلاكت است، و ظاهرا مراد از «تبار»، آن هلاكتى است كه در آخرت باعث عذاب آخرت شود، و چنين هلاكتى، همان ضلالت است، و در دنيا باعث نابودى گردد، و آن غرق شدن بود، كه هر دو عذاب قبلا در نفرينش آمده بود. و اين نفرين، آخرين كلامى است كه قرآن كريم از آن جناب نقل كرده.




۱۳٬۸۰۰

ویرایش