گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
سوره «فلق» مكّى است و پنج آيه دارد:
سوره «فلق» مكّى است و پنج آيه دارد:


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ(۱)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ(۱)
مِن شرِّ مَا خَلَقَ(۲)
مِن شرِّ مَا خَلَقَ(۲)
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
معنى «'''فلق '''» در «'''قل أعوذ بربّ الفلق '''» و مفاد «'''و من شرّ ما خلق '''»:
معنى «'''فلق '''» در «'''قل أعوذ بربّ الفلق '''» و مفاد «'''و من شرّ ما خلق '''»:


* قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ:
* «'''قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ'''»:


مصدر «'''عوذ'''» كه كلمه «'''أعوذ'''» متكلّم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از شرّ از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شرّ را دفع كند، و كلمه «'''فلق'''» - به فتحه اول و سكون دوم - به معناى شكافتن و جدا كردن است. و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد، صفت مشبّهه اى به معناى مفعول خواهد بود. نظير «'''قَصَص'''» به دو فتحه (چون قِصَص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و «فلق» يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
مصدر «'''عوذ'''» كه كلمه «'''أعوذ'''» متكلّم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از شرّ از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شرّ را دفع كند، و كلمه «'''فلق'''» - به فتحه اول و سكون دوم - به معناى شكافتن و جدا كردن است. و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد، صفت مشبّهه اى به معناى مفعول خواهد بود. نظير «'''قَصَص'''» به دو فتحه (چون قِصَص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و «فلق» يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
خط ۲۱۵: خط ۲۱۵:
مؤيّد اين قول، بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.
مؤيّد اين قول، بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.


* مِن شرِّ مَا خَلَقَ:
* «'''مِن شرِّ مَا خَلَقَ'''»:


يعنى از شرّ هر مخلوقى، چه انسان و چه جنّ و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرّى همراه خود دارد. پس از عبارت «'''ما خلق'''» نبايد توهّم كرد كه تمامى مخلوقات شرّند و يا شرّى با خود دارند، زيرا مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليّت نيست.
يعنى از شرّ هر مخلوقى، چه انسان و چه جنّ و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرّى همراه خود دارد. پس از عبارت «'''ما خلق'''» نبايد توهّم كرد كه تمامى مخلوقات شرّند و يا شرّى با خود دارند، زيرا مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليّت نيست.


وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب:
* «'''وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب'''»:


در صحاح مى گويد: كلمه «'''غسق'''» به معناى اولين مرحله از ظلمت شب است. وقتى گفته مى شود: «'''قد غسق اللّيل'''»، معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
در صحاح مى گويد: كلمه «'''غسق'''» به معناى اولين مرحله از ظلمت شب است. وقتى گفته مى شود: «'''قد غسق اللّيل'''»، معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:
و دوّم شرّ ساحران، و سوّم شرّ حاسد، كه مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شرّ به خاطر اين است كه انسان از اين سه شرّ غافل است. يعنى اين سه نوع شرّ، در حال غفلت آدمى حمله مى آورند.
و دوّم شرّ ساحران، و سوّم شرّ حاسد، كه مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شرّ به خاطر اين است كه انسان از اين سه شرّ غافل است. يعنى اين سه نوع شرّ، در حال غفلت آدمى حمله مى آورند.


* وَ مِن شرِّ النَّفَّاثَاتِ فى الْعُقَدِ:
* «'''وَ مِن شرِّ النَّفَّاثَاتِ فى الْعُقَدِ'''»:


يعنى: و از شرّ زنان جادوگر ساحر، كه در عقده ها و گره ها عليه مسحور مى دمند و به اين وسيله، مسحور را جادو مى كنند. و اگر از ميان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان بيشتر است تا مردان. و از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تأثير سحر را فى الجمله تصديق دارد.  
يعنى: و از شرّ زنان جادوگر ساحر، كه در عقده ها و گره ها عليه مسحور مى دمند و به اين وسيله، مسحور را جادو مى كنند. و اگر از ميان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان بيشتر است تا مردان. و از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تأثير سحر را فى الجمله تصديق دارد.  
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
ولى بعضى از مفسّرين گفته اند: آيه مورد بحث، نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن زنانى است كه با تسويلات خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و رأى شوهران را به آن جانبى متمایل مى كنند كه خودشان صلاح مى دانند و دوست دارند. پس ‍ مراد از كلمۀ «عُقَد» - كه جمع «'''عقده '''» است - رأى، و مراد از «'''نفث در عقد'''» - به طور كنايه - سست كردن تصميم شوهر است؛ ولى اين معنايى دور از ذهن است.
ولى بعضى از مفسّرين گفته اند: آيه مورد بحث، نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن زنانى است كه با تسويلات خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و رأى شوهران را به آن جانبى متمایل مى كنند كه خودشان صلاح مى دانند و دوست دارند. پس ‍ مراد از كلمۀ «عُقَد» - كه جمع «'''عقده '''» است - رأى، و مراد از «'''نفث در عقد'''» - به طور كنايه - سست كردن تصميم شوهر است؛ ولى اين معنايى دور از ذهن است.


* وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسدَ:
* «'''وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسدَ'''»:


يعنى: از شرّ حسود، وقتى كه مبتلا به حسد گشته و مشغول اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست به كار گردد.
يعنى: از شرّ حسود، وقتى كه مبتلا به حسد گشته و مشغول اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست به كار گردد.
خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه شامل چشم زدن اشخاص شورچشم نيز مى شود. چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى گردد. شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار شگفت آور و بسيار زيبا باشد، حسدش تحريك شده، با همان نگاه، زهر خود را مى ريزد.
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه شامل چشم زدن اشخاص شورچشم نيز مى شود. چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى گردد. شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار شگفت آور و بسيار زيبا باشد، حسدش تحريك شده، با همان نگاه، زهر خود را مى ريزد.


* بحث روایى:
<center> «'''بحث روایی '''» </center>




۱۳٬۵۶۱

ویرایش