گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
«'''أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَابِ الْفِيلِ'''»:
«'''أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَابِ الْفِيلِ'''»:


منظور از «'''رؤيت '''»، معناى لغوى آن، يعنى ديدن به چشم نيست، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى، ظاهر و روشن است. و استفهام در آيه انكارى است، و معنايش اين است كه: مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد؟ و اين قصه، در سال ولادت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» واقع شد.
منظور از «رؤيت»، معناى لغوى آن، يعنى ديدن به چشم نيست، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى، ظاهر و روشن است. و استفهام در آيه انكارى است، و معنايش اين است كه: مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد؟ و اين قصه، در سال ولادت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» واقع شد.


«'''أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ'''»:
«'''أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيلٍ'''»:


مراد از «كيد» آنان، سوء قصدى است كه در باره مكّه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را تخريب كنند. و كلمۀ «'''تضليل'''» و «'''إضلال'''»، هر دو به يك معناست، و كيد آنان را در تضليل قرار دادن، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته، زحماتشان را بى نتيجه سازد. آن ها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجۀ تضليل الهى، خودشان هلاك شدند.
مراد از «كيد» آنان، سوء قصدى است كه در باره مكّه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را تخريب كنند. و كلمۀ «تضليل» و «إضلال»، هر دو به يك معناست، و كيد آنان را در تضليل قرار دادن، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته، زحماتشان را بى نتيجه سازد. آن ها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجۀ تضليل الهى، خودشان هلاك شدند.


«'''وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ'''»:
«'''وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيلَ'''»:


كلمۀ «'''أبابيل'''» - به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است؛ و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى، جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سرِ آنان فرستاد. و اين آيه و آيه بعدش، عطف تفسير است بر آيۀ «ألم يجعل كيدهم فى تضليل».
كلمۀ «أبابيل» - به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است؛ و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى، جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سرِ آنان فرستاد. و اين آيه و آيه بعدش، عطف تفسير است بر آيۀ «ألم يجعل كيدهم فى تضليل».


«'''تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ'''»:
«'''تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ'''»:


يعنى: آن ابابيل مرغان، اصحاب فيل را با سنگ هايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمۀ «'''سجيل'''»، در قصص قوم لوط گذشت.
يعنى: آن ابابيل مرغان، اصحاب فيل را با سنگ هايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمۀ «سجيل»، در قصص قوم لوط گذشت.


«'''فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ'''»:
«'''فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكولِ'''»:


كلمۀ «'''عصف '''»، به معناى برگ زراعت است، و «عصف مأكول» به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند. و نيز، به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند. و منظور آيه اين است كه:
كلمۀ «عصف»، به معناى برگ زراعت است، و «عصف مأكول» به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند. و نيز، به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند. و منظور آيه اين است كه:


اصحاب فيل بعد، از هدف گيرى مرغان ابابيل، به صورت جسدهايى بى روح در آمدند. و يا اين است كه: سنگريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته)، اندرونشان را سوزانيد.
اصحاب فيل بعد، از هدف گيرى مرغان ابابيل، به صورت جسدهايى بى روح در آمدند. و يا اين است كه: سنگريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته)، اندرونشان را سوزانيد.
بعضى هم گفته اند: مراد از «عصف مأكول»، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد. يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه، به وجوه ديگرى نيز معنا شده، كه مناسب با ادب قرآن نيست.
بعضى هم گفته اند: مراد از «عصف مأكول»، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد. يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه، به وجوه ديگرى نيز معنا شده، كه مناسب با ادب قرآن نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۲۲ </center>
* «'''بحث روایى'''»:
 
<span id='link435'><span>
<span id='link435'><span>


۱۳٬۷۶۹

ویرایش