گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
<span id='link343'><span>
<span id='link343'><span>


==مضمون سوره شمس ==
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


حاصل مضمون اين سوره اين است كه : انسان - كه با الهام خدايى تقوا را از فجور و كار نيك را از كار زشت تميز مى دهد -،اگر بخواهد رستگار شود بايد باطن خود را تزكيه كند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد، و از زشتى ها پاك كند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى ماند، هر قدر بيشتر آلوده اش كند، و كمتر بيارايد محروميتش بيشتر مى شود، و آنگاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذكر مى كند كه به جرم اينكه پيامبرشان حضرت صالح را تكذيب كرده ، ناقه اى را كه ماءمور به حمايت از آن بودند بكشتند، به عذاب استيصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل اين داستان به اهل مكه تعريض و توبيخ مى كند، و سوره مورد بحث به شهادت زمينه اى كه دارد در مكه نازل شده .
حاصل مضمون اين سوره اين است كه: انسان - كه با الهام خدايى، تقوا را از فجور، و كار نيك را از كار زشت تميز مى دهد - اگر بخواهد رستگار شود، بايد باطن خود را تزكيه كند و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد؛ با تقوا بيارايد و از زشتى ها پاك كند. و گرنه از سعادت و رستگارى محروم مى ماند. هر قدر بيشتر آلوده اش كند و كمتر بيارايد، محروميتش بيشتر مى شود.
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا
 
راغب در مفردات گفته : كلمه «'''ضحى '''» به معناى گستردگى نور آفتاب است ، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى شود، و روز بالا مى آيد.
و آنگاه به عنوان شاهد، داستان ثمود را ذكر مى كند كه به جرم اين كه پيامبرشان، حضرت صالح را تكذيب كرده، ناقه اى را كه مأمور به حمايت از آن بودند، بكشتند؛ به عذاب استيصال و انقراض مبتلا شدند. و با نقل اين داستان، به اهل مكّه تعريض و توبيخ مى كند. و سوره مورد بحث، به شهادت زمينه اى كه دارد، در مكّه نازل شده.
و ضمير در «'''ضحيها'''» به كلمه «'''شمس '''» بر مى گردد، در اين آيه به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده .
 
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا
«'''وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا'''»:
كلمه «'''قمر'''» عطف است به كلمه «'''الشمس '''»، و ضمير در اين آيه نيز به شمس بر مى گردد، و در اين آيه به قمر سوگند ياد شده ، در حالى كه دنبال شمس در حركت است ،
 
راغب، در «مفردات» گفته: كلمۀ «ضُحى» به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى شود، و روز بالا مى آيد.
 
و ضمير در «ضُحيها» به كلمۀ «شمس» بر مى گردد. در اين آيه، به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده.
 
«'''وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا'''»:
 
كلمۀ «قمر»، عطف است به كلمۀ «الشمس»، و ضمير در اين آيه نيز، به شمس بر مى گردد. و در اين آيه، به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۷ </center>
و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال «'''اذا تليها'''» حالى دائمى است ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست ، بلكه در دو حال قمر است ، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.
و مراد از دنبال روى «قمر»، دو چيز مى تواند باشد: يكى اين كه از خورشيد كسب نور مى كند كه در اين صورت، حال «إذا تليها»، حالى دائمى است. چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند. و يكى اين كه طلوع «قمر» بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت، سوگند دائمى نيست؛ بلكه در دو حال قمر است. يكى، ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد و يكى، ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.




۱۳٬۷۹۸

ویرایش