گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
<span id='link11'><span>
<span id='link11'><span>
==آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج ==
==آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج ==
إِنَّ الانسنَ خُلِقَ هَلُوعاً(۱۹)
إِنَّ الانسنَ خُلِقَ هَلُوعاً(۱۹)
إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً(۲۰)
إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً(۲۰)
وَ إِذَا مَسهُ الخَْيرُ مَنُوعاً(۲۱)
وَ إِذَا مَسهُ الخَْيرُ مَنُوعاً(۲۱)
إِلا الْمُصلِّينَ(۲۲)
إِلا الْمُصلِّينَ(۲۲)
الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ(۲۳)
الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ(۲۳)
وَ الَّذِينَ فى أَمْوَلهِِمْ حَقُّ مَّعْلُومٌ(۲۴)
وَ الَّذِينَ فى أَمْوَلهِِمْ حَقُّ مَّعْلُومٌ(۲۴)
لِّلسائلِ وَ الْمَحْرُومِ(۲۵)
لِّلسائلِ وَ الْمَحْرُومِ(۲۵)
وَ الَّذِينَ يُصدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(۲۶)
وَ الَّذِينَ يُصدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(۲۶)
وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِم مُّشفِقُونَ(۲۷)
وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِم مُّشفِقُونَ(۲۷)
إِنَّ عَذَاب رَبهِمْ غَيرُ مَأْمُونٍ(۲۸)
إِنَّ عَذَاب رَبهِمْ غَيرُ مَأْمُونٍ(۲۸)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(۲۹)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(۲۹)
إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۳۰)
إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۳۰)
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۳۱)
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۳۱)
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(۳۲)
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(۳۲)
وَ الَّذِينَ هُم بِشهَدَتهِمْ قَائمُونَ(۳۳)
وَ الَّذِينَ هُم بِشهَدَتهِمْ قَائمُونَ(۳۳)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ(۳۴)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ(۳۴)
أُولَئك فى جَنَّتٍ مُّكْرَمُونَ(۳۵)
أُولَئك فى جَنَّتٍ مُّكْرَمُونَ(۳۵)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۷ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۴۵: خط ۴۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۸ </center>
توضيح راجع به صفت ((حرص '''» و «'''هلع '''» و «'''تقسيم '''» آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.
توضيح راجع به صفت ((حرص '''» و «'''هلع '''» و «'''تقسيم '''» آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.
إِنَّ الانسنَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً وَ إِذَا مَسهُ الخَْيرُ مَنُوعاً
إِنَّ الانسنَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً وَ إِذَا مَسهُ الخَْيرُ مَنُوعاً
كلمه «'''هلوع '''» صفتى است كه از مصدر «'''هلع '''» - به فتحه هاء و لام - كه به معناى شدت حرص است اشتقاق يافته . و نيز گفته اند كه اين كلمه را دو آيه بعد تفسير كرده ، پس هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى كند، و چون به خيرى مى رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى كند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبى است و سياق آيه هم با آن مناسب است ، چون از سياق دو جمله «'''اذا مسه الشر جزوعا'''» و «'''اذا مسه الخير منوعا'''»
كلمه «'''هلوع '''» صفتى است كه از مصدر «'''هلع '''» - به فتحه هاء و لام - كه به معناى شدت حرص است اشتقاق يافته . و نيز گفته اند كه اين كلمه را دو آيه بعد تفسير كرده ، پس هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى كند، و چون به خيرى مى رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى كند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبى است و سياق آيه هم با آن مناسب است ، چون از سياق دو جمله «'''اذا مسه الشر جزوعا'''» و «'''اذا مسه الخير منوعا'''»
پيداست كه مى خواهد هلوع را معناكند.
پيداست كه مى خواهد هلوع را معناكند.
خط ۶۸: خط ۷۰:
مفسرى ديگر براى توجيه اين استثناء گفته است : استثناى منقطع و بدون مستثنى منه است . و خواننده گرامى خودش از نادرستى اين توجيه آگاه است .
مفسرى ديگر براى توجيه اين استثناء گفته است : استثناى منقطع و بدون مستثنى منه است . و خواننده گرامى خودش از نادرستى اين توجيه آگاه است .
اوصاف نمازگزارانى كه از «'''هلوع '''» بودن استثنا شده اند
اوصاف نمازگزارانى كه از «'''هلوع '''» بودن استثنا شده اند
إِلا الْمُصلِّينَ
إِلا الْمُصلِّينَ
اين استثناء از انسان هلوع است ، و اگر از ميان همه امتيازات مؤ منينى كه در آيات بعد ذكر مى شود نماز را اختصاص به ذكر داد، براى اين بود كه شرافت نماز را رسانيده ، و بفهماند نماز بهترين اعمال است .
اين استثناء از انسان هلوع است ، و اگر از ميان همه امتيازات مؤ منينى كه در آيات بعد ذكر مى شود نماز را اختصاص به ذكر داد، براى اين بود كه شرافت نماز را رسانيده ، و بفهماند نماز بهترين اعمال است .
علاوه بر اين ، نماز اثر روشنى در دفع رذيله هلع مذموم دارد، چون در آيه «'''ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر'''» نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته .
علاوه بر اين ، نماز اثر روشنى در دفع رذيله هلع مذموم دارد، چون در آيه «'''ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر'''» نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته .
الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ
الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ
اينكه كلمه «'''صلاه '''» را به ضمير «'''هم '''» اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند، نه اينكه دائما در نماز بوده اند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مى شود.
اينكه كلمه «'''صلاه '''» را به ضمير «'''هم '''» اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند، نه اينكه دائما در نماز بوده اند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مى شود.
وَ الَّذِينَ فى أَمْوَلهِِمْ حَقُّ مَّعْلُومٌ لِّلسائلِ وَ الْمَحْرُومِ
وَ الَّذِينَ فى أَمْوَلهِِمْ حَقُّ مَّعْلُومٌ لِّلسائلِ وَ الْمَحْرُومِ
بعضى از مفسرين حق معلوم را به زكات واجب تفسير كرده اند.
بعضى از مفسرين حق معلوم را به زكات واجب تفسير كرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۲ </center>
خط ۷۹: خط ۸۱:
<span id='link14'><span>
<span id='link14'><span>
==بحث انحصار موارد حق معلوم در دو مورد سائل و محروم است . ==
==بحث انحصار موارد حق معلوم در دو مورد سائل و محروم است . ==
وَ الَّذِينَ يُصدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
وَ الَّذِينَ يُصدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
آنچه از سياق شمردن اعمال صالحه بر مى آيد اين است كه مراد از «'''تصديق يوم الدين '''» اين است كه مصلين علاوه بر تصديق قلبى روز جزا عملا هم آن را تصديق مى كنند، به اين معنا كه سيره زندگيشان سيره كسى است كه معتقد است هر عملى كه انجام دهد به زودى در مورد آن بازخواست ، و بر طبق آن جزا داده مى شود، حال چه اينكه عملى خير باشد و چه شر، اگر خير باشد جزاى خيرش مى دهند، و اگر شر باشد جزاى شرش مى دهند.
آنچه از سياق شمردن اعمال صالحه بر مى آيد اين است كه مراد از «'''تصديق يوم الدين '''» اين است كه مصلين علاوه بر تصديق قلبى روز جزا عملا هم آن را تصديق مى كنند، به اين معنا كه سيره زندگيشان سيره كسى است كه معتقد است هر عملى كه انجام دهد به زودى در مورد آن بازخواست ، و بر طبق آن جزا داده مى شود، حال چه اينكه عملى خير باشد و چه شر، اگر خير باشد جزاى خيرش مى دهند، و اگر شر باشد جزاى شرش مى دهند.
و تعبير به جمله «'''يصدقون '''» دلالت دارد بر اينكه تصديقشان استمرار هم دارد، پس دائما مراقبند در هر عملى كه مى خواهند انجام دهند خدا را فراموش نكنند، اگر او آن عمل را خواسته انجامش دهند، و اگر نخواسته تركش كنند.
و تعبير به جمله «'''يصدقون '''» دلالت دارد بر اينكه تصديقشان استمرار هم دارد، پس دائما مراقبند در هر عملى كه مى خواهند انجام دهند خدا را فراموش نكنند، اگر او آن عمل را خواسته انجامش دهند، و اگر نخواسته تركش كنند.
توضيحى راجع به توصيف مؤ منين به اينكه از عذاب پروردگارشان بيمنا كند.
توضيحى راجع به توصيف مؤ منين به اينكه از عذاب پروردگارشان بيمنا كند.
وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِم مُّشفِقُونَ
وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِم مُّشفِقُونَ
و كسانى كه از عذاب پروردگارشان ترسانند، كه آنچه درباره تصديق به يوم الدين گفتيم ، در اينجا نيز مى آيد، پس هم ترس درونى دارند، و هم عملشان عملى است كه از اين ترس خبر مى دهد.
و كسانى كه از عذاب پروردگارشان ترسانند، كه آنچه درباره تصديق به يوم الدين گفتيم ، در اينجا نيز مى آيد، پس هم ترس درونى دارند، و هم عملشان عملى است كه از اين ترس خبر مى دهد.
و لازمه اشفاقشان از عذاب پروردگار، علاوه بر مداومتشان به اعمال صالحه و مجاهدتشان در راه خدا، اين است كه به اعمال صالحه خود اعتماد ندارند، و از عذاب خدا ايمن نيستند، چون ايمنى از عذاب با خوف و اشفاق نمى سازد.
و لازمه اشفاقشان از عذاب پروردگار، علاوه بر مداومتشان به اعمال صالحه و مجاهدتشان در راه خدا، اين است كه به اعمال صالحه خود اعتماد ندارند، و از عذاب خدا ايمن نيستند، چون ايمنى از عذاب با خوف و اشفاق نمى سازد.
خط ۹۰: خط ۹۲:
مگر به آن مقدار توانايى كه خداى سبحان به ما داده ، خدايى كه مالك هر چيز است ، و مملوك چيزى نيست همچنان كه خودش فرمود: «'''قل فمن يملك من اللّه شيئا'''».
مگر به آن مقدار توانايى كه خداى سبحان به ما داده ، خدايى كه مالك هر چيز است ، و مملوك چيزى نيست همچنان كه خودش فرمود: «'''قل فمن يملك من اللّه شيئا'''».
علاوه بر اين خداى سبحان هر چند اهل اطاعت را وعده نجات داده ، و هر چند خودش فرموده : خدا خلف وعده نمى كند، ليكن اين هم هست كه وعده ، اطلاق قدرت او را مقيد نمى كند، پس او در عين اينكه خلف وعده نمى كند به هر چه بخواهد قادر است ، و مشيتش نافذ، در نتيجه در هيچ حالى نمى توان از او ايمن بود، به اين معنا كه چنين نيست كه نسبت به خلف وعده اش قادر نباشد، و به همين جهت است كه مى بينيم با اينكه ملائكه خود را به عصمت معرفى كرده به خوف هم توصيفشان نموده ، مى فرمايد: «'''يخافون ربهم '''»، و با اينكه انبياى خود را معصوم معرفى نموده در باره آنان فرموده : «'''و يخشونه و لا يخشون احداالا الله '''»همينطور در عين اينكه در آخر آيات مورد بحث به طور جزم در باره مؤ منين فرموده «'''اولئك فى جنات مكرمون '''»، در عين حال در آيه مورد بحث مى فرمايد از عذاب خدا اشفاق و ترس ‍ دارند.
علاوه بر اين خداى سبحان هر چند اهل اطاعت را وعده نجات داده ، و هر چند خودش فرموده : خدا خلف وعده نمى كند، ليكن اين هم هست كه وعده ، اطلاق قدرت او را مقيد نمى كند، پس او در عين اينكه خلف وعده نمى كند به هر چه بخواهد قادر است ، و مشيتش نافذ، در نتيجه در هيچ حالى نمى توان از او ايمن بود، به اين معنا كه چنين نيست كه نسبت به خلف وعده اش قادر نباشد، و به همين جهت است كه مى بينيم با اينكه ملائكه خود را به عصمت معرفى كرده به خوف هم توصيفشان نموده ، مى فرمايد: «'''يخافون ربهم '''»، و با اينكه انبياى خود را معصوم معرفى نموده در باره آنان فرموده : «'''و يخشونه و لا يخشون احداالا الله '''»همينطور در عين اينكه در آخر آيات مورد بحث به طور جزم در باره مؤ منين فرموده «'''اولئك فى جنات مكرمون '''»، در عين حال در آيه مورد بحث مى فرمايد از عذاب خدا اشفاق و ترس ‍ دارند.
إِنَّ عَذَاب رَبهِمْ غَيرُ مَأْمُونٍ
إِنَّ عَذَاب رَبهِمْ غَيرُ مَأْمُونٍ
اين جمله علت ترس مؤ منين از عذاب پروردگارشان را بيان نموده ، روشن مى سازد كه مؤ منين در ترسيدن از عذاب مصابند، و وجه آن را بيان كرديم .
اين جمله علت ترس مؤ منين از عذاب پروردگارشان را بيان نموده ، روشن مى سازد كه مؤ منين در ترسيدن از عذاب مصابند، و وجه آن را بيان كرديم .
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ ... هُمُ الْعَادُونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ ... هُمُ الْعَادُونَ
تفسير اين سه آيه در اول سوره مؤ منون گذشت .
تفسير اين سه آيه در اول سوره مؤ منون گذشت .
<span id='link15'><span>
<span id='link15'><span>
==مقصود از مراعات امانات و عهد و مراد از محافظت بر صلوة ==
==مقصود از مراعات امانات و عهد و مراد از محافظت بر صلوة ==
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ
آنچه از كلمه «'''امانات '''» زودتر از هر معنايى به ذهن مى رسد، انواع امانتهايى است كه مردم به يكديگر اعتماد نموده ، و هر يك به ديگرى مى سپارد، از قبيل مال و جان و عرض ، و شخص امين رعايت آن را نموده در حفظش مى كوشد و به آن خيانت نمى كند، و به قول بعضى از مفسرين به صيغه جمع آمدنش به اعتبار انواع آن است ، به خلاف عهد كه چون انواع مختلفى ندارد مفرد آمده .
آنچه از كلمه «'''امانات '''» زودتر از هر معنايى به ذهن مى رسد، انواع امانتهايى است كه مردم به يكديگر اعتماد نموده ، و هر يك به ديگرى مى سپارد، از قبيل مال و جان و عرض ، و شخص امين رعايت آن را نموده در حفظش مى كوشد و به آن خيانت نمى كند، و به قول بعضى از مفسرين به صيغه جمع آمدنش به اعتبار انواع آن است ، به خلاف عهد كه چون انواع مختلفى ندارد مفرد آمده .
ولى بعضى گفته اند: منظور تنها مال و جان و عرض نيست ، بلكه مطلق وظايف اعتقادى و عملى است ،
ولى بعضى گفته اند: منظور تنها مال و جان و عرض نيست ، بلكه مطلق وظايف اعتقادى و عملى است ،
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
بعضى ديگر گفته اند: هر نعمتى كه خداى تعالى در اختيار بنده اش قرار داده ، امانت خدا به دست اوست ، چه اعضاى بدنش ، و چه چيرهاى ديگر، در نتيجه اگر كسى اين نعمتها را در غير آن مواردى كه خدا براى آنها خلق كرده ، و اجازه مصرف در آن را داده استعمال كند، به خدا كه صاحب نعمت و امانت است خيانت كرده است .
بعضى ديگر گفته اند: هر نعمتى كه خداى تعالى در اختيار بنده اش قرار داده ، امانت خدا به دست اوست ، چه اعضاى بدنش ، و چه چيرهاى ديگر، در نتيجه اگر كسى اين نعمتها را در غير آن مواردى كه خدا براى آنها خلق كرده ، و اجازه مصرف در آن را داده استعمال كند، به خدا كه صاحب نعمت و امانت است خيانت كرده است .
و ظاهرا مراد از كلمه «'''عهد'''» در آيه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است كه انسان با غير مى بندد، كه فلان عمل را انجام و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننمايد. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد تنها اين نيست ، بلكه تمامى قرارهايى است كه انسان ملتزم به آن باشد، حتى ايمان بنده خدا به خدا هم عهدى است كه او با پروردگارش بسته ، و قرار گذاشته آنچه خدا تكليفش ‍ مى كند اطاعت نمايد، پس اگر بنده اى به يكى از اوامر و يا نواهى خدا عمل نكند، و خدا را در آن نافرمانى كند، عهد خدا را شكسته است .
و ظاهرا مراد از كلمه «'''عهد'''» در آيه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است كه انسان با غير مى بندد، كه فلان عمل را انجام و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننمايد. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد تنها اين نيست ، بلكه تمامى قرارهايى است كه انسان ملتزم به آن باشد، حتى ايمان بنده خدا به خدا هم عهدى است كه او با پروردگارش بسته ، و قرار گذاشته آنچه خدا تكليفش ‍ مى كند اطاعت نمايد، پس اگر بنده اى به يكى از اوامر و يا نواهى خدا عمل نكند، و خدا را در آن نافرمانى كند، عهد خدا را شكسته است .
وَ الَّذِينَ هُم بِشهَدَتهِمْ قَائمُونَ
وَ الَّذِينَ هُم بِشهَدَتهِمْ قَائمُونَ
معناى شهادت معلوم و معروف است و قائم بودن به شهادت به معناى اين است كه از تحمل و اداى آنچه تحمل كرده استنكاف نورزد، اولا وقتى او را شاهد مى گيرند شهادت را تحمل كند، و ثانيا وقتى براى اداى شهادت دعوت مى شود استنكاف نورزد، و بدون هيچ كم و زيادى آنچه ديده بگويد، و آيات قرآن در اين باره بسيار است .
معناى شهادت معلوم و معروف است و قائم بودن به شهادت به معناى اين است كه از تحمل و اداى آنچه تحمل كرده استنكاف نورزد، اولا وقتى او را شاهد مى گيرند شهادت را تحمل كند، و ثانيا وقتى براى اداى شهادت دعوت مى شود استنكاف نورزد، و بدون هيچ كم و زيادى آنچه ديده بگويد، و آيات قرآن در اين باره بسيار است .
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ
منظور از «'''محافظت بر صلاه '''» اين است كه صفات كمال نماز را رعايت كند، و آنطور كه شرع دستور داده نماز بخواند. بعضى از مفسرين گفته اند: محافظت بر نماز، غير مداومت بر آن است ، چون دوام مربوط به خود نماز و نفس عمل است ، و اما محافظت مربوط به كيفيت آن است ، پس آيه «'''الذين هم على صلاتهم يحافظون '''» بعد از آيه «'''الذين هم على صلاتهم دائمون '''» تكرار يك مطلب نيست .
منظور از «'''محافظت بر صلاه '''» اين است كه صفات كمال نماز را رعايت كند، و آنطور كه شرع دستور داده نماز بخواند. بعضى از مفسرين گفته اند: محافظت بر نماز، غير مداومت بر آن است ، چون دوام مربوط به خود نماز و نفس عمل است ، و اما محافظت مربوط به كيفيت آن است ، پس آيه «'''الذين هم على صلاتهم يحافظون '''» بعد از آيه «'''الذين هم على صلاتهم دائمون '''» تكرار يك مطلب نيست .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵ </center>
أُولَئك فى جَنَّتٍ مُّكْرَمُونَ
أُولَئك فى جَنَّتٍ مُّكْرَمُونَ
كلمه «'''اولئك '''» اشاره است به «'''المصلين '''»، و اگر كلمه «'''جنات '''» را نكره و بدون الف و لام آورده براى بزرگداشت آن جنات است ، و جمله «'''فى جنات '''» خبر، و جمله «'''مكرمون '''» خبر بعد از خبر است ، و يا جمله «'''فى جنات '''» ظرف است براى «'''مكرمون '''». بنابر احتمال اول معنا چنين مى شود: «'''ايشان در بهشتهايند و محترمند'''»، و بنا بر احتمال دوم چنين مى شود: «'''ايشان در بهشتها محترمند'''».
كلمه «'''اولئك '''» اشاره است به «'''المصلين '''»، و اگر كلمه «'''جنات '''» را نكره و بدون الف و لام آورده براى بزرگداشت آن جنات است ، و جمله «'''فى جنات '''» خبر، و جمله «'''مكرمون '''» خبر بعد از خبر است ، و يا جمله «'''فى جنات '''» ظرف است براى «'''مكرمون '''». بنابر احتمال اول معنا چنين مى شود: «'''ايشان در بهشتهايند و محترمند'''»، و بنا بر احتمال دوم چنين مى شود: «'''ايشان در بهشتها محترمند'''».
بحث روائى
بحث روائى
خط ۱۲۹: خط ۱۳۱:
<span id='link17'><span>
<span id='link17'><span>
==آيات ۳۶ - ۴۴، سوره معارج ==
==آيات ۳۶ - ۴۴، سوره معارج ==
فَمَا لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَك مُهْطِعِينَ(۳۶)
فَمَا لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَك مُهْطِعِينَ(۳۶)
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ عِزِينَ(۳۷)
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ عِزِينَ(۳۷)
أَ يَطمَعُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ(۳۸)
أَ يَطمَعُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ(۳۸)
َكلا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ(۳۹)
َكلا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ(۳۹)
فَلا أُقْسِمُ بِرَب المَْشرِقِ وَ المَْغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ(۴۰)
فَلا أُقْسِمُ بِرَب المَْشرِقِ وَ المَْغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ(۴۰)
عَلى أَن نُّبَدِّلَ خَيراً مِّنْهُمْ وَ مَا نحْنُ بِمَسبُوقِينَ(۴۱)
عَلى أَن نُّبَدِّلَ خَيراً مِّنْهُمْ وَ مَا نحْنُ بِمَسبُوقِينَ(۴۱)
فَذَرْهُمْ يخُوضوا وَ يَلْعَبُوا حَتى يُلَقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِى يُوعَدُونَ(۴۲)
فَذَرْهُمْ يخُوضوا وَ يَلْعَبُوا حَتى يُلَقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِى يُوعَدُونَ(۴۲)
يَوْمَ يخْرُجُونَ مِنَ الاَجْدَاثِ سِرَاعاً كَأَنهُمْ إِلى نُصبٍ يُوفِضونَ(۴۳)
يَوْمَ يخْرُجُونَ مِنَ الاَجْدَاثِ سِرَاعاً كَأَنهُمْ إِلى نُصبٍ يُوفِضونَ(۴۳)
خَشِعَةً أَبْصرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِك الْيَوْمُ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ(۴۴)
خَشِعَةً أَبْصرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِك الْيَوْمُ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ(۴۴)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
(با اينكه خداى تعالى مقدر فرمود كه كفار را با بهشت خود گرامى ندارد ) اين كفار را كه در پيرامون تواند چه مى شود كه چشم از تو بر نمى دارند (۳۶).
(با اينكه خداى تعالى مقدر فرمود كه كفار را با بهشت خود گرامى ندارد ) اين كفار را كه در پيرامون تواند چه مى شود كه چشم از تو بر نمى دارند (۳۶).
خط ۱۵۷: خط ۱۵۹:
و در آخر اين فصل رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه خصام و بگومگوى با آنان را تعطيل كند، و آنان را به حال خودشان وا گذارد، تا همچنان به لجبازى و سرگرمى خود مشغول باشند، تا آن روزى را كه وعده رسيدنش داده شده ديدار كنند.
و در آخر اين فصل رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه خصام و بگومگوى با آنان را تعطيل كند، و آنان را به حال خودشان وا گذارد، تا همچنان به لجبازى و سرگرمى خود مشغول باشند، تا آن روزى را كه وعده رسيدنش داده شده ديدار كنند.
توضيح معناى آيه : «'''فمال الذين كفروا قبلك مهطعين ....'''»
توضيح معناى آيه : «'''فمال الذين كفروا قبلك مهطعين ....'''»
فَمَا لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَك مُهْطِعِينَ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ عِزِينَ
فَمَا لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَك مُهْطِعِينَ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ عِزِينَ
در مجمع البيان از زجاج نقل كرده كه گفته : كلمه «'''مهطع '''» به معناى كسى است كه با نگاه خود به چيزى خيره شود، و چشم از آن بر ندارد، و اين قسم نظر كردن خاص دشمنان است ، و از ابو عبيده نقل كرده كه گفته : «'''اهطاع '''»به معناى سرعت دادن است ، و كلمه «'''عزين '''» به معناى جماعات متفرق است ، كه به واحد آنان «'''عزه '''» گفته مى شود.
در مجمع البيان از زجاج نقل كرده كه گفته : كلمه «'''مهطع '''» به معناى كسى است كه با نگاه خود به چيزى خيره شود، و چشم از آن بر ندارد، و اين قسم نظر كردن خاص دشمنان است ، و از ابو عبيده نقل كرده كه گفته : «'''اهطاع '''»به معناى سرعت دادن است ، و كلمه «'''عزين '''» به معناى جماعات متفرق است ، كه به واحد آنان «'''عزه '''» گفته مى شود.
و كلمه «'''قبل '''» - به كسره قاف و فتحه باء - به معناى آن جهتى است كه هر چيزى رو بدان جهت دارد، و حرف فاء در اول آيه فصيحه است .
و كلمه «'''قبل '''» - به كسره قاف و فتحه باء - به معناى آن جهتى است كه هر چيزى رو بدان جهت دارد، و حرف فاء در اول آيه فصيحه است .
و معناى آيه اين است كه : وقتى بازگشت انسانهاى كافر به خاطر كفر و استكبارشان به سوى آتش است ، پس اين كفار را كه نزد تواند چه مى شود كه به تو روى مى آورند و چشم از تو بر نمى دارند؟ به ظاهر نزد تو مجتمع هستند، ولى از چپ و راست تو متفرق مى شوند، آيا طمع دارند كه داخل جنت شوند و خدا را عاجز ساخته از آنچه او قضايش را رانده سبقت گيرند، با اينكه او اين قضا را رانده كه تنها صالحان از مؤ منين داخل بهشت شوند، ايشان مى خواهند اين قضا را لغو نموده ، با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟!
و معناى آيه اين است كه : وقتى بازگشت انسانهاى كافر به خاطر كفر و استكبارشان به سوى آتش است ، پس اين كفار را كه نزد تواند چه مى شود كه به تو روى مى آورند و چشم از تو بر نمى دارند؟ به ظاهر نزد تو مجتمع هستند، ولى از چپ و راست تو متفرق مى شوند، آيا طمع دارند كه داخل جنت شوند و خدا را عاجز ساخته از آنچه او قضايش را رانده سبقت گيرند، با اينكه او اين قضا را رانده كه تنها صالحان از مؤ منين داخل بهشت شوند، ايشان مى خواهند اين قضا را لغو نموده ، با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟!
أَ يَطمَعُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ
أَ يَطمَعُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ
اين استفهام انكارى است ، مى پرسد چه چيز ايشان را واداشته كه اطراف تو را بگيرند، آيا اين طمع وادارشان كرده كه يك يكشان با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟ نه ، بدانند كه كافران چنين اميدى نبايد داشته باشند.
اين استفهام انكارى است ، مى پرسد چه چيز ايشان را واداشته كه اطراف تو را بگيرند، آيا اين طمع وادارشان كرده كه يك يكشان با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟ نه ، بدانند كه كافران چنين اميدى نبايد داشته باشند.
در اين جمله طمع به داخل شدن در بهشت را به يك يك كفار نسبت داده ، نه به جماعت آنان ، و نفرموده : «'''ايطمعون ان يدخلوا - آيا طمع دارند كه داخل شوند؟'''» ولى مساءله اهطاع را به همه نسبت داد و فرمود: «'''مهطعين '''»، و اين بدان جهت بوده كه طمع در سعادت و رستگارى وقتى نافع است كه در دل فرد طمع كار پيدا شود و او را وادار كند به ايمان و عمل صالح ، نه طمع قائم به جماعت ، بدان جهت كه جماعت است ، پس طمع مجموع من حيث المجموع در سعادت تك تك افراد كافى نيست .
در اين جمله طمع به داخل شدن در بهشت را به يك يك كفار نسبت داده ، نه به جماعت آنان ، و نفرموده : «'''ايطمعون ان يدخلوا - آيا طمع دارند كه داخل شوند؟'''» ولى مساءله اهطاع را به همه نسبت داد و فرمود: «'''مهطعين '''»، و اين بدان جهت بوده كه طمع در سعادت و رستگارى وقتى نافع است كه در دل فرد طمع كار پيدا شود و او را وادار كند به ايمان و عمل صالح ، نه طمع قائم به جماعت ، بدان جهت كه جماعت است ، پس طمع مجموع من حيث المجموع در سعادت تك تك افراد كافى نيست .
خط ۱۶۸: خط ۱۷۰:
بيان مراد از اينكه (الذين كفروا)...
بيان مراد از اينكه (الذين كفروا)...


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش