گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۰}}
__TOC__
__TOC__




مراد از «'''مقربون '''» و اينكه ايشان عليين را مى بينند
مراد از «'''مقربون '''» و اينكه ايشان عليين را مى بينند
يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ
يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ
مناسب تر با معنايى كه براى آيات قبل كرديم اين است كه بگوييم : «'''شهادت '''» در اين جمله به معناى معاينه و به چشم خود ديدن است ، و «'''مقربين '''»، قومى از اهل بهشتند كه درجه شان از درجه عموم ابرار به بيانى كه در تفسير آيه «'''عينا يشرب بها المقربون '''» خواهد آمد بالاتر است ، پس مراد اين است كه مقربين ، عليين را با ارائه خداى تعالى مى بينند، و خداى عزوجل نظير اين مشاهده را درباره دوزخ آورده و فرموده «'''كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم '''»، و از اين آيه استفاده مى شود كه مقربين همان اهل يقينند.
مناسب تر با معنايى كه براى آيات قبل كرديم اين است كه بگوييم : «'''شهادت '''» در اين جمله به معناى معاينه و به چشم خود ديدن است ، و «'''مقربين '''»، قومى از اهل بهشتند كه درجه شان از درجه عموم ابرار به بيانى كه در تفسير آيه «'''عينا يشرب بها المقربون '''» خواهد آمد بالاتر است ، پس مراد اين است كه مقربين ، عليين را با ارائه خداى تعالى مى بينند، و خداى عزوجل نظير اين مشاهده را درباره دوزخ آورده و فرموده «'''كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم '''»، و از اين آيه استفاده مى شود كه مقربين همان اهل يقينند.
بعضى از مفسرين گفته اند: شهادت به معناى حضور است ، و مقربين ، ملائكه اند، و مراد اين است كه ملائكه حاضر برنامه اعمال ايشان هستند، هنگامى كه آن را به سوى خداى تعالى بالا مى برند.
بعضى از مفسرين گفته اند: شهادت به معناى حضور است ، و مقربين ، ملائكه اند، و مراد اين است كه ملائكه حاضر برنامه اعمال ايشان هستند، هنگامى كه آن را به سوى خداى تعالى بالا مى برند.
خط ۲۹: خط ۳۱:
<span id='link262'><span>
<span id='link262'><span>
==آيات ۲۲ - ۳۶، سوره مطففين ==
==آيات ۲۲ - ۳۶، سوره مطففين ==
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ(۲۲)
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ(۲۲)
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ(۲۳)
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ(۲۳)
تَعْرِف فى وُجُوهِهِمْ نَضرَةَ النَّعِيمِ(۲۴)
تَعْرِف فى وُجُوهِهِمْ نَضرَةَ النَّعِيمِ(۲۴)
يُسقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ(۲۵)
يُسقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ(۲۵)
خِتَمُهُ مِسكٌ وَ فى ذَلِك فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسونَ(۲۶)
خِتَمُهُ مِسكٌ وَ فى ذَلِك فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسونَ(۲۶)
وَ مِزَاجُهُ مِن تَسنِيمٍ(۲۷)
وَ مِزَاجُهُ مِن تَسنِيمٍ(۲۷)
عَيْناً يَشرَب بهَا الْمُقَرَّبُونَ(۲۸)
عَيْناً يَشرَب بهَا الْمُقَرَّبُونَ(۲۸)
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضحَكُونَ(۲۹)
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضحَكُونَ(۲۹)
وَ إِذَا مَرُّوا بهِمْ يَتَغَامَزُونَ(۳۰)
وَ إِذَا مَرُّوا بهِمْ يَتَغَامَزُونَ(۳۰)
وَ إِذَا انقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ(۳۱)
وَ إِذَا انقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ(۳۱)
وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضالُّونَ(۳۲)
وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضالُّونَ(۳۲)
وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيهِمْ حَفِظِينَ(۳۳)
وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيهِمْ حَفِظِينَ(۳۳)
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضحَكُونَ(۳۴)
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضحَكُونَ(۳۴)
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ(۳۵)
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ(۳۵)
هَلْ ثُوِّب الْكُفَّارُ مَا كانُوا يَفْعَلُونَ(۳۶)
هَلْ ثُوِّب الْكُفَّارُ مَا كانُوا يَفْعَلُونَ(۳۶)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
محققا ابرار غرق در نعمتند(۲۲).
محققا ابرار غرق در نعمتند(۲۲).
خط ۶۵: خط ۶۷:
==جلالت قدر ابرار و نعمت هاى بهشتى ايشان ==
==جلالت قدر ابرار و نعمت هاى بهشتى ايشان ==
در اين آيات تا حدودى جلالت قدر ابرار، و عظمت مقام آنان نزد خداى تعالى ، و خرمى زندگى در بهشتشان را بيان نموده ، مى فرمايد: اين ابرار كه امروز مورد استهزاء و طعنه كفارند، به زودى به كفار خواهند خنديد، و عذابى را كه به ايشان مى رسد تماشا خواهند كرد.
در اين آيات تا حدودى جلالت قدر ابرار، و عظمت مقام آنان نزد خداى تعالى ، و خرمى زندگى در بهشتشان را بيان نموده ، مى فرمايد: اين ابرار كه امروز مورد استهزاء و طعنه كفارند، به زودى به كفار خواهند خنديد، و عذابى را كه به ايشان مى رسد تماشا خواهند كرد.
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ
كلمه «'''نعيم '''» به معناى نعمت بسيار است ، و اگر اين كلمه را نكره آورد خواست بفهماند عظمت آن شناختنى نيست . و معناى آيه اين است كه ابرار در نعمت بسيارى قرار دارند، كه آن نعمت در وصف نمى گنجد.
كلمه «'''نعيم '''» به معناى نعمت بسيار است ، و اگر اين كلمه را نكره آورد خواست بفهماند عظمت آن شناختنى نيست . و معناى آيه اين است كه ابرار در نعمت بسيارى قرار دارند، كه آن نعمت در وصف نمى گنجد.
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ
كلمه «'''ارائك '''» جمع اريكه است ، كه به معناى جايگاهى است كه در حجله يعنى اطاق مخصوص عروس درست مى كنند، و اينكه جمله «'''ينظرون '''» را مطلق آورد، و هيچ قيدى براى آن ذكر نكرد، خود مويد اين است كه مراد نظر كردنشان به مناظر زيبا و خرم بهشت و نعمت هاى دائمى موجود در آن است . ولى بعضى گفته اند: مراد نظر كردن به كيفر كفار است ليكن اين گفتار درست نيست .
كلمه «'''ارائك '''» جمع اريكه است ، كه به معناى جايگاهى است كه در حجله يعنى اطاق مخصوص عروس درست مى كنند، و اينكه جمله «'''ينظرون '''» را مطلق آورد، و هيچ قيدى براى آن ذكر نكرد، خود مويد اين است كه مراد نظر كردنشان به مناظر زيبا و خرم بهشت و نعمت هاى دائمى موجود در آن است . ولى بعضى گفته اند: مراد نظر كردن به كيفر كفار است ليكن اين گفتار درست نيست .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۳ </center>
تَعْرِف فى وُجُوهِهِمْ نَضرَةَ النَّعِيمِ
تَعْرِف فى وُجُوهِهِمْ نَضرَةَ النَّعِيمِ
كلمه «'''نضره '''» به معناى بهجت و رونق است ، و خطاب در اين جمله به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، اما نه به اين اعتبار كه پيامبر است ، بلكه به اين اعتبار كه مى تواند نظر كند و بشناسد، پس اين حكم شامل هر كسى است كه بتواند نظر كند و بشناسد، و معنايش اين است كه هر كس به چهره هاى بهشتيان نظر كند، رونق و خرمى ناشى از برخوردارى از نعمت هاى بهشت را در چهره هايشان مى شناسد.
كلمه «'''نضره '''» به معناى بهجت و رونق است ، و خطاب در اين جمله به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، اما نه به اين اعتبار كه پيامبر است ، بلكه به اين اعتبار كه مى تواند نظر كند و بشناسد، پس اين حكم شامل هر كسى است كه بتواند نظر كند و بشناسد، و معنايش اين است كه هر كس به چهره هاى بهشتيان نظر كند، رونق و خرمى ناشى از برخوردارى از نعمت هاى بهشت را در چهره هايشان مى شناسد.
يُسقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ
يُسقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ
كلمه «'''رحيق '''» به معناى شراب صاف و خالص از غش است ، و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف كرده ، چون همواره چيزى را مهر و موم مى كنند كه نفيس و خالص از غش و خلط باشد، تا چيزى در آن نريزند و دچار ناخالصيش نكنند.
كلمه «'''رحيق '''» به معناى شراب صاف و خالص از غش است ، و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف كرده ، چون همواره چيزى را مهر و موم مى كنند كه نفيس و خالص از غش و خلط باشد، تا چيزى در آن نريزند و دچار ناخالصيش نكنند.
خِتَمُهُ مِسكٌ وَ فى ذَلِك فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسونَ
خِتَمُهُ مِسكٌ وَ فى ذَلِك فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسونَ
خط ۸۶: خط ۸۸:
وَ مِزَاجُهُ مِن تَسنِيمٍ
وَ مِزَاجُهُ مِن تَسنِيمٍ
كلمه «'''مزاج '''» به معناى وسيله مخلوط كردن است ، و كلمه «'''تسنيم '''» - به طورى كه آيه بعدى تفسيرش مى كند - به معناى چشمه اى است در بهشت ، كه خداى تعالى نامش را تسنيم نهاده ، و از اين ماده كلماتى به معناى بلند كردن و پر شدن نيز آمده ، وقتى گفته مى شود: «'''سنمه '''»، معنايش اين است كه آن چيز را بلند كرد، و «'''سنام الابل '''» به معناى كوهان شتر است . و نيز گفته مى شود: «'''سنم الاناء'''» يعنى ظرف را پر كرد.
كلمه «'''مزاج '''» به معناى وسيله مخلوط كردن است ، و كلمه «'''تسنيم '''» - به طورى كه آيه بعدى تفسيرش مى كند - به معناى چشمه اى است در بهشت ، كه خداى تعالى نامش را تسنيم نهاده ، و از اين ماده كلماتى به معناى بلند كردن و پر شدن نيز آمده ، وقتى گفته مى شود: «'''سنمه '''»، معنايش اين است كه آن چيز را بلند كرد، و «'''سنام الابل '''» به معناى كوهان شتر است . و نيز گفته مى شود: «'''سنم الاناء'''» يعنى ظرف را پر كرد.
عَيْناً يَشرَب بهَا الْمُقَرَّبُونَ
عَيْناً يَشرَب بهَا الْمُقَرَّبُونَ
دو عبارت «'''شربه '''» و «'''شرب به '''» هر دو به يك معنا است ، و كلمه «'''عينا'''» مفعول فعلى تقديرى است كه يا «'''اخص '''» و يا «'''امدح '''» است و معنايش اين است كه «'''مزاج آن شراب از چشمه تسنيم است ، كه من آن را اختصاص مى دهم و يا مدح مى كنم به چشمه اى كه ...'''» و جمله «'''يشرب بها المقربون '''» وصف آن چشمه ، و مجموع ، تفسير براى تسنيم است .
دو عبارت «'''شربه '''» و «'''شرب به '''» هر دو به يك معنا است ، و كلمه «'''عينا'''» مفعول فعلى تقديرى است كه يا «'''اخص '''» و يا «'''امدح '''» است و معنايش اين است كه «'''مزاج آن شراب از چشمه تسنيم است ، كه من آن را اختصاص مى دهم و يا مدح مى كنم به چشمه اى كه ...'''» و جمله «'''يشرب بها المقربون '''» وصف آن چشمه ، و مجموع ، تفسير براى تسنيم است .
و مفاد آيه اين است كه مقربين صرفا تسنيم را مى نوشند، همچنان كه مفاد جمله و مزاجه من تسنيم اين است كه : آنچه در قدح ابرار از رحيق مختوم هست با تسنيم مخلوط مى شود.
و مفاد آيه اين است كه مقربين صرفا تسنيم را مى نوشند، همچنان كه مفاد جمله و مزاجه من تسنيم اين است كه : آنچه در قدح ابرار از رحيق مختوم هست با تسنيم مخلوط مى شود.
و اين معنا به دو نكته دلالت مى كند، اول اينكه تسنيم از رحيق مختوم گرانقدرتر است ، چون رحيق مختوم با آميخته شدن با تسنيم لذت بخشتر مى شود. دوم اينكه مقربين در درجه بالاترى از ابرار قرار دارند.
و اين معنا به دو نكته دلالت مى كند، اول اينكه تسنيم از رحيق مختوم گرانقدرتر است ، چون رحيق مختوم با آميخته شدن با تسنيم لذت بخشتر مى شود. دوم اينكه مقربين در درجه بالاترى از ابرار قرار دارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۵ </center>
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضحَكُونَ
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضحَكُونَ
از سياق چنين به دست مى آيد كه : مراد از جمله «'''آنان كه ايمان آوردند'''» همان ابرار باشند، كه در اين آيات مورد گفتارند، و اگر اينطور تغبير كرد براى اين بود كه بفهماند علت خنديدن كفار به ابرار و استهزاء كردن آنان تنها ايمان آنان بود. همچنان كه تعبير از كفار به جمله «'''آنانكه جرم مى كردند'''» براى اين بوده كه بفهماند علت مسخره كردن كفار مسلمانان ابرار را اين بود كه مجرم بودند.
از سياق چنين به دست مى آيد كه : مراد از جمله «'''آنان كه ايمان آوردند'''» همان ابرار باشند، كه در اين آيات مورد گفتارند، و اگر اينطور تغبير كرد براى اين بود كه بفهماند علت خنديدن كفار به ابرار و استهزاء كردن آنان تنها ايمان آنان بود. همچنان كه تعبير از كفار به جمله «'''آنانكه جرم مى كردند'''» براى اين بوده كه بفهماند علت مسخره كردن كفار مسلمانان ابرار را اين بود كه مجرم بودند.
وَ إِذَا مَرُّوا بهِمْ يَتَغَامَزُونَ
وَ إِذَا مَرُّوا بهِمْ يَتَغَامَزُونَ
اين آيه عطف است بر جمله «'''يضحكون '''»، يعنى وقتى به مؤ منين برمى خورند با اشاره به چشم يكديگر را به استهزاى آنان وا مى دارند.
اين آيه عطف است بر جمله «'''يضحكون '''»، يعنى وقتى به مؤ منين برمى خورند با اشاره به چشم يكديگر را به استهزاى آنان وا مى دارند.
وَ إِذَا انقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ
وَ إِذَا انقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ
كلمه «'''فكه '''» - به فتحه فاء و كسره كاف - به معناى غرور از خوشحالى است ، و معناى آيه اين است كه : بعد از آنكه به سوى اهل خود بر مى گردند از خنديدن به مؤ منين و با چشم و اشاره مسخره كردن ايشان و از عملى كه كردند خوشحال مى گردند. ممكن هم هست از فكاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مانوس با هم باشد، و معنا اين باشد كه چون به اهل خود برمى گردند، دور هم مى نشينند و تعريف مى كنند، كه من چه كردم و تو چه كردى .
كلمه «'''فكه '''» - به فتحه فاء و كسره كاف - به معناى غرور از خوشحالى است ، و معناى آيه اين است كه : بعد از آنكه به سوى اهل خود بر مى گردند از خنديدن به مؤ منين و با چشم و اشاره مسخره كردن ايشان و از عملى كه كردند خوشحال مى گردند. ممكن هم هست از فكاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مانوس با هم باشد، و معنا اين باشد كه چون به اهل خود برمى گردند، دور هم مى نشينند و تعريف مى كنند، كه من چه كردم و تو چه كردى .
وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضالُّونَ
وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضالُّونَ
يعنى وقتى مجرمين مؤ منين و ابرار را مى بينند به عنوان شهادت و يا قضاوت به يكديگر مى گويند: اينها گمراهانند، البته احتمال دومى كه قضاء و داورى باشد به ذهن نزديك تر است .
يعنى وقتى مجرمين مؤ منين و ابرار را مى بينند به عنوان شهادت و يا قضاوت به يكديگر مى گويند: اينها گمراهانند، البته احتمال دومى كه قضاء و داورى باشد به ذهن نزديك تر است .
وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيهِمْ حَفِظِينَ
وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيهِمْ حَفِظِينَ
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
<span id='link266'><span>
<span id='link266'><span>
==خنده مؤ منان به كفار در روز جزا در مقابل خنده آن مجرمان به مؤ منان در دنيا ==
==خنده مؤ منان به كفار در روز جزا در مقابل خنده آن مجرمان به مؤ منان در دنيا ==
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضحَكُونَ
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضحَكُونَ
منظور از «'''يوم '''» روز جزا است ، و اگر در اين آيه مجرمين در آيه قبل را كفار خوانده ، خواسته است به حقيقت حال آنان رجوع كرده باشد.
منظور از «'''يوم '''» روز جزا است ، و اگر در اين آيه مجرمين در آيه قبل را كفار خوانده ، خواسته است به حقيقت حال آنان رجوع كرده باشد.
بعضى گفته اند: اگر نفرموده : «'''يضحكون من الكفار'''» و جمله «'''من الكفار'''» را جلوتر آورد، براى اين بود كه به اصطلاح ادبيات ، قصر قلب كرده باشد، و معناى آن اين شود: پس امروز كسانى كه ايمان آوردند به كفار مى خندند، نه اينكه كفار به مؤ منين بخندند همچنان كه در دنيا مى خنديدند.
بعضى گفته اند: اگر نفرموده : «'''يضحكون من الكفار'''» و جمله «'''من الكفار'''» را جلوتر آورد، براى اين بود كه به اصطلاح ادبيات ، قصر قلب كرده باشد، و معناى آن اين شود: پس امروز كسانى كه ايمان آوردند به كفار مى خندند، نه اينكه كفار به مؤ منين بخندند همچنان كه در دنيا مى خنديدند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۹۶ </center>
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ هَلْ ثُوِّب الْكُفَّارُ مَا كانُوا يَفْعَلُونَ
عَلى الاَرَائكِ يَنظرُونَ هَلْ ثُوِّب الْكُفَّارُ مَا كانُوا يَفْعَلُونَ
«'''ثواب '''» در اصل به معناى مطلق جزا بوده ، چه كيفر و چه پاداش ، ولى بعدها استعمالش در خصوص پاداش غلبه يافته است ، و جمله «'''على الارائك '''» خبر بعد از خبر است براى مبتداى «'''الذين امنوا'''» و جمله «'''ينظرون '''» خبر سوم آن است ، و جمله «'''هل ثوب ...'''» مربوط به جمله «'''ينظرون '''» و قائم مقام مفعول آن است .
«'''ثواب '''» در اصل به معناى مطلق جزا بوده ، چه كيفر و چه پاداش ، ولى بعدها استعمالش در خصوص پاداش غلبه يافته است ، و جمله «'''على الارائك '''» خبر بعد از خبر است براى مبتداى «'''الذين امنوا'''» و جمله «'''ينظرون '''» خبر سوم آن است ، و جمله «'''هل ثوب ...'''» مربوط به جمله «'''ينظرون '''» و قائم مقام مفعول آن است .
و معناى آيه اين است كه آنهايى كه ايمان آوردند بر بالاى تخت هايى در حجله قرار دارند، و به كيفر كفار تماشا مى كنند، كيفرى كه به جرم افعال نكوهيده بدان مبتلا شدند، كه يكى از آن افعال مسخره كردن و خنديدن به مؤ منين بود، و به اين اكتفاء ننموده وقتى نزد هم فكران خود برمى گشتند خوشحالى مى كردند كه من چنين و چنان كردم ، و تازه مؤ منين را گمراه مى خواندند.
و معناى آيه اين است كه آنهايى كه ايمان آوردند بر بالاى تخت هايى در حجله قرار دارند، و به كيفر كفار تماشا مى كنند، كيفرى كه به جرم افعال نكوهيده بدان مبتلا شدند، كه يكى از آن افعال مسخره كردن و خنديدن به مؤ منين بود، و به اين اكتفاء ننموده وقتى نزد هم فكران خود برمى گشتند خوشحالى مى كردند كه من چنين و چنان كردم ، و تازه مؤ منين را گمراه مى خواندند.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۴:
<span id='link268'><span>
<span id='link268'><span>
==آيات ۱ - ۲۵، سوره انشقاق ==
==آيات ۱ - ۲۵، سوره انشقاق ==
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السمَاءُ انشقَّت (۱)
إِذَا السمَاءُ انشقَّت (۱)
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت (۲)
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت (۲)
وَ إِذَا الاَرْض مُدَّت (۳)
وَ إِذَا الاَرْض مُدَّت (۳)
وَ أَلْقَت مَا فِيهَا وَ تخَلَّت (۴)
وَ أَلْقَت مَا فِيهَا وَ تخَلَّت (۴)
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت (۵)
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت (۵)
يَأَيُّهَا الانسنُ إِنَّك كادِحٌ إِلى رَبِّك كَدْحاً فَمُلَقِيهِ(۶)
يَأَيُّهَا الانسنُ إِنَّك كادِحٌ إِلى رَبِّك كَدْحاً فَمُلَقِيهِ(۶)
فَأَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ بِيَمِينِهِ(۷)
فَأَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ بِيَمِينِهِ(۷)
فَسوْف يحَاسب حِساباً يَسِيراً(۸)
فَسوْف يحَاسب حِساباً يَسِيراً(۸)
وَ يَنقَلِب إِلى أَهْلِهِ مَسرُوراً(۹)
وَ يَنقَلِب إِلى أَهْلِهِ مَسرُوراً(۹)
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ(۱۰)
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ(۱۰)
فَسوْف يَدْعُوا ثُبُوراً(۱۱)
فَسوْف يَدْعُوا ثُبُوراً(۱۱)
وَ يَصلى سعِيراً(۱۲)
وَ يَصلى سعِيراً(۱۲)
إِنَّهُ كانَ فى أَهْلِهِ مَسرُوراً(۱۳)
إِنَّهُ كانَ فى أَهْلِهِ مَسرُوراً(۱۳)
إِنَّهُ ظنَّ أَن لَّن يحُورَ(۱۴)
إِنَّهُ ظنَّ أَن لَّن يحُورَ(۱۴)
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً(۱۵)
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً(۱۵)
فَلا أُقْسِمُ بِالشفَقِ(۱۶)
فَلا أُقْسِمُ بِالشفَقِ(۱۶)
وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ(۱۷)
وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ(۱۷)
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ(۱۸)
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ(۱۸)
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ(۱۹)
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ(۱۹)
فَمَا لهَُمْ لا يُؤْمِنُونَ(۲۰)
فَمَا لهَُمْ لا يُؤْمِنُونَ(۲۰)
وَ إِذَا قُرِىَ عَلَيهِمُ الْقُرْءَانُ لا يَسجُدُونَ (۲۱)
وَ إِذَا قُرِىَ عَلَيهِمُ الْقُرْءَانُ لا يَسجُدُونَ (۲۱)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ(۲۲)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ(۲۲)
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ(۲۳)
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ(۲۳)
فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(۲۴)
فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(۲۴)
إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ أَجْرٌ غَيرُ مَمْنُونِ(۲۵)
إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ أَجْرٌ غَيرُ مَمْنُونِ(۲۵)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خدا صاحب رحمت محدود و رحمت نامحدود.
به نام خدا صاحب رحمت محدود و رحمت نامحدود.
خط ۱۸۰: خط ۱۸۲:
<span id='link269'><span>
<span id='link269'><span>
==معناى اينكه در بيان چند تا از مقدمات قيامت فرمود آسمان منشق و زمين كشيده مى شود وفرمود«'''و ازنت لربها و حقت '''» ==
==معناى اينكه در بيان چند تا از مقدمات قيامت فرمود آسمان منشق و زمين كشيده مى شود وفرمود«'''و ازنت لربها و حقت '''» ==
إِذَا السمَاءُ انشقَّت
إِذَا السمَاءُ انشقَّت
جمله اى است شرطيه كه جزايش حذف شده ، كه با بودن جمله «'''يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه '''» احتياجى به ذكر آن نبود، و تقدير آن : «'''اذا السماء انشقت لاقى الانسان ربه فيحاسبه و يجازيه على ما عمل - وقتى آسمان شكافته شد انسان پروردگارش را ملاقات مى كند، و پروردگارش طبق اعمالى كه كرده به حساب و جزاى او مى پردازد'''» مى باشد.
جمله اى است شرطيه كه جزايش حذف شده ، كه با بودن جمله «'''يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه '''» احتياجى به ذكر آن نبود، و تقدير آن : «'''اذا السماء انشقت لاقى الانسان ربه فيحاسبه و يجازيه على ما عمل - وقتى آسمان شكافته شد انسان پروردگارش را ملاقات مى كند، و پروردگارش طبق اعمالى كه كرده به حساب و جزاى او مى پردازد'''» مى باشد.
و «'''انشقاق آسمان '''» به معناى از هم گسيختن و متلاشى شدن آن است و اى خود يكى از مقدمات قيامت است ، و همچنين مد ارض كه در آيه سوم آمده و همچنين ساير علامتهايى كه ذكر شده ، چه در اين سوره و چه در ساير كلمات قرآن از قبيل تكوير شمس ، اجتماع شمس و قمر، فرو ريختن كواكب ، و امثال آن .
و «'''انشقاق آسمان '''» به معناى از هم گسيختن و متلاشى شدن آن است و اى خود يكى از مقدمات قيامت است ، و همچنين مد ارض كه در آيه سوم آمده و همچنين ساير علامتهايى كه ذكر شده ، چه در اين سوره و چه در ساير كلمات قرآن از قبيل تكوير شمس ، اجتماع شمس و قمر، فرو ريختن كواكب ، و امثال آن .
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت
ممكن است بپرسى «'''اذن دادن آسمان به خدا'''» چه معنا دارد؟ در پاسخ مى گوييم كلمه «'''اذن '''» در اصل لغت به معناى اجازه دادن نيست ، بلكه به معناى گوش دادن است ، و گوش دادن را هم كه «'''اذن '''» ناميده اند تعبيرى است مجازى از انقياد و اطاعت ، و كلمه «'''حقت '''» به معناى آن است كه آسمان در شنيدن و اطاعت فرمانهاى خدا حقيق و سزاوار مى شود.
ممكن است بپرسى «'''اذن دادن آسمان به خدا'''» چه معنا دارد؟ در پاسخ مى گوييم كلمه «'''اذن '''» در اصل لغت به معناى اجازه دادن نيست ، بلكه به معناى گوش دادن است ، و گوش دادن را هم كه «'''اذن '''» ناميده اند تعبيرى است مجازى از انقياد و اطاعت ، و كلمه «'''حقت '''» به معناى آن است كه آسمان در شنيدن و اطاعت فرمانهاى خدا حقيق و سزاوار مى شود.
و معناى آيه اين است كه آسمان مطيع و منقاد پروردگارش گشته ، حقيق و سزاوار شنيدن و اطاعت فرامين پروردگارش مى گردد.
و معناى آيه اين است كه آسمان مطيع و منقاد پروردگارش گشته ، حقيق و سزاوار شنيدن و اطاعت فرامين پروردگارش مى گردد.
وَ إِذَا الاَرْض مُدَّت
وَ إِذَا الاَرْض مُدَّت
ظاهرا منظور از كشيده شدن زمين گشاد شدن آن است ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''يوم تبدل الارض غير الارض '''».
ظاهرا منظور از كشيده شدن زمين گشاد شدن آن است ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''يوم تبدل الارض غير الارض '''».
وَ أَلْقَت مَا فِيهَا وَ تخَلَّت
وَ أَلْقَت مَا فِيهَا وَ تخَلَّت
يعنى زمين آنچه از مردگان در جوف دارد بيرون مى اندازد، و خود را از آنچه دارد تهى مى سازد. بعضى گفته اند: مراد بيرون انداختن مرده ها و گنج ها است كما اينكه خداوند فرموده : «'''و اخرجت الارض ‍ اثقالها'''».
يعنى زمين آنچه از مردگان در جوف دارد بيرون مى اندازد، و خود را از آنچه دارد تهى مى سازد. بعضى گفته اند: مراد بيرون انداختن مرده ها و گنج ها است كما اينكه خداوند فرموده : «'''و اخرجت الارض ‍ اثقالها'''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۱ </center>
ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه : آنچه در بطن خود دارد بيرون مى اندازد و خود را تهى مى كند از آنچه از كوهها و درياها كه در پشت خود دارد. و شايد وجه اول به ذهن نزديك تر باشد.
ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه : آنچه در بطن خود دارد بيرون مى اندازد و خود را تهى مى كند از آنچه از كوهها و درياها كه در پشت خود دارد. و شايد وجه اول به ذهن نزديك تر باشد.
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت
ضميرهاى مونث همه به كلمه «'''ارض '''» برمى گردد، همچنان كه ضميرهاى مشابهى كه در آيه قبلى بود به كلمه «'''سماء'''» برمى گشت ، و معناى آيه گذشت .
ضميرهاى مونث همه به كلمه «'''ارض '''» برمى گردد، همچنان كه ضميرهاى مشابهى كه در آيه قبلى بود به كلمه «'''سماء'''» برمى گشت ، و معناى آيه گذشت .
<span id='link270'><span>
<span id='link270'><span>
==مفاد آيه : «'''يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كد حافملاقيه '''» و دلالت آن بر بحث و جزا ==
==مفاد آيه : «'''يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كد حافملاقيه '''» و دلالت آن بر بحث و جزا ==
يَأَيُّهَا الانسنُ إِنَّك كادِحٌ إِلى رَبِّك كَدْحاً فَمُلَقِيهِ
يَأَيُّهَا الانسنُ إِنَّك كادِحٌ إِلى رَبِّك كَدْحاً فَمُلَقِيهِ
راغب گفته كلمه «'''كدح '''» به معناى تلاش كردن ، و خسته شدن است . پس در اين كلمه معنى سير است . و بعضى گفته اند: كدح تلاش نفس ‍ است در انجام كارى تا اينكه آثار تلاش در نفس نمايان گردد. و بنابر اين ، در اين كلمه معناى سير هم خوابيده ، به دليل اينكه با كلمه «'''الى '''» متعدى شده ، پس معلوم مى شود كه در كلمه «'''كدح '''» در هر حال معناى سير خوابيده .
راغب گفته كلمه «'''كدح '''» به معناى تلاش كردن ، و خسته شدن است . پس در اين كلمه معنى سير است . و بعضى گفته اند: كدح تلاش نفس ‍ است در انجام كارى تا اينكه آثار تلاش در نفس نمايان گردد. و بنابر اين ، در اين كلمه معناى سير هم خوابيده ، به دليل اينكه با كلمه «'''الى '''» متعدى شده ، پس معلوم مى شود كه در كلمه «'''كدح '''» در هر حال معناى سير خوابيده .
و جمله «'''فملاقيه '''» عطف است بر كلمه «'''كادح '''»، و با اين عطف بيان كرده كه هدف نهايى اين سير و سعى و تلاش ، خداى سبحان است ، البته بدان جهت كه داراى ربوبيت است ، يعنى انسان بدان جهت كه عبدى است مربوب و مملوك و مدبر، و در حال تلاشش به سوى خداى سبحان است دائما در حال سعى و تلاش و رفتن بسوى خداى تعالى است ، بدان جهت كه رب و مالك و مدبر امر اوست ، چون عبد براى خودش مالك چيزى نيست ، نه اراده و نه عمل ، پس او بايد اراده نكند مگر آنچه كه پروردگارش اراده كرده باشد، و انجام ندهد مگر آنچه را كه او دستور داده باشد، پس بنده در اراده و عملش مسؤ ول خواهد بود.
و جمله «'''فملاقيه '''» عطف است بر كلمه «'''كادح '''»، و با اين عطف بيان كرده كه هدف نهايى اين سير و سعى و تلاش ، خداى سبحان است ، البته بدان جهت كه داراى ربوبيت است ، يعنى انسان بدان جهت كه عبدى است مربوب و مملوك و مدبر، و در حال تلاشش به سوى خداى سبحان است دائما در حال سعى و تلاش و رفتن بسوى خداى تعالى است ، بدان جهت كه رب و مالك و مدبر امر اوست ، چون عبد براى خودش مالك چيزى نيست ، نه اراده و نه عمل ، پس او بايد اراده نكند مگر آنچه كه پروردگارش اراده كرده باشد، و انجام ندهد مگر آنچه را كه او دستور داده باشد، پس بنده در اراده و عملش مسؤ ول خواهد بود.
خط ۲۰۶: خط ۲۰۸:
==مقصود از اينكه فرمود اكتابش به دست راست داده شود شادمان به سوى«'''==
==مقصود از اينكه فرمود اكتابش به دست راست داده شود شادمان به سوى«'''==
اهل '''» خود باز مى گردد
اهل '''» خود باز مى گردد
فَأَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ بِيَمِينِهِ
فَأَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ بِيَمِينِهِ
كلمه «'''اما'''» همواره مطالب اجمالى را تفصيل مى دهد، در اينجا اجمالى را تفصيل مى دهد كه از عبارت «'''انك كادح الى ربك '''» استفاده مى شد، و آن اين بود كه در اين ميان رجوع و باز خواستى از اعمال ، و حساب و جزايى هست ، آنگاه اين اجمال را تفصيل مى دهد و مى گويد: اما آنهايى كه در آن روز نامه اعمالشان را به دست راستشان مى دهند چنين و چنان مى شوند، و منظور از كتاب ، نامه عمل است ، به دليل اينكه دنبالش مساءله حساب را ذكر كرده ، و ما در سابق دادن كتاب به دست راست و يا به دست چپ را در سوره اسراء و سوره الحاقه معنا كرديم .
كلمه «'''اما'''» همواره مطالب اجمالى را تفصيل مى دهد، در اينجا اجمالى را تفصيل مى دهد كه از عبارت «'''انك كادح الى ربك '''» استفاده مى شد، و آن اين بود كه در اين ميان رجوع و باز خواستى از اعمال ، و حساب و جزايى هست ، آنگاه اين اجمال را تفصيل مى دهد و مى گويد: اما آنهايى كه در آن روز نامه اعمالشان را به دست راستشان مى دهند چنين و چنان مى شوند، و منظور از كتاب ، نامه عمل است ، به دليل اينكه دنبالش مساءله حساب را ذكر كرده ، و ما در سابق دادن كتاب به دست راست و يا به دست چپ را در سوره اسراء و سوره الحاقه معنا كرديم .
فَسوْف يحَاسب حِساباً يَسِيراً
فَسوْف يحَاسب حِساباً يَسِيراً
خط ۲۱۴: خط ۲۱۶:
ولى بعضى گفته اند: مراد از آن ، عشيره مؤ من او هستند، كه مانند او داخل بهشت شده اند.
ولى بعضى گفته اند: مراد از آن ، عشيره مؤ من او هستند، كه مانند او داخل بهشت شده اند.
بعضى ديگر گفته اند: عموم مؤ منين بهشتى هستند، هر چند كه عشيره و خويشاوند او نباشند، چون مؤ منين همه با هم برادرند. ولى اين دو قول خالى از بعد نيست .
بعضى ديگر گفته اند: عموم مؤ منين بهشتى هستند، هر چند كه عشيره و خويشاوند او نباشند، چون مؤ منين همه با هم برادرند. ولى اين دو قول خالى از بعد نيست .
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ
كلمه «'''وراء'''» ظرف است ، و اگر منصوب شده بخاطر اين بوده كه حرف جرى كه بر سر آن بايد باشد حذف شده ، چون تقدير آن من وراء بوده ، و بعيد نيست كه اگر نامه عملشان از پشت سرشان داده مى شود به خاطر اين است كه در آن روز صورتشان به عقب بر مى گردد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''من قبل ان نطمس وجوها فنردها على ادبرها'''».
كلمه «'''وراء'''» ظرف است ، و اگر منصوب شده بخاطر اين بوده كه حرف جرى كه بر سر آن بايد باشد حذف شده ، چون تقدير آن من وراء بوده ، و بعيد نيست كه اگر نامه عملشان از پشت سرشان داده مى شود به خاطر اين است كه در آن روز صورتشان به عقب بر مى گردد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''من قبل ان نطمس وجوها فنردها على ادبرها'''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۳ </center>
در اينجا ممكن است بگويى دادن نامه عمل كفار از پشت سر منافات دارد با آيات ديگرى كه مى فرمايد: نامه آنان را به دست چپشان مى دهند، مانند آيه «'''و اما من اوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اوت كتابيه '''»، و ليكن بين اين دو دسته آيات منافاتى نيست ، (چون در سابق هم خاطرنشان كرديم كه مواقف روز قيامت يك موقف و دوم وقف نيست )، و ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده رواياتى در معناى دادن نامه عمل از پشت سر كفار خواهد آمد.
در اينجا ممكن است بگويى دادن نامه عمل كفار از پشت سر منافات دارد با آيات ديگرى كه مى فرمايد: نامه آنان را به دست چپشان مى دهند، مانند آيه «'''و اما من اوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اوت كتابيه '''»، و ليكن بين اين دو دسته آيات منافاتى نيست ، (چون در سابق هم خاطرنشان كرديم كه مواقف روز قيامت يك موقف و دوم وقف نيست )، و ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده رواياتى در معناى دادن نامه عمل از پشت سر كفار خواهد آمد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش