گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۸۳: خط ۲۸۳:
سخنانى باشد كه كفّار در دنيا، آن را به منظور استهزاء گفته باشند و به همين جهت بوده كه قرآن كريم، سياق را تغيير داده، فرمود: «قَالُوا تِلكَ إذاً...»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «ءَإنّا لَمَردُودُونَ...»، و امّا بنابر اين كه جملۀ مزبور، حكايت گفتارى باشد كه كفّار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است.
سخنانى باشد كه كفّار در دنيا، آن را به منظور استهزاء گفته باشند و به همين جهت بوده كه قرآن كريم، سياق را تغيير داده، فرمود: «قَالُوا تِلكَ إذاً...»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «ءَإنّا لَمَردُودُونَ...»، و امّا بنابر اين كه جملۀ مزبور، حكايت گفتارى باشد كه كفّار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است.


«'''فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ'''»:
«'''فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ * فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ'''»:
ضمير ((هى '''» به كلمه «'''كره '''» بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به كلمه «'''رادفه '''» كه منظور از آن نفخه دوم است بر مى گردد، و كلمه «'''زجر'''» به معناى طرد كردن كسى با آواز و نهيب است ، و اگر نفخه دوم را زجره خوانده ، از اين جهت بوده كه انسان با اين نهيب از نشاه مرگ به نشاه حيات ، و از باطن زمين به روى زمين منتقل مى شود، و كلمه «'''اذا'''» فجائيه است ، يعنى معناى «'''ناگاه و ناگهان '''» را مى دهد، و كلمه «'''ساهره '''» به معناى زمين هموار، و يا زمين خالى از گياه است .
 
و اين دو آيه در مقام جواب از استبعادى است كه از جمله «'''ءانا لمردودون ...'''» نسبت به قيامت استفاده مى شود، و معناى آن اين است كه براى ما دشوار نيست كه ايشان را بعد از مردن زنده كنيم ، و دوباره به زندگى برگردانيم ، براى اينكه برگشتن آنان - و يا به قول آن مفسر ديگر نفخه دوم - بيش از «'''زجره واحده '''» موونه ندارد، به محضى كه آن زجره محقق شود، ناگهان همه زنده گشته و روى زمينى تخت و يا بى آب و علف قرار خواهند گرفت ، با اينكه لحظه قبل از آن مرده و در شكم زمين بودند.
ضمير «هِىَ» به كلمۀ «كَرّةٌ» بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به كلمۀ «رَادِفَة» - كه منظور از آن نفخۀ دوم است - بر مى گردد. و كلمۀ «زَجر»، به معناى طرد كردن كسى با آواز و نهيب است. و اگر نفخۀ دوم را «زَجرَةٌ» خوانده، از اين جهت بوده كه انسان با اين نهيب، از نشئۀ مرگ به نشئۀ حيات، و از باطن زمين به روى زمين منتقل مى شود. و كلمۀ «إذاً»، فجائيّه است. يعنى معناى «ناگاه و ناگهان» را مى دهد. و كلمۀ «سَاهِرَة»، به معناى زمين هموار، و يا زمين خالى از گياه است.
پس دو آيه مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و ما امر الساعه الا كلمح البصر او هو اقرب '''».
 
و اين دو آيه، در مقام جواب از استبعادى است كه از جملۀ «ءَإنّا لَمَردُودُونَ ...» نسبت به قيامت استفاده مى شود و معناى آن، اين است كه: براى ما دشوار نيست كه ايشان را بعد از مُردن زنده كنيم و دوباره به زندگى برگردانيم. براى اين كه برگشتن آنان - و يا به قول آن مفسّر ديگر نفخۀ دوم - بيش از «زَجرَةٌ وَاحِدَه» مؤونه ندارد. به محضى كه آن زَجره محقّق شود، ناگهان همه زنده گشته و روى زمينى تخت و يا بى آب و علف قرار خواهند گرفت، با اين كه لحظۀ قبل از آن، مُرده و در شكم زمين بودند.
 
پس دو آيه مورد بحث، در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «وَ مَا أمرُ السّاعَةِ إلّا كَلَمحِ البَصَرِ أو هُوَ أقرَب».




۱۳٬۷۷۸

ویرایش