۱۳٬۷۸۶
ویرایش
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۳: | ||
سخنانى باشد كه كفّار در دنيا، آن را به منظور استهزاء گفته باشند و به همين جهت بوده كه قرآن كريم، سياق را تغيير داده، فرمود: «قَالُوا تِلكَ إذاً...»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «ءَإنّا لَمَردُودُونَ...»، و امّا بنابر اين كه جملۀ مزبور، حكايت گفتارى باشد كه كفّار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است. | سخنانى باشد كه كفّار در دنيا، آن را به منظور استهزاء گفته باشند و به همين جهت بوده كه قرآن كريم، سياق را تغيير داده، فرمود: «قَالُوا تِلكَ إذاً...»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «ءَإنّا لَمَردُودُونَ...»، و امّا بنابر اين كه جملۀ مزبور، حكايت گفتارى باشد كه كفّار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است. | ||
«'''فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ'''»: | «'''فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ * فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ'''»: | ||
ضمير | |||
و اين دو | ضمير «هِىَ» به كلمۀ «كَرّةٌ» بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به كلمۀ «رَادِفَة» - كه منظور از آن نفخۀ دوم است - بر مى گردد. و كلمۀ «زَجر»، به معناى طرد كردن كسى با آواز و نهيب است. و اگر نفخۀ دوم را «زَجرَةٌ» خوانده، از اين جهت بوده كه انسان با اين نهيب، از نشئۀ مرگ به نشئۀ حيات، و از باطن زمين به روى زمين منتقل مى شود. و كلمۀ «إذاً»، فجائيّه است. يعنى معناى «ناگاه و ناگهان» را مى دهد. و كلمۀ «سَاهِرَة»، به معناى زمين هموار، و يا زمين خالى از گياه است. | ||
پس دو آيه مورد | |||
و اين دو آيه، در مقام جواب از استبعادى است كه از جملۀ «ءَإنّا لَمَردُودُونَ ...» نسبت به قيامت استفاده مى شود و معناى آن، اين است كه: براى ما دشوار نيست كه ايشان را بعد از مُردن زنده كنيم و دوباره به زندگى برگردانيم. براى اين كه برگشتن آنان - و يا به قول آن مفسّر ديگر نفخۀ دوم - بيش از «زَجرَةٌ وَاحِدَه» مؤونه ندارد. به محضى كه آن زَجره محقّق شود، ناگهان همه زنده گشته و روى زمينى تخت و يا بى آب و علف قرار خواهند گرفت، با اين كه لحظۀ قبل از آن، مُرده و در شكم زمين بودند. | |||
پس دو آيه مورد بحث، در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «وَ مَا أمرُ السّاعَةِ إلّا كَلَمحِ البَصَرِ أو هُوَ أقرَب». | |||
ویرایش