گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


<span id='link179'><span>
<span id='link179'><span>
==پاداش نيك متقين: نعمت هاى بهشتى ==
==پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى ==
«'''إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً ... كِذَّاباً'''»:
«'''إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً ... كِذَّاباً'''»:


خط ۳۴: خط ۳۴:
ممكن نيست موجودى از آن محروم باشد، همچنان كه ممكن نيست موجودى از تحت ربوبيت او خارج باشد، مگر آن كه مربوبى از مربوب هاى او خودش به سوء اختيارش رحمت او را نپذيرد، كه اين شقاوت و بدبختى خود ايشان است، مانند طاغيان كه مربوب خدا هستند، ولى رحمت او را نپذيرفته، از زىّ عبوديتش خارج شدند.
ممكن نيست موجودى از آن محروم باشد، همچنان كه ممكن نيست موجودى از تحت ربوبيت او خارج باشد، مگر آن كه مربوبى از مربوب هاى او خودش به سوء اختيارش رحمت او را نپذيرد، كه اين شقاوت و بدبختى خود ايشان است، مانند طاغيان كه مربوب خدا هستند، ولى رحمت او را نپذيرفته، از زىّ عبوديتش خارج شدند.


==مقصود از اين كه فرمود: «لا يَملِكُون مِنهُ خِطاباً...»==
==مقصود از آیه: «لا يَملِكُون مِنهُ خِطاباً...»==


«'''لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً * يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَائكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً'''»:
«'''لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً * يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَائكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً'''»:
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۵ </center>


<center>«'''بحث روایى'''»</center>
==بحث روایتی: (رواياتى ذيل آيات گذشته)==


رواياتى درباره معناى «'''احقاب '''»، مراد از «'''روح '''»، و... درذيل آيات گذشته
در تفسير قمى، در ذيل جمله: «وَ فُتِحَت السّمَاءُ فَكَانَت أبوَاباً» امام فرموده: يعنى ابواب بهشت باز مى شود. و در معناى آيه «وَ سُيّرَت الجِبَالُ فَكَانَت سَرَاباً» فرمود: كوه ها چون سراب مى شود، كه در بيابان از دور برق مى زند.


در تفسير قمى در ذيل «'''جمله وفتحت السماء فكانت ابوابا'''» امام فرموده: يعنى ابواب بهشت باز مى شود. و در معناى آيه «'''و سيرت الجبال فكانت سرابا'''» فرمود: كوه ها چون سراب مى شود، كه در بيابان از دور برق مى زند.
و نيز در همان كتاب، در معناى آيه «لابِثِينَ فِيهَا أحقَاباً» فرموده: «احقاب» به معناى سال ها، و «حُقُب» به معناى يك سال است، و يك سال، سيصد و شصت روز است، و يك روز قيامت، برابر هزار سال از سال هاى دنيا است، كه شما مى شماريد.


و نيز در همان كتاب در معناى آيه «'''لابثين فيها احقابا'''» فرموده احقاب به معناى سال ها، و «'''حقب '''» به معناى يك سال است، و يك سال ، سيصد و شصت روز است، و يك روز قيامت برابر هزار سال از سال هاى دنيا است كه شما مى شماريد.
و در مجمع البيان است كه نافع، از ابن عُمَر روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: كسى كه داخل آتش شود از آن خارج نمى شود، تا آن كه احقابى در آن بماند، و حُقُب عبارت است از شصت و اندى سال، و سال سيصد و شصت روز است، و هر روز قيامت، برابر هزار سال از سال هايى است كه شما مى شماريد. پس كسى اين دلگرمى را نداشته باشد كه به اين زودي ها از آتش خارج شود.


و در مجمع البيان است كه نافع از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: كسى كه داخل آتش شود از آن خارج نمى شود، تا آن كه احقابى در آن بماند، و حقب عبارت است از شصت و اندى سال، و سال سيصد و شصت روز است، و هر روز قيامت برابر هزار سال از سال هايى است كه شما مى شماريد، پس كسى اين دلگرمى را نداشته باشد كه به اين زودي ها از آتش خارج شود.
مؤلف: سيوطى هم، اين روايت را در الدرّ المنثور با عبارتى ديگر آورده، و در آن به جاى شصت، عدد هشتاد آمده. و ابن عُمَر در آن روايت گفته: احدى دلگرم نباشد... و نيز روايتى ديگر از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» نقل كرده كه فرموده: «حُقُب» چهل سال است.


مؤلف: سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور با عبارتى ديگر آورده، و در آن به جاى شصت، عدد هشتاد آمده. و ابن عمر در آن روايت گفته: احدى دلگرم نباشد... و نيز روايتى ديگر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نقل كرده كه فرموده: حقب چهل سال است.
و نيز در مجمع البيان آمده كه عياشى، به سند خود، از حمران روايت كرده كه گفت: از امام باقر «عليه السلام» معناى اين آيه را پرسيدم، فرمود: اين آيه در باره كسانى است كه از آتش خارج مى شوند، و نظير اين روايت را از احول نقل كرده.


و نيز در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از حمران روايت كرده كه گفت: از امام باقر (عليه السلام) معناى اين آيه را پرسيدم، فرمود: اين آيه در باره كسانى است كه از آتش خارج مى شوند، و نظير اين روايت را از احول نقل كرده.
و در تفسير قمى، در ذيل آيه «إنّ لِلمُتّقِينَ مَفَازاً» آمده كه متّقيان، در آن روز رستگار مى شوند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۶ </center>
و جملۀ «كَوَاعِبَ أترَاباً» به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشت اند. و در روايت ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» در معناى جمله «إنّ لِلمُتّقِينَ مَفَازاً» آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى «كَوَاعِبَ أترَاباً» فرمود: يعنى دختر نورس.


و در تفسير قمى در ذيل آيه «'''ان للمتقين مفازا'''» آمده كه متقيان در آن روز رستگار مى شوند،
و در الدرّ المنثور است كه ابن ابى حاتم، و ابوالشيخ (در كتاب العظمه)، و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: روح، لشكرى است از لشكريان خدا، كه از ملائكه نيستند، و داراى سر و دست و پايند. آنگاه اين آيه را خواندند: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكَةُ صَفّاً» و سپس فرمود: اين ها لشكريانى، و اين ها لشكريانى ديگر هستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۶ </center>
و جمله «'''كواعب اترابا'''» به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشت اند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام) در معناى جمله «'''ان للمتقين مفازا'''» آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى «'''كواعب اترابا'''» فرمود: يعنى دختر نورس.


و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، و ابو الشيخ (در كتاب العظمه) و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: روح ، لشكرى است از لشكريان خدا، كه از ملائكه نيستند، و داراى سر و دست و پايند، آنگاه اين آيه را خواندند «'''يوم يقوم الروح و الملئكه صفا'''» و سپس فرمود: اين ها لشكريانى، و اين ها لشكريانى ديگر هستند.
مؤلف: اين روايت در ذيل آيات كه مشتمل بر مسأله روح است، از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» نقل شد، و در آن آمده بود كه: «روح»، خلقى است از جبرئيل و ميكائيل عظيم تر، و ما اين روايت را كه از على «عليه السلام» هم نقل شده بود، آورديم، و در آن آمده بود كه «روح»، غير ملائكه است، و استدلال شده بود به آيه شريفه: «ينزل المَلائِكَة بِالرّوحِ مِن أمرِه عَلى مَن يَشَاءُ مِن عِبَادِه ...».


مؤلف: اين روايت در ذيل آيات كه مشتمل بر مساءله روح است، از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شد، و در آن آمده بود كه روح خلقى است از جبرئيل و ميكائيل عظيم تر، و ما اين روايت را كه از على (عليه السلام) هم نقل شده بود آورديم، و در آن آمده بود كه روح غير ملائكه است، و استدلال شده بود به آيه شريفه «'''ينزل الملئكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ...'''».
بله، در روايت قمى كه از حمران نقل كرده، آمده كه «روح»، فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، و او همواره با رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و با ائمه «عليهم السلام» بوده و هست. و شايد مراد از فرشته، مطلق موجود آسمانى بوده. و يا اين قسمت اضافه اى است كه بعضى از راويان به توهّم خود و در نقل به معناى حديث آورده اند. دليلى هم نداريم كه موجودات امرى و آسمانى منحصر در فرشتگان باشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم.  


بله ، در روايت قمى كه از حمران نقل كرده آمده كه روح فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، و او همواره با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و با ائمه (عليهم السلام) بوده و هست، و شايد مراد از فرشته مطلق موجود آسمانى بوده. و يا اين قسمت اضافه اى است كه بعضى از راويان به تو هم خود و در نقل به معناى حديث آورده اند، دليلى هم نداريم كه موجودات امرى و آسمانى منحصر در فرشتگان باشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم، همچنان كه از كلام خداى تعالى با ابليس وقتى كه از سجود بر آدم امتناع ورزيد، و ملائكه براى او سجده كردند استفاده مى شود، در آن كلام فرموده: «'''يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى استكبرت ام كنت من العالين'''»، كه توضيحش در تفسير همين آيه گذشت.
همچنان كه از كلام خداى تعالى با ابليس، وقتى كه از سجود بر آدم امتناع ورزيد، و ملائكه براى او سجده كردند، استفاده مى شود. در آن كلام فرموده: «يَا إبلِيسُ مَا مَنَعَكَ أن تَسجُدَ لِمَا خَلَقتُ بِيَدَىّ استَكبَرتَ أم كُنتَ مِنَ العَالِين»، كه توضيحش در تفسير همين آيه گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۸۷ </center>
<span id='link185'><span>
<span id='link185'><span>


== آنان كه در قيامت اجازه سخن داشته، شفاعت مى كنند ==
== آنان كه در قيامت اجازه سخن و شفاعت دارند ==
و در اصول كافى به سند خود از محمد بن فضيل از ابى الحسن ماضى (عليه السلام) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از آيه «'''يوم يقوم الروح و الملئكه صفا لا يتكلمون...'''» پرسيدم، فرمود به خدا سوگند ماييم آن هايى كه در قيامت اذن دارند و صواب مى گويند. پرسيدم: وقتى به سخن آييد چه مى گوييد؟ فرمود: پروردگار خود را ثنا گفته و بر پيامبران درود مى فرستيم، و براى شيعيان خود شفاعت مى كنيم، و پروردگار ما شفاعت ما را رد نمى كند (تا آخر حديث).
و در اصول كافى، به سند خود، از محمد بن فُضَيل، از ابى الحسن ماضى «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب از آيه «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكَة صَفّاً لا يَتَكَلّمُون...» پرسيدم، فرمود: به خدا سوگند، ماييم آن هايى كه در قيامت اذن دارند و صواب مى گويند. پرسيدم: وقتى به سخن آييد، چه مى گوييد؟ فرمود: پروردگار خود را ثنا گفته و بر پيامبران درود مى فرستيم، و براى شيعيان خود شفاعت مى كنيم، و پروردگار ما، شفاعت ما را رد نمى كند (تا آخر حديث).


مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان هم از عياشى نقل كرده، كه او بدون ذكر راويان وسط، از معاويه بن عمار از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است.
مؤلّف: اين روايت را صاحب مجمع البيان هم، از عياشى نقل كرده، كه او بدون ذكر راويان وسط، از معاوية بن عمّار، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده است.


و اين روايت از باب ذكر بعضى از مصاديق است، و گرنه در روز قيامت شفيعان ديگر نيز وجود دارند، مثل ملائكه و انبيا و مومنين، البته آن مومنينى كه اجازه تكلم مى يابند، و باز شهدايى از امت هاى ديگر هستند كه آنان نيز به حكم نص قرآن كريم و احاديث اجازه سخن مى يابند.
و اين روايت از باب ذكر بعضى از مصاديق است، و گرنه در روز قيامت، شفيعان ديگر نيز وجود دارند. مثل ملائكه و انبيا و مؤمنين، البته آن مؤمنينى كه اجازۀ تكلم مى يابند، و باز شهدايى از امت هاى ديگر هستند، كه آنان نيز به حكم نص قرآن كريم و احاديث، اجازه سخن مى يابند.




۱۳٬۷۸۶

ویرایش