گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ فروردین ۱۴۰۱
خط ۱۶: خط ۱۶:
و ما مى بينيم كه اثر صلاح و فساد - كه همانا سعادت متّقين و شقاوت مفسدين است - در اين عالَم محسوس ظاهر نشده، و اين از محالات است كه خداى تعالى در فطرت بشر آن دعوت غريزى را و اين ردع و منع غريزى را به وديعه بسپارد، در حالى كه نه آن دعوت، اثرى در خارج داشته باشد و نه آن منع. پس به طور يقين، در اين ميان روزى وجود دارد كه در آن روز، انسان صالح اثر صلاح خود را، و انسان فاسد اثر فساد خود را مى بيند.
و ما مى بينيم كه اثر صلاح و فساد - كه همانا سعادت متّقين و شقاوت مفسدين است - در اين عالَم محسوس ظاهر نشده، و اين از محالات است كه خداى تعالى در فطرت بشر آن دعوت غريزى را و اين ردع و منع غريزى را به وديعه بسپارد، در حالى كه نه آن دعوت، اثرى در خارج داشته باشد و نه آن منع. پس به طور يقين، در اين ميان روزى وجود دارد كه در آن روز، انسان صالح اثر صلاح خود را، و انسان فاسد اثر فساد خود را مى بيند.


پس اين آيات در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «وَ مَا خَلَقنَا السّمَاءَ وَ الأرضَ وَ مَا بَينَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنّ الّذِينَ كَفَرُوا فَوَيلٌ لِلِذِينَ كَفَرُوا مِنَ النِارِ * أم نَجعَلُ الّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ كَالمُفسِدِينَ فِى الأرضِ أم نَجعَلُ المُتّقِينَ كَالفُجّار». با اين بيان و اين استدلال ثابت مى شود كه در اين ميان، روزى هست كه انسان آن را ديدار خواهد كرد و در آن روز، به جزاى آنچه كرده، چه خير و چه شر مى رسد. پس مشركان نمى توانند در آن اختلاف نموده، و يا شك كنند، و يا بعضى ديگرشان آن را بعيد بشمارند، و يا بعضى ديگرشان محال بدانند، و يا بعضى ديگرشان - با علم به آن - از درِ عناد و لجاج منكرش شوند. پس آمدن چنين روزى بديهى، و وقوعش ضرورى است، و جزاى در آن جاى شك نيست.
پس اين آيات در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: «وَ مَا خَلَقنَا السّمَاءَ وَ الأرضَ وَ مَا بَينَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنّ الّذِينَ كَفَرُوا فَوَيلٌ لِلّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النِارِ * أم نَجعَلُ الّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ كَالمُفسِدِينَ فِى الأرضِ أم نَجعَلُ المُتّقِينَ كَالفُجّار». با اين بيان و اين استدلال ثابت مى شود كه در اين ميان، روزى هست كه انسان آن را ديدار خواهد كرد و در آن روز، به جزاى آنچه كرده، چه خير و چه شر مى رسد. پس مشركان نمى توانند در آن اختلاف نموده، و يا شك كنند، و يا بعضى ديگرشان آن را بعيد بشمارند، و يا بعضى ديگرشان محال بدانند، و يا بعضى ديگرشان - با علم به آن - از درِ عناد و لجاج منكرش شوند. پس آمدن چنين روزى بديهى، و وقوعش ضرورى است، و جزاى در آن جاى شك نيست.


از بعضى از مفسّران چنين بر مى آيد كه خواسته اند بگويند: اين آيات در مقام اثبات قدرت است، و اين كه «عود» - در قيامت - نظير «بدء» - آغاز - خلقت است. آن خدايى كه توانست عالم را ابتداء خلق كند، قادر است كه آن را دوباره اعاده دهد. اين استدلال هرچند كه در جاى خودش تمام و صحيح است، و در كلام خداى تعالى هم به آن تمسك شده، وليكن استدلالى است بر امكان اعاده، نه بر وقوع آن، و سياق آيات مورد بحث مى خواهد وقوع آن را اثبات كند، نه امكانش را. پس بيان مناسب تر، همان بيانى است كه ما ذكر كرديم.
از بعضى از مفسّران چنين بر مى آيد كه خواسته اند بگويند: اين آيات در مقام اثبات قدرت است، و اين كه «عود» - در قيامت - نظير «بدء» - آغاز - خلقت است. آن خدايى كه توانست عالم را ابتداء خلق كند، قادر است كه آن را دوباره اعاده دهد. اين استدلال هرچند كه در جاى خودش تمام و صحيح است، و در كلام خداى تعالى هم به آن تمسك شده، وليكن استدلالى است بر امكان اعاده، نه بر وقوع آن، و سياق آيات مورد بحث مى خواهد وقوع آن را اثبات كند، نه امكانش را. پس بيان مناسب تر، همان بيانى است كه ما ذكر كرديم.
۱۳٬۸۵۰

ویرایش