گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:


==اوصاف قيامت، نبأ عظيمى كه واقع خواهد شد ==
==اوصاف قيامت، نبأ عظيمى كه واقع خواهد شد ==
از اين آيه شريفه شروع شده است به توصيف آن نبأ عظيمى كه خبر از وقوع آن در آينده داده و فرمود: «كَلّا سَيَعلَمُون» آنگاه براى اثبات مطلب چنين استدلال نمود كه «ألم نجعل الارض مهادا... - مگر ما نبوديم كه زمين را بستر و گهواره كرديم ...» و آن را يَومُ الفصل خواند تا بفهماند در آن روز بين مردم فصل قضا مى شود و هر طايفه اى بدانچه با عمل خود مستحق آن شده مى رسد،
از اين آيه شريفه شروع شده است به توصيف آن نبأ عظيمى كه خبر از وقوع آن در آينده داده و فرمود: «كَلّا سَيَعلَمُون» آنگاه براى اثبات مطلب چنين استدلال نمود كه «ألم نجعل الارض مهادا... - مگر ما نبوديم كه زمين را بستر و گهواره كرديم ...» و آن را يَومُ الفصل خواند تا بفهماند در آن روز، بين مردم فصل قضا مى شود و هر طايفه اى، بدانچه با عمل خود مستحق آن شده، مى رسد.


پس يَومُ الفصل، ميقات و آخرين روزى است كه براى فصل قضا معين شده بود و تعبير به لفظ «كان» كه مخصوص رساندن ثبوت است، مى فهماند يَومُ الفصل از سابق ثابت و در علم خدا معين شده بود حجت قبلى هم بدان ناطق است و به همين جهت جمله را با كلمه «إنّ» مؤكّد كرد.
پس يَومُ الفصل، ميقات و آخرين روزى است كه براى فصل قضا معين شده بود؛ و تعبير به لفظ «كان» كه مخصوص رساندن ثبوت است، مى فهماند يَومُ الفصل از سابق، ثابت و در علم خدا معين شده بود. حجت قبلى هم بدان ناطق است و به همين جهت، جمله را با كلمه «إنّ» مؤكّد كرد.


و معناى جمله اين است كه: محققا يوم الفصل كه خبرش خبر عظيمى است در علم خدا معين شده بود و روزى كه خدا آسمانها و زمين را مى آفريد و نظام جارى در آن را بر آن حاكم مى كرد از همان روز براى نظام مادى جهان مدتى معين كرد كه با به سر رسيدن آن مدت عمر عالم ماده هم تمام مى شود چون خداى تعالى مى دانست كه اين نشاه جز با انتهايش به يوم الفصل تمام نمى شود، چون خودش نشاه دنيا را آفريده بود مى دانست كه اگر آن را بخواهد بيافريند لازمه اش اين است كه نشاه قيامت را هم به پا كند.
و معناى جمله اين است كه: محققاً، يَومُ الفصل كه خبرش خبر عظيمى است، در علم خدا معين شده بود و روزى كه خدا آسمان ها و زمين را مى آفريد و نظام جارى در آن را بر آن حاكم مى كرد؛ از همان روز براى نظام مادى جهان مدتى معين كرد، كه با به سر رسيدن آن مدت، عمر عالَم ماده هم تمام مى شود. چون خداى تعالى مى دانست كه اين نشأه جز با انتهايش به يَومُ الفصل تمام نمى شود. چون خودش نشاۀ دنيا را آفريده بود، مى دانست كه اگر آن را بخواهد بيافريند، لازمه اش اين است كه نشاۀ قيامت را هم به پا كند.


«'''يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً'''»:
«'''يَوْمَ يُنفَخُ فى الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً'''»:


در سابق گفتار در معناى «'''نفخ صور'''» مكررا گذشت. و كلمه «'''افواج'''» جمع فوج است كه - به گفته راغب - به معناى جمعيتى است كه به سرعت از پيش روى ما بگذرند.
در سابق، گفتار در معناى «نَفخ صُور» مكررا گذشت. و كلمه «افواج»، جمع فوج است كه - به گفته راغب - به معناى جمعيتى است كه به سرعت از پيش روى ما بگذرند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۶۹ </center>
و در جمله «'''فتاتون افواجا'''» سياق را طبق سياق سابق خطابى كرد، تا حق وعيد و تهديدى كه جمله «'''كلا سيعلمون'''» متضمن آن است را ادا كرده باشد، و مثل اينكه آيه مورد بحث نظرى هم به آيه «'''يوم ندعوا كل اناس بامامهم'''» دارد، كه آن نيز دلالت مى كند بر اين كه در روز قيامت مردم فوج فوج مى آيند.
و در جمله «فَتَأتُون أفوَاجاً»، سياق را طبق سياق سابق خطابى كرد، تا حق وعيد و تهديدى كه جمله «كَلّا سَيَعلَمُون» متضمن آن است را ادا كرده باشد، و مثل اين كه آيه مورد بحث، نظرى هم به آيه «يَومَ نَدعُوا كُلّ أُناسٍ بِإمَامِهم» دارد، كه آن نيز دلالت مى كند بر اين كه در روز قيامت، مردم فوج فوج مى آيند.


«'''وَ فُتِحَتِ السمَاءُ فَكانَت أَبْوَاباً'''»:
«'''وَ فُتِحَتِ السمَاءُ فَكانَت أَبْوَاباً'''»:


و وقتى درب هاى آسمان باز شد قهرا عالم انسانى به عالم فرشتگان متصل مى شود.
و وقتى درب هاى آسمان باز شد، قهرا عالَم انسانى به عالم فرشتگان متصل مى شود.


بعضى گفته اند: در اين آيه چيزى در تقدير است، و تقدير كلام «'''فكانت ذات ابواب'''» است، يعنى آسمان داراى ابواب خواهد بود. بعضى ديگر گفته اند: در آسمان راههايى پيدا مى شود، در حالى كه قبلا چنين راه هايى وجود نداشت . ليكن اين دو وجه به بى دليل حرف زدن شبيه تر است تا تفسير (دقت بفرماييد).
بعضى گفته اند: در اين آيه چيزى در تقدير است، و تقدير كلام «فَكَانَت ذَات أبواب» است. يعنى آسمان داراى ابواب خواهد بود. بعضى ديگر گفته اند: در آسمان راه هايى پيدا مى شود، در حالى كه قبلا چنين راه هايى وجود نداشت. ليكن اين دو وجه، به بى دليل حرف زدن شبيه تر است تا تفسير (دقت بفرماييد).


«'''وَ سيرَتِ الجِْبَالُ فَكانَت سرَاباً'''»:
«'''وَ سُيّرَتِ الجِْبَالُ فَكانَت سرَاباً'''»:


كلمه «'''سراب'''» به معناى آب موهوم است كه در بيابان از دور برق مى زند و انسان خيال مى كند آنجا آب است، و هر امر بى حقيقت را كه به نظر حقيقت برسد نيز به عنوان استعاره سراب مى گويند، و شايد مراد از سراب در آيه به معناى دوم باشد.
كلمه «سراب» به معناى آب موهوم است كه در بيابان از دور برق مى زند و انسان خيال مى كند آن جا، آب است، و هر امر بى حقيقت را كه به نظر حقيقت برسد، نيز به عنوان استعاره «سراب» مى گويند، و شايد مراد از سراب در آيه، به معناى دوم باشد.
<span id='link176'><span>
<span id='link176'><span>


۱۳٬۸۵۰

ویرایش