گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:


==سبب و محلّ نزول آيه: «و يطعمون الطعام على حبّه ...»==
==سبب و محلّ نزول آيه: «و يطعمون الطعام على حبّه ...»==
وَ يُطعِمُونَ الطعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
«'''وَ يُطعِمُونَ الطعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً'''»:


ضمير در جمله «'''على حبه '''» - به طورى كه از ظاهر عبارت بر مى آيد - به كلمه «'''طعام '''» بر مى گردد، و منظور از «'''حب طعام '''» اشتياق و اشتهاى زياد به طعام است ، به خاطر شدت احتياج به آن ، مويد اين معنا آيه شريفه «'''لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون '''» است .
ضمير در جمله «عَلى حُبِّهِ» - به طورى كه از ظاهر عبارت بر مى آيد - به كلمه «طَعام» بر مى گردد، و منظور از «حُبّ طَعام» اشتياق و اشتهاى زياد به طعام است، به خاطر شدت احتياج به آن. مؤيّد اين معنا آيه شريفه «لَن تَنَالُوا البِرّ حَتّى تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون» است.


ولى بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير به خداى سبحان بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه طعام را به خاطر محبتى كه به خدا دارند به ديگران مى خورانند، نه به خاطر ثوابى كه خدا به ايشان بدهد. ليكن جمله «'''انما نطعمكم لوجه الله '''» كه حكايت كلام ايشان است اين نظريه را دفع مى كند، زيرا با بودن اين جمله ديگر احتياج نبود كه بفرمايد: طعام را به خاطر محبت به خدا انفاق مى كنند، لذا به خاطر اينكه تكرار بدون جهتى در آيات نشده باشد، ناگزير بايد بگوييم منظور از «'''حبه '''» حب طعام است .
ولى بعضى از مفسّران گفته اند: ضمير به خداى سبحان بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه طعام را به خاطر محبتى كه به خدا دارند، به ديگران مى خورانند؛ نه به خاطر ثوابى كه خدا به ايشان بدهد. ليكن جمله «إنّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ الله» - كه حكايت كلام ايشان است - اين نظريه را دفع مى كند. زيرا با بودن اين جمله، ديگر احتياج نبود كه بفرمايد: «طعام را به خاطر محبت به خدا انفاق مى كنند». لذا به خاطر اين كه تكرار بدون جهتى در آيات نشده باشد، ناگزير بايد بگوييم منظور از «حُبِّهِ»، حبّ طعام است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۳ </center>
از اين نظريه ضعيفتر نظريه آن مفسر ديگر است كه گفته : ضمير در «'''حبه '''» به اطعام كه از جمله «'''يطعمون '''» فهميده مى شود بر مى گردد. براى اينكه اگر منظور از حب اطعام حقيقت معناى آن است ، عمل اطعام فى نفسه فضيلتى نيست كه خداى تعالى آن را بستايد، و اگر منظور اين است كه اطعام طعام را با طيب خاطر و بدون تكلف انجام مى دهند، خلاف ظاهر آيه است ، بلكه ظاهر آيه همين است كه ضمير به كلمه «'''طعام '''» برگردد.
از اين نظريه ضعيف تر، نظريه آن مفسّر ديگر است كه گفته: ضمير در «حُبّه» به اطعام كه از جملۀ «يُطعِمُونَ» فهميده مى شود، بر مى گردد. براى اين كه اگر منظور از «حُبّ إطعام» حقيقت معناى آن است، عمل اطعام فى نفسه فضيلتى نيست كه خداى تعالى آن را بستايد. و اگر منظور اين است كه «إطعام طعام» را با طيب خاطر و بدون تكلف انجام مى دهند، خلاف ظاهر آيه است، بلكه ظاهر آيه همين است كه ضمير به كلمۀ «طَعام» برگردد.


و مراد از «'''مسكين '''» و «'''يتيم '''» معلوم است ، و مراد از «'''اسير'''» هم همان معنايى است كه از اين اسم به ذهن مى رسد، يعنى كسى كه از اهل دار الحرب گرفتار مسلمين شده باشد. و اما اينكه بعضى منظور از اسير را مسلمان اسير شده در دست كفار و يا محبوس و يا برده و يا زنان اسير در دست مردان دانسته اند، ادعاهايى است بدون هيچ دليل، و به خاطر اثبات آن خود را به زحمت انداخته اند.
و مراد از «مِسكين» و «يتيم» معلوم است. و مراد از «اسير»، هم همان معنايى است كه از اين اسم به ذهن مى رسد. يعنى كسى كه از اهل «دار الحرب» گرفتار مسلمين شده باشد. و اما اين كه بعضى منظور از «اسير» را مسلمان اسير شده در دست كفار و يا محبوس و يا برده و يا زنان اسير در دست مردان دانسته اند، ادعاهايى است بدون هيچ دليل، و به خاطر اثبات آن خود را به زحمت انداخته اند.


آنچه تنبه بدان لازم است اين است كه سياق اين آيات سياق داستان سرائى است ، داستان مردمى از مؤمنين كه قرآن نامشان را ابرار خوانده ، و از پاره اى كارهايشان يعنى وفاى به نذر و اطعام مسكين و يتيم و اسيرشان خبر داده ، ايشان را مى ستايد، و وعده جميلشان مى دهد.
آنچه تنبّه بدان لازم است، اين است كه سياق اين آيات، سياق داستان سرایى است. داستان مردمى از مؤمنين كه قرآن نامشان را ابرار خوانده، و از پاره اى كارهايشان، يعنى وفاى به نذر و إطعام مسكين و يتيم و اسيرشان خبر داده، ايشان را مى ستايد و وعده جميلشان مى دهد.


معلوم مى شود سبب نزول اين آيات هم همين داستان بوده ، و اين داستان در خارج واقع شده نه اينكه بخواهد يك قصه فرضى را جعل كند، آنگاه آثار خوب آن را بر شمرده ، و كسانى را كه آنچنان عمل كنند وعده جميل بدهد.
معلوم مى شود سبب نزول اين آيات هم همين داستان بوده، و اين داستان در خارج واقع شده، نه اين كه بخواهد يك قصه فرضى را جعل كند. آنگاه آثار خوب آن را بر شمرده، و كسانى را كه آنچنان عمل كنند، وعده جميل بدهد.


نكته ديگرى كه بايد بدان توجه داشت اين است كه در اين آيات يكى از سه طايفه اى كه به وسيله ابرار اطعام شده اند اسير دانسته ، و اين خود شاهد بر آن است كه آيات در مدينه نازل شده ، و داستان بعد از هجرت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و قوت يافتن اسلام ، و غلبه مسلمين بر كفار و مشركين اتفاق افتاده، نه قبل از آن .
نكته ديگرى كه بايد بدان توجه داشت، اين است كه در اين آيات، يكى از سه طايفه اى كه به وسيله ابرار إطعام شده اند، اسير دانسته، و اين خود شاهد بر آن است كه آيات در مدينه نازل شده، و داستان بعد از هجرت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و قوّت يافتن اسلام و غلبۀ مسلمين بر كفار و مشركان اتفاق افتاده، نه قبل از آن.




۱۳٬۷۸۱

ویرایش