۱۳٬۷۸۱
ویرایش
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link385'><span> | <span id='link385'><span> | ||
مؤلف: روايات در اين باب بسيار زياد، و بسيار مختلف است. و در بيشتر آن ها آمده كه ماريه را به خاطر كلام حفصه بر خود حرام كرد، نه به خاطر كلام عايشه. و گويندۀ «مَن أنبَأكَ هَذَا - چه كسى اين را به تو خبر داد» حفصه بود، نه عايشه. و منظور حفصه از اين سؤال اين بود كه چه كسى به تو خبر داد كه من جريان ماريه را به عايشه رساندم. | مؤلف: روايات در اين باب بسيار زياد، و بسيار مختلف است. و در بيشتر آن ها آمده كه ماريه را به خاطر كلام حفصه بر خود حرام كرد، نه به خاطر كلام عايشه. و گويندۀ «مَن أنبَأكَ هَذَا - چه كسى اين را به تو خبر داد» حفصه بود، نه عايشه. و منظور حفصه از اين سؤال اين بود كه چه كسى به تو خبر داد كه من جريان ماريه را به عايشه رساندم. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۱: | ||
<span id='link389'><span> | <span id='link389'><span> | ||
==چند روايت | ==چند روايت در بارۀ «توبه نصوح» و ... == | ||
و در | و در كافى، به سند خود، از ابى الصباح كنانى روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» پرسيدم: آيه شريفه «يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إلَى اللّه تَوبَةً نَصُوحاً» به چه معناست؟ فرمود: به اين كه بنده خدا از گناهى توبه كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود (اين توبه نصوح و خالص است). | ||
محمد بن فضيل مى گويد: من از حضرت ابى الحسن «عليه السلام»، از اين آيه پرسيدم. فرمود: اين كه از گناه توبه كند و ديگر آن را تكرار نكند (تا آخر حديث). | |||
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: معاذ بن جبل، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عرضه داشت: يا رسول اللّه! توبه نصوح چيست؟ فرمود: اين كه بنده خدا از گناهى كه كرده پشيمان شود و به درگاه خدا عذرخواهى كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود، همان طور كه شير بعد از دوشيدن، ديگر به پستان بر نمى گردد. | |||
و در تفسير قمى آمده كه ابى | مؤلف: روايات در اين معنا، از طرق شيعه و سنى بسيار است. | ||
و در كافى، به سند خود، از صالح بن سهل همدانى روايت آورده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» در تفسير آيه «يَسعَى نُورُهُم بَينَ أيدِيهِم وَ بِأيمَانِهِم» فرمود: اينان امامان مؤمنان اند، كه در روز قيامت، نورشان جلو پاى مؤمنان و طرف راست آن ها به حركت در مى آيد. | |||
در نسخه اى ديگر آمده كه: خود امامان، جلو مؤمنان و طرف راست آنان به حركت در مى آيند، و با نور خود، راه مؤمنان را روشن مى كنند، تا آنان را به منزل هاى اهل بهشت برسانند. | |||
و در تفسير قمى آمده كه ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» نقل كرده كه در تفسير آيه بالا فرموده: هر كس آن روز نور داشته باشد، نجات مى يابد، و البته هر مؤمنى در آن روز، نور دارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۴ </center> | ||
<span id='link390'><span> | <span id='link390'><span> | ||
==آيات ۱۰ - ۱۲ سوره تحريم == | ==آيات ۱۰ - ۱۲ سوره تحريم == | ||
ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ(۱۰) | ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ(۱۰) | ||
وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظالِمِينَ(۱۱) | وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظالِمِينَ(۱۱) | ||
وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَنَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صدَّقَت بِكلِمَاتِ رَبّهَا وَ كُتُبِهِ وَ كانَت مِنَ الْقَانِتِينَ(۱۲) | وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَنَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صدَّقَت بِكلِمَاتِ رَبّهَا وَ كُتُبِهِ وَ كانَت مِنَ الْقَانِتِينَ(۱۲) | ||
<center>«'''ترجمه آیات '''»</center> | <center>«'''ترجمه آیات '''»</center> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۲۱: | ||
<span id='link392'><span> | <span id='link392'><span> | ||
==سرانجام بد | ==سرانجام بد همسران حضرت نوح و حضرت لوط «ع»== | ||
درباره جمله | درباره جمله «لِلّذِينَ كَفَرُوا»، دو احتمال هست: | ||
يكى اين كه: اين جمله متعلق باشد به مَثَل، كه در آن صورت، معنا چنين مى شود: خداى تعالى، مَثَلى زده كه با آن حال كسانى را كه کافر شدند، ممثّل كند و بفهماند كه خويشاوندی شان به بندگان صالح سودى به حالشان ندارد. همچنان كه سودى به حال همسر نوح و همسر لوط نداشت. | |||
و احتمال دوم اين كه: متعلق به فعل «ضَرَبَ» باشد، كه در آن صورت، معنا چنين مى شود: خداى تعالى زن نوح و لوط و سرگذشت آنان را مَثَل زده براى كفار تا عبرت بگيرند و بفهمند كه اتصال و خويشاوندى با صالحان از بندگان خدا سودى به حالشان نداشت. اين ها نيز، با خيانتى كه نسبت به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كردند، اهل آتش خواهند بود. | |||
«'''و | دو كلمه «إمرَأتَ نُوح وَ إمرَأتَ لُوط» مفعول اند براى فعل «ضَرَبَ»، و منظور از اين كه فرمود: اين دو زن در تحت دو نفر از بندگان صالح ما بودند، اين است كه همسر آن دو بودند. | ||
«'''فَلَم يُغنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللّه شَيئاً'''» - ضمير تثنيه اوّلى به كلمۀ «عَبدَين»، و تثنيه دومى به كلمۀ «إمرَأتَين» بر مى گردد. و معناى جمله این است كه: آن دو بنده صالح ما، ذرّه اى از عذاب خدا را كه متوجه آن دو زن شد، از آنان دور نكردند. | |||
«'''وَ قِيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلِين '''» - يعنى به ايشان گفته شد: داخل آتش شويد، همان طور كه سايرين و بيگانگان از انبيا داخل مى شوند. و منظور از «داخلين»، قوم نوح و قوم لوط است، همچنان كه آيه زير هم كه درباره همسر نوح است، به اين معنا اشاره دارد، مى فرمايد: «حَتّى إذَا جَاءَ أمرُنَا وَ فَارَ التّنُّورُ قُلنَا احمِل فِيهَا مِن كُلّ زَوجَينِ اثنَينِ وَ أهلَكَ إلّا مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ»، و آيه اى ديگر كه راجع به همسر لوط است، و مى فرمايد: «فَأسرِ بِأهلِكَ بِقِطعٍ مِنَ اللّيلِ وَ لَا يَلتَفِت مِنكُم أحدٌ إلّا امرَأتَكَ إنّهُ مُصِيبُهَا مَا أصَابَهُم». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۷ </center> | ||
ممكن هم هست منظور از | ممكن هم هست منظور از جملۀ «مَعَ الدّاخِلِين»، خصوص كفار از قوم نوح و لوط نباشد، بلكه عموم كفار باشد. (ولى به هرحال، لطف اين جمله را از نظر دور مدار، كه مى خواهد اشاره كند: شما با همه اتصالى كه با نوح و لوط داشتيد، امروز با ساير دوزخيان هيچ فرقى نداريد، و اتصال و همسرى با انبيا، خردلى در سرنوشت شما دخالت ندارد). | ||
و اگر اين خطاب را در قالب | و اگر اين خطاب را در قالب «قِيلَ: گفته شد» آورد، و نيز «داخلين» را مطلق ذكر كرد، براى اين بود كه به بى مقدارى آن دو زن، و همۀ كفّار اشاره كند و بفهماند نزد خدا هيچ ارزش و كرامتى ندارند، و خداى تعالى، هيچ باك و پروايى ندارد كه آن دو، در كجا و به چه سرنوشتى هلاك مى شوند. | ||
وَ | «'''وَ ضرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ ...'''»: | ||
بحثى كه بايد درباره جمله | |||
بحثى كه بايد درباره جمله «لِلّذِينَ آمَنُوا» داشته باشيم، همان بحثى است كه در جملۀ «لِلّذِينَ كَفَرُوا» داشتيم. | |||
<span id='link393'><span> | <span id='link393'><span> | ||
و چون خداى | ==دعا و درخواست های همسر فرعون، از پروردگار متعال == | ||
و در جملۀ «إذ قَالَت رَبّ ابنِ لِى عِندَكَ بَيتاً فِى الجَنّةِ»، خداى سبحان تمامى آرزوهايى را كه يك بنده شايسته در مسير عبوديتش دارد، خلاصه نموده. براى اين كه وقتى ايمان كسى كامل شد، ظاهر و باطنش هماهنگ، و قلب و زبانش همآواز مى شود. چنين كسى نمى گويد مگر آنچه را كه مى كند، و نمى كند مگر آنچه را كه مى گويد، و در دل آرزويى را نمى پروراند، و در زبان درخواست آن را نمى كند، مگر همان چيزى را كه با عمل خود آن را مى جويد. | |||
و چون خداى تعالى، در خلال تمثيل حال اين بانو و اشاره به منزلت خاصه اى كه در عبوديت داشت، دعايى را نقل مى كند كه او به زبان رانده. همين خود دلالت مى كند بر اين كه دعاى او، عنوان جامعى براى عبوديت اوست و در طول زندگى هم، همان آرزو را دنبال مى كرده، و درخواستش اين بوده كه خداى تعالى، برايش در بهشت خانه اى بنا كند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمكاران نجاتش دهد. پس همسر فرعون، جوار رحمت پروردگارش را خواسته. خواسته است تا با خدا نزديك باشد، و اين نزديكى با خدا را بر نزديكى با فرعون ترجيح داده، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۸ </center> | ||
با اين كه نزديكى با | با اين كه نزديكى با فرعون، همۀ لذات را در پى داشته. در دربار او آنچه را كه دل آرزو مى كرده، يافت مى شده، و حتى آنچه كه آرزوى يك انسان بدان نمى رسيده، در آن جا يافت مى شده. | ||
پس معلوم مى شود همسر فرعون، چشم از تمامى لذات زندگى دنيا دوخته بوده. آن هم نه به خاطر اين كه دستش به آن ها نمى رسيده، بلكه در عين اين كه همه آن لذات برايش فراهم بوده، مع ذلك از آن ها چشم پوشيده، و به كراماتى كه نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بوده، و به غيب ايمان آورده، و در برابر ايمان خود استقامت ورزيده، تا از دنيا رفته است. | |||
و اين قدمى كه همسر فرعون در راه بندگى خدا | و اين قدمى كه همسر فرعون در راه بندگى خدا برداشته، قدمى است كه مى تواند براى همه پويندگان اين راه، مَثَل باشد. و به همين جهت، خداى سبحان حال او و آرزوى او و عمل در طول زندگى او را در دعايى مختصر، خلاصه كرد. دعايى كه جز اين معنا نمى دهد كه او، از تمامى سرگرمى هاى دنيا و هر چيزى كه آدمى را از خدا بى خبر مى كند، قطع رابطه كرده، و به پروردگار خود پناهنده شده، و جز اين آرزويى نداشته كه با خدا نزديك باشد، و در دار كرامت او منزل گزيند. | ||
مى فرمايد: | مى فرمايد: «إمرَأتَ فِرعَون»، براى مؤمنان، همسر فرعون را مَثَل مى زند. نام آن جناب، به طورى كه در روايات آمده، آسيه بوده: «إذ قَالَت رَبّ ابنِ لِى عِندَكَ بَيتاً فِى الجَنّة». در اين دعا، خانه اى درخواست كرده كه هم نزد خدا باشد و هم در بهشت و این، بدان است كه بهشت، دارِ قرب خدا و جوارِ ربّ العالَمين است. همچنان كه خود خداى تعالى فرموده: «أحيَاءٌ عِندَ رَبّهِم يُرزَقُون». علاوه بر اين، حضور در نزد خداى تعالى و نزديكى او، كرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت كرامتى است صورى. پس جا دارد كه بنده خدا، هر دو را از خدا بخواهد. | ||
«''' | «'''وَ نَجّنِى مِنَ القَومِ الظّالِمينَ '''» - منظورش از قوم ظالمين، همان قوم فرعون است. و این دعا در حقيقت بيزارى ديگرى است از فرعونيان. و از خداى تعالى درخواست مى كند او را از جامعه اى ستمكار نجات دهد، همچنان كه جمله قبلى، درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود. | ||
وَ مَرْيمَ ابْنَت | «'''وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَانَ الَّتِى أَحْصَنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا ...'''»: | ||
اين | اين آيه، عطف است به جملۀ «إمرَأتَ فِرعَون»، و تقديرش اين است كه: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلّذِينَ آمَنُوا... مَريَمَ - خداوند مريم را مَثَل زده براى كسانى كه ايمان آورده اند...». | ||
در خصوص مريم | در خصوص مريم «عليها السلام»، مى بينيم كه به نام مباركش تصريح نموده، ولى درباره همسر فرعون، چنين كارى نكرد. اصولا در قرآن كريم، جز «مريم»، نام هيچ زنى برده نشده. تنها آن جناب است كه در حدود بيست و چند سوره و در سى و چند آيه، نام او را برده است. | ||
ویرایش