گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


<span id='link385'><span>
<span id='link385'><span>
==نقد و بررسى روايات فوق ==
مؤلف: روايات در اين باب بسيار زياد، و بسيار مختلف است. و در بيشتر آن ها آمده كه ماريه را به خاطر كلام حفصه بر خود حرام كرد، نه به خاطر كلام عايشه. و گويندۀ «مَن أنبَأكَ هَذَا - چه كسى اين را به تو خبر داد» حفصه بود، نه عايشه. و منظور حفصه از اين سؤال اين بود كه چه كسى به تو خبر داد كه من جريان ماريه را به عايشه رساندم.
مؤلف: روايات در اين باب بسيار زياد، و بسيار مختلف است. و در بيشتر آن ها آمده كه ماريه را به خاطر كلام حفصه بر خود حرام كرد، نه به خاطر كلام عايشه. و گويندۀ «مَن أنبَأكَ هَذَا - چه كسى اين را به تو خبر داد» حفصه بود، نه عايشه. و منظور حفصه از اين سؤال اين بود كه چه كسى به تو خبر داد كه من جريان ماريه را به عايشه رساندم.


خط ۵۲: خط ۵۱:


==رواياتى در توضیح معنای عبارت: «صَالِحُ المُؤمِنين»==
==رواياتى در توضیح معنای عبارت: «صَالِحُ المُؤمِنين»==
و در تفسير قمى به سند خود از ابى بصير روايت آورده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) شنيدم مى فرمود: منظور از صالح المؤ منين در آيه شريفه «'''ان تتوبا الى اللّه فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان اللّه هو موليه و جبريل و صالح المومنين '''» على بن ابى طالب (عليه السلام ) است .
و در تفسير قمى، به سند خود، از ابى بصير روايت آورده كه گفت: من از امام باقر «عليه السلام» شنيدم مى فرمود: منظور از صالح المؤمنين در آيه شريفه «إن تَتُوبَا إلَى اللّه فَقَد صَغَت قُلُوبُكُمَا وَ إن تَظَاهَرَا عَلَيه فَإنّ اللّهَ هُوَ مَولاهُ وَ جِبرِيلُ وَ صَالِحُ المُؤمِنِين»، على بن ابى طالب «عليه السلام» است.


و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از اسماء بنت عميس روايت كرده كه گفت : از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شنيدم آيه «'''ان تتوبا...'''» را تلاوت مى كرد تا مى رسيد به جمله و صالح المؤمنين و مى فرمود: صالح المؤمنين على بن ابى طالب است .
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از اسماء بنت عميس روايت كرده كه گفت: از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شنيدم آيه «إن تَتُوبَا...» را تلاوت مى كرد تا مى رسيد به جملۀ «وَ صَالِحُ المُؤمِنِين»، و مى فرمود: صَالِحُ المُؤمِنِين، على بن ابى طالب است.


مؤ لف : صاحب تفسير برهان بعد از نقل روايت ابى بصير كه در سابق نقل كرديم گفته است : محمد بن عباس در اين معنا پنجاه و دو حديث از طرق خاصه و عامه جمع آورى كرده ، آنگاه خود صاحب برهان مقدارى از آن احاديث را نقل كرده است .
مؤلف: صاحب تفسير برهان، بعد از نقل روايت ابى بصير - كه در سابق نقل كرديم - گفته است: محمد بن عباس، در اين معنا، پنجاه و دو حديث از طرق خاصه و عامه جمع آورى كرده، آنگاه خود صاحب برهان، مقدارى از آن احاديث را نقل كرده است.
<span id='link388'><span>
<span id='link388'><span>
==چگونه اهل خود را از آتش حفظ كنيم؟ ==
==چگونه اهل خود را از آتش حفظ كنيم؟ ==


و در كافى به سند خود از عبد الاعلى مولاى آل سام از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه «'''يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا'''» نازل شد، مردى از مؤ منين نشست و شروع كرد به گريه كردن ، و گفتن اينكه من از نگهدارى نفس خودم عاجز بودم ، اينك ماءمور نگهدارى از زن و فرزند خود نيز شده ام . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به او فرمود: در نگهدارى اهلت همين بس است كه به ايشان امر كنى آنچه را كه به خودت امر مى كنى ، و ايشاءن را نهى كنى از آنچه كه خودت را نهى مى كنى .
و در كافى، به سند خود، از عبد الاعلى، مولاى آل سام، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه «يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا قُوا أنفُسَكُم وَ أهلِيكُم نَاراً» نازل شد، مردى از مؤمنان نشست و شروع كرد به گريه كردن، و گفتن اين كه من از نگهدارى نفس خودم عاجز بودم، اينك مأمور نگهدارى از زن و فرزند خود نيز شده ام. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به او فرمود: در نگهدارى اهلت همين بس است كه به ايشان امر كنى، آنچه را كه به خودت امر مى كنى، و ايشان را نهى كنى از آنچه كه خودت را نهى مى كنى.


و نيز در كافى به سند خود از سماعه از ابى بصير روايت كرده كه ذيل آيه «'''قوا انفسكم و اهليكم نارا'''» گفته : از امام پرسيدم چگونه زن و فرزند را از آتش دوزخ حفظ كنم ؟ فرمود: آنها را امر كن بدانچه كه خدا امر كرده ، و نهى كن از آنچه خدا نهى كرده ، اگر اطاعتت كردند كه تو ايشان را حفظ كرده اى ، و به وظيفه ات عمل نموده اى ، و اگر نافرمانيت كردند خودشان گنهكارند، تو آنچه را بر عهده داشته اى ادا كرده اى .
و نيز در كافى، به سند خود، از سماعه، از ابى بصير روايت كرده كه ذيل آيه «قُوا أنفُسَكُم وَ أهلِيكُم نَاراً» گفته: از امام پرسيدم: چگونه زن و فرزند را از آتش دوزخ حفظ كنم؟ فرمود: آن ها را امر كن بدانچه كه خدا امر كرده، و نهى كن از آنچه خدا نهى كرده. اگر اطاعتت كردند كه تو ايشان را حفظ كرده اى، و به وظيفه ات عمل نموده اى، و اگر نافرمانی ات كردند، خودشان گنهكارند. تو آنچه را بر عهده داشته اى، ادا كرده اى.


مؤ لف : اين روايت را به طرقى ديگر از ذرعه از ابى بصير از آن امام بزرگوار نقل كرده .
مؤلف: اين روايت را به طرقى ديگر، از ذرعه، از ابى بصير، از آن امام بزرگوار نقل كرده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۳ </center>
و در الدر المنثور است كه : عبدالرزاق ، فاريابى ، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر، حاكم (وى حديث را صحيح دانسته )، و بيهقى در كتاب المدخل ، از على بن ابى طالب روايت آورده اند كه در تفسير آيه «'''قوا انفسكم و اهليكم نارا'''» فرمود: خود و زن و بچه خود را تعليم خير دهيد، و آنان را ادب نماييد.
و در الدر المنثور است كه: عبدالرزاق، فاريابى، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر، حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، و بيهقى در كتاب المدخل، از على بن ابى طالب روايت آورده اند كه در تفسير آيه «قُوا أنفُسَكُم وَ أهلِيكَُم نَاراً» فرمود: خود و زن و بچه خود را تعليم خير دهيد، و آنان را ادب نماييد.


و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آيه شريفه «'''قوا انفسكم و اهليكم نارا'''» را تلاوت كرد، و سپس در پاسخ كسانى كه پرسيدند چگونه اهل خود را از آتش حفظ كنيم ؟ فرمود: بدانچه خدا دوست مى دارد امرشان كنيد، و از آنچه خدا كراهت دارد نهى كنيد.
و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه، از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، آيه شريفه «قُوا أنفُسَكُم وَ أهلِيكُم نَاراً» را تلاوت كرد، و سپس در پاسخ كسانى كه پرسيدند: چگونه اهل خود را از آتش حفظ كنيم؟ فرمود: بدانچه خدا دوست مى دارد، امرشان كنيد و از آنچه خدا كراهت دارد، نهى كنيد.
<span id='link389'><span>
<span id='link389'><span>


==چند روايت پيرامون مراد از توبه نصوح و راجع به نور مؤمنين در روز قيامت ==
==چند روايت در بارۀ «توبه نصوح» و ... ==
و در كافى به سند خود از ابى الصباح كنانى روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم آيه شريفه «'''يا ايها الذين امنوا توبوا الى اللّه توبه نصوحا'''» به چه معنا است ؟ فرمود: به اينكه بنده خدا از گناهى توبه كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود (اين توبه نصوح و خالص است ). محمد بن فضيل مى گويد: من از حضرت ابى الحسن (عليه السلام ) از اين آيه پرسيدم . فرمود: اينكه از گناه توبه كند و ديگر آن را تكرار نكند (تا آخر حديث ).
و در كافى، به سند خود، از ابى الصباح كنانى روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» پرسيدم: آيه شريفه «يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إلَى اللّه تَوبَةً نَصُوحاً» به چه معناست؟ فرمود: به اين كه بنده خدا از گناهى توبه كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود (اين توبه نصوح و خالص است).  
 
محمد بن فضيل مى گويد: من از حضرت ابى الحسن «عليه السلام»، از اين آيه پرسيدم. فرمود: اين كه از گناه توبه كند و ديگر آن را تكرار نكند (تا آخر حديث).
 
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: معاذ بن جبل، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عرضه داشت: يا رسول اللّه! توبه نصوح چيست؟ فرمود: اين كه بنده خدا از گناهى كه كرده پشيمان شود و به درگاه خدا عذرخواهى كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود، همان طور كه شير بعد از دوشيدن، ديگر به پستان بر نمى گردد.
 
مؤلف: روايات در اين معنا، از طرق شيعه و سنى بسيار است.


و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت : معاذ بن جبل بن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) عرضه داشت : يا رسول اللّه توبه نصوح چيست ؟ فرمود: اينكه بنده خدا از گناهى كه كرده پشيمان شود و به درگاه خدا عذرخواهى كند، و ديگر آن گناه را مرتكب نشود، همانطور كه شير بعد از دوشيدن ديگر به پستان برنمى گردد.
و در كافى، به سند خود، از صالح بن سهل همدانى روايت آورده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» در تفسير آيه «يَسعَى نُورُهُم بَينَ أيدِيهِم وَ بِأيمَانِهِم» فرمود: اينان امامان مؤمنان اند، كه در روز قيامت، نورشان جلو پاى مؤمنان و طرف راست آن ها به حركت در مى آيد.  


مؤ لف : روايات در اين معنا از طرق شيعه و سنى بسيار است .
در نسخه اى ديگر آمده كه: خود امامان، جلو مؤمنان و طرف راست آنان به حركت در مى آيند، و با نور خود، راه مؤمنان را روشن مى كنند، تا آنان را به منزل هاى اهل بهشت برسانند.
و در كافى به سند خود از صالح بن سهل همدانى روايت آورده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) در تفسير آيه «'''يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم '''» فرمود: اينان امامان مؤ منينند، كه در روز قيامت نورشان جلو پاى مؤمنين و طرف راست آنها به حركت در مى آيد. در نسخه اى ديگر آمده كه خود امامان جلو مؤمنين و طرف راست آنان به حركت در مى آيند، و با نور خود راه مؤمنين را روشن مى كنند، تا آنان را به منزلهاى اهل بهشت برسانند.


و در تفسير قمى آمده كه ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه در تفسير آيه بالا فرموده : هر كس آن روز نور داشته باشد نجات مى يابد، و البته هر مومنى در آن روز نور دارد.
و در تفسير قمى آمده كه ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» نقل كرده كه در تفسير آيه بالا فرموده: هر كس آن روز نور داشته باشد، نجات مى يابد، و البته هر مؤمنى در آن روز، نور دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۴ </center>
<span id='link390'><span>
<span id='link390'><span>
==آيات ۱۰ - ۱۲ سوره تحريم ==
==آيات ۱۰ - ۱۲ سوره تحريم ==
ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ(۱۰)
ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ(۱۰)
وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظالِمِينَ(۱۱)
وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظالِمِينَ(۱۱)
وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَنَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صدَّقَت بِكلِمَاتِ رَبّهَا وَ كُتُبِهِ وَ كانَت مِنَ الْقَانِتِينَ(۱۲)
وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَنَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صدَّقَت بِكلِمَاتِ رَبّهَا وَ كُتُبِهِ وَ كانَت مِنَ الْقَانِتِينَ(۱۲)
<center>«'''ترجمه آیات '''»</center>
<center>«'''ترجمه آیات '''»</center>
خط ۱۱۳: خط ۱۲۱:
<span id='link392'><span>
<span id='link392'><span>


==سرانجام بد همسر نوح (ع ) و همسر لوط(ع ) با اينكه همسر پيامبر بودند ==
==سرانجام بد همسران حضرت نوح و حضرت لوط «ع»==
درباره جمله «'''للذين كفروا'''» دو احتمال هست ، يكى اينكه اين جمله متعلق باشد به مثل ، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى مثلى زده كه با آن حال كسانى را كه شدند ممثل كند، و بفهماند كه خويشاونديشان به بندگان صالح سودى به حالشان ندارد، همچنان كه سودى به حال همسر نوح و همسر لوط نداشت . و احتمال دوم اينكه متعلق به فعل «'''ضرب '''» باشد، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى زن نوح و لوط و سرگذشت آنان را مثل زده براى كفار تا عبرت بگيرند، و بفهمند كه اتصال و خويشاوندى با صالحان از بندگان خدا سودى به حالشان نداشت ، اينها نيز با خيانتى كه نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كردند اهل آتش خواهند بود.
درباره جمله «لِلّذِينَ كَفَرُوا»، دو احتمال هست:
 
يكى اين كه: اين جمله متعلق باشد به مَثَل، كه در آن صورت، معنا چنين مى شود: خداى تعالى، مَثَلى زده كه با آن حال كسانى را كه کافر شدند، ممثّل كند و بفهماند كه خويشاوندی شان به بندگان صالح سودى به حالشان ندارد. همچنان كه سودى به حال همسر نوح و همسر لوط نداشت.  
 
و احتمال دوم اين كه: متعلق به فعل «ضَرَبَ» باشد، كه در آن صورت، معنا چنين مى شود: خداى تعالى زن نوح و لوط و سرگذشت آنان را مَثَل زده براى كفار تا عبرت بگيرند و بفهمند كه اتصال و خويشاوندى با صالحان از بندگان خدا سودى به حالشان نداشت. اين ها نيز، با خيانتى كه نسبت به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كردند، اهل آتش خواهند بود.


دو كلمه «'''امرات نوح و امرات لوط'''» مفعولند براى فعل «'''ضرب '''»، و منظور از اينكه فرمود: اين دو زن در تحت دو نفر از بندگان صالح ما بودند اين است كه همسر آن دو بودند.
دو كلمه «إمرَأتَ نُوح وَ إمرَأتَ لُوط» مفعول اند براى فعل «ضَرَبَ»، و منظور از اين كه فرمود: اين دو زن در تحت دو نفر از بندگان صالح ما بودند، اين است كه همسر آن دو بودند.


«'''فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئا'''» - ضمير تثنيه اولى به كلمه «'''عبدين '''»، و تثنيه دومى به كلمه «'''امراتين '''» برمى گردد، و معناى جمله است كه آن دو بنده صالح ما ذره اى از عذاب خدا را كه متوجه آن دو زن شداز آنان دور نكردند.
«'''فَلَم يُغنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللّه شَيئاً'''» - ضمير تثنيه اوّلى به كلمۀ «عَبدَين»، و تثنيه دومى به كلمۀ «إمرَأتَين» بر مى گردد. و معناى جمله این است كه: آن دو بنده صالح ما، ذرّه اى از عذاب خدا را كه متوجه آن دو زن شد، از آنان دور نكردند.


«'''و قيل ادخلا النار مع الداخلين '''» - يعنى به ايشان گفته شد، داخل آتش شويد همانطور كه سايرين و بيگانگان از انبيا داخل مى شوند. و منظور از «'''داخلين '''» قوم نوح و قوم لوط است ، همچنان كه آيه زير هم كه درباره همسر نوح است به اين معنا اشاره دارد، مى فرمايد: «'''حتى اذا جاء امرنا و فار التنور قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين و اهلك الا من سبق عليه القول '''»، و آيه اى ديگر كه راجع به هم سر لوط است ، و مى فرمايد: «'''فاسر باهلك بقطع من الليل و لا يلتفت منكم احد الا امراتك انه مصيبها ما اصابهم ،
«'''وَ قِيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلِين '''» - يعنى به ايشان گفته شد: داخل آتش شويد، همان طور كه سايرين و بيگانگان از انبيا داخل مى شوند. و منظور از «داخلين»، قوم نوح و قوم لوط است، همچنان كه آيه زير هم كه درباره همسر نوح است، به اين معنا اشاره دارد، مى فرمايد: «حَتّى إذَا جَاءَ أمرُنَا وَ فَارَ التّنُّورُ قُلنَا احمِل فِيهَا مِن كُلّ زَوجَينِ اثنَينِ وَ أهلَكَ إلّا مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ»، و آيه اى ديگر كه راجع به همسر لوط است، و مى فرمايد: «فَأسرِ بِأهلِكَ بِقِطعٍ مِنَ اللّيلِ وَ لَا يَلتَفِت مِنكُم أحدٌ إلّا امرَأتَكَ إنّهُ مُصِيبُهَا مَا أصَابَهُم».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۷ </center>
ممكن هم هست منظور از جمله ((مع الداخلين '''»، خصوص كفار از قوم نوح و لوط نباشد، بلكه عموم كفار باشد (ولى به هر حال لطف اين جمله را از نظر دور مدار، كه مى خواهد اشاره كند: شما با همه اتصالى كه با نوح و لوط داشتيد، امروز با ساير دوزخيان هيچ فرقى نداريد، و اتصال و همسرى با انبيا خردلى در سرنوشت شما دخالت ندارد).
ممكن هم هست منظور از جملۀ «مَعَ الدّاخِلِين»، خصوص كفار از قوم نوح و لوط نباشد، بلكه عموم كفار باشد. (ولى به هرحال، لطف اين جمله را از نظر دور مدار، كه مى خواهد اشاره كند: شما با همه اتصالى كه با نوح و لوط داشتيد، امروز با ساير دوزخيان هيچ فرقى نداريد، و اتصال و همسرى با انبيا، خردلى در سرنوشت شما دخالت ندارد).
 
و اگر اين خطاب را در قالب «قِيلَ: گفته شد» آورد، و نيز «داخلين» را مطلق ذكر كرد، براى اين بود كه به بى مقدارى آن دو زن، و همۀ كفّار اشاره كند و بفهماند نزد خدا هيچ ارزش و كرامتى ندارند، و خداى تعالى، هيچ باك و پروايى ندارد كه آن دو، در كجا و به چه سرنوشتى هلاك مى شوند.


و اگر اين خطاب را در قالب قيل - گفته شد آورد، و نيز داخلين را مطلق ذكر كرد، براى اين بود كه به بى مقدارى آن دو زن ، و همه كفار اشاره كند، و بفهماند نزد خدا هيچ ارزش و كرامتى ندارند، و خداى تعالى هيچ باك و پروايى ندارد، كه آن دو در كجا و به چه سرنوشتى هلاك مى شوند.
«'''وَ ضرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَبّ ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ ...'''»:


وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَب ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ ...
بحثى كه بايد درباره جمله «لِلّذِينَ آمَنُوا» داشته باشيم، همان بحثى است كه در جملۀ «لِلّذِينَ كَفَرُوا» داشتيم.
بحثى كه بايد درباره جمله «'''للذين امنوا'''» داشته باشيم ، همان بحثى است كه در جمله «'''للذين كفروا'''» داشتيم .
<span id='link393'><span>
<span id='link393'><span>
==شرح دعاى همسر فرعون و در خواست هايش از پروردگار متعال ==
و در جمله «'''اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنه '''»، خداى سبحان تمامى آرزوهايى را كه يك بنده شايسته در مسير عبوديتش دارد خلاصه نموده ، براى اينكه وقتى ايمان كسى كامل شد ظاهر و باطنش ‍ هماهنگ ، و قلب و زبانش هماواز مى شود، چنين كسى نمى گويد مگر آنچه را كه مى كند، و نمى كند مگر آنچه را كه مى گويد، و در دل آرزويى را نمى پروراند، و در زبان درخواست آن را نمى كند، مگر همان چيزى را كه با عمل خود آن را مى جويد.


و چون خداى تعالى در خلال تمثيل حال اين بانو، و اشاره به منزلت خاصه اى كه در عبوديت داشت ، دعايى را نقل مى كند كه او به زبان رانده ، همين خود دلالت مى كند بر اين كه دعاى او عنوان جامعى براى عبوديت او است ، و در طول زندگى هم همان آرزو را دنبال مى كرده ، و درخواستش اين بوده كه خداى تعالى برايش در بهشت خانه اى بنا كند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمكاران نجاتش دهد. پس همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته ، خواسته است تا با خدا نزديك باشد، و اين نزديكى با خدا را بر نزديكى با فرعون ترجيح داده ،
==دعا و درخواست های همسر فرعون، از پروردگار متعال ==
و در جملۀ «إذ قَالَت رَبّ ابنِ لِى عِندَكَ بَيتاً فِى الجَنّةِ»، خداى سبحان تمامى آرزوهايى را كه يك بنده شايسته در مسير عبوديتش دارد، خلاصه نموده. براى اين كه وقتى ايمان كسى كامل شد، ظاهر و باطنش هماهنگ، و قلب و زبانش همآواز مى شود. چنين كسى نمى گويد مگر آنچه را كه مى كند، و نمى كند مگر آنچه را كه مى گويد، و در دل آرزويى را نمى پروراند، و در زبان درخواست آن را نمى كند، مگر همان چيزى را كه با عمل خود آن را مى جويد.
 
و چون خداى تعالى، در خلال تمثيل حال اين بانو و اشاره به منزلت خاصه اى كه در عبوديت داشت، دعايى را نقل مى كند كه او به زبان رانده. همين خود دلالت مى كند بر اين كه دعاى او، عنوان جامعى براى عبوديت اوست و در طول زندگى هم، همان آرزو را دنبال مى كرده، و درخواستش اين بوده كه خداى تعالى، برايش در بهشت خانه اى بنا كند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمكاران نجاتش دهد. پس همسر فرعون، جوار رحمت پروردگارش را خواسته. خواسته است تا با خدا نزديك باشد، و اين نزديكى با خدا را بر نزديكى با فرعون ترجيح داده،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۸ </center>
با اين كه نزديكى با فرعون همه لذات را در پى داشته ، در دربار او آنچه را كه دل آرزو مى كرده يافت مى شده ، و حتى آنچه كه آرزوى يك انسان بدان نمى رسيده ، در آنجا يافت مى شده ، پس معلوم مى شود همسر فرعون چشم از تمامى لذات زندگى دنيا دوخته بوده ، آن هم نه به خاطر اينكه دستش به آنها نمى رسيده ، بلكه در عين اينكه همه آن لذات برايش فراهم بوده ، مع ذلك از آنها چشم پوشيده ، و به كراماتى كه نزد خدا است ، و به قرب خدا دل بسته بوده ، و به غيب ايمان آورده ، و در برابر ايمان خود استقامت ورزيده ، تا از دنيا رفته است .
با اين كه نزديكى با فرعون، همۀ لذات را در پى داشته. در دربار او آنچه را كه دل آرزو مى كرده، يافت مى شده، و حتى آنچه كه آرزوى يك انسان بدان نمى رسيده، در آن جا يافت مى شده.
 
پس معلوم مى شود همسر فرعون، چشم از تمامى لذات زندگى دنيا دوخته بوده. آن هم نه به خاطر اين كه دستش به آن ها نمى رسيده، بلكه در عين اين كه همه آن لذات برايش فراهم بوده، مع ذلك از آن ها چشم پوشيده، و به كراماتى كه نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بوده، و به غيب ايمان آورده، و در برابر ايمان خود استقامت ورزيده، تا از دنيا رفته است.


و اين قدمى كه همسر فرعون در راه بندگى خدا برداشته ، قدمى است كه مى تواند براى همه پويندگان اين راه ، مثل باشد، و به همين خداى سبحان حال او و آرزوى او و عمل در طول زندگى او را در دعايى مخ تصر خلاصه كرد، دعايى كه جز اين معنا نمى دهد كه او از تمامى سرگرمى هاى دنيا و هر چيزى كه آدمى را از خدا بى خبر مى كند قطع رابطه كرده ، و به پروردگار خود پناهنده شده ، و جز اين آرزويى نداشته كه با خدا نزديك باشد، و در دار كرامت او منزل گزيند.
و اين قدمى كه همسر فرعون در راه بندگى خدا برداشته، قدمى است كه مى تواند براى همه پويندگان اين راه، مَثَل باشد. و به همين جهت، خداى سبحان حال او و آرزوى او و عمل در طول زندگى او را در دعايى مختصر، خلاصه كرد. دعايى كه جز اين معنا نمى دهد كه او، از تمامى سرگرمى هاى دنيا و هر چيزى كه آدمى را از خدا بى خبر مى كند، قطع رابطه كرده، و به پروردگار خود پناهنده شده، و جز اين آرزويى نداشته كه با خدا نزديك باشد، و در دار كرامت او منزل گزيند.


مى فرمايد: «'''امرات فرعون '''»، براى مؤمنين همسر فرعون را مثل مى زند، نام آن جناب به طورى كه در روايات آمده آسيه بوده : «'''اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنه '''»، در اين دعا خانه اى درخواست كرده كه هم نزد خدا باشد و هم در بهشت ، وبدان است كه بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمين است ، همچنان كه خود خداى تعالى فرموده : «'''احياء عند ربهم يرزقون '''» علاوه بر اين ، حضور در نزد خداى تعالى و نزديكى او كرامتى است معنوى ، و استقرار در بهشت كرامتى است صورى ، پس جا دارد كه بنده خدا هر دو را از خدا بخواهد.
مى فرمايد: «إمرَأتَ فِرعَون»، براى مؤمنان، همسر فرعون را مَثَل مى زند. نام آن جناب، به طورى كه در روايات آمده، آسيه بوده: «إذ قَالَت رَبّ ابنِ لِى عِندَكَ بَيتاً فِى الجَنّة». در اين دعا، خانه اى درخواست كرده كه هم نزد خدا باشد و هم در بهشت و این، بدان است كه بهشت، دارِ قرب خدا و جوارِ ربّ العالَمين است. همچنان كه خود خداى تعالى فرموده: «أحيَاءٌ عِندَ رَبّهِم يُرزَقُون». علاوه بر اين، حضور در نزد خداى تعالى و نزديكى او، كرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت كرامتى است صورى. پس جا دارد كه بنده خدا، هر دو را از خدا بخواهد.


«'''و نجنى من القوم الظالمين '''» - منظورش از قوم ظالمين همان قوم فرعون است و دعا در حقيقت بيزارى ديگرى است از فرعونيان ، و از خداى تعالى درخواست مى كند، او را از جامعه اى ستمكار نجات دهد، همچنان كه جمله قبلى درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود.
«'''وَ نَجّنِى مِنَ القَومِ الظّالِمينَ '''» - منظورش از قوم ظالمين، همان قوم فرعون است. و این دعا در حقيقت بيزارى ديگرى است از فرعونيان. و از خداى تعالى درخواست مى كند او را از جامعه اى ستمكار نجات دهد، همچنان كه جمله قبلى، درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود.


وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَنَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا ...
«'''وَ مَرْيمَ ابْنَت عِمْرَانَ الَّتِى أَحْصَنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا ...'''»:


اين آيه عطف است به جمله «'''امرات فرعون '''»، و تقديرش اين است كه : «'''و ضرب اللّه مثلا للذين امنوا مريم ... - خداوند مريم را مثل زده براى كسانى كه ايمان آورده اند...'''».
اين آيه، عطف است به جملۀ «إمرَأتَ فِرعَون»، و تقديرش اين است كه: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلّذِينَ آمَنُوا... مَريَمَ - خداوند مريم را مَثَل زده براى كسانى كه ايمان آورده اند...».


در خصوص مريم (عليهاالسلام ) مى بينيم كه به نام مباركش تصريح نموده ، ولى درباره همسر فرعون چنين كارى نكرد، اصولا در قرآن كريم جز مريم نام هيچ زنى برده نشده ، تنها آن جناب است كه در حدود بيست و چند سوره و در سى و چند آيه نام او را برده است .
در خصوص مريم «عليها السلام»، مى بينيم كه به نام مباركش تصريح نموده، ولى درباره همسر فرعون، چنين كارى نكرد. اصولا در قرآن كريم، جز «مريم»، نام هيچ زنى برده نشده. تنها آن جناب است كه در حدود بيست و چند سوره و در سى و چند آيه، نام او را برده است.




۱۳٬۷۸۱

ویرایش