گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۵: خط ۴۵:
تعالى، زنانى بهتر از شما به او روزى كند. زنانى كه مسلمان، مؤمن، عابد، توبه كار، قانت و سائح (روزه گير) باشند، زنانى بيوه يا دوشيزگانى بكر.
تعالى، زنانى بهتر از شما به او روزى كند. زنانى كه مسلمان، مؤمن، عابد، توبه كار، قانت و سائح (روزه گير) باشند، زنانى بيوه يا دوشيزگانى بكر.


==بیان این که: ملاك برترى زنان پیامبر«ص»، توبه و اطاعت است==
==ملاك برترى زنان پیامبر«ص»، توبه و اطاعت است==


پس هر زنى كه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» ازدواج مى كرد، و متصف به مجموع اين صفات بوده، بهتر از آن دو زن بوده. و اين بهترى نبود، مگر به خاطر اين كه داراى قنوت و توبه بودند. و يا داراى قنوت به تنهايى بوده و در ساير صفات با ساير زنان اشتراك داشتند. و «قنوت»، عبارت است از ملازمت به اطاعت و خضوع.
پس هر زنى كه با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» ازدواج مى كرد، و متصف به مجموع اين صفات بوده، بهتر از آن دو زن بوده. و اين بهترى نبود، مگر به خاطر اين كه داراى قنوت و توبه بودند. و يا داراى قنوت به تنهايى بوده و در ساير صفات با ساير زنان اشتراك داشتند. و «قنوت»، عبارت است از ملازمت به اطاعت و خضوع.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
<span id='link384'><span>
<span id='link384'><span>


==رواياتى در ذيل آيات نخست سوره تحريم و شاءن نزول آن آيات ==
==بحث روایی: (رواياتى پیرامون آيات نخست سوره تحريم)==


قمى در تفسير خود به سندى كه به ابن السيار دارد، از او از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه «'''يا ايها النبى لم تحرم ما احل اللّه لك تبتغى مرضات ازواجك '''» فرموده است : عايشه و حفصه روزى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در خانه ماريه قبطيه بودند به گوش نشستند، و بعدا به آن جناب اعتراض كردند كه چرا به خانه ماريه رفتى ، حضرت سوگند خورد كه و اللّه ديگر نزديك او نمى شوم ، خداى تعالى در اين آيه آن جناب را عتاب كرد كه چرا حلال خدا را بر خود حرام كردى ، كفاره قسم را بده ، و همچنان به همسرت سر بزن .
قمى در تفسير خود، به سندى كه به ابن السيّار دارد، از او، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير آيه: «يَا أيّهَا النّبِىّ لِمَ تُحَرّمَ مَا أحَلّ اللّهُ لَكَ تَبتَغِى مَرضَاتِ أزوَاجِكَ» فرموده است: عايشه و حفصه، روزى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خانۀ «ماريه قبطيه» بودند، به گوش نشستند، و بعدا به آن جناب اعتراض كردند كه چرا به خانه ماريه رفتى. حضرت سوگند خورد كه: واللّه ديگر نزديك او نمى شوم. خداى تعالى در اين آيه، آن جناب را عتاب كرد كه چرا حلال خدا را بر خود حرام كردى، كفّارۀ قسم را بده، و همچنان به همسرت سر بزن.


و در كافى به سند خود از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : من از آن جناب از مردى پرسيدم كه به همسرش گفته : تو بر من حرامى ، حضرت فرمود: اگر من حاكم مبسوط اليد بودم توى سرش مى زدم و مى گفتم خدا او رابر تو حلال كرده ، به چه اجازه اى بر خود حرامش مى كنى ؟ بله اين مرد سخنى كه گفته هيچ اثرى ندارد، و زنش همچنان زن او است ، تنها دروغى به زبان خود رانده ، و به حلال خدا گفته كه تو بر من حرامى ، و گرنه با اين كلام نه طلاقى واقع شده و نه كفاره اى لازم مى شود.
و در كافى، به سند خود، از زراره، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: من از آن جناب از مردى پرسيدم كه به همسرش گفته: «تو بر من حرامى».
عرضه داشتم : پس آيه شريفه «'''يا ايها النبى لم تحرم ما احل اللّه لك '''»، چه مى گويد؟ اين آيه كفاره را واجب كرده است ؟ فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) ماريه را در عين اينكه همسرش ‍ بود بر خود حرام كرد، و سوگند خورد كه به او نزديك نشود، و كفاره اى كه بر آن جناب واجب شد كفاره سوگند بود، نه كفاره تحريم .
 
حضرت فرمود: اگر من حاكم مبسوط اليد بودم، توى سرش مى زدم و مى گفتم: خدا او را بر تو حلال كرده، به چه اجازه اى بر خود حرامش مى كنى؟ بله اين مرد سخنى كه گفته هيچ اثرى ندارد، و زنش همچنان زن اوست. تنها دروغى به زبان خود رانده، و به حلال خدا گفته كه تو بر من حرامى، و گرنه با اين كلام نه طلاقى واقع شده و نه كفاره اى لازم مى شود.
 
عرضه داشتم: پس آيه شريفه: «يَا أيّهَا الّنبِىّ لِمَ تُحَرّمَ مَا أحَلّ اللّهُ لَكَ» چه مى گويد؟ اين آيه، كفاره را واجب كرده است؟ فرمود: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، ماريه را در عين اين كه همسرش بود، بر خود حرام كرد، و سوگند خورد كه به او نزديك نشود، و كفاره اى كه بر آن جناب واجب شد، كفارۀ سوگند بود، نه كفارۀ تحريم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۷ </center>
و در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه ، به سندى صحيح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) هر وقت به خانه همسرش سوده مى رفت ، در آنجا شربتى از عسل مى نوشيد، روزى از منزل سوده در آمد و به خانه عايشه رفت ، عايشه گفت : من از تو بويى مى شنوم ، از آنجا به خانه حفصه رفت ، او هم گفت من از تو بويى مى شنوم . حضرت فرمود: به گمانم بوى شربتى باشد كه من در خانه سوده نوشيدم ، و و اللّه ديگر نمى نوشم ، خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه «'''يا ايها النبى لم تحرم ما احل اللّه لك ...'''».
و در الدر المنثور است كه: ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه، به سندى صحيح، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، هر وقت به خانه همسرش سوده مى رفت، در آن جا شربتى از عسل مى نوشيد. روزى از منزل سوده در آمد و به خانۀ عايشه رفت. عايشه گفت: من از تو بويى مى شنوم. از آن جا به خانۀ حفصه رفت. او هم گفت: من از تو بويى مى شنوم. حضرت فرمود: به گمانم بوى شربتى باشد كه من در خانۀ «سوده» نوشيدم، و واللّه ديگر نمى نوشم. خداى تعالى، اين آيه را فرستاد كه: «يَا أيّهَا النّبِىّ لِمَ تُحَرّمَ مَا أحَلّ اللّهُ لَكَ...».
 
مؤلف: اين حديث، به طرق مختلف و الفاظى مختلف نقل شده، ليكن به روشنى با آيات مورد بحث كه همه در يك سياق قرار دارند، تطبيق نمى شود.


مؤ لف : اين حديث به طرق مختلف و الفاظى مختلف نقل شده ، ليكن به روشنى با آيات مورد بحث كه همه در يك سياق قرار دارند تطبيق نمى شود.
و نيز در آن كتاب است كه ابن سعد و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: عايشه و حفصه، خيلى به هم علاقمند بودند و با هم مى جوشيدند. روزى حفصه به خانۀ پدرش عُمَر رفت، و با پدر گرم گفتگو شد. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» وقتى خانه را از حفصه خالى ديد، فرستاد كنيزش بيايد، و با كنيزش در خانه حفصه بود. و اتفاقا آن روز، روزى بود كه بايد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به خانه عايشه مى رفت. عايشه آن جناب را با كنيزش در خانه حفصه يافت. منتظر شد تا بيرون بيايد، و سخت دچار غيرت شده بود. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، كنيزش را بيرون كرد، و حفصه وارد خانه شد و گفت: من فهميدم كه چه كسى با تو بود. به خدا سوگند تو با من بدى مى كنى.  


و نيز در آن كتاب است كه ابن سعد و ابن مردويه ، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : عايشه و حفصه خيلى به هم علاقمند بودند و با هم مى جوشيدند، روزى حفصه به خانه پدرش عمر رفت ، و با پدر گرم گفتگو شد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) وقتى خانه را از حفصه خالى ديد، فرستاد كنيزش بيايد، و با كنيزش در خانه حفصه بود، و اتفاقا آن روز روزى بود كه بايد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به خانه عايشه مى رفت ، عايشه آن جناب را با كنيزش در خانه حفصه يافت ، منتظر شد تا بيرون بيايد، و سخت دچار غيرت شده بود، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كنيزش را بيرون كرد، و حفصه وارد خانه شد و گفت : من فهميدم كه چه كسى با تو بود، به خدا سوگند تو با من بدى مى كنى . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود. به خدا سوگند راضيت مى كنم ، و من نزد تو سرى مى سپارم آن را حفظ كن . پرسيد آن سر چيست ؟ فرمود: آن اين است كه به خاطر رضايت تو اين كنيزم بر من حرام باشد و تو شاهد آن باش . حفصه چون اين را شنيد نزد عايشه رفت و سر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را نزد او فاش ساخت ، و مژده اش داد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) كنيز خود را بر خود حرام كرد، همين كه حفصه اين عمل خلاف را انجام داد، خداى تعالى پيامبر گراميش را بر آن واقف ساخت ، و در آخر فرمود: «'''يا ايها النبى لم تحرم ما احل اللّه لك .'''»
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: به خدا سوگند راضی ات مى كنم، و من نزد تو سرّى مى سپارم، آن را حفظ كن. پرسيد: آن سرّ چيست؟ فرمود: آن اين است كه به خاطر رضايت تو، اين كنيزم بر من حرام باشد و تو شاهد آن باش. حفصه چون اين را شنيد، نزد عايشه رفت و سرّ رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را نزد او فاش ساخت، و مژده اش داد كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، كنيز خود را بر خود حرام كرد. همين كه حفصه اين عمل خلاف را انجام داد، خداى تعالى، پيامبر گرامی اش را بر آن واقف ساخت، و در آخر فرمود: «يَا أيّهَا النّبِىّ لِمَ تُحَرّمَ مَا أحَلّ اللّهُ لَكَ'''».


مؤ لف : اين روايت هم آنطور كه بايد به روشنى با آيات مورد بحث و مخصوصا با جمله «'''عرف بعضه و اعرض عن بعض '''» نمى سازد، زيرا ظاهر عبارت اين است كه خداى تعالى بعضى از خلافكاريهاى آن دو زن را بيان كرد، و همه را بيان نكرد، و ظاهر عبارت
مؤلف: اين روايت هم، آن طور كه بايد به روشنى با آيات مورد بحث و مخصوصا با جملۀ «عَرّفَ بَعضَهُ وَ أعرَضَ عَن بَعضٍ» نمى سازد. زيرا ظاهر عبارت اين است كه خداى تعالى، بعضى از خلافكاری هاى آن دو زن را بيان كرد، و همه را بيان نكرد، و ظاهر عبارت «يَا أيّهَا النّبِىّ» اين است كه همۀ آن اسرار را
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۸ </center>
«'''يا ايها النبى '''» اين است كه همه آن اسرار را براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فاش ساخت ، و به آن جناب عتاب كرد كه چرا چيزى را كه پروردگارت برايت حلال كرده بر خود حرام مى كنى .
براى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فاش ساخت، و به آن جناب عتاب كرد كه: چرا چيزى را كه پروردگارت برايت حلال كرده، بر خود حرام مى كنى.


و نيز در آن كتاب كه طبرانى و ابن مردويه ، از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه «'''و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حديثا'''» گفته : حفصه در خانه خودش به درون اطاق رفت و ديد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در حجره او با ماريه كنيزش عمل زناشويى انجام مى دهد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به حفصه فرمود: جريان را به عايشه خبر مده تا من به تو بشارتى بدهم ، و آن بشارت اين است كه پدرت بعد از من و بعد از ابو بكر زمامدار مسلمانان مى شود.
و نيز در آن كتاب است كه طبرانى و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه «وَ إذ أسَرّ النّبِىُّ إلَى بَعضِ أزوَاجِهِ حَدِيثاً» گفته: حفصه در خانه خودش به درون اطاق رفت و ديد كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در حجرۀ او، با ماريه كنيزش عمل زناشويى انجام مى دهد. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به حفصه فرمود: جريان را به عايشه خبر مده تا من به تو بشارتى بدهم، و آن بشارت اين است كه پدرت بعد از من و بعد از ابوبكر، زمامدار مسلمانان مى شود.


حفصه بلافاصله خبر را به عايشه رسانيد، عايشه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پرسيد: چه كسى به تو خبر داد كه پدر من و پدر حفصه بعد از تو زمامدار مى شوند؟ فرمود: خداى عليم و خبير، عايشه گفت : من ديگر به روى تو نظر نمى كنم تا ماريه را بر خود حرام كنى ، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) هم او را بر خود حرام كرد، و اينجا بود كه آيه شريفه «'''يا ايها النبى لم تحرم ...'''» نازل گرديد.
حفصه، بلافاصله خبر را به عايشه رسانيد. عايشه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيد: چه كسى به تو خبر داد كه پدر من و پدر حفصه بعد از تو زمامدار مى شوند؟ فرمود: خداى عليم و خبير. عايشه گفت: من ديگر به روى تو نظر نمى كنم تا ماريه را بر خود حرام كنى. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم، او را بر خود حرام كرد. و اين جا بود كه آيه شريفه «يَا أيّهَا النّبِىّ لِمَ تُحَرّمَ...» نازل گرديد.




۱۳٬۸۲۹

ویرایش