گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۵}}
__TOC__
__TOC__




بيان كفاره ظهار و معناى جمله «'''ثم يعودون لما قالوا...'''»
بيان كفاره ظهار و معناى جمله «'''ثم يعودون لما قالوا...'''»
وَ الَّذِينَ يُظهِرُونَ مِن نِّسائهِمْ ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ...
وَ الَّذِينَ يُظهِرُونَ مِن نِّسائهِمْ ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ...
اين كلام در معناى شرط است ، و همين جهت حرف «'''فاء'''» بر سر جمله خبريه در آمده ، چون در معناى جزاء است . و حاصل آن اين است : كسانى كه زنان خود را ظهارمى كنند و آنگاه اراده مى كنند به او برگردند، بايد يك برده آزاد كنند.
اين كلام در معناى شرط است ، و همين جهت حرف «'''فاء'''» بر سر جمله خبريه در آمده ، چون در معناى جزاء است . و حاصل آن اين است : كسانى كه زنان خود را ظهارمى كنند و آنگاه اراده مى كنند به او برگردند، بايد يك برده آزاد كنند.
و اين كه فرمود: «'''من قبل ان يتماسا'''» دلالت دارد بر اين حكم در آيه ، مخصوص كسى است كه ظهار كرده و سپس اراده كرده به آن وضعى كه قبل از ظهار با همسرش داشت برگردد، و اين خود قرينه است براينكه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، برگشتن به نقض پيمانى است كه با ظهار بسته اند.
و اين كه فرمود: «'''من قبل ان يتماسا'''» دلالت دارد بر اين حكم در آيه ، مخصوص كسى است كه ظهار كرده و سپس اراده كرده به آن وضعى كه قبل از ظهار با همسرش داشت برگردد، و اين خود قرينه است براينكه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، برگشتن به نقض پيمانى است كه با ظهار بسته اند.
خط ۱۱: خط ۱۳:
بعضى ديگر گفته اند: مراد از برگشتن بدانچه گفته اند، برگشتن به همان صيغه ظهار است كه به زبان جارى كرده اند، و منظور است بخواهند دوباره آن را به زبان بياورند. اين معنا هم درست نيست ، براى اين كه لازمه اش اين است كه هميشه كفاره ، مخصوص ظهار دوم باشد اما ظهار اول كفاره نداشته باشد، و آيه شريفه چنين چيزى را نمى فهماند، و سنت هم صرف تحقق ظهار را باعث كفاره دانسته ، نه تعدد آن را.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از برگشتن بدانچه گفته اند، برگشتن به همان صيغه ظهار است كه به زبان جارى كرده اند، و منظور است بخواهند دوباره آن را به زبان بياورند. اين معنا هم درست نيست ، براى اين كه لازمه اش اين است كه هميشه كفاره ، مخصوص ظهار دوم باشد اما ظهار اول كفاره نداشته باشد، و آيه شريفه چنين چيزى را نمى فهماند، و سنت هم صرف تحقق ظهار را باعث كفاره دانسته ، نه تعدد آن را.
سپس اين دنباله را براى جمله مورد بحث آورده كه «'''ذلكم توعظون به و اللّه بما تعملون خبير'''» تا اعلام كرده باشد به اين كه دستور آزاد كردن برده توصيه اى است از خداى تعالى ، ناشى از آگاهى او به عمل شما، چون خدا عالم به اعمال انسان ها است . پس كفاره ، اين خاصيت را دارد كه آثار سوء ظهار را از بين مى برد.
سپس اين دنباله را براى جمله مورد بحث آورده كه «'''ذلكم توعظون به و اللّه بما تعملون خبير'''» تا اعلام كرده باشد به اين كه دستور آزاد كردن برده توصيه اى است از خداى تعالى ، ناشى از آگاهى او به عمل شما، چون خدا عالم به اعمال انسان ها است . پس كفاره ، اين خاصيت را دارد كه آثار سوء ظهار را از بين مى برد.
فَمَن لَّمْ يجِدْ فَصِيَامُ شهْرَيْنِ مُتَتَابِعَينِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ...
فَمَن لَّمْ يجِدْ فَصِيَامُ شهْرَيْنِ مُتَتَابِعَينِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ...
اين جمله بيانگر خصلت دوم از خصال سه گانه كفاره است كه مترتب بر خصلت اول است ، يعنى كسى اين وظيفه را دارد كه قدرت بر آزاد كردن برده نداشته باشد، چنين كسى است كه مى تواند به جاى آن ، دو ماه پى در پى روزه بگيرد كه بعد از دو ماه روزه ، جماع برايش حلال مى شود. در اين جمله هم براى بار دوم قيد «'''من قبل ان يتماسا'''» را آورده تا كسى خيال نكند اين قيد مخصوص خصلت اولى است .
اين جمله بيانگر خصلت دوم از خصال سه گانه كفاره است كه مترتب بر خصلت اول است ، يعنى كسى اين وظيفه را دارد كه قدرت بر آزاد كردن برده نداشته باشد، چنين كسى است كه مى تواند به جاى آن ، دو ماه پى در پى روزه بگيرد كه بعد از دو ماه روزه ، جماع برايش حلال مى شود. در اين جمله هم براى بار دوم قيد «'''من قبل ان يتماسا'''» را آورده تا كسى خيال نكند اين قيد مخصوص خصلت اولى است .
«'''فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا'''» - جمله خصلت سوم را بيان نموده مى فرمايد: اگر ظهار كننده نتوانست برده آزاد كند، و در مرحله دوم نتوانست دو ماه روزه بگيرد، در مرحله سوم شصت مسكين را طعام دهد كه تفصيل هر يك از اين خصال سه گانه در كتب فقه آمده است .
«'''فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا'''» - جمله خصلت سوم را بيان نموده مى فرمايد: اگر ظهار كننده نتوانست برده آزاد كند، و در مرحله دوم نتوانست دو ماه روزه بگيرد، در مرحله سوم شصت مسكين را طعام دهد كه تفصيل هر يك از اين خصال سه گانه در كتب فقه آمده است .
خط ۱۸: خط ۲۰:
«'''و تلك حدود اللّه و للكافرين عذاب اليم '''» - كلمه «'''حد'''» در هر چيزى به معناى آن نقطه اى است كه آن چيز بدان منتهى مى شود. و از آن فراتر نمى رود، اين كلمه در اصل به معناى منع بوده . و منظور از جمله مورد بحث اين است كه خصال سه گانه بالا را بدين جهت واجب كرديم ، و يا طور كلى احكامى كه در شريعت مقرر نموديم همه حدود خدايند و با مخالفت خود از آن تعدى نكنيد، و كفار كه حدود ظهار و يا همه حدود و احكام تشريع شده ما را قبول ندارند عذابى دردناك دارند.
«'''و تلك حدود اللّه و للكافرين عذاب اليم '''» - كلمه «'''حد'''» در هر چيزى به معناى آن نقطه اى است كه آن چيز بدان منتهى مى شود. و از آن فراتر نمى رود، اين كلمه در اصل به معناى منع بوده . و منظور از جمله مورد بحث اين است كه خصال سه گانه بالا را بدين جهت واجب كرديم ، و يا طور كلى احكامى كه در شريعت مقرر نموديم همه حدود خدايند و با مخالفت خود از آن تعدى نكنيد، و كفار كه حدود ظهار و يا همه حدود و احكام تشريع شده ما را قبول ندارند عذابى دردناك دارند.
و ظاهرا مراد از كفار، همان كسانى هستند كه حكم خدا را رد مى كنند و ظهار را به عنوان يك سنت موثر و مقبول مى پذيرند. مؤ يد اين ظهور جمله «'''ذلك لتومنوا باللّه و رسوله '''» است كه مى فرمايد: اين سخن را بدان جهت گفتيم تا اذعان و يقين كنيد، كه حكم خدا حق است ، و رسول او صادق و امين در تبليغ است ، علاوه بر تاكيدى كه كرده و فرموده : «'''وتلك حدود اللّه '''». البته احتمال هم دارد كه مراد از كفر، كفر عقيدتى نباشد، بلكه كفر عملى يعنى نافرمانى باشد.
و ظاهرا مراد از كفار، همان كسانى هستند كه حكم خدا را رد مى كنند و ظهار را به عنوان يك سنت موثر و مقبول مى پذيرند. مؤ يد اين ظهور جمله «'''ذلك لتومنوا باللّه و رسوله '''» است كه مى فرمايد: اين سخن را بدان جهت گفتيم تا اذعان و يقين كنيد، كه حكم خدا حق است ، و رسول او صادق و امين در تبليغ است ، علاوه بر تاكيدى كه كرده و فرموده : «'''وتلك حدود اللّه '''». البته احتمال هم دارد كه مراد از كفر، كفر عقيدتى نباشد، بلكه كفر عملى يعنى نافرمانى باشد.
إِنَّ الَّذِينَ يحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِت الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ...
إِنَّ الَّذِينَ يحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِت الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ...
كلمه «'''محادة '''» مصدر فعل «'''يحادون '''» است به معناى ممانعت و مخالفت است . و كلمه «'''كبت '''» به معناى اذلال و خوار كردن است .
كلمه «'''محادة '''» مصدر فعل «'''يحادون '''» است به معناى ممانعت و مخالفت است . و كلمه «'''كبت '''» به معناى اذلال و خوار كردن است .
و اين آيه شريفه و آيه شريفه بعدش هر چند ممكن است مطلبى جديد و از نو بوده باشد، و بخواهد بفهماند كه مخالفت خدا و رسول او چه عواقبى در پى دارد، و ليكن از ظاهر سياق برمى آيد كه به آيه قبل نظر دارد و مى خواهد ذيل آن را تعليل نموده ، بفهماند كه اگر از مخالفت و تعدى از حدود خدا نهى كرديم ، و دستور داديم كه به خدا و رسول ايمان بياوريد، براى اين بود كه هر كس با خدا و رسول مخالفت كند ذليل و خوار مى شود همچنان كه امت هاى قبل از اين امت ، به همين خاطر ذليل شدند.
و اين آيه شريفه و آيه شريفه بعدش هر چند ممكن است مطلبى جديد و از نو بوده باشد، و بخواهد بفهماند كه مخالفت خدا و رسول او چه عواقبى در پى دارد، و ليكن از ظاهر سياق برمى آيد كه به آيه قبل نظر دارد و مى خواهد ذيل آن را تعليل نموده ، بفهماند كه اگر از مخالفت و تعدى از حدود خدا نهى كرديم ، و دستور داديم كه به خدا و رسول ايمان بياوريد، براى اين بود كه هر كس با خدا و رسول مخالفت كند ذليل و خوار مى شود همچنان كه امت هاى قبل از اين امت ، به همين خاطر ذليل شدند.
خط ۲۴: خط ۲۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۶ </center>
و آنهايى كه اين دستورات را رد مى كنند عذابى خوار كننده دارند.
و آنهايى كه اين دستورات را رد مى كنند عذابى خوار كننده دارند.
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا ...
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا ...
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى جمله «'''و كافران عذابى اليم دارند'''» يعنى در چنين روزى اين عذاب را دارند، در روزى كه خدا مبعوثشان مى كند كه روز حساب و جزاء است ، و آنگاه آنان را از حقيقت همه آنچه كرده اند با خبر مى سازد.
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى جمله «'''و كافران عذابى اليم دارند'''» يعنى در چنين روزى اين عذاب را دارند، در روزى كه خدا مبعوثشان مى كند كه روز حساب و جزاء است ، و آنگاه آنان را از حقيقت همه آنچه كرده اند با خبر مى سازد.
«'''احصيه اللّه و نسوه '''» - كلمه «'''احصاء'''» معناى احاطه داشتن به عدد هر چيز است ، به طورى كه حتى يك عدد از آن از قلم نيفتد. راغب مى گويد: احصاء به معناى به دست آوردن عدد واقعى هر چيز است ، مى گويند «'''احصيت كذا'''». و اصل اين كلمه از ماده «'''حصا'''» است كه به معناى سنگريره است . و اگر شمردن را از اين ماده ساخته اند، براى اين بوده كه عرب در شمردن هر چيزى به سنگريره اعتماد مى كرده ، همچنان كه ما با انگشتان خود چيزى را مى شماريم .
«'''احصيه اللّه و نسوه '''» - كلمه «'''احصاء'''» معناى احاطه داشتن به عدد هر چيز است ، به طورى كه حتى يك عدد از آن از قلم نيفتد. راغب مى گويد: احصاء به معناى به دست آوردن عدد واقعى هر چيز است ، مى گويند «'''احصيت كذا'''». و اصل اين كلمه از ماده «'''حصا'''» است كه به معناى سنگريره است . و اگر شمردن را از اين ماده ساخته اند، براى اين بوده كه عرب در شمردن هر چيزى به سنگريره اعتماد مى كرده ، همچنان كه ما با انگشتان خود چيزى را مى شماريم .
خط ۴۵: خط ۴۷:
<span id='link212'><span>
<span id='link212'><span>
==آيات ۷ - ۱۳، سوره مجادله ==
==آيات ۷ - ۱۳، سوره مجادله ==
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَا يَكونُ مِن نجْوَى ثَلَثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لا خَمْسةٍ إِلا هُوَ سادِسهُمْ وَ لا أَدْنى مِن ذَلِك وَ لا أَكْثرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كانُوا ثمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ(۷)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَا يَكونُ مِن نجْوَى ثَلَثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لا خَمْسةٍ إِلا هُوَ سادِسهُمْ وَ لا أَدْنى مِن ذَلِك وَ لا أَكْثرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كانُوا ثمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ(۷)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ وَ يَتَنَجَوْنَ بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ وَ إِذَا جَاءُوك حَيَّوْك بِمَا لَمْ يحَيِّك بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فى أَنفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصلَوْنهَا فَبِئْس الْمَصِيرُ(۸)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ وَ يَتَنَجَوْنَ بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ وَ إِذَا جَاءُوك حَيَّوْك بِمَا لَمْ يحَيِّك بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فى أَنفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصلَوْنهَا فَبِئْس الْمَصِيرُ(۸)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ وَ تَنَجَوْا بِالْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِلَيْهِ تحْشرُونَ(۹)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ وَ تَنَجَوْا بِالْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِلَيْهِ تحْشرُونَ(۹)
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشيْطنِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيْس ‍ بِضارِّهِمْ شيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلى اللَّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُؤْمِنُونَ(۱۰)
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشيْطنِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيْس ‍ بِضارِّهِمْ شيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلى اللَّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُؤْمِنُونَ(۱۰)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسحُوا فى الْمَجَلِسِ فَافْسحُوا يَفْسح اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذَا قِيلَ انشزُوا فَانشزُوا يَرْفَع اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَتٍ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۱۱)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسحُوا فى الْمَجَلِسِ فَافْسحُوا يَفْسح اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذَا قِيلَ انشزُوا فَانشزُوا يَرْفَع اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَتٍ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۱۱)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نَجَيْتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَةً ذَلِك خَيرٌ لَّكمْ وَ أَطهَرُ فَإِن لَّمْ تجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(۱۲)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نَجَيْتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَةً ذَلِك خَيرٌ لَّكمْ وَ أَطهَرُ فَإِن لَّمْ تجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(۱۲)
ءَ أَشفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تَاب اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(۱۳)
ءَ أَشفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تَاب اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(۱۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۰ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۶۴: خط ۶۶:
اين آيات راجع به نجوى و پاره اى آ داب مجالست است .
اين آيات راجع به نجوى و پاره اى آ داب مجالست است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۱ </center>
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ
استفهام در اين آيه انكارى است . و منظور از رويت ، علم يقينى است ، كه بر اساس استعاره آن را رويت خوانده . و اين جمله مقدمه اى است كه مضمون جملات بعدى را تعليل مى كند. و حاصل مجموع آيه اين است كه : اگر گفتيم اهل نجوى هر چند نفر باشند خدا هم يك نفر است با ايشان ، براى اين است كه خدا آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند.
استفهام در اين آيه انكارى است . و منظور از رويت ، علم يقينى است ، كه بر اساس استعاره آن را رويت خوانده . و اين جمله مقدمه اى است كه مضمون جملات بعدى را تعليل مى كند. و حاصل مجموع آيه اين است كه : اگر گفتيم اهل نجوى هر چند نفر باشند خدا هم يك نفر است با ايشان ، براى اين است كه خدا آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند.
<span id='link213'><span>
<span id='link213'><span>
خط ۸۵: خط ۸۷:
<span id='link214'><span>
<span id='link214'><span>
==مذمت و توبيخ منافقان و بيمار دلانى كه با وجود نهى شدن از نجوى ، باز هم نجوى مىكردند ==
==مذمت و توبيخ منافقان و بيمار دلانى كه با وجود نهى شدن از نجوى ، باز هم نجوى مىكردند ==
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ ...
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ ...
سياق آيات دلالت دارد بر اين كه در بين جمعى از منافقين و بيماردلان از مؤ منين نجوى كردن عليه رسول خدا(ص ) و مؤ منين حقيقى شايع شده بوده ، و سخنان بيخ گوشيشان پيرامون گناه و دشمنى و نافرمانى از آن جناب بوده تا به اين وسيله مؤ منين واقعى را آزار دهند، و آنها را محزون كنند، و گويا بر اين عمل اصرار هم مى ورزيدند، حتى از نهى خدا هم منتهى نشدند، لذا اين آيات نازل شد.
سياق آيات دلالت دارد بر اين كه در بين جمعى از منافقين و بيماردلان از مؤ منين نجوى كردن عليه رسول خدا(ص ) و مؤ منين حقيقى شايع شده بوده ، و سخنان بيخ گوشيشان پيرامون گناه و دشمنى و نافرمانى از آن جناب بوده تا به اين وسيله مؤ منين واقعى را آزار دهند، و آنها را محزون كنند، و گويا بر اين عمل اصرار هم مى ورزيدند، حتى از نهى خدا هم منتهى نشدند، لذا اين آيات نازل شد.
بنابراين ، آيه مورد بحث مذمت و توبيخ غيابى از ايشان است ، و در آن روى سخن را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كرد، و مستقيما با خود آنان سخن نگفت ، تا بيشتر تحقيرشان كرده باشد و بفهماند اهل نجوى لياقت آن را ندارند كه به شرف همكلاسى و خطاب خدا مشرف شوند، و امرشان هم آنقدر اهميت ندارد كه خداى تعالى خاطر آن روى سخن با ايشان كند.
بنابراين ، آيه مورد بحث مذمت و توبيخ غيابى از ايشان است ، و در آن روى سخن را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كرد، و مستقيما با خود آنان سخن نگفت ، تا بيشتر تحقيرشان كرده باشد و بفهماند اهل نجوى لياقت آن را ندارند كه به شرف همكلاسى و خطاب خدا مشرف شوند، و امرشان هم آنقدر اهميت ندارد كه خداى تعالى خاطر آن روى سخن با ايشان كند.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
«'''لو لا يعذبنا اللّه بما نقول '''» - خداى تعالى اين احتجاج منافقين را با جمله «'''حسبهم جهنم يصلونها فبئس المصير'''» پاسخ داده ، مى فرمايد: منافقين در اين كه عذاب خدا را انكار كردند اشتباه كردند، و طور قطع به آن عذابى كه به آن تهديد شده اند خواهند رسيد، و آن عذاب جهنم است كه داخلش خواهند شد، و حرارتش را خواهند چشيد، و همين جهنم براى عذابشان بس است .
«'''لو لا يعذبنا اللّه بما نقول '''» - خداى تعالى اين احتجاج منافقين را با جمله «'''حسبهم جهنم يصلونها فبئس المصير'''» پاسخ داده ، مى فرمايد: منافقين در اين كه عذاب خدا را انكار كردند اشتباه كردند، و طور قطع به آن عذابى كه به آن تهديد شده اند خواهند رسيد، و آن عذاب جهنم است كه داخلش خواهند شد، و حرارتش را خواهند چشيد، و همين جهنم براى عذابشان بس است .
گويا همين منافقين و بيماردلان بودند كه بعد از آنكه از مناهى و گناهان خدا دست برنداشتند آيه سوره احزاب درباره شان نازل شد مى فرمايد: «'''لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الاملعونين اين ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا'''».
گويا همين منافقين و بيماردلان بودند كه بعد از آنكه از مناهى و گناهان خدا دست برنداشتند آيه سوره احزاب درباره شان نازل شد مى فرمايد: «'''لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الاملعونين اين ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا'''».
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ ...
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ ...
سياق آيات خالى از اين دلالت نيست كه آيه شريفه در مقام تخفيف و رخصت نازل شده ، و در آن خطاب را متوجه مؤ منين واقعى كرده ، مى فرمايد: شما مى توانيد نجوى كنيد،
سياق آيات خالى از اين دلالت نيست كه آيه شريفه در مقام تخفيف و رخصت نازل شده ، و در آن خطاب را متوجه مؤ منين واقعى كرده ، مى فرمايد: شما مى توانيد نجوى كنيد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۲۶ </center>
به شرطى كه نجوايتان توام با اثم و عدوان و معصيت رسول نباشد، بلكه تناجى به بر و تقوا باشد. منظور از بر تمامى كارهاى خير است كه در مقابل كلمه «'''عدوان '''» قرار گرفته ، و منظور از «'''تقوى '''» آن عملى است كه «'''اثم '''» نباشد. آنگاه مطلب را با امر به مطلق تقوا و تهديد از قيامت نموده ، مى فرمايد: «'''و اتقوا الله الذى اليه تحشرون '''».
به شرطى كه نجوايتان توام با اثم و عدوان و معصيت رسول نباشد، بلكه تناجى به بر و تقوا باشد. منظور از بر تمامى كارهاى خير است كه در مقابل كلمه «'''عدوان '''» قرار گرفته ، و منظور از «'''تقوى '''» آن عملى است كه «'''اثم '''» نباشد. آنگاه مطلب را با امر به مطلق تقوا و تهديد از قيامت نموده ، مى فرمايد: «'''و اتقوا الله الذى اليه تحشرون '''».
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشيْطنِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيْس بِضارِّهِمْ شيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ ...
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشيْطنِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيْس بِضارِّهِمْ شيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ ...
مراد از «'''نجوى '''» - به طورى كه از سياق استفاده مى شود - نجوايى است كه آن روز در بين منافقين و بيماردلان جريان داشته ، نجوايى كه از ناحيه شيطان بوده . به اين معنا كه شيطان عمل را در دلهايشان جلوه داده بود و تشويقشان كرده بود كه با يكديگر نجوى كنند تا مسلمانان را اندوهگين و پريشان خاطر كنند، تا خيال كنند مى خواهد بلايى بر سرشان بيايد.
مراد از «'''نجوى '''» - به طورى كه از سياق استفاده مى شود - نجوايى است كه آن روز در بين منافقين و بيماردلان جريان داشته ، نجوايى كه از ناحيه شيطان بوده . به اين معنا كه شيطان عمل را در دلهايشان جلوه داده بود و تشويقشان كرده بود كه با يكديگر نجوى كنند تا مسلمانان را اندوهگين و پريشان خاطر كنند، تا خيال كنند مى خواهد بلايى بر سرشان بيايد.
خداى سبحان بعد از آنكه نجوى را با آن شرايط براى مؤ منين تجويز كرد، مؤ منين را دلگرم و خاطر جمع كرد كه اين توطئه ها نمى تواند به شما گزندى برساند، مگر به اذن خدا، چون زمام امور همه به دست خدا است ، پس بر خدا تؤ كل كنيد، و از ضرر نجواى منافقين اندوهگين نشويد كه خدا تصريح كرده به اين كه : «'''و من يتوكل على اللّه فهو حسبه '''» و وعده داده كه هر كس بر او تؤ كل كند خدا برايش كافى است ، و با اين وعده وادارشان مى كند بر تؤ كل و مى فرمايد: كه تؤ كل از لوازم ايمان مؤ من است ، اگر به خدا ايمان دارند بايد بر او تؤ كل كنند كه او ايشان را كفايت خواهد كرد. اين بود معناى «'''و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله و على اللّه فليتوكل المومنون '''».
خداى سبحان بعد از آنكه نجوى را با آن شرايط براى مؤ منين تجويز كرد، مؤ منين را دلگرم و خاطر جمع كرد كه اين توطئه ها نمى تواند به شما گزندى برساند، مگر به اذن خدا، چون زمام امور همه به دست خدا است ، پس بر خدا تؤ كل كنيد، و از ضرر نجواى منافقين اندوهگين نشويد كه خدا تصريح كرده به اين كه : «'''و من يتوكل على اللّه فهو حسبه '''» و وعده داده كه هر كس بر او تؤ كل كند خدا برايش كافى است ، و با اين وعده وادارشان مى كند بر تؤ كل و مى فرمايد: كه تؤ كل از لوازم ايمان مؤ من است ، اگر به خدا ايمان دارند بايد بر او تؤ كل كنند كه او ايشان را كفايت خواهد كرد. اين بود معناى «'''و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله و على اللّه فليتوكل المومنون '''».


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش