گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
مؤلف: زمخشرى در كشاف، در تفسير اين آيه مى گويد:  
مؤلف: زمخشرى در كشاف، در تفسير اين آيه مى گويد:  


اگر بگويى كه در حديث آمده همين كه اين آيه نازل شد، مسلمانان ناراحت شدند، و همچنان اظهار ناراحتى مى كردند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به طور مداوم به پروردگار خود مراجعه مى كرد، تا آيه «ثُلّةٌ مِنَ الأوّلِينَ وَ ثُلّةٌ مِنَ الآخِرِين» نازل شد، در پاسخ مى گويم:
اگر بگويى كه در حديث آمده همين كه اين آيه نازل شد، مسلمانان ناراحت شدند، و همچنان اظهار ناراحتى مى كردند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به طور مداوم به پروردگار خود مراجعه مى كرد، تا آيه «ثُلّةٌ مِنَ الأوّلِينَ وَ ثُلّةٌ مِنَ الآخِرِين» نازل شد.


اين حديث به دو دليل درست نيست. اول اين كه: اين آيه شريفه با كمال وضوح درباره سابقين است، كه مى فرمايد: «در اولين زياد بودند، و در آخرين كمتر». و آيه دوم كه مصاديق خود را در اولين و آخرين بسيار دانسته، مربوط به اصحاب يمين است. و لذا مى بينيد كه اين طبقه را و وعده اى را كه به ايشان داده، با حرف «واو» بر طبقۀ سابقين و وعده اى كه به ايشان داده، عطف كرده است. (و اگر هر دو آيه راجع به يك طايفه بود، حاجت به عطف نداشت، و ذكر آن طايفه به عنوان اصحاب يمين تقريبا تكرارى مى بود).
در پاسخ مى گويم: اين حديث به دو دليل درست نيست.  
 
اول اين كه: اين آيه شريفه با كمال وضوح درباره سابقين است، كه مى فرمايد: «در اولين زياد بودند، و در آخرين كمتر». و آيه دوم كه مصاديق خود را در اولين و آخرين بسيار دانسته، مربوط به اصحاب يمين است. و لذا مى بينيد كه اين طبقه را و وعده اى را كه به ايشان داده، با حرف «واو» بر طبقۀ سابقين و وعده اى كه به ايشان داده، عطف كرده است. (و اگر هر دو آيه راجع به يك طايفه بود، حاجت به عطف نداشت، و ذكر آن طايفه به عنوان اصحاب يمين تقريبا تكرارى مى بود).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۱۹ </center>
دليل دوم اين است كه: نسخ در مورد احكام است، كه ممكن است حكمى از احكام تا مدتى موقت مصلحت داشته باشد و بعد از آن مدت، حكمى ديگر آن را نسخ كند. و اما خبر دادن از يك جريان و يا يك داستان، چيزى نيست كه نسخ بپذيرد، و آيات مورد بحث دارد از آيندۀ «سابقين» و «اصحاب يمين» خبرهايى مى دهد، اين جا، چه جاى نسخ است؟
دليل دوم اين است كه: نسخ در مورد احكام است، كه ممكن است حكمى از احكام تا مدتى موقت مصلحت داشته باشد و بعد از آن مدت، حكمى ديگر آن را نسخ كند. و اما خبر دادن از يك جريان و يا يك داستان، چيزى نيست كه نسخ بپذيرد، و آيات مورد بحث دارد از آيندۀ «سابقين» و «اصحاب يمين» خبرهايى مى دهد، اين جا، چه جاى نسخ است؟
۱۳٬۶۷۱

ویرایش