۱۳٬۶۷۱
ویرایش
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
مؤلف: زمخشرى در كشاف، در تفسير اين آيه مى گويد: | مؤلف: زمخشرى در كشاف، در تفسير اين آيه مى گويد: | ||
اگر بگويى كه در حديث آمده همين كه اين آيه نازل شد، مسلمانان ناراحت شدند، و همچنان اظهار ناراحتى مى كردند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به طور مداوم به پروردگار خود مراجعه مى كرد، تا آيه «ثُلّةٌ مِنَ الأوّلِينَ وَ ثُلّةٌ مِنَ الآخِرِين» نازل | اگر بگويى كه در حديث آمده همين كه اين آيه نازل شد، مسلمانان ناراحت شدند، و همچنان اظهار ناراحتى مى كردند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به طور مداوم به پروردگار خود مراجعه مى كرد، تا آيه «ثُلّةٌ مِنَ الأوّلِينَ وَ ثُلّةٌ مِنَ الآخِرِين» نازل شد. | ||
اين حديث به دو دليل درست نيست. اول اين كه: اين آيه شريفه با كمال وضوح درباره سابقين است، كه مى فرمايد: «در اولين زياد بودند، و در آخرين كمتر». و آيه دوم كه مصاديق خود را در اولين و آخرين بسيار دانسته، مربوط به اصحاب يمين است. و لذا مى بينيد كه اين طبقه را و وعده اى را كه به ايشان داده، با حرف «واو» بر طبقۀ سابقين و وعده اى كه به ايشان داده، عطف كرده است. (و اگر هر دو آيه راجع به يك طايفه بود، حاجت به عطف نداشت، و ذكر آن طايفه به عنوان اصحاب يمين تقريبا تكرارى مى بود). | در پاسخ مى گويم: اين حديث به دو دليل درست نيست. | ||
اول اين كه: اين آيه شريفه با كمال وضوح درباره سابقين است، كه مى فرمايد: «در اولين زياد بودند، و در آخرين كمتر». و آيه دوم كه مصاديق خود را در اولين و آخرين بسيار دانسته، مربوط به اصحاب يمين است. و لذا مى بينيد كه اين طبقه را و وعده اى را كه به ايشان داده، با حرف «واو» بر طبقۀ سابقين و وعده اى كه به ايشان داده، عطف كرده است. (و اگر هر دو آيه راجع به يك طايفه بود، حاجت به عطف نداشت، و ذكر آن طايفه به عنوان اصحاب يمين تقريبا تكرارى مى بود). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۱۹ </center> | ||
دليل دوم اين است كه: نسخ در مورد احكام است، كه ممكن است حكمى از احكام تا مدتى موقت مصلحت داشته باشد و بعد از آن مدت، حكمى ديگر آن را نسخ كند. و اما خبر دادن از يك جريان و يا يك داستان، چيزى نيست كه نسخ بپذيرد، و آيات مورد بحث دارد از آيندۀ «سابقين» و «اصحاب يمين» خبرهايى مى دهد، اين جا، چه جاى نسخ است؟ | دليل دوم اين است كه: نسخ در مورد احكام است، كه ممكن است حكمى از احكام تا مدتى موقت مصلحت داشته باشد و بعد از آن مدت، حكمى ديگر آن را نسخ كند. و اما خبر دادن از يك جريان و يا يك داستان، چيزى نيست كه نسخ بپذيرد، و آيات مورد بحث دارد از آيندۀ «سابقين» و «اصحاب يمين» خبرهايى مى دهد، اين جا، چه جاى نسخ است؟ |
ویرایش