گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۲۷: خط ۲۹:
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه در هر مساءله از مسائل علوم ، اگر اختلافى برايتان پيش آمد كه هيچ ارتباطى با وظائف و تكاليف شما نداشت ، و راهى هم براى به دست آوردن حق مطلب نداشتيد، بگوييد ((خدا داناتر است (( مثلا وقتى در مساءله روح (جان ) پرسيده بودند كه روح چيست ، همين دستور به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) داده شد: ((و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى (( و آيه مورد بحث به اعتراف همه صاحبان اقوالى كه گذشت كلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است ، حال يا قرآن آن را از آن جناب حكايت كرده ، و يا كلمه ((قل (( در ابتداى آن در تقدير است ، و تقديرش : ((قل و ما اختلفتم ...(( است .
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه در هر مساءله از مسائل علوم ، اگر اختلافى برايتان پيش آمد كه هيچ ارتباطى با وظائف و تكاليف شما نداشت ، و راهى هم براى به دست آوردن حق مطلب نداشتيد، بگوييد ((خدا داناتر است (( مثلا وقتى در مساءله روح (جان ) پرسيده بودند كه روح چيست ، همين دستور به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) داده شد: ((و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى (( و آيه مورد بحث به اعتراف همه صاحبان اقوالى كه گذشت كلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است ، حال يا قرآن آن را از آن جناب حكايت كرده ، و يا كلمه ((قل (( در ابتداى آن در تقدير است ، و تقديرش : ((قل و ما اختلفتم ...(( است .
و خواننده عزيز اگر در سياق آيات مورد بحث دقت كند، و سپس به مطالب ما برگردد و در آن نظر كند هيچ شكى برايش نمى ماند كه اقوال مذكور همه از درجه اعتبار ساقط است .
و خواننده عزيز اگر در سياق آيات مورد بحث دقت كند، و سپس به مطالب ما برگردد و در آن نظر كند هيچ شكى برايش نمى ماند كه اقوال مذكور همه از درجه اعتبار ساقط است .
ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبى عَلَيْهِ تَوَكلْت وَ إِلَيْهِ أُنِيب
ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبى عَلَيْهِ تَوَكلْت وَ إِلَيْهِ أُنِيب
اين جمله حكايت كلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است كه مى فرمايد: اين است اللّه كه پروردگار من است ، من بر او توكل مى كنم ، و به سويش برمى گردم . و كلمه ((ذلكم (( اشاره است به همان حجتهايى كه در اين دو آيه بر اين معنا اقامه شد كه بر خلق واجب است تنها خدا را ولى خود بدانند، و لازمه ولايت خدا ربوبيت او نيز هست .
اين جمله حكايت كلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است كه مى فرمايد: اين است اللّه كه پروردگار من است ، من بر او توكل مى كنم ، و به سويش برمى گردم . و كلمه ((ذلكم (( اشاره است به همان حجتهايى كه در اين دو آيه بر اين معنا اقامه شد كه بر خلق واجب است تنها خدا را ولى خود بدانند، و لازمه ولايت خدا ربوبيت او نيز هست .
بعد از آنكه اين حجتها اقامه شد، رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه در ميان مردم اعلام كند: ((من خودم تنها خداى را ولى خود مى دانم ، و به ربوبيت او - يعنى مالكيت تدبيرى براى او - اعتراف مى كنم ((. آنگاه دنبالش به آثار آن تصريح كرده ، مى فرمايد: ((عليه توكلت و اليه انيب ((.
بعد از آنكه اين حجتها اقامه شد، رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه در ميان مردم اعلام كند: ((من خودم تنها خداى را ولى خود مى دانم ، و به ربوبيت او - يعنى مالكيت تدبيرى براى او - اعتراف مى كنم ((. آنگاه دنبالش به آثار آن تصريح كرده ، مى فرمايد: ((عليه توكلت و اليه انيب ((.
خط ۵۴: خط ۵۶:
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>
==آيات ۱۳ - ۱۶ سوره شورى ==
==آيات ۱۳ - ۱۶ سوره شورى ==
شرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك وَ مَا وَصيْنَا بِهِ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبرَ عَلى الْمُشرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يجْتَبى إِلَيْهِ مَن يَشاءُ وَ يهْدِى إِلَيْهِ مَن يُنِيب (۱۳)
شرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك وَ مَا وَصيْنَا بِهِ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبرَ عَلى الْمُشرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يجْتَبى إِلَيْهِ مَن يَشاءُ وَ يهْدِى إِلَيْهِ مَن يُنِيب (۱۳)
وَ مَا تَفَرَّقُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنهُمْ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى لَّقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَب مِن بَعْدِهِمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ(۱۴)
وَ مَا تَفَرَّقُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنهُمْ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى لَّقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَب مِن بَعْدِهِمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ(۱۴)
فَلِذَلِك فَادْعُ وَ استَقِمْ كمَا أُمِرْت وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ قُلْ ءَامَنت بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كتَبٍ وَ أُمِرْت لاَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَلُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَلُكمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يجْمَعُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(۱۵)
فَلِذَلِك فَادْعُ وَ استَقِمْ كمَا أُمِرْت وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ قُلْ ءَامَنت بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كتَبٍ وَ أُمِرْت لاَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَلُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَلُكمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يجْمَعُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(۱۵)
وَ الَّذِينَ يحَاجُّونَ فى اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا استُجِيب لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضةٌ عِندَ رَبهِمْ وَ عَلَيهِمْ غَضبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ(۱۶)
وَ الَّذِينَ يحَاجُّونَ فى اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا استُجِيب لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضةٌ عِندَ رَبهِمْ وَ عَلَيهِمْ غَضبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ(۱۶)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
برايتان از دين همان را تشريع كرد كه نوح را بدان توصيه فرمود، و آنچه ما به تو وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم اين بود كه دين را بپا بداريد، و در آن تفرقه نيندازيد. آنچه كه شما مشركين را به سويش دعوت مى كنيد بر آنان گران مى آيد، و اين خدا است كه هر كس را بخواهد براى تقرب به درگاه خود برمى گزيند، و كسانى را به سوى خود هدايت مى كند كه همواره در امور به او مراجعه نمايند (۱۳).
برايتان از دين همان را تشريع كرد كه نوح را بدان توصيه فرمود، و آنچه ما به تو وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم اين بود كه دين را بپا بداريد، و در آن تفرقه نيندازيد. آنچه كه شما مشركين را به سويش دعوت مى كنيد بر آنان گران مى آيد، و اين خدا است كه هر كس را بخواهد براى تقرب به درگاه خود برمى گزيند، و كسانى را به سوى خود هدايت مى كند كه همواره در امور به او مراجعه نمايند (۱۳).
خط ۶۷: خط ۶۹:
اين آيات فصل سوم از آياتى است كه وحى الهى را تعريف مى كند. فصل اول درباره خود وحى بود و فصل دوم در باره اثرش ، و اين فصل آن را از نظر مفاد و محتوى تعريف مى كند. و محتواى وحى عبارت است از دين الهى واحدى كه بايد تمامى ابناء بشر به آن يك دين بگروند، و آن را سنت و روش زندگى خود و راه به سوى سعادت خود بگيرند.
اين آيات فصل سوم از آياتى است كه وحى الهى را تعريف مى كند. فصل اول درباره خود وحى بود و فصل دوم در باره اثرش ، و اين فصل آن را از نظر مفاد و محتوى تعريف مى كند. و محتواى وحى عبارت است از دين الهى واحدى كه بايد تمامى ابناء بشر به آن يك دين بگروند، و آن را سنت و روش زندگى خود و راه به سوى سعادت خود بگيرند.
البته در اين فصل به مناسبت ، اين را نيز بيان مى كند كه شريعت محمدى جامع ترين شرايعى است كه از ناحيه خدا نازل شده ، و نيز اختلافهايى كه در اين دين واحد پيدا شده از ناحيه وحى آسمانى نيست ، بلكه از ناحيه ستمكارى و ياغى گريهايى است كه عده اى با علم و اطلاع در دين خدا به راه انداختند. و نيز در آيات اين فصل فوائد ديگرى است كه در ضمن به آنها اشاره شده .
البته در اين فصل به مناسبت ، اين را نيز بيان مى كند كه شريعت محمدى جامع ترين شرايعى است كه از ناحيه خدا نازل شده ، و نيز اختلافهايى كه در اين دين واحد پيدا شده از ناحيه وحى آسمانى نيست ، بلكه از ناحيه ستمكارى و ياغى گريهايى است كه عده اى با علم و اطلاع در دين خدا به راه انداختند. و نيز در آيات اين فصل فوائد ديگرى است كه در ضمن به آنها اشاره شده .
شرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك وَ مَا وَصيْنَا بِهِ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى
شرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك وَ مَا وَصيْنَا بِهِ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى
وقتى گفته مى شود: فلانى ((شرع الطريق (( معنايش اين است كه راه را هموار، و از بى راهه متمايز كرد. راغب مى گويد كلمه وصيت به معناى آن است كه دستورالعملى را همراه با اندرز و پند به كسى بدهى تا مطابق آن عمل كند، و ريشه اين كلمه از اين قول عرب گرفته شده كه مى گويد ((ارض واصيه (( يعنى زمينى كه در اثر كثرت ، گياهانش به هم متصل است ، و در معناى آن دلالتى بر اهميت بدان هست ، چون هر سفارشى را وصيت نمى نامند، بلكه تنها در موردى به كار مى برند كه براى وصيت كننده اهميت داشته و مورد عنايتش باشد.
وقتى گفته مى شود: فلانى ((شرع الطريق (( معنايش اين است كه راه را هموار، و از بى راهه متمايز كرد. راغب مى گويد كلمه وصيت به معناى آن است كه دستورالعملى را همراه با اندرز و پند به كسى بدهى تا مطابق آن عمل كند، و ريشه اين كلمه از اين قول عرب گرفته شده كه مى گويد ((ارض واصيه (( يعنى زمينى كه در اثر كثرت ، گياهانش به هم متصل است ، و در معناى آن دلالتى بر اهميت بدان هست ، چون هر سفارشى را وصيت نمى نامند، بلكه تنها در موردى به كار مى برند كه براى وصيت كننده اهميت داشته و مورد عنايتش باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۷ </center>
خط ۹۷: خط ۹۹:
((كبر على المشركين ما تدعوهم اليه (( - مراد از جمله ((ما تدعوهم اليه آنچه ايشان را بدان مى خوانى (( دين توحيد است كه پيامبر عظيم الشاءن اسلام مردم را بدان دعوت مى كرد، نه اصل توحيد فقط، به شهادت آيه بعدى كه مى فرمايد اهل كتاب در دين توحيد اختلاف به راه انداختند. و مراد از اينكه فرمود ((كبر على المشركين (( اين است كه پذيرفتن دين توحيد بر مشركين گران آمد.
((كبر على المشركين ما تدعوهم اليه (( - مراد از جمله ((ما تدعوهم اليه آنچه ايشان را بدان مى خوانى (( دين توحيد است كه پيامبر عظيم الشاءن اسلام مردم را بدان دعوت مى كرد، نه اصل توحيد فقط، به شهادت آيه بعدى كه مى فرمايد اهل كتاب در دين توحيد اختلاف به راه انداختند. و مراد از اينكه فرمود ((كبر على المشركين (( اين است كه پذيرفتن دين توحيد بر مشركين گران آمد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش