گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۵: خط ۳۵:


==دلیل امر به اصلاح بين دو طايفه از مؤمنين كه به جنگ با هم پرداخته اند ==
==دلیل امر به اصلاح بين دو طايفه از مؤمنين كه به جنگ با هم پرداخته اند ==
((فان فاءت فاصلحوا بينهما بالعدل (( - يعنى اگر با قتال شما طائفه تجاوزكار سر جاى خود نشست ، و اوامر خدا را گردن نهاد، آن وقت در مقام اصلاح بين آن دو طائفه برآييد. اما اصلاح تنها به اين نباشد كه سلاح ها را زمين بگذاريد، و دست از جنگ بكشيد، بلكه اصلاحى تواءم با عدل باشد، به اين معنا كه احكام الهى را در مورد هر كسى كه به او تجاوز شده - كسى از او كشته شده ، و يا عرض و مال او و يا حق او تضييع شده - اجراء كنيد.
«'''فان فاءت فاصلحوا بينهما بالعدل'''» - يعنى اگر با قتال شما طائفه تجاوزكار سر جاى خود نشست ، و اوامر خدا را گردن نهاد، آن وقت در مقام اصلاح بين آن دو طائفه برآييد. اما اصلاح تنها به اين نباشد كه سلاح ها را زمين بگذاريد، و دست از جنگ بكشيد، بلكه اصلاحى تواءم با عدل باشد، به اين معنا كه احكام الهى را در مورد هر كسى كه به او تجاوز شده - كسى از او كشته شده ، و يا عرض و مال او و يا حق او تضييع شده - اجراء كنيد.


((و اقسطوا ان اللّه يحب المقسطين (( - كلمه ((اقساط(( - به كسره همزه به معناى آن است كه به هر يك، آن حقى را كه مستحق است و آن سهمى را كه دارد بدهى .
«'''و اقسطوا ان اللّه يحب المقسطين'''» - كلمه ((اقساط(( - به كسره همزه به معناى آن است كه به هر يك، آن حقى را كه مستحق است و آن سهمى را كه دارد بدهى .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۷۰ </center>
پس عطف اين جمله به جمله ((اصلحوا بينهما بالعدل ((، از قبيل عطف مطلق بر مقيد به منظور تاءكيد است. و جمله ((ان اللّه يحب المقسطين ((، هم علت دستور به اصلاح و عدالت را تعليل مى كند، و هم آن تاءكيدى را كه گفتيم از عطف دو جمله به يكديگر استفاده مى شود، براى بار دوم تاءكيد مى نمايد، گويا فرموده: بين آن دو طائفه به عدالت اصلاح كنيد، باز هم مى گويم ، دائما عدالت كنيد، و در همه امور عدالت را رعايت نماييد؛ براى اينكه خداوند عدالت گستران را به خاطر عدالتشان دوست دارد.
پس عطف اين جمله به جمله ((اصلحوا بينهما بالعدل ((، از قبيل عطف مطلق بر مقيد به منظور تاءكيد است. و جمله ((ان اللّه يحب المقسطين ((، هم علت دستور به اصلاح و عدالت را تعليل مى كند، و هم آن تاءكيدى را كه گفتيم از عطف دو جمله به يكديگر استفاده مى شود، براى بار دوم تاءكيد مى نمايد، گويا فرموده: بين آن دو طائفه به عدالت اصلاح كنيد، باز هم مى گويم ، دائما عدالت كنيد، و در همه امور عدالت را رعايت نماييد؛ براى اينكه خداوند عدالت گستران را به خاطر عدالتشان دوست دارد.


إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصلِحُوا بَينَ أَخَوَيْكمْ
«'''إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصلِحُوا بَينَ أَخَوَيْكمْ'''»:


اين جمله هر چند مطلب جديدى را بيان مى كند، ليكن باز مطالب قبلى را تاءكيد مى نمايد، و اگر ارتباط بين مؤمنين را منحصر كرد در ارتباط اخوت ، براى اين بود كه مقدمه و زمينه چينى باشد براى تعليلى كه براى حكم صلح مى آورد، و مى فرمايد ((پس بين دو برادر خود اصلاح كنيد((، و در نتيجه بفهماند اين دو طائفه اى كه شمشير به روى يكديگر كشيدند، به خاطر وجود اخوت در بين آن دو، واجب است كه صلح در بينشان برقرار گردد، و اصلاحگران هم به خاطر اينكه برادران آن دو طائفه هستند، واجب است صلح را در هر دو طائفه برقرار نموده ، هر دو را از نعمت صلح برخوردار سازند - نه اينكه به طرف يك طائفه متمايل شوند.
اين جمله هر چند مطلب جديدى را بيان مى كند، ليكن باز مطالب قبلى را تاءكيد مى نمايد، و اگر ارتباط بين مؤمنين را منحصر كرد در ارتباط اخوت ، براى اين بود كه مقدمه و زمينه چينى باشد براى تعليلى كه براى حكم صلح مى آورد، و مى فرمايد ((پس بين دو برادر خود اصلاح كنيد((، و در نتيجه بفهماند اين دو طائفه اى كه شمشير به روى يكديگر كشيدند، به خاطر وجود اخوت در بين آن دو، واجب است كه صلح در بينشان برقرار گردد، و اصلاحگران هم به خاطر اينكه برادران آن دو طائفه هستند، واجب است صلح را در هر دو طائفه برقرار نموده ، هر دو را از نعمت صلح برخوردار سازند - نه اينكه به طرف يك طائفه متمايل شوند.
خط ۴۷: خط ۴۷:
و اين كه در جمله مورد بحث فرمود: ((فاصلحوا بين اخويكم (( با اينكه مى توانست بفرمايد ((فاصلحوا بين الاخوين ((، براى اين بود كه در كوتاهترين عبارت ، لطيف ترين بيان را كرده باشد؛ چون جمله مورد بحث دو چيز را مى فهماند: يكى اينكه دو طائفه اى كه با هم جنگ مى كنند برادر يكديگرند، و بايد صلح بين آن دو برقرار شود، دوم اينكه ساير مسلمانان هم برادر هر دو طرف جنگ هستند، و آنان بايد رعايت برادرى و اصلاح را در بين هر دو طائفه بنمايند.
و اين كه در جمله مورد بحث فرمود: ((فاصلحوا بين اخويكم (( با اينكه مى توانست بفرمايد ((فاصلحوا بين الاخوين ((، براى اين بود كه در كوتاهترين عبارت ، لطيف ترين بيان را كرده باشد؛ چون جمله مورد بحث دو چيز را مى فهماند: يكى اينكه دو طائفه اى كه با هم جنگ مى كنند برادر يكديگرند، و بايد صلح بين آن دو برقرار شود، دوم اينكه ساير مسلمانان هم برادر هر دو طرف جنگ هستند، و آنان بايد رعايت برادرى و اصلاح را در بين هر دو طائفه بنمايند.


((و اتقوا اللّه لعلكم ترحمون (( - و از خدا بترسيد شايد مشمول رحمت خدا گرديد. اين جمله هر سه طائفه ، يعنى دو طائفه مقاتل ، و طائفه اصلاحگر را موعظه و نصيحت مى كند.
«'''و اتقوا اللّه لعلكم ترحمون'''» - و از خدا بترسيد شايد مشمول رحمت خدا گرديد. اين جمله هر سه طائفه ، يعنى دو طائفه مقاتل ، و طائفه اصلاحگر را موعظه و نصيحت مى كند.


گفتارى در معناى اخوت
==گفتارى در معناى اخوت==


بايد دانست كه جمله ((انما المؤمنون اخوه (( قانونى را در بين مسلمانان مؤ من تشريع مى كند، و نسبتى را برقرار مى سازد كه قبلا برقرار نبود، و آن نسبت برادرى است كه آثارى شرعى ، و حقوقى قانونى نيز دارد.
بايد دانست كه جمله ((انما المؤمنون اخوه (( قانونى را در بين مسلمانان مؤ من تشريع مى كند، و نسبتى را برقرار مى سازد كه قبلا برقرار نبود، و آن نسبت برادرى است كه آثارى شرعى ، و حقوقى قانونى نيز دارد.
خط ۶۹: خط ۶۹:
و اين معنا بر بعضى از مفسرين مخفى مانده و اطلاق اخوت در آيه را در باره مؤ منين ، اطلاقى مجازى و از باب استعاره گرفته و گفته اند: شركت دو نفر در داشتن ايمان ، شبيه است به شركت آن دو در اصل تولد، براى اينكه هم تولد، اصلى است براى بقاء، چون منشاء حيات است ، و هم ايمان منشاءاى است براى بقاء ابدى در بهشت . بعضى هم گفته اند: اين اخوت از باب تشبيه بليغ است ، از اين حيث كه مؤ منين همه به يك ريشه منسوبند آن هم ايمان است ، كه باعث بقاء ابدى است .
و اين معنا بر بعضى از مفسرين مخفى مانده و اطلاق اخوت در آيه را در باره مؤ منين ، اطلاقى مجازى و از باب استعاره گرفته و گفته اند: شركت دو نفر در داشتن ايمان ، شبيه است به شركت آن دو در اصل تولد، براى اينكه هم تولد، اصلى است براى بقاء، چون منشاء حيات است ، و هم ايمان منشاءاى است براى بقاء ابدى در بهشت . بعضى هم گفته اند: اين اخوت از باب تشبيه بليغ است ، از اين حيث كه مؤ منين همه به يك ريشه منسوبند آن هم ايمان است ، كه باعث بقاء ابدى است .


بحث روايتى
==بحث روايتى==
 
رواياتى در ذيل آيه : ((لا تقدموا بين يدى الله و رسوله (( و ((لا ترفعوا اصواتكمفوق صوت النبى ((


در مجمع البيان در ذيل آيه ((يا ايها الذين امنوا(( مى گويد: زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هنوز هيچ شمشيرى در اسلام كشيده نشده ، و هيچ صف نمازى وصف جنگى بر پا نشده بود، و هيچ اذانى به صداى بلند گفته نشده بود، و هيچ خطاب ((يا ايها الذين آمنوا(( نازل نشده بود كه افراد قبيله اوس و خزرج مسلمان شدند.
در مجمع البيان در ذيل آيه ((يا ايها الذين امنوا(( مى گويد: زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هنوز هيچ شمشيرى در اسلام كشيده نشده ، و هيچ صف نمازى وصف جنگى بر پا نشده بود، و هيچ اذانى به صداى بلند گفته نشده بود، و هيچ خطاب ((يا ايها الذين آمنوا(( نازل نشده بود كه افراد قبيله اوس و خزرج مسلمان شدند.
۱۳٬۷۸۱

ویرایش