گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
«'''أُولَئك الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصارَهُمْ'''»:
«'''أُولَئك الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصارَهُمْ'''»:


اشاره ((اولئك - اينان (( به مفسدين در زمين و قطع كنندگان رحم است . ايشان را چنين توصيف كرده كه خدا لعنتشان كرده و كرشان ساخته ديگر سخن حق را نمى شنوند و چشمشان را كور كرده ديگر حق را نمى بينند، چون در واقع ديده آدمى كور نمى شود، بلكه دلهايى كه در سينه ها است كور مى گردد.
اشاره «اولئك - اينان»، به مفسدان در زمين و قطع كنندگان رحم است. ايشان را چنين توصيف كرده كه خدا لعنتشان كرده و كرشان ساخته، ديگر سخن حق را نمى شنوند و چشمشان را كور كرده، ديگر حق را نمى بينند. چون در واقع ديده آدمى كور نمى شود، بلكه دل هايى كه در سينه ها است، كور مى گردد.


«'''أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا'''»:
«'''أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا'''»:


استفهام در اين جمله توبيخى است . و ضمير جمع در ((يتدبرون (( به همان نامبردگان در آيه قبل برمى گردد. و اگر كلمه ((قلوب (( را نكره آورد براى اين است كه - به قول بعضى - دلالت كند بر اينكه مراد، قلوب آنان و امثال ايشان است .
استفهام در اين جمله توبيخى است. و ضمير جمع در «يَتَدَبّرُون»، به همان نامبردگان در آيه قبل بر مى گردد. و اگر كلمه «قلوب» را نكره آورد، براى اين است كه - به قول بعضى - دلالت كند بر اين كه مراد، قلوب آنان و امثال ايشان است.


در مجمع البيان گفته : اين آيه دلالت دارد بر بطلان اين سخن كه بعضى گفته اند: جائز نيست كسى ظاهر قرآن را تفسير كند، مگر به وسيله خبرى كه از ائمه رسيده باشد و يا انسان خودش از امام چيزى شنيده باشد.
در مجمع البيان گفته: اين آيه دلالت دارد بر بطلان اين سخن كه بعضى گفته اند: جایز نيست كسى ظاهر قرآن را تفسير كند، مگر به وسيله خبرى كه از ائمه رسيده باشد و يا انسان خودش از امام چيزى شنيده باشد.


«'''إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَينَ لَهُمُ الْهُدَى الشيْطانُ سوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَينَ لَهُمُ الْهُدَى الشيْطانُ سوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ'''»:


كلمه ((ارتداد على الادبار(( به معناى برگشتن به عقب بعد از رو آوردن است ؛ و اين استعاره اى است كه منظور از آن ترك كردن بعد از گرفتن است . و كلمه ((تسويل (( كه مصدر ((سول (( است ، به معناى جلوه دادن چيزى است كه نفس آدمى حريص بر آن است ، به طورى كه زشتى هايش هم در نظر زيبا شود. و مراد از ((املاء(( امداد و يا طولانى كردن آرزو است .
كلمه «ارتداد على الأدبار»، به معناى برگشتن به عقب بعد از رو آوردن است؛ و اين استعاره اى است كه منظور از آن ترك كردن بعد از گرفتن است. و كلمه «تَسوِيل» - كه مصدر «سوّل» است، به معناى جلوه دادن چيزى است كه نفس آدمى حريص بر آن است، به طورى كه زشتى هايش هم در نظر زيبا شود. و مراد از «إملاء»، امداد و يا طولانى كردن آرزو است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۳ </center>
«'''ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سنُطِيعُكمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسرَارَهُمْ'''»:
«'''ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سنُطِيعُكمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسرَارَهُمْ'''»:


اشاره ((ذلك (( به تسويل شيطان و املاء او است كه آيه قبل آن را بيان مى داشت . و خلاصه اشاره به تسلط شيطان بر مرتدين است . و مراد از ((الذين كرهوا(( همان كفارند كه در جمله ((و الذين كفروا فتعسا لهم و اضل اعمالهم (( در اوائل سوره نامشان برده شد و در آنجا هم مى فرمود: ((ذلك بانهم كرهوا ما انزل اللّه ((.
اشاره «ذَلِكَ»، به تسويل شيطان و املاء او است ،كه آيه قبل آن را بيان مى داشت. و خلاصه اشاره به تسلط شيطان بر مرتدين است. و مراد از «الّذِينَ كَرِهُوا»، همان كفارند كه در جمله «وَ الّذِينَ كَفَرُوا فَتَعساً لَهُم وَ أضَلّ أعمَالَهُم» در اوائل سوره نامشان برده شد و در آن جا هم مى فرمود: «ذَلِكَ بِأنّهُم كَرِهُوا مَا أنزَلَ اللّهُ».


جمله ((سنطيعكم فى بعض الامر(( حكايت گفتارى است كه مرتدين با كفار دارند و به ايشان وعده اطاعت مى دهند. و از اينكه اطاعت خود را مقيد مى كنند به بعضى از امور، پيداست كه مردمى بوده اند كه نمى توانسته اند صريح حرف بزنند، چون خود را در تظاهر به اطاعت مطلق از كفار در خطر مى ديدند، لذا به طور سرى به كفار قول مى دهند كه در پاره اى از امور يعنى تا آن حدى كه خطر نداشته باشد، از آنها اطاعت مى كنند، آنگاه اين سر خود را مكتوم داشته ، در انتظار فرصت بيشترى مى نشينند.
جمله ((سنطيعكم فى بعض الامر(( حكايت گفتارى است كه مرتدين با كفار دارند و به ايشان وعده اطاعت مى دهند. و از اينكه اطاعت خود را مقيد مى كنند به بعضى از امور، پيداست كه مردمى بوده اند كه نمى توانسته اند صريح حرف بزنند، چون خود را در تظاهر به اطاعت مطلق از كفار در خطر مى ديدند، لذا به طور سرى به كفار قول مى دهند كه در پاره اى از امور يعنى تا آن حدى كه خطر نداشته باشد، از آنها اطاعت مى كنند، آنگاه اين سر خود را مكتوم داشته ، در انتظار فرصت بيشترى مى نشينند.
۱۳٬۸۰۰

ویرایش